۲ ۸ - محمدهادی صحرایی : حماسه حسین(ع) ۱۳۹۸/۰۶/۲۲
حماسه حسین(ع)
۱۳۹۸/۰۶/۲۲
محمدهادی صحرایی
الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهًًْ عِنْدَ اللهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون(1)
كسانى كه ایمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند و چه کسی بندهتر از حسین بن علی است که ایمانش نابترین و نایابترین بود و هجرتش باشکوهترین. اگرچه مبدأ تاریخ مسلمانان هجرت پیامبر اکرم است ولی آغاز سالها با محرم حسین است و اصلاً تحویل سال عاشقی با حسین است. خدا با او «مقلب القلوب» میکند و ما به خدا به حق حسین، التماس میکنیم «حول حالنا الی احسن الحال».
حسین، مهاجر إلی الله است و شعارش همان بود که جدش ابراهیم فرمود: إنی ذاهب إلی ربی(2) هرکه میخواهد بیاید، بیاید و هرکه دارد هوس کرب و بلا بسمالله. این هجرت تاریخی حسین، نه از سرِ ماجراجویی و هیجان است. راهی جز تدبیر به هجرت خونین برایش نمانده بود و دین خدا، جز با خون او ادامه نمییافت. ظاهر استشهاد و انتحار معمولاً یکی است ولی استشهاد عالمانه و برآمده از برنامه و ایمان است و هدفش نجات انسانها و دین خدا و تزریق خون است به پیکر اجتماع، و پیروزیاش ضمانت خدا را دارد و إحدی الحُسنَیین است ولی انتحار، متصلبانه است و احمقانه و برآمده از هیجان صِرف و توهم است. و هدفش خیالی است که باعث خودکشی و دیگرکشی میشود و پیروزی ندارد. ولی هجرت و جهاد حسین بن علی علیهالسلام بهگونهای است که میتوان با آن تاریخ را بیمه و سعادت آن را تضمین نمود. امروز اگر حزبالله لبنان پیروز است دلیلش حسینی بودن آن است. یمن و عراق نیز همین است. کشمیر و نیجریه و سوریه و ایجاد و اثبات و ثبات انقلاب اسلامی آغاز شده از ایران نیز به همین دلیل است که ماهیت حسینی دارند وگرنه تشکیلات اخوانالمسلمین سابقه و سازمانش بیش از انقلاب ما بود که با آن وضعیت فروریخت.
از همین امروز تا سال 61 هجری اگر برگردیم، صفحه صفحه تاریخ گواهی میدهد که قیام حسین بن علی و یاران وفادارش علیه ظلم و ظالمان، مبدأ و محرک هر انقلابی بوده که رهبرانش داستان کربلا را شنیده بودهاند. آرزوی هر آزاده و آزادیخواهی که میخواسته در این جهان، راحت نفس بکشد و مثل آدم زندگی کند، حرکت سیدالشهدا بوده است. اینکه خمینی بتشکن فرمود: ماه محرّم و صفر، ماه بركات اسلامى و ماه زنده ماندن اسلام است. باید محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذكر مصائب اهل بیت علیهمالسلام كه این مذهب تا حالا با آن زنده مانده است(3) شعارِ تنها نیست، اعلام استراتژی و تاکتیکهاست. انقلاب اسلامی ما به غیر از آنکه مبارزه با طاغوت بود و برای نجات ایران از ظلمه پهلوی و اجانب، احیاء دوباره اسلام و امامت در جهان نیز بود و از همه مهمتر برافراشتن پرچم نجات برای رهایی مردمانِ ستمدیده و مظلومِ عالم از عصر خمینی به بعد است. ستمستیزی ماهیت انقلاب اسلامی بوده و هست و به دستور قرآن و طبق آیین مصطفی و بنا بر سنت حسین، نه ستم میکنیم و نه ستم میپذیریم.
اسلام ناب یکی است ولی برای بقائش باید زمانی تن به مذاکره و صلح حدیبیه داد و زمانی جان به قیام عاشورا سپرد. اما مذاکره برای مذاکره یا برای وقتگذرانی یا از سرِ تسلیم و ترس و... نه. مذاکره شرایطی دارد که یکی از آنها مقاومت بر اصول است. دیگری پرهیز از مذاکره با عهدشکن است که عاقل، از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. دیگری جاسوس و نفوذی نداشتن در مشاوران و مذاکرهکنندگان است. دیگری عقل و برنامه داشتن است و.... صلح حدیبیه را میتوان بزرگترین فتح مسلمانان در همان سالهای آغازین اسلام دانست. پیامبر حکیم، بهخاطر اهمیت آن، دو ایراد غیرِمهم مذاکرهکنندگان قریش را لحاظ کرد ولی 10 بند آن را چنان هوشمندانه تدبیر کرد که پس از آنکه قریش بعد از 22 ماه آن را نقض کرد، ابوسفیان که بزرگ کفار بود مجبور شد به مدینه و خدمت رسولالله بیاید ولی پیامبر عذرش را نپذیرفت و مکه را چنان با اقتدار فتح کرد که حتی ابوسفیان و عمروعاص و خالد بن ولید نیز اسلام آوردند و... . تعداد مسلمانشدهها در 22 ماه حدیبیه، بیش از تعداد مسلمانشدگان از ابتدای بعثت تا قبل آن بود. حدیبیه اقتصاد و اجتماع مسلمانان را رشد و رونق داد و مسلمین سربلند زندگی کردند. پیامبر اسلام با حدیبیه عزت و آرامش و اقتدار را به مسلمانان برگرداند. اهل انصاف بگویند این معاهده کجا و برجام کجا؟ آن پیروزی کجا و این کجا؟ مقایسه برجام با حدیبیه مثل مقایسه آفتابه است با آبشار.
مشکل امروز انقلاب با غیرانقلابیها، همین سازش با ستم و تئوریزه کردن سازش است. آن هم سازش تسلیمگونه، که هزینهاش بسیار بالاتر از هزینه چالش است وگرنه انقلابیون در این چهل سال، مشکل فرهنگ و اقتصاد و صنعت و غیره را حل کرده بودند. اگر بعد از تسخیر لانه جاسوسی مذاکره به انقلابیون سپرده میشد، هیچگاه به بیانیه خسارتبار الجزایر ختم نمیشد. اگر به جای بنیصدر یک انقلابی رئیسجمهور میشد، شاید جنگی شروع نمیشد. اگر... و اگر به جای گره زدن زلف امید به دُم 5+آمریکا، به مغز و بازوی جوانان امید بسته میشد و برای مدیریت معقولِ امور تدبیر میشد، امروز برای احیاء پرهزینه برجامِ نیمهجان و پرهزینه، وزیرمان در یک هفته دو بار به دیدار مقامات حقهباز فرانسه نمیرفت و به این سردرگمی افتخار نمیشد. یا یاوههای کدخدای نامتعادل بیجواب نمیماند. برجام اگر محکم بسته میشد اینگونه نمیریخت. مذاکره به تنهایی نه ترس دارد و نه افتخار. مهم مذاکرهکننده و موضوع مذاکره است. اگر حدیبیه را به اهلش بسپرند فتحالفتوح میشود و اگر صفین در آستانه پیروزی را به ابوموسی بدهند از آن شکستی تاریخی خلق میکند که نگو و نپرس. اینکه خدا فرمود«وَلْیَجِدُوا فیكُمْ غِلْظَهًًْ»(4) امروزه به این معنی است که دشمنان باید در شما درشتی و شهامت ببینند تا مثلاً برجام را پاره نکنند و به آب دهنشان نجس نکنند.
هجرت و مجاهدت حسین بن علی با اموال و جانِ محترم خود و خانوادهاش، درس آزادگی و خانوادهمحوری اوست به ما که در اسلام راه سعادت را باید با خانواده پیمود که محور تحولات مهم در اجتماع است. به همین دلایل است که قیام عاشورا یک نظام تمامعیار اخلاقی است که میتوان جامعه را بر آن بنا نمود و به سعادت رساند. جامعه حسینی جامعه عدالت و جوانمردی است و حسینیان باید سرآمدان ادب و اخلاق باشند و حیا. چه میشود کرد که شیفتگان رنگ و لعاب غربی و غربزدگانِ خود کمبین از قیام عظیم حسین، شمشیر و سنان لشکر خشن یزید را بهحساب حسینیانِ جوانمرد و سلحشور و محترم مینویسند در حالی که خشونت در خیمه غرب است و غربیان. خشونتی که امروزه سران سرکش و سبکسر آمریکا و اروپا دارند همان است که یزید و ابنزیاد داشتند. مدارس آمریکا را ببینید! 44 شنبه خونین پاریس را بنگرید! و تسلیحات ساخت فرانسه را در دستانِ کج سعودیها در یمن و بحرین که خون میریزند و خون میخورند را ببینید و ارتش نیجریه به دستور کی خباثت میکند؟ خون بیگناهان در کشمیر در سکوت کی میریزد؟ عمرِسعد و شمر چکمهپوش 61 هجری، همین سران کراواتزده آمریکا و انگلیس و اسرائیل امروز است.
آرامش در اردوگاه حسین است. ادب در خیمه گاه اوست و حیا همزاد آنان. «خدایا بىنیازىام را در نفسم و یقین را در دلم و اخلاص را در عملم و روشنی را در دیدهام و بصیرت را در دینم قرار ده... خدایا به جز خودت به دیگرى واگذارم مكن... به تو شكایت آرم از غربت خود... اى ذخیرهام در سختى، اى رفیق و همدمم در تنهایى، اى فریادرسم در گرفتارى، اى معبود من و پدرانم ابراهیم و اسماعیل... اى گمارنده كاروان براى نجات یوسف و بیرونآورندهاش از چاه و رسانندهاش به پادشاهى و بازگرداننده او به یعقوب، اى برطرفكننده سختى و گرفتارى از ایوب و اى نگهدارنده دستهاى ابراهیم از ذبح پسرش. اى مستجابکننده دعاى زكریا و بخشنده یحیى به او و کسی که او را تنها و بىكس وامگذاردى اى برون آورنده یونس از شكم ماهى. اى شكافنده دریا براى بنىاسرائیل و نجاتدهنده آنان از فرعون...» این مناجات حسین است در عرفه و کلام آهنگین و پر از اطمینان و ادب اوست با خدا و دلیل آرامش او و همراهانش.
آرامش در سپاه حسین است. آرامشی که با شور و شوق آمیخته. چراکه مولایمان حسین در ابتدای هجرت و جهادش فرمود «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا».(5) رفیق خوبم که تو باشی، تازه کارش بعد از عاشورا شروع شده و این سخنان را یک بار دیگر مرور میکند و تفاوت حسین با غیرحسین را میداند. سخنان حسین چون برگرفته از عبودیت محض اوست، آرامش محض است. نه آرامشی که در سکون و سکوت پنهان باشد. آرامشی که با تلون سران و تذبذب خواص و تزلزل عوام و تلاطم کربلا، تکان نمیخورد. آرامشی که در اوج عاشورا، پدر را از به آغوش کشیدن دخترش غافل نمیکند. و از آرام کردن دل بیقرار خواهر. و از صورت بهصورت پسر و نیز غلام سیاه گذاردن. و از دفن شیرخواره شهید، پشت خیمهها. اگرچه قبل از آن، با قنداق خونین به سمت خیمه میرفت و برمیگشت و گویی متحیر بود و آرام نبود ولی باز هم آرامش داشت و خدا را شاکر بود و ناظرش میدانست. همان که ما در آن مشکل داریم و نمیدانیم. به همین دلیل است که بالاترین درجهها برای حسین است و غبطه شهدای بهشت به برادر او. و به این دلیل است که حسین رستگار است، رستگار.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- توبه آیه20
2- [ابراهیم] گفت: «من به سوى پروردگارم رهسپارم.» سوره صافات آیه 99
3- صحیفه امام/ ج15/ 330
4- و آنان باید در شما خشونت بیابند. سوره توبه آیه 123
5- هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود.