خوان حکمت (۲۲۷) : راز ماندگاری نهضت امام حسین(ع) ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
خوان حکمت
راز ماندگاری نهضت امام حسین(ع)
۱۳۹۸/۰۶/۲۳
شما این تاریخ جهانگشای جوینی را كه معاصر با مغول بود وقتی میخوانید میبینید دهها و صدها برابر كربلا جنایت كردند، مگر مغول كم كُشتند؟! مگر كم سر بریدند؟! مگر كم افراد را بعد از سر بریدن پوست سرشان را كَندند، مگر این پوست را پُر از كاه نكردند؟! مگردرشهرها نگرداندند؟! مگر ابدان بعضی از این سرها را چهار تكّه نكردند؟! یك تكّه را به تبریز یك تكّه را به شیراز بعد به طنز گفتند: «فی الجمله به یك هفته جهانگیر شدی»، این كارها را همین مغول كردند در همین سرزمین! مولف این تاریخ جهانگشای جوینی چون خود معاصر این صحنه بود همه را نقل كرد. دهها برابر جریان كربلا كشتند و بیرحمی كردند ولی نام اینها خاك میخورد، یا این برای خاك جنگید، یا او برای خاك جنگید, او اگر هم پیروز میشد همین كار را میكرد. اما وقتی اربعین حسینی میشود بیست میلیون دارند آنجا پیاده یا پابرهنه راه میروند، این یك بارگاه ملكوتی است، این حساب دیگری است، مگر او برای دنیا جنگید؟! او برای ابد یعنی آنجا كه نه سال دارد نه ماه، نه تاریخ دارد نه جغرافیا، نه آسمان دارد نه زمین، فوق همه اینهاست، برای آن جنگید.
خیانت امویها به دین
شما جریان اموی را قبل از جریان كربلا بررسی كنید، این جریان اموی یعنی معاویه و همچنین پدرش اباسفیان كه بعدها بزودی رخت بربست، اینها تا فتح مكه كافر بودند بعد هم منافق شدند، حضرت امیر یك بیان نورانی دارد «مَا أَسْلَمُوا وَ لكِنِ اسْتَسْلَمُوا»(1) اینها ظاهراً اسلام آوردند ولی مسلمان نشدند. در برابر مكتب از هر نظر ایستادند، گاهی قرآن را بالای نیزه كردند، گاهی قرآن را ـ معاذ الله ـ متّهم به تحریف كردند، این درباره مكتب؛ حدیثنویسی را هم منع كردند با دسیسهها تلاششان این بود كه حدیث گفته نشود، بعد جوایزی هم به مناسبتهای جعلی توزیع میكردند؛ به بعضیها هزار درهم ،به بعضیها كمتر، این كسی كه هفتاد گرفت گفت: چرا به دیگران هزار دادی به من هفتاد؟ گفت: من با آنها معامله كردم دین آنها را خریدم،گفت: دین من را هم بخر! این جوایزشان بهعنوان دینفروشی بود. پس مكتب را از دست مردم گرفتند، از یك سو؛ ـ معاذ الله ـ تهمت تحریف زدند، از سوی دیگر؛ تا آنجا كه ممكن بود روی نیزهها گذاشتند، از سوی سوم؛ این كاری بود كه اموی با مكتب كرد. یك وقتی مؤذّن بالای مأذنه نام مبارك رسول خدا را در اذان برد، معاویه گفت؛ تا این نام زنده است ما نمیتوانیم حكومت كنیم، با این نام خواستند بجنگند، پس كار آنها این بود. در چنین شرایطی حسین بن علی قیام كرد فرمود: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ بِمِثْلِهِ»(2) یعنی هر كس مثل من فكر میكند زیر بار این حكومت نمیرود، نگفت من زیر بار نمیروم، نفرمود
«أنا لا ابایع» فرمود: «مِثْلِی» كسی كه مانند من آزاداندیش است عدلمحور است ،عقلمدار است، هرگز حكومت اموی را امضا نمیكند.
هدف، وسیله را توجیه نمیکند
كسی نامهای برای حسین بن علی(ع) نوشت، عرض كرد «عِظْنِی بِحَرْفَیْن»، موعظه بكن! ولی مختصر دو حرف, حضرت هم یك سطر مرقوم فرمودند: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَهًِْ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَر»(3) فرمود تو كه موعظه خواستی؛ بدان! هرگز هدف وسیله را توجیه نمیكند، از راه حرام نمیشود به مقصد رسید، از راه باطل نمیشود به مقصد صحیح رسید.آن فكر كه میگوید هدف وسیله را توجیه میكند، حسین بن علی آن را باطل میكند، میگوید هرگز از راه بد به مقصد نمیشود رسید، راه بد خاكی است، بیراهه است، راه نیست؛ بد، راه نیست؛ خلاف، راه نیست، نه اینكه راه هست و باریك؛ این بیان حسین بن علی است. بعد فرمود: «لَا أُعْطِیكُمْ بِیَدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید»(4) اینطور نیست که من قیام كردم تا با دست خودم آن اوراق شما را امضاء كنم، با دست خودم دست مذلّت به شما بدهم! اینچنین نیست، فرار هم نمیكنم، منم و این میدان! این فكر برای همیشه میماند، این فكر با آن فطرت ما، با آن جوهره اساسی ما سازگار است. انسان با ظلم هماهنگ نیست، با تبعیض هماهنگ نیست، مبارزه میكند.
بنابراین جریان كربلا وقتی روشن میشود، وظیفه ما وقتی مبیّن میشود كه بدانیم اموی در چه حد كار میكردند؟ یک؛ الآن بیگانه در چه حدّی در تلاش و كوشش است كه ـ خدای ناكرده ـ به نظام اسلامی آسیب برساند، دو؛ خونهای پاك شهدا را نادیده بگیرد. وظیفه همه ما این است، چون حضرت فرمود: مثل من زیر بار ستم نمیرود. آن روزها كه اینها(تیم هستهای) مذاكره میكردند، گفتیم به ایشان(غربیها) بگویید شما كه الآن قدرت دارید و حرف میزنید، روی هفتاد میلیون قبر ایستادهاید، حداقلّ كُشتههای جنگ اول و دوم هفتاد میلیون است، تا صد میلیون هم نقل كردند. اینها كه هفتاد میلیون قبر درست كردند، روی قبر هفتاد میلیون نفر ایستادند والآن شاخ و شانه میکشند! سالار شهیدان میفرماید:من آزادانهام، فرار هم نمیكنم، زن و بچه هم همراه من است، اینها باید برنامههای بعد از من را در كوفه و شام اداره كنند، اینها را هم آوردم.
سخن در این نیست كه حسین بن علی فقط برای اینكه با یزید بیعت نكند مثلاً او را حاكم عادی تلقّی نكند، از این جهت قیام كرد، خیر آنها با مكتب از هر منظری در افتادند ،هم با قرآن ،هم با سنّت ،هم با عقیده مردم و حسین بن علی قیام كرد و این را زنده كرد. در دم دروازه شام زینالعابدین با اسارت آمد،كسی از او سؤال كرد در این صحنه چه كسی پیروز شد؟ فرمود ما «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاهًِْ فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ»(5) حالا که ابدان طیّب و طاهر پاره پاره آنجا افتاده و دستها بسته است، موقع نماز اذان و اقامه بگو ببین نام چه كسی را میبری، ما رفتیم این نام را زنده كردیم برگشتیم. این نام میماند چون با فطرت سازگار است ،با ساختار نظام هستی سازگار است.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 7 / 6 / 1398 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج البلاغة صبحی صالح، نامه16.
2. اللهوف علی قتلی الطفوف /ترجمه فهری، ص23.
3. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص373.
4. مناقب آل أبی طالب إبن شهرآشوب، ج4، ص68.
5. الامالی طوسی، ص677.