خوان حکمت (۲۳۵) : ارزش انسان، به اندازه مفید بودن برای جامعه ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
خوان حکمت
ارزش انسان، به اندازه مفید بودن برای جامعه
۱۳۹۸/۰۸/۲۵
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یک بیان نورانی جزء سفارشهای رسمی وجود مبارک حضرت امیر(ع) است و از کلمات مبسوط آن حضرت است، جداگانه نیست؛ آن این است که: «قِیمَهًُْ كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»(1) ارزش هر کسی به چیزی است که خوب میتواند آن را انجام بدهد نه «ما یعلمه».این جمله نورانی حضرت را نمیشود برای آن ارزش گذاشت، اصلاً قیمت ندارد، یک؛ و هیچ کلمه حکیمانهای هم هموزن این نیست، دو؛ و با هیچ کلمهای هم مقرون نمیشود، همسان نمیشود، چون هیچ چیزی به قد و اندازه آن نیست، سه. چرا؟ برای اینکه حضرت نفرمود ارزش هر کسی به علم اوست، علم چیز خوبی است، اما ارزش هر کسی به هنر اوست. چه هنری؟ هنرِ نفع رساندن و کار خیر کردن، چقدر انسان میتواند به جامعه خیر برساند؟ گاهی با یک عمل، با یک حرف، کل جامعه را نجات میدهد.
توجه به مشکلات مردم، کفاره برخی گناهان
بعضی از گناهانند که کفاره مشخصی دارند،کسی روزهای را نگرفته کفاره دارد، فلان کار را نکرده فدیه دارد، در حج مثلاً سر را تراشیده قبل از خروج از محراب مثلاً باید کفاره بدهد، اینها مشخص است. بعضی از گناهان است که هیچ چیزی کفاره آن نیست مگر یک اصل و آن خیر رساندن به جامعه است: «إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا یُكَفِّرُهَا صَلَاهًٌْ وَ لَا صَوْمٌ قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ فَمَا یُكَفِّرُهَا قَالَ الْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَه»؛(2) چقدر این کلام پیامبر اکرم(ص) مبارک است. فرمود بعضی از گناهان است که کفارهاش این است که آدم باید روزه بگیرد، بعضی از گناهان است کفارهاش این است که باید فلان رکعت نماز بخواند، بعضی از گناهان است که مثلاً باید حج برود، فرمود بعضی از گناهان است که هیچ کدام از اینها یعنی نماز آن مشکل را حل نمیکند، روزه آن مشکل را حل نمیکند، حج آن مشکل را حل نمیکند. اگر فشار اقتصادی بر یک خانه یا خاندان یا ملت و امتی آمد، کسی اولاً غصه بخورد که چرا مردم ندارند که هموم داشته باشد؛ دوم اهتمام بورزد که این بار را از دوش مردم بردارد، خوابش نمیبرد که یک عده اختلاسی یا نجومیاند، خوابش نمیبرد که یک عده احتکاریاند، خوابش نمیبرد که یک عدهای در اثر فقر با دست خالی میروند، او اهتمام میورزد که تمام کوشش را بکند که هر کس خانه میرود با دست پر برود، پیش زن و بچهاش خجالت نکشد؛ این اهتمام،کفاره برخی گناهان است ،این حرف بوسیدنی نیست؟ هر گناهی را که با نماز و روزه حل نمیکنند، بعضی از گناهان است که کوشش و تلاش، فکر فهم که من چگونه این مشکل مملکت را حل کنم با اینکه همه چیز در این مملکت هست، چه کار کنم که عدهای ندزدند، چه کار بکنم که عدهای اختلاس نکنند، راه را ببندم. این بیان بوسیدنی نیست؟ حالا شما مدام نماز بخوان، این کفاره آن کار نمیشود، مشکل مردم را حل نمیکند. نماز یک اثر خاصی دارد، روزه یک اثر خاصی دارد، حج یک اثر مخصوصی دارد؛ اما فهم اقتصادی که مشکل جامعه را حل بکند این یک اثر مخصوص دارد، فرمود بعضی از گناهان هستند که کفاره آن فقط به فکر مردم بودن است. این حرفها بوسیدنی نیست؟ به این حرفها خدا قسم یاد نمیکند؟
ارزش انسان به میزان نفع او به جامعه
فرمود: «قِیمَه كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ البته علم چیز خوبی است کمالات دیگر هم چیز خوبی است اما آن اساس ارزشگذاری را که امیرالمؤمنین(ع) بیان میکند میفرماید که از ما چه کاری برای مردم برمیآید؟ مشکل مردم را حل کنیم، این غده بدخیمی که پیدا شد به نام طلاق یا آن محرومیتهایی که تأخیر در ازدواج است، همه اینها بلیّه است. آدم بتواند هم غصه بخورد که چرا جامعه اینطور است، هم همّت بورزد که این مشکل را حل کند؛ فرمود ارزش هر کسی به هنر اوست. صدر این جمله این است که
«النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ»(3) انسانها فرزند هنرشان هستند، هنر در این است که آدم از نداری مردم غصه بخورد، یک؛ اهتمام داشته باشد همت بورزد برای رفع آن مشکل، دو.
این بیانات را که سید رضی(رض) در کلمات قصار نقل کرده است در کتاب شریف تمام نهجالبلاغه جزء وصایای خود حضرت است. در کتاب شریف تمام نهجال / ب / لاغه صفحه 153 آمده: «النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ وَ قِیمَه كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» ارزش هر کسی به آن مقدار نفع و حُسن و احسانی است که هم نسبت به خود روا میدارد، هم نسبت به جامعه که درد جامعه را درد خود بداند، این میشود هنر؛ نفرمود ارزش هر کسی به علم اوست، علم یک فضیلتی است خوب است؛ اما مادامی که به عمل ننشیند و مشکل خود و دیگری را حل نکند ،آن ارزیابی اساسی را از دست خواهد داد.
ضرورت اصلاح خطاها و رفتارهای اخلاقی با مراجعه به عالمان و حکیمان
این جملههای نورانی را که حضرت به عنوان حکمت یاد کرده است این نکته را به همراهش داشت که این مال شماست گم کردید بروید پیدا کنید. در بخشهای دیگرحضرت فرمود که «عَجِبْتُ لِمَنْ یَنْشُدُ ضَالَّتَهُ وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلَا یَطْلُبُهَا»(4) این از بیانات نورانی آن حضرت است، فرمود مردم گاهی قلم و خودکار و دفترچه خودشان را گم میکنند، یک اعلامیهای میدهند که من فلان دفترچه را گم کردم، یا فلان قلم را گم کردم، اما خودشان را گم کردند نمیروند نزد کسی بگویند که مرا پیدا کن و مرا سر جایم بنشان! کسی که بیراهه میرود، خودش را گم کرده است ، چنین شخصی نمیرود نزدیک حکیمی که او را راهنمایی بکند بگوید من الآن کجا هستم؟ اینکه من میبینم اینها با فطرت من سازگار نیست. وقتی انسان به آن بیماری شدید مبتلا نشود یک مختصری که این غذا آلوده باشد بالا میآورد، اگر کسی دو بار بالا آورد معلوم میشود که این غذا مناسب نیست. بعضیها هستند که نه، اصلاً آلوده شدهاند. ولی بعضیها هستند که یکی دو بار که ـ خدای ناکرده ـ کار خلاف کردند میبینند که دارند بالا میآورند و خوابشان نمیبرد که این چه کاری بود که من کردم؟ چرا این حرف را زدم؟ چرا قلب کسی را درد آوردم؟ معنای آن این است که دارد بالا میآورد. آن وقت میرود به اهلش مراجعه میکند که آقا مرا پیدا کن، مرا سرجایم بنشان که من راحت راحت باشم، این عصاره فرمایش حضرت است که فرمود خودشان را گم کردند ولی نمیروند نزد کسی بگوید که من الان گم شدم، این کارهایی که میکنم اینها مال من نیست، این حرفی که میزنم مال من نیست، من با اینها موافق نیستم، با این رفقا که رفت و آمد دارم میبینم که تهِ دلم با اینها مشکل دارم، با اینها راضی نیستم مرا پیدا کن، سرجایم بنشان.
بیانات حضرت آیتالله جوادیآملی (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛9 / 8 / 1398 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
__________________
1. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت81.
2. الدعوات (للراوندی)/ سلوه الحزین، النص، ص56.
3. الکافی(ط ـ الإسلامیه)، ج1، ص51.
4. عیون الحكم و المواعظ (للیثی)، ص329.
توجه به مشکلات مردم، کفاره برخی گناهان
بعضی از گناهانند که کفاره مشخصی دارند،کسی روزهای را نگرفته کفاره دارد، فلان کار را نکرده فدیه دارد، در حج مثلاً سر را تراشیده قبل از خروج از محراب مثلاً باید کفاره بدهد، اینها مشخص است. بعضی از گناهان است که هیچ چیزی کفاره آن نیست مگر یک اصل و آن خیر رساندن به جامعه است: «إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا یُكَفِّرُهَا صَلَاهًٌْ وَ لَا صَوْمٌ قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ فَمَا یُكَفِّرُهَا قَالَ الْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَه»؛(2) چقدر این کلام پیامبر اکرم(ص) مبارک است. فرمود بعضی از گناهان است که کفارهاش این است که آدم باید روزه بگیرد، بعضی از گناهان است کفارهاش این است که باید فلان رکعت نماز بخواند، بعضی از گناهان است که مثلاً باید حج برود، فرمود بعضی از گناهان است که هیچ کدام از اینها یعنی نماز آن مشکل را حل نمیکند، روزه آن مشکل را حل نمیکند، حج آن مشکل را حل نمیکند. اگر فشار اقتصادی بر یک خانه یا خاندان یا ملت و امتی آمد، کسی اولاً غصه بخورد که چرا مردم ندارند که هموم داشته باشد؛ دوم اهتمام بورزد که این بار را از دوش مردم بردارد، خوابش نمیبرد که یک عده اختلاسی یا نجومیاند، خوابش نمیبرد که یک عده احتکاریاند، خوابش نمیبرد که یک عدهای در اثر فقر با دست خالی میروند، او اهتمام میورزد که تمام کوشش را بکند که هر کس خانه میرود با دست پر برود، پیش زن و بچهاش خجالت نکشد؛ این اهتمام،کفاره برخی گناهان است ،این حرف بوسیدنی نیست؟ هر گناهی را که با نماز و روزه حل نمیکنند، بعضی از گناهان است که کوشش و تلاش، فکر فهم که من چگونه این مشکل مملکت را حل کنم با اینکه همه چیز در این مملکت هست، چه کار کنم که عدهای ندزدند، چه کار بکنم که عدهای اختلاس نکنند، راه را ببندم. این بیان بوسیدنی نیست؟ حالا شما مدام نماز بخوان، این کفاره آن کار نمیشود، مشکل مردم را حل نمیکند. نماز یک اثر خاصی دارد، روزه یک اثر خاصی دارد، حج یک اثر مخصوصی دارد؛ اما فهم اقتصادی که مشکل جامعه را حل بکند این یک اثر مخصوص دارد، فرمود بعضی از گناهان هستند که کفاره آن فقط به فکر مردم بودن است. این حرفها بوسیدنی نیست؟ به این حرفها خدا قسم یاد نمیکند؟
ارزش انسان به میزان نفع او به جامعه
فرمود: «قِیمَه كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ البته علم چیز خوبی است کمالات دیگر هم چیز خوبی است اما آن اساس ارزشگذاری را که امیرالمؤمنین(ع) بیان میکند میفرماید که از ما چه کاری برای مردم برمیآید؟ مشکل مردم را حل کنیم، این غده بدخیمی که پیدا شد به نام طلاق یا آن محرومیتهایی که تأخیر در ازدواج است، همه اینها بلیّه است. آدم بتواند هم غصه بخورد که چرا جامعه اینطور است، هم همّت بورزد که این مشکل را حل کند؛ فرمود ارزش هر کسی به هنر اوست. صدر این جمله این است که
«النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ»(3) انسانها فرزند هنرشان هستند، هنر در این است که آدم از نداری مردم غصه بخورد، یک؛ اهتمام داشته باشد همت بورزد برای رفع آن مشکل، دو.
این بیانات را که سید رضی(رض) در کلمات قصار نقل کرده است در کتاب شریف تمام نهجالبلاغه جزء وصایای خود حضرت است. در کتاب شریف تمام نهجال / ب / لاغه صفحه 153 آمده: «النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ وَ قِیمَه كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» ارزش هر کسی به آن مقدار نفع و حُسن و احسانی است که هم نسبت به خود روا میدارد، هم نسبت به جامعه که درد جامعه را درد خود بداند، این میشود هنر؛ نفرمود ارزش هر کسی به علم اوست، علم یک فضیلتی است خوب است؛ اما مادامی که به عمل ننشیند و مشکل خود و دیگری را حل نکند ،آن ارزیابی اساسی را از دست خواهد داد.
ضرورت اصلاح خطاها و رفتارهای اخلاقی با مراجعه به عالمان و حکیمان
این جملههای نورانی را که حضرت به عنوان حکمت یاد کرده است این نکته را به همراهش داشت که این مال شماست گم کردید بروید پیدا کنید. در بخشهای دیگرحضرت فرمود که «عَجِبْتُ لِمَنْ یَنْشُدُ ضَالَّتَهُ وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلَا یَطْلُبُهَا»(4) این از بیانات نورانی آن حضرت است، فرمود مردم گاهی قلم و خودکار و دفترچه خودشان را گم میکنند، یک اعلامیهای میدهند که من فلان دفترچه را گم کردم، یا فلان قلم را گم کردم، اما خودشان را گم کردند نمیروند نزد کسی بگویند که مرا پیدا کن و مرا سر جایم بنشان! کسی که بیراهه میرود، خودش را گم کرده است ، چنین شخصی نمیرود نزدیک حکیمی که او را راهنمایی بکند بگوید من الآن کجا هستم؟ اینکه من میبینم اینها با فطرت من سازگار نیست. وقتی انسان به آن بیماری شدید مبتلا نشود یک مختصری که این غذا آلوده باشد بالا میآورد، اگر کسی دو بار بالا آورد معلوم میشود که این غذا مناسب نیست. بعضیها هستند که نه، اصلاً آلوده شدهاند. ولی بعضیها هستند که یکی دو بار که ـ خدای ناکرده ـ کار خلاف کردند میبینند که دارند بالا میآورند و خوابشان نمیبرد که این چه کاری بود که من کردم؟ چرا این حرف را زدم؟ چرا قلب کسی را درد آوردم؟ معنای آن این است که دارد بالا میآورد. آن وقت میرود به اهلش مراجعه میکند که آقا مرا پیدا کن، مرا سرجایم بنشان که من راحت راحت باشم، این عصاره فرمایش حضرت است که فرمود خودشان را گم کردند ولی نمیروند نزد کسی بگوید که من الان گم شدم، این کارهایی که میکنم اینها مال من نیست، این حرفی که میزنم مال من نیست، من با اینها موافق نیستم، با این رفقا که رفت و آمد دارم میبینم که تهِ دلم با اینها مشکل دارم، با اینها راضی نیستم مرا پیدا کن، سرجایم بنشان.
بیانات حضرت آیتالله جوادیآملی (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛9 / 8 / 1398 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
__________________
1. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت81.
2. الدعوات (للراوندی)/ سلوه الحزین، النص، ص56.
3. الکافی(ط ـ الإسلامیه)، ج1، ص51.
4. عیون الحكم و المواعظ (للیثی)، ص329.