بسم الله الرّحمن الرّحیم
برخیها خیال میكنند عاشورا برای عبرت است، نه برای عَبره(اشک)؛ اما سالار شهیدان فرمود من برای دو چیز شهید شدم: هم برای عبرت، هم برای عَبره؛ عبرت گرفتن به آن عزاداری میگویند كه حركت كند، پویا باشد، عبور كند از جهل به علم، از جهالت به هدایت، از كُندروی به اعتدال، از بیراهه رفتن به استقامت، این را میگویند عبرت، عبرت یعنی عبور. آن فرد عزاداری كه تماشا میكند، او اهل عبرت نیست، او فقط مینالد اهل اشك است، دو روز كه از عاشورا سپری شد برای او اثری ندارد، چون او عبرت نگرفت، عبور نكرد، تماشا كرد. اصرار قرآن كریم بر این است كه (فَاعْتَبِرُوا)،(1). شما اگر بخواهید بررسی كنید میبینید آیات فراوانی است كه خدا فرمود عبرت بگیرید،(2) عبرت بگیرید یعنی چه؟ یعنی بایستید؟ آدمِ ایستا كه اهل عبرت نیست، آنكه عبور كرد از رذیلت به فضیلت و فرشتهخوی شد، او عبرت گرفت. پس حضرت فرمود من، هم برای عبرت شهید شدم و هم برای عَبره؛ «عَبره»، یعنی آنقدر اشك فراوان بریزد كه از چشم به صورت بریزد. این بیان نورانی حضرت است كه فرمود: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهًًْْ»، من کشته اشکم(3)؛ من آنقدر اشك را دوست دارم كه كلّ صفحه صورت را پُر كند، چرا؟ این اشك خاصیتش چیست؟ آنكه میگوید عاشورا برای عبرت است سخنی گفته است، ولی ناقص است نه كامل، كمال در این است كه عبرت با عَبره باشد؛ عَبره یعنی اشك ریختن بقدری كه تمام صورت را پُر كند. فرمود اگر جامعه عادی هستید، اهل حوزه و دانشگاه نیستید، مردم عادی هستید، به هر حال مردم عادی در مبارزات سیاسی حتماً باید شركت كنند، بیگانه را یقیناً باید از مرز طرد كنند، این بیان نورانی حضرت امیر(ع) است که فرمود سنگ را از همانجا كه آمد برگردانید: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاء»(4)
ثمرات وجود عاطفه در کشور
اما قرآن فرمود تنها كُشتن، جنگ، مبارزه و حماسه كافی نیست، این برای برونمرزی است؛ آنچه داخله كشور را اداره میكند، (رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ)(5) است. عاطفه، مِهر، محبّت، علاقه، زمینه یك كشورداری است، آن گلوله زمینه حفظ مرز و بوم است، این اشك حفظ درونمرزی است. بنگرید ببینید آن گلوله را داشتیم و كارمان به لطف الهی انجام شد؛ اما این اشك را نداریم، ببینید چه خطرهایی دامنگیر ما شد! قرآن فرمود: (أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ)(6) این (رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ) یعنی چه؟ ما میخواهیم بهره عاشورایی ببریم. الآن همه ما این داغ را داریم یا برای خودمان یا برای نوههایمان. نه پسرانمان و نه دخترانمان در ازدواج موفق نیستند، این تعارف ندارد. شما شاید در تمام این منطقه سالی یك بار طلاق را نمیدیدید، الآن چرا طلاق زیاد است؟ چرا پسرها دیر ازدواج میكنند؟ چرا دخترها اگر هم ازدواج كنند دیر ازدواج میكنند؟ چرا زندگی تلخ است؟ چرا به افسردگی ختم میشود؟ چرا همه در خانهها ناله دارند؟ برای اینكه ما این (رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ) را كه دستور رسمی دین است و از عاشوراها شروع میشود و از این گریهها شروع میشود، این را فراموش كردیم. الآن همه ما میدانیم در كشور پانزده میلیون پرونده است، این پانزده میلیون كه با خودشان دعوا ندارند، با پانزده میلیون دیگر دعوا دارند؛ پس سی میلیون دعوا دارند. این سی میلیون هم كه در آسمان زندگی نمیكنند، در شهر زندگی میكنند، آنوقت شما دلتان میخواهد طلاق نباشد! كشور را اشك اداره میكند، عاطفه اداره میكند، ادب اداره میكند، گذشت اداره میكند، صبر اداره میكند، حالا معلوم شد عاشورا و اشك و عاطفه یعنی چه؟ ما این سالهای اخیر زندگی نداریم. امام(ع) فرمود خانهای كه با طلاق ویران شده این بافت فرسوده به آسانی ساخته نمیشود.(7)، فرمود طلاق خانه را ویران میكند و خانهای كه با طلاق ویران شده به این آسانی ساخته نمیشود؛ هم آن مرد افسرده است، هم آن زن بیچاره افسرده است، این زندگی نیست.
احتکار و اختلاس ، نتیجه نبود رحم و عاطفه
روح مطهّر همه ائمه سر تا پا نورانی باشد، امام (ع) فرمود: «تَزَاوَرُوا»؛(8) یكدیگر را ترك نكنید! این كار سنّت بسیار خوبی است، این رفت و آمدها بسیار خوب است. اما امام (ع) فرمود: «اگر شیعیان ما هستید به سراغ یكدیگر بروید، قهر نكنید، فامیلها را ترك نكنید، صِله رحم واجب است. كسی كه عطوف و مهربان است، نه بیراهه میرود و نه راه كسی را میبندد، چه رسد به اینكه اختلاس كند یا نجومی باشد یا احتكار كند. این احتكار برای چیست؟ چون رحم نیست، چون اشك نیست. ما خیال میكنیم این اشك فقط برای بهشت است، البته برای بهشت هم هست؛ اما ما را رحیم میكند، هرگز به ما اجازه احتكار نمیدهد كه ما داشته باشیم و كسی گرسنه باشد. وجود مبارك امام صادق(ع)، از ائمه دیگر هم نقل شد، از امام جواد و امام دیگر هم نقل شده كسی در بیابان دارد سفره پهن میكند، فرمود اینجا چرا غذا میخوری؟ عرض كرد مگر اشكال دارد؟ فرمود بله، این حیوانات تو را میبینند، تو داری غذا میخوری و اینها گرسنهاند، برو در خانهات غذا بخور! این امام است، آدم با این فكر احتكار میكند؟! عاشورا یعنی این! حضرت فرمود غذا میخواهی بخوری برو در اتاق و در خیمهات بخور، اینجا چرا سفره پهن كردی؟! این همه پرندهها و حیوانات تو را میبینند و اینها گرسنهاند، این دین است!
امام صادق (ع) فرمود: «تَزَاوَرُوا»؛ با یكدیگر قهر نكنید، فاصله نداشته باشید، صله رحم داشته باشید و بروید به سراغ یکدیگر، چرا؟ «فَإِنَّ فِی زِیَارَتِكُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِیثِنَا»؛ شما شیعیان ما هستید، شما وقتی دور هم نشستید حرفهای ما را میزنید. فرمود حرفهای ما شما را به هم نزدیك میكند « وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْض»؛ احادیث ما شما را یكی میكند، متّحد میكند. همه ما بارها میگوییم: سنگ روی سنگ بند نمیشود، این درست است؛ الآن اگر كسی بخواهد برجی بسازد، ساختمانی بسازد، خانهای بسازد طبقه اوّل كه سنگ گذاشت، طبقه دوم سنگ روی سنگ بیاید كه بند نمیشود. چه چیزی این سنگها را به هم بند میكند وساختمان میشود، برج میشود، حسینیه یا مسجد میشود؟ یك ملات نرم احتیاج دارد، امام رضا(ع) فرمود دستورات ما آن ملات نرم است، دلها را به هم مرتبط میكند، آنوقت میشوید یك كاخ مجلّل از گذشت، ادب، احسان، صبر، بردباری؛ وگرنه آیاجامعه حسینی احتكار میكند؟! این با كدام عقل هماهنگ در میآید؟! این فقط (أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ) میشود، یك؛ «أشداء علی المسلمین» میشود، دو.
احتکار، یعنی موش صفتی
همان گلولهای كه برای بیگانهها میزدند، الآن برای داخلی میزنند، این غذای مردم را احتكار كردی برای چیست؟! چرا ما مانند موش باشیم؟! در قرآن فرمود بعضی مانند موش اهل پسانداز و ذخیره هستند، چرا مانند كبك و كبوتر نباشیم؟! این همه حیوانات كه بال بال میزنند، از منطقههایی برای آب میآیند و با دست خالی میروند، اما در مقصد پُر هستند، در راه پُر هستند، هیچ حیوانی که بال زده و آمده بدون غذا نرفته! این را قرآن گفت، فرمود این كبوتر كه بال میزند، با دست خالی میآید من تأمین میكنم، این موشها را هم من تأمین میكنم، چرا ما موش باشیم؟! این كار حسینبنعلی(ع) است. حالا معلوم شد چرا علیاصغر را میبرد؟ معلوم شد چرا زینب را میبرد؟ چرا رباب را میبرد؟ برای اینكه اشك بگیرد، اشك سرمایه است، اشك عاطفه است، اشك گذشت است. میبینید هر جا كه اشك نیست، قهر است؛ جاهلیت اینطور بود. شما تاریخ را بخوانید، مورّخان صدر اسلام گفتند وقتی جنگ بدر شد و مسلمانها پیروز شدند، مشركین تصمیم گرفتند گریه نكنند، آن ملحدان سران شرك گفتند گریه برای كشتهها قدغن است، هیچ كس حق نداشت برای كشتهاش گریه كند. یك وقت دیدند پیرزنی دارد گریه میكند گفتند بروید بگیرید، گریه قدغن است. رفتند دیدند كه این پیرزن برای پسر خودش گریه نمیكند، شترش گُم شده دارد گریه میكند، گفتند عیب ندارد. برای كشتهها گریه نكنید، چرا؟ گفتند برای اینكه عُقده بماند بماند بماند تا ما جگر حمزه را در بیاوریم و این كار را كردند. آدمِ باعُقده وقتی مسلّط شد كار هند جگرخوار را میكند. اشك، آدم را معتدل میكند. این برای هزار سال و دو هزار سال و سه هزار سال و یك میلیون سال قبل نیست. اشك، آدم را معتدل میكند، عطوف میكند، مهربان میكند، اگر نشد عُقدهای میشود. حالا حمزه را كشتید بسیار خوب! اما اینکه جگرش را در بیاورید و بگذارید لای دندانتان، این برای چیست؟! برای اینكه آن عقده را تأمین میكند. اینکه در زیارت عاشورا میگوییم «وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَاد»، معلوم میشود این تنها یك كبد و یك جگر نبود، چون «اكباد» جمع است. تنها جگر حمزه را كه در نیاوردند، حالا حمزه معروف شد، این كار را كردند. عاشورا آن سِمت را دارد كه ما این شصت میلیونی كه شب و روز در خانه جنگ دارند به شش نفر برسانیم، این كار عاشوراست و میتواند این كار را بكند.
پس عاشورا هم مركز عبرت است و هم مركز عَبره؛ عبرت یعنی عبور كردن ما از زشتی به زیبایی، از جهل به علم، از ظلم به عدل و مانند آن. عَبره یعنی آنقدر اشك بریزیم كه بشویم عطوف، الآن ما با بیگانهها كاملاً اشدّاء هستیم چه با آمریكا، چه با صهیونیسم، چه با اقمار و اذنابشان؛ اما (رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ) را نداریم، نسبت به بیگانه (أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّار) هستیم؛ اما نسبت به درونمان اهل عبرت و اهل عاطفه باشیم، این را كم داریم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛29 / 6 / 1397 .
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــ
1. حشر، 2 .
2. آل عمران، 13؛ یوسف، 111.
3. كامل الزیارات، النص، ص108.
4. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت314.
5و6. فتح، 29.
7. وسائل الشیعه، ج18، ص30.
8. الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص186.