بسم الله الرحمن الرحیم
ما موظفیم در جهت صلاح کشور و رسیدن به اهداف انقلاب، در حدتوان تلاش کنیم؛ این مسئله یکی از محکماتی است که همواره ثابت است و نباید به خاطر اینکه چند مرتبه تلاش کردیم و نتیجه دلخواه را نداشته است، دلسرد شویم.
کنارهگیری از فعالیتهای اجتماعی، دام شیطانی
بهترین نمونه از سیره اهلبیت(ع) در اینگونه مسائل، شرکت امیرالمومنین(ع) در گروه شش نفرهای است که خلیفه دوم را تعیین کرد. میدانیم که رفتاری که مسلمانان با آن حضرت داشتند چگونه بود؛ اما ایشان نه تنها در مشورت دادن به خلفا مضایقهای نمیکردند، بلکه حتی در شورای شش نفره هم شرکت کردند؛ در حالی که ایشان علم یقینی به نتیجه داشتند، اما باز هم شرکت کردند و میدانیم که نتیجه هیچ یک از جلسات به نفع ایشان تمام نشد.
این مسئله شاهدی بر این مدعاست که کنار کشیدن از مسائل اجتماعی و عدم تلاش برای تحقق اهداف اسلام قابل قبول نیست؛ مگر در شرایطی که آنقدر تقیه لازم باشد که نتوان حتی یک ادعا را اظهار كرد؛ مانند رفتاری که امام صادق(ع) با منصور دوانیقی و موسیبنجعفر(ع) با هارون الرشید داشتند.
شاید شناختن شرایط كنونی جامعه و مقایسه آن با صدر اسلام برای برخی دشوار باشد،اما فرمایشات امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب ـکه میدانیم شایستهترین افراد برای رهبری مسلمانان هستندـ برای ما حجت است؛ ایشان هم مكرراً تصریح كردهاند که دخالت در امور اجتماعی و سیاسی از واجبترین واجبات است. لذا تصور كنار كشیدن از انجام وظیفه اجتماعی به خاطر تجربه شكستهای ظاهری در گذشته دام شیطان است.
همه افراد نسبت به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در یک سطح نیستند،توقع اینکه آرمانی داشته باشیم که همه یكسان نسبت به آن معتقد باشند و تا پای جان برای رسیدن به آن صبر و مقاومت كنند، توقع بجایی نیست. مگر نه اینکه برخی از کسانی که به دعوت حضرت سیدالشهدا (ع) و به اطاعت امر ولی امر مسلمین به کربلا آمده بودند، ایشان را رها کردند؟! حتی گروهی از یاران امام حسن(ع) ایشان را «مذلالمؤمنین» خواندند!
آیا با وجود اختلاف سطح شناخت افراد، نباید به صورت تشکیلاتی کار کرد و هر کس باید خودش به تنهایی فعالیت کند؟مراجعه به رأی اکثریت آخرین راه حلی است که میتوان از طریق آن مشکلات ناشی از اختلاف نظر و شناخت را كاهش داد. مطرح شدن بحث مراجعه به رأی و نظر اکثریت از سوی حضرت امام(ره) نیز گویای همین مسئله است که قرار نیست همیشه افراد، همنظر باشند. البته باید سعی کرد با رفتار مناسب و گفتار متین، نظرات دیگران را جلب کرد و حتی مخالفت خود با نظر دیگران را با ملاطفت و ملایمت مطرح کرد.
هوای نفس، سر منشا همه مفاسد
ریشه همه مفاسد عالم، جهل و غفلت یا هوای نفس است. ممكن است برخی افراد واقعا غرض و سوء نیتی نداشته باشند، اما نتوانند حق را بشناسند و در تشخیصشان دچار اشتباه بشوند؛ همین الآن باور قلبی برخی از متدینین این است که چارهای جز سازش با آمریکا نداریم و فقط به خاطر احترام به امام(ره) شعارهای تندی كه ایشان علیه آمریکا داد را ادامه دادند؛ اما از نظر آنها واقعیت چیز دیگری است و نمیتوان با آمریکا مقابله کرد!!
اما عامل دیگری که تأثیر بیشتری در رفتار نادرست افراد دارد، هوای نفس است؛ افرادی به خاطر تنبلی و بیحالی دوست ندارند زحمت و دردسر و تهمتها را به جان بخرند یا منافع خود را در خطر میبینند؛ لذا تمایلی ندارند كه به حق عمل کنند.
باید از ابتدا مراقب باشیم که هم در تشخیص احکام و وظایف شرعی اشتباه نکنیم و هم خواستههای نفسانی پنهان در وجودمان مانع انجام وظایف نشوند. گاهی خواستههایی که در دل افراد پنهان است، موجب میشود كه نخواهند در جایی تصمیم درست را اتخاذ کنند و دائم برای کار خود بهانه و توجیه میآورند؛ اما ریشه مخالفت با تصمیم درست هوای نفس است.
به عنوان نمونه قصد ما این است که در انتخابات از افراد صالح حمایت کنیم تا دین خدا را یاری کنند؛ اما گاهی نیت قلبیمان این است که در کنار یاری دین خدا، ما هم به نوایی برسیم و جایگاهی به دست بیاوریم و با غفلت از اینكه ممكن است رسیدن به منافع شخصی و گروهی برایمان مهمتر از یاری دین شده باشد، دوست داریم مردم، حزب ما را عامل بهبود اوضاع و کارها بدانند! این از دامهای خطرناک و پنهان است و کمتر کسی میتواند خود را از چنین دامهایی برهاند.
اگر بخواهیم اوضاع کشور اصلاح شود و انقلاب در مسیر صحیحی پیش برود، باید ابتدا تشخیص خود را درست کنیم تا به شناخت صحیح برسیم و به تهذیب نفس خود برای مقابله با تمایلات شخصی و گروهی بپردازیم، در مرحله بعد هم به دنبال کسانی باشیم که این دو مؤلفه اساسی، یعنی شناخت و تقوا را داشته باشند.
هدف، وسیله را توجیه نمیکند
ابتدا باید مسائل اجتماعی برای خود ما حل شود؛ بعد از آن با روشی صحیح برای دیگران نیز روشنگری شود. گاهی انسان تحت تأثیر وساوس شیطانی تصور میکند که مطلبی را به عنوان وظیفه شرعی مطرح میکند، اما در واقع برای مطرح کردن خود یا منافع دنیوی دیگر است. لذا همه ما باید با هوای نفس مقابله کرده و خودسازی کنیم و این را به یکدیگر هم سفارش کنیم.
هر کسی باید از خود سؤال کند كه آیا در این دو جهت در حدتوان تلاش کرده است یا خیر. شاید کسی که در میدان سیاست وارد میشود، فقط به پیروزی خود میاندیشد تا از این طریق قدرت را در دست بگیرد؛ اما آیا وظیفه شرعی ما همین است؟ و آیا از راههای مشروع و خداپسند برای رسیدن به این هدف استفاده میکنیم، یا ما هم به شیوههایی از قبیل شایعهپراكنی و متهم كردن رقیب متوسل میشویم؟ آیا از نگاه ما نیز هدف، وسیله را توجیه میکند؟
در حالی که رهبری بیشترین اهتمام را نسبت به جوانان مؤمن و انقلابی دارند، بسیاری از این جوانان که مخلصانه میخواهند وظیفه خود را انجام دهند و برای انقلاب تلاش میکنند، تدریجاً سؤالاتی درباره برخی رفتارها و عملكرد رهبری برایشان پیش میآید؛ طبیعتاً بسیاری از جوانان شرایط و موقعیت لازم برای مشاهده افق بالاتر را ندارند؛ لذا ممكن است از این نكته غفلت كنند که مثلاً اگر رهبری از برخی افراد حمایت نكنند، مشکل یا خطری بزرگ نظام را تهدید خواهد کرد؛ در واقع رهبر با این كار خود دفع افسد به فاسد کرده است. اما کسانی که افسد را نمیتوانند ببینند، به فاسد انتقاد میکنند؛ این همان خطایی است که برخی از اصحاب امام حسن(ع) و سایر ائمه طاهرین هم به آن مبتلا شدند.
نكتهای كه باید همه به آن توجه داشته باشیم این است كه باور کنیم بهترین راه برای موفقیت، توسل به اهلبیت(ع) است؛ توسل هم تنها روضهخواندن وگریه کردن نیست؛ برای انجام هر کاری اول امام زمان(ع)را یاد کنیم و بر ایشان صلواتی بفرستیم و از ایشان بخواهیم تا دستمان را بگیرند. تجربههای متعددی نشان میدهد افرادی که چنین توسلاتی داشتند در عمل، مورد عنایت آن حضرت قرار گرفتهاند.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از
شورای مرکزی جبهه پایداری؛ قم؛ 31 / 4 / 1397 .