خوان حکمت (۲۳۲) : تربیت دیگران با عمل میسر است ۱۳۹۸/۰۷/۲۷
خوان حکمت
تربیت دیگران با عمل میسر است
۱۳۹۸/۰۷/۲۷
وجود نورانی حضرت امیر(ع) در کلمه هفتاد و سوم نهجالبلاغه فرمود: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً [فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ] فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَكُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم» (هر كه خود را در مقام پیشوایى مردم قرار دهد باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خود بپردازد و پیش از آنكه با زبانش تربیت كند، با رفتار خود تربیت نماید و كسى كه آموزگار و مربّى خود باشد بیشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن كه آموزگار و مربى دیگران است.)؛ این یکی از کلمات نورانی نورانی حضرت امیر(ع) است که برای فرزندشان فرمودند.
تربیت، با سیره عملی تحقق مییابد
آنچه الآن در آموزش و پرورش مطرح است همانند چیزی است که در حوزهها مطرح است و گاهی هم در دانشگاهها. ما در حوزه پنج روز درس فقه و اخلاق و مسائل کلامی و اینها را داریم به عنوان تعلیم. روز پنجشنبه هم جلساتی است به عنوان اخلاق. معنای آن این نیست که ما یک تعلیمی داریم و یک تربیتی، مرزشان جداست. آنچه ما مبتلاییم مثل آنچه آموزش و پرورش مبتلاست، این توسعه تعلیم است نه تربیت. تربیت یک اصل است، تعلیم یک اصل است، آنچه در آموزش و پرورش مطرح است مثل چیزی است که ما در حوزه داریم. ما تعلیم را توسعه دادیم نه اینکه در کنار تعلیم، تربیت پیدا کردیم.
این یک مطلب عمیق علمی است و آن این است که تربیت با گفتن و شنیدن نیست. یک انسان پاک وقتی دارد حرکت میکند مینشیند، میآموزد حرف میزند، این از دهانش نور درمیآید، این میشود تربیت؛ این چه کاری به درس دارد؟ اگر کسی یک آدم نورانی را ببیند و چشم و گوش داشته باشد، ممکن نیست جذب نشود.
الآن حوزهها تعلیم را توسعه دادند، در روزهای پنجشنبه که مثلاً درباره قرآن یا نهجالبلاغه یا سیره ائمه(علیهم السلام) بحث میشود؛ همین معنا هم در آموزش و پرورش است که تعلیم را توسعه میدادند. یک وقتهایی در ایام هفته درس ریاضی و فیزیک و شیمی و تاریخ و مانند آن میدهند، برنامههای دیگری هم دارند که سیره ائمه را یاد میدهند؛ اما اگر کسی (وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ)؛(1) یک انسان طیب و طاهری که اقتدا کند به وجود مبارک ولیّ عصر، آن میشود تربیت.
ما در زیارت آل یس به وجود مبارک حضرت عرض ادب میکنیم و میگوییم :«اَلسَّلَامُ عَلَیْكَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیْكَ حِینَ تَقُومُ»؛ آن وقتی که مینشینی سلام برتو؛ یعنی نشستن تو آموزنده است. آن وقتی که بلند میشوی سلام بر تو؛ یعنی قیام تو آموزنده است. نه بیراهه میروی نه راه کسی را میبندی. اگر مینشینی درست مینشینی «اَلسَّلَامُ عَلَیْكَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ»؛(2) ما باید بدانیم اخلاق یعنی اخلاق! درسها هم یعنی درسها! توسعه درس و توسعه علم، اخلاق نیست.
این بیان نورانی را وجود مبارک حضرت امیر با این جمله نورانی مشخص فرمود؛ فرمود: پسرم! اگر معلم شدی، پیشنماز شدی، هر سِمتی پیدا کردی، در صدد این هستی که جامعه را اصلاح کنی و امام جامعه باشی ،قبلاً خود را بساز:
دلا خود را در آینه چو کژ بینی هر آینه
تو کژ باشی نه آینه، تو خود را راست کن اول(3)
فرمود پاک باش. این چنین نیست که گوش و چشم همه بسته باشد، البته خیلیها هستند که چشم و گوش و شامه درونیشان باز است؛ وقتی ببینند یک آقایی که حرفش مطابق با عملش نیست، این بدبوست و بوی بد را استشمام میکنند؛ همه مردم شامه بسته نیستند.
پاک شدن از بوی بد گناه با استغفار
این بیان نورانی پیغمبر(صلیالله علیه و آله) برای ملائکه نیست، برای انسانهاست، فرمود: «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ»؛ اگر یک وقت لغزشی دارید فوراً استغفار کنید، چرا؟ برای اینکه گناه بدبوست، یک لاشه بدبوست، اگر یک لاشه بدبویی در جیب آدم باشد، به هر حال بویش را دیگران استشمام میکنند. یک وقت گفته میشود که اگر استغفار کنید و گناهتان با استغفار بخشوده نشد، در قیامت کیفر میبینید، این تعلیم است. یک وقت میفرماید: «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحَنَّكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوب»؛(4) با استغفار خودتان را معطر کنید وگرنه بویِ بد گناه شما را رسوا میکند، یک وقت سر از اختلاس و نجومی در میآید، این کاری به تعلیم ندارد.
آنجا که میفرماید استغفار کنید برای اینکه در قیامت حساب و کتاب را بررسی میکنند این تعلیم است؛ اما آنجا که میفرماید خودت را معطر کن، این تربیت است. یک انسان طیب و طاهر، معطر است؛ منتها آنها که شامهشان باز است استشمام میکنند! آنها که شامهشان بسته است بوی بد را استشمام نمیکنند، بوی خوب را هم استشمام نمیکنند. حضرت فرمود کسی که معلم شد، باید قبل از اینکه به دیگران چیز یاد بدهد، خود را طیّب و طاهر کند، یک؛ با طیب و طاهر شدن، دیگران را تعلیم کند، دو؛ آن وقت این الفاظی که میگوید این الفاظ ترجمه آن است، نه اینکه این الفاظی که معلم میگوید این عین علم باشد، اینها ترجمه آنهاست. این آقا طیّب و طاهر است و با طِیب و طهارت سخن میگوید قبل از اینکه دیگران را مطهر کند،خود را تطهیر میکند؛ قبل از اینکه به دیگران عطر بدهد خود را معطر میکند، بعد شروع میکند به عطر دادن.
این بیان نورانی حضرت امیر است که فرمود: « مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً؛ هر كه خود را در مقام پیشوایى مردم قرار دهد » حالا فرق نمیکند که یا امام جماعت است یا امام جمعه است یا امام کلاس است، چون معلم به هر حال امام است، اول خود را تطهیر کند؛ بعد که میخواهد دیگران را تطهیر کند، چگونه این کار را بکند؟ سخنرانی کند؟ درس بگوید؟ یا از راه عمل جامعه را تطهیر و تطییب کند: «وَ لْیَكُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ»؛ اینکه بزرگان، مثل شیخ اشراق و دیگران از بعضی از نصوص استفاده کردند میگفتند: «من لا ینفعک لحظه لا ینفعک لفظه» همین است.(5) فرمودند آن عالمی که دیدار او شما را عوض نکند لفظش هم عوضکننده نیست.کسی که رفتارش عوضکننده نیست، گفتارش چگونه اثر میگذارد؟ آن بیانات را از همین جا استفاده کردند «وَ لْیَكُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ».
پس دو امر وجود دارد: یکی تعلیم است یکی تربیت. برنامه تربیتی داشتن، توسعه تعلیم است نه تربیت. تربیت با عمل است، تعلیم با لفظ و گفتار و شنیدار و مانند آن است، یک وقت انسان فیزیک و شیمی و زمینشناسی و آسمانشناسی تدریس میکند؛ یک وقت امامشناسی تدریس میکند، سیره امام را میگوید، قرآن را تفسیر میکند همه اینها تعلیم است. توسعه تعلیم غیر از تهذیب و تربیت است. تربیت یک عمل فعلی است؛ یعنی معلم طوری باید باشد که عطر پراکنده کند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 98/7/4
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
1.انعام، 122.
2. الإحتجاج طبرسی، ج2، ص493.
3. مولوی، دیوان شمس، غزل شماره1337.
4. وسائل الشیعهًْ، ج16، ص70.
5. الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص39.