یکی از دلائلی که خود قرآن بر الهی بودن آیاتش مطرح کرده، نبود اختلاف و تناقض میان احکام و گزارههای آن است (نساء: 2). از این رو بسیاری از مخالفان قرآن تلاش کردهاند تا با نشان دادن مواردی از تناقض و اختلاف در میان احکام و آموزههای آن، به پندار خود بشری بودن قرآن را اثبات کنند. نسخ، تخصیص، تقیید، تدریج و دیگر خصوصیات عقلایی و منطقی قانونگذاری که در قرآن کریم هم فراوان به چشم میخورد، گاهی دستاویز مخالفان برای بشری خواندن آن قرار گرفته است. حال آنکه قرآن کریم همان گونه که وجهی الهی، آسمانی و ربانی دارد، وجهی بشری، زمینی و انسانی هم دارد؛ یعنی از جانب خدا برای تنظیم و تدبیر زندگی بشر زمینی، با همه خصوصیات بشری او، نازل شده است، از این رو نمیتواند به سنن و تحولات زندگی فردی و اجتماعی انسانها بیتفاوت بوده و احکام و آموزههایش را گسسته از واقعیتها و اقتضائات زندگی بشری تدوین و اجرا کند. بنابراین برخی از اختلافها و تناقضنماییهایی که گاهی در برخی از احکام قران دیده میشود ریشه در همین امر دارد و از این زاویه قابل دفاع بوده و نقصی برای قرآن محسوب نمیشود. در این نوشتار یکی از شبهاتی که در همین راستا بیان شده، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
در یکی از شبهات مطرح شده آمده است: اگر قرآن کتاب خدا است پس نباید در آن اختلاف و تناقض باشد، در حالی که تناقضهای زیادی در احکام و آموزههای آن به چشم میخورد. مثلا در باب حکم شرب خمر، احکام قرآن در چند مرحله تغییر اساسی کرده است و این نشان از عدم احاطه علمی نویسنده آن به مصالح و مفاسد دارد. مضاف بر اینکه شرب خمر در قرآن به صورت صریح تحریم نشده و مجازاتی هم برای آن مطرح نشده است! برخی گفتهاند که متن قرآن اقتباسی از نوشتههای مسیحیان روم شرقی است که اعراب آن را به زبان خود ترجمه کردهاند!
این شبهه که درصدد القای وجود تناقض در قرآن است، در چند بخش تنظیم شده و نقد حاضر نیز در ضمن چند بخش ارائه میشود، بخشهای این شبهه عبارتند از:
بخش اول: بيان تدريجي حكم خوردن شراب، مخالف با وحياني بودن قرآن است!
بخش دوم: چون كلمه حرام در آيه نيامده نميتوان نتيجه گرفت كه نوشیدن شراب حرام است!
بخش سوم: چون حدي براي نوشیدن شراب، در قرآن نيامده پس شرب خمر حرام نیست!
بخش چهارم: قرآن توسط مسيحيان شرقي نوشته شده است!
بخش اول، علت تحریم تدریجی شراب
هميشه تدريجي بودن احكام منحصر در بياطلاعي قانونگذار نيست، بلكه گاهي اوقات به دليل اين است كه جامعه هنوز آمادگي قانون اصلی و نهایی را به شكل كامل ندارد. از این رو قانونگذار به صورت تدريجي و پي در پي حرمت آن كار اشتباه را بيان کرده و دامنه آزادی عمل مردم را محدود میکند. حرمت شرابخواري از اين دسته از اعمال بوده است.
شرابخواري و ميگساري در زمان جاهليت و قبل از اسلام به شدت رواج داشت و به صورت يك عادت عمومي در آمده بود.(1) دین اسلام نميتوانست بدون رعايت «اصول رواني و اجتماعي»، با اين معضل عمومي به مبارزه برخيزد. زيرا اين گونه مبارزه چه بسا آثار سوئي را به دنبال داشت. بنابراين، از روش تحريم تدريجي براي ريشهكن كردن ميگساري كه به صورت يك عادت در رگ و پوست آنها نفوذ كرده بود، استفاده كرد. برنامه تدريجي قرآن براي حرمت شرابخواري به اين شكل بود که در مرحله اول در آيه 67 سوره نحل به ناپاک بودن آن اشاره ميفرمايد: «از ميوههاي درخت نخل و انگور، مسكرات و روزيهاي پاكيزه فراهم ميكنيد» كه در اينجا مسكرات را درست در مقابل روزيهاي پاك [رزقاً حسناً] قرار داده است و آن را يک نوشيدني ناپاک و آلوده برشمرده است. در اين مرحله قرآن خريد و فروش شراب را حرام ميكند.
در مرحله دوم دستور قاطعتري در زمينه منع شرابخواري نازل شد تا افكار را براي تحريم نهايي آمادهتر سازد، بدين شكل كه گروهي از اصحاب خدمت پيامبر گرامي اسلام (صلیالله علیه و آله) آمدند. عرض كردند: حكم شراب و قمار را كه عقل را زايل و مال را تباه ميكند، بيان فرماييد. در اين هنگام آيه 219 سوره بقره نازل شد كه ميفرمايد: درباره شراب و قمار از تو سؤال مي كنند، بگو: در آنها گناه بزرگي است و منافع (از نظر مادي) براي مردم دربر دارند (ولي) گناه آنها از نفع آنها بيشتر است.
در مرحله سوم آزادی عمل مسلمانان در نوشیدن شراب محدود میشود و در آيه 43 سورة نساء، به مسلمانان صريحاً دستور داده میشود كه در حال مستي هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداي خود چه ميگويند. در مرحله آخر نوشیدن شراب به صورت صریح و قاطع تحریم میشود.
بخش دوم؛ بیان حرمت شرب خمر
سرانجام با آشنايي مسلمانان احكام اسلام و آمادگي فكري آنها براي ريشهكن ساختن اين مفسده بزرگِ اجتماعي، دستور نهايي با صراحت كامل و بيان قاطع، كه حتي بهانهجويان هم نتوانند به آن ايراد بگيرند، نازل شد و آن آيه 90 سوره مائده بود كه مي فرمايد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اِنَّما الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْاَنْصابُ و الْاَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»: اي كساني كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و ازلام (كه يك نوع بختآزمايي بوده) پليدند و از عمل شيطانند، از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد!
اين آيه، از چهار جهت بر حرمت خمر و قمار و بتپرستى و برد و باخت با تيرها دلالت دارد: 1. این امور را «رجس» معرفى كرده است. «رجس» چيز نجس است و شكى نيست كه چيز نجس حرام است؛ 2. آنها را به عمل شيطان نسبت داده است و عمل شيطان حرام است؛ 3- دستور داده است كه از آنها اجتناب كنند و دستور خدا واجبالاطاعه است؛ 4- رستگارى و سعادت را در اجتناب از آنها دانسته است!(2)
در ادامه آیه 91 میفرماید: «... فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ». این عبارت اگرچه در مقام استفهام وارد شده اما به روشنی بر نهی دلالت میکند و نهی هم در حرمت ظهور دارد!(3)
همچنین يكى از وجوهى كه نهى را در اين آيه تأكيد مىكند- بعد از ذكر مفاسد- امر به اجتناب است و اين امر براى اين است كه نهى بهتر در دلها جاىگير شود.(4)
بخش سوم؛ مجازات شرب خمر
شکی نیست که برای بسياري از رفتارهایی که در حرمت آن از نظر اسلام تردیدی نیست، مجازات دنیوی مطرح نشده است ولی این امر چیزی از شناعت و مفسدهانگیزی آن نمیکاهد. گناهانی مانند غیبت، دروغ، سخنچینی، طعنهزنی و غیره از این گونه گناهان است. حال اگر هیچ دلیل بر تعیین مجازات خاصی برای شرب خمر در دست نبود باز هم چنین امری عدم حرمت آن را اثبات نمیکرد، چه رسد به اینکه در سنت پیامبر مجازاتهای معینی برای آن بیان شده است! بنابه اعتقاد مسلمانان سنت پیامبر جزء منابع معتبر دینی است و آنچه از پیامبر صادر شود همپای احکام قرآن اعتبار دارد.
در استنباط احکام دین، بررسی آيات و روايات هردو لازم است. روايات شيعه و اهل سنت متفق است که مجازات شرب خمر در مرحله اول و دوم و سوم هشتاد ضربه تازیانه است. بريد بن معاويه ميگويد: «از امام صادق(ع) شنيدم ميفرمود: در كتاب علي(ع)آمده: به شارب خمر هشتاد تازيانه زده ميشود».(5)
بخش چهارم؛ تفاوت قرآن
با عقاید مسیحیان
اگر قرآن را مسيحيان شرقي نوشته بودند پس بايد با عقايد مسيحيان آن زمان موافق باشد و يا حداقل نسبت به عقايد مسيحيان ساكت باشد؛ در حاليكه نه تنها چنين نيست، بلكه در قرآن آياتي وجود دارد كه صراحتا عقايد مسيحيان را زير سؤال مي برد. مانند اعتقاد مسيحيان مبني بر پسر خدا بودن حضرت عيسي. در قرآن ميفرمايد: نصارى گفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخنى است كه به زبان مىآورند (و پایه منطقی و درستی ندارد).(6)
در سوره مائده مي فرمايد:كسانى كه [به تثليث قائل شده و] گفتند: خدا سومين [شخص از] سه [شخص يا سه اقنوم] است، قطعاً كافر شدهاند!(7)
كسانى كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است» مسلّماً كافر شدهاند!(8)
كسانى كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است»، قطعاً كافر شدهاند!(9)
همچنين اگر قرآن اقتباسی از سرودههای مسيحيان شرقی بود نبايد در قرآن آيهاي بر مذمت مسيحيان وجود داشته باشد، در حاليكه آيات فراوانی در نکوهش برخی از افکار و رفتارهای آنان وجود دارد: از كسانى كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، از ايشان [نيز] پيمان گرفتيم [ولى] بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند، فراموش كردند و ما [هم] تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم!(10)
در سوره بقره آيه135 ميفرمايد: و [اهل كتاب] گفتند: «يهودى يا مسيحى باشيد، تا هدايت يابيد!» بگو: «نه، بلكه [بر] آيين ابراهيم حقگرا [هستم] و او از مشركان نبود!
نتیجه اینکه:
قرآن کلام خدا و از هرگونه تناقض و اختلافی پیراسته است.
تدريجي بودن قانونگذاری در همه موارد، به سبب بي اطلاعي قانونگذار از شرایط موضوع نيست؛ بلكه گاهی برای آماده کردن جامعه براي پذيرش قانون لازم است.
3. نوشیدن شراب در چارچوب نسخ تدریجی، تحریم شده و این روش، روشی کاملا عقلایی و حکیمانه است.
4. سنت در کنار قرآن منبع معتبر استنباط احکام است و برای فهم احکام اسلامی رجوع به آن نیز لازم است.
5. مهمترین دلیل برای باطل بودن ادعای اقتباس قرآن از سرودههای مسیحیان، تضاد جدی مبانی و ارزشهای قرآنی با بسیاری از مبانی و ارزشهای مسیحیت است!
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
___________________________________
1. واقدى، محمد بن عمر، مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص 33، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش؛ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 5، ص 70، ناشر: دارالكتب الإسلاميه، چاپ 10، ايران- تهران، 1371 هـ ش.
2. طبرسى، فضل بنحسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، مترجم: نورى همدانى، حسين رسولى، هاشم، مصحح، كلانترى، سيد آقا، ستوده، رضا، ج 7، ص 166، ناشر: فراهانى، چاپ اول، ايران- تهران.
3. امين، نصرتبيگم، تفسير مخزن العرفان در علوم قرآن، ج 2، ص 296، چاپ 1، بىنا، بىجا، بىجا.
4. طباطبايى، سید محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، موسوى، محمد باقر، ج 6، ص 180، ناشر: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ 5، ايران- قم، 1374 هـ ش.
5. کلینی، اصول كافي، محقق / مصحح: غفارى علىاكبر و آخوندى، محمد، ج 7، ص 214، ناشر: دارالكتب الإسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
6. توبه، 30.
7. مائده، آيه 73.
8. همان،17.
9. همان، 72.
10. همان، 14.