به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 568
بازدید دیروز: 5,979
بازدید هفته: 14,215
بازدید ماه: 35,185
بازدید کل: 23,697,007
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 29 April 2024
الاثنين ، ۲۰ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۲ - شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج ‌البلاغه - دنیاگرایی؛ علت دور شدن مردم از راه حق ۱۳۹۸/۱۰/۰۱
شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج ‌البلاغه - ۱۲
 
دنیاگرایی؛ علت دور شدن مردم از راه حق
 

   بی‌تأثیر شدن نقشه‌های دشمن در صورت دور ماندن نظام از فساد
يعنى وقتى اين دستگاه اصلى، پاکيزه و سالم باشد، خيلى کارهاى بزرگ می‌شود کرد؛ ديگر اين حرفهايى که مي‌زنند، اين شايعه‏هايى که درست می‌کنند، اين تهديدهايى که از طرف آمريکا و غير آمريکا می‌شود، واقعاً هيچ‏گونه تأثيرى نخواهد توانست بگذارد در وضعيّت شما و اين حرکت عمومى ملّت شما؛ چون مردم به شما علاقه‏مند می‌شوند؛ مردم هم که به شما علاقه‏مند شدند، به دولت علاقه‏مند بودند، هيچ‏کسى نمی‌تواند با آن نظام و با آن کشور کارى بکند؛ حقيقتاً اين‏جورى است. آن دولتى که آحاد مردم را واقعاً از روى ايمان، نه از روى رودربايستى- گاهى رودربايستى دارند؛ نه، از روى ايمان- دنبال سر خودش داشته باشد، به‏هيچ‏وجه صدمه نخواهد ديد؛ همه اين تبليغاتى هم که می‌کنند خنثى خواهد شد. الان ببينيد غربى‏ها در تحليلهاى خود- تحليلهاى البتّه نه‌چندان آشکارشان- وقتى مى‏نشينند دُور هم حرف مي‌زنند، آن چيزى که براى آنها يک مشکله‏اى است در قضيّه ايران، ثبات اين نظام است؛ می‌گویند نظام، نظام تثبيت‏شده‏اى است، کاريش نمی‌شود کرد؛ مردم با نظام هستند؛ اين را می‌گویند. اگر چنانچه اينها می‌دانستند که شما پشتتان خالى است و چنين تصوّرى می‌کردند و اگر اين‏جورى بود و مردم پشت سر شما نبودند، شما بدانيد اين اخلالگرى‏هايى که گاهى اسمش هم مى‏آيد و بعد مى‏بينيم دنبالش نيامد و نصفه‏کاره ماند، همه انجام ميشد؛ اينکه نصفه‏کاره مي‌ماند براى اين [است] که مى‏بينند فايده‏اى ندارد؛ به اين نتيجه ميرسند که فايده‏اى ندارد. بنده آن روز نگاه ميکردم به يادداشت‏هاى داخل تقويمها که گاهى يادداشت می‌کنم؛ الان سه سال است- تقريباً از سال 70، 71- مرتّب تهديدهاى آمريکا و خبرهاى گوشه‏وکنار که «آمريکا می‌خواهد به شما حمله کند»، «آمريکا فلان» مرتّب عليه ما هست؛ گاهى هم خيلى آتشش تند شده، به صحبتهاى [سطح] بالا کشيده شده؛ مسئولين بالا با‌هم صحبت کردند، حرف زدند، تبادل ‏نظر کردند، بعد هم معلوم شد که طبل توخالى است. نه اينکه از اوّل نمي‌خواستند چيزى؛ ما يقين نداريم که واقعاً نيّتى هم نداشتند، شايد هم نيّت داشتند، [امّا] آنچه اين نظام را نگه داشته، اين است که مى‏بينند فايده‏اى ندارد؛ اينجا بتن‏آرمه است؛ مستحکم است؛ يک حکومتى بر سر کار است که مردم آن را دوست مي‌دارند. اينکه ديگر تعارف ندارد. الان شما نگاه کنيد کجاى دنيا- بما فيه آمريکا و کشورهاى پيشرفته ديگر- وجود دارد که يک کمّيّت زيادى از مردم و درصد زيادى از مردم نسبت به حکومت اين‏جور علاقه‏مندى و اظهار اخلاص و اظهار صفا و تبعيّت آشکار و صريح داشته باشند و ابراز کنند؟ کجا ديده‏ايد؟ شما ملاحظه کنيد ببينيد کجا وجود دارد. اينکه ديگر روزنامه‏ها نيست که بگوييم روزنامه‏ها مال خودشان است. خب، آحاد مردم را مى‏بينيد: در تظاهرات بيست‏ودوّم بهمن، در روز جهانى قدس، در سفرهايى که مسئولين مي‌روند، خب، مشاهده می‌کنید؛ متن نظام اينها هستند؛ چه تهران و چه در ساير شهرها. به‏هرحال راز قضيّه همين است که مردم با ما باشند، پشت سر شما باشند و اين هم بسته است به همان که ما خداى‌نکرده مست نعمت نشويم؛ مراقب باشيم که جامعه مست نعمت نشود که اوّلش خود ما هستيم و بعد هم ديگران. اميدواريم ان‏شاءالله خداوند متعال شماها را کمک بکند، توفيق بدهد و اين ايّام ماه رمضان هم مبارک باشد. اين کلمات مختصرى هم که ما عرض کرديم، اينها هم ان‏شاءالله مفيد باشد و آن عمده، همان کلام مولا است. آن نورانيّت کلام بزرگوار و جوهر کلام آن بزرگوار است که بايد ان‏شاءالله در دلهاى شماها اثر بگذارد.
نصیحت کردن کارگزاران؛ از حقوق آنها بر رهبر
غالباً اين چيزهايى که من از نهج‎البلاغه مي‌خوانم چيزهايى نيست که شماها نشنفته باشيد؛ بلکه بعضى از شماها که الحمدلله‏ منبر هم مي‌رويد و سخنرانى هم می‌کنید، بيشتر از عمّامه‏به‏سرها يا به‏قدر بعضى از عمّامه‏به‏سرها، خودتان هم همينها را شايد اينجاوآنجا خوانده‏ايد و براى اين‏وآن معنى کرده‏ايد. معانى‏اى هم که ما می‌کنیم معلوم نيست براى شما برادران عزيز خيلى تازگى داشته باشد لکن درعين‏حال در گفتن و شنيدن اثرى است که در دانستن نيست. ممکن است انسان چيزى را بداند، امّا وقتى به او می‌گویند باز يک اثر ديگرى مي‌بخشد. همه ما هم احتياج به تذکّر داريم. علاوه‌بر اين، شماها حق داريد به گردن ما؛ بالاخره شما وزراى ما هستيد، کارگزاران ما هستيد، همکاران ما هستيد و ما مديونيم به شما ازاين‌جهت؛ از جهات مختلفى بالاخره حقّى به گردن ما داريد. حقوق متقابل است؛ ما هم به گردن شما حق داريم، شما هم به گردن ما حق داريد. شايد يکى از حقوق شما همين باشد که ما يک‏وقتى يک کلمه‏اى به‏عنوان نصيحت عرض بکنيم.
نترسیدن از تنهایی در راه حق
اين مطلبى که من امروز انتخاب کرده‏ام يک خطبه کوتاهى است از نهج‎البلاغه که اين خطبه را بنده، هم پيش از انقلاب و هم بعد از انقلاب، بارها خوانده‏ام و در سخنرانى‏ها معنا کرده‏ام. می‌فرماید: «اَيُّهَا النّاسُ لا تَستَوحِشوا فى طَريقِ الهُدى لِقِلَّةِ اَهلِه»؛ اين خطبه بخصوص، باتوجّه به وضع ما [يعنى] جمهورى اسلامى و باتوجّه به غربتى که ما در مجموعِ تمدّنِ کنونىِ مادّىِ دنيا داريم و جمهورى اسلامى دچار غربت است و با توجّه به قلّتى که ما در دنيا داريم- با وجود دوستان زياد و مطرح شدن و فعّال بودن و کارسازى‏هاى فراوانى که هست، بالاخره ما در دنيا غريبيم؛ در اين ترديدى نيست؛ حتّى هم‏مسلک‏هاى ما، هم‏کيش‏هاى ما و هم‏زبان‏هاى ما هم در دنيا- آنجايى که بايدوشايد- نسبت به ما تقريباً احساس بيگانگى می‌کنند- اين کلمه خالده و بسيار پُرمغز اميرالمؤمنين(علیه‌الصّلاةوالسّلام) واقعاً امروز زياد به درد ما مي‌خورد.
می‌فرماید: «اَيُّهَا النّاسُ لا تَستَوحِشوا»؛ وحشت نکنيد، بيم نکنيد؛ «فى طَريقِ الهُدى»؛ در راه هدايت که داريد حرکت می‌کنید، احساس وحشت نکنيد؛ «لِقِلَّةِ اَهلِه»؛ چون رهروان اين راه کم‌اند. [اينکه] ناگهان ببينيد دُوروبَرتان خلوت است و کسى با شما هم‏جهت و همراه نيست، موجب احساس وحشت شما نشود؛ راهتان راه درستى است، کارتان کار صحيحى است، جهت صحيح همين است که شما داريد مي‌رويد.
اگر کسانى در دُوروبَر شما نيستند يا کم‌اند، به جهت علّتى است که آنها دارند، گرفتارى‏اى است که آنها دارند؛ که آن گرفتارى را در جمله بعد حضرت بيان فرموده‏اند. «فَاِنَّ النّاسَ قَدِ اجتَمَعوا عَلى مائِدَةٍ شِبَعُها قَصيرٌ وَ جوُعُها طَويل»؛ آن علّت و بيمارى و نقيصه‏اى که در کار مردم است و [به‌خاطر آن] مردم دنيا و اهل دنيا با شما همراه نيستند، اين است که «فَاِنَّ النّاسُ قَدِ اجتَمَعوا عَلى ماَئِدَة»؛ همانا مردم بر سر سفره‏اى گرد آمده‏اند- که مراد همين سفره دنيا و مطامع دنيا و زندگى دنيا و لذّتهاى دنيا و نيازهاى دنيا و مانند اينها است- که خاصيّت اين سفره، آن است که مردم را گرفتار می‌کند به خودش.
سیری کم و گرسنگی طولانی؛ ویژگی لذّت های دنیوی
هرکس سر اين سفره بنشيند و دل به اين سفره بدهد، جورى خواهد شد که در آخر اين جمله ذکر شده که خاصيّتش اين است که انسان از طريق هدايت دور مي‌ماند. خصوصيّت اين سفره اين است که «شِبَعُها قَصير»، سيرى اين سفره کم و کوتاه است؛ انسان سير می‌شود امّا براى مدّت خيلى کوتاهى؛ «وَ جوعُها طَويل»؛ و گرسنگى‏اش خيلى طولانى است.
ببينيد، انسان آرزوى يک چيزى را دارد- فرض بفرماييد مثلاً خانه خوبى يا فلان خواسته، فلان محبوب، فلان مطلوب يا هر چيزى؛ چيزهايى که انسان در دنيا از آنها خوشش مى‏آيد و دوست مي‌دارد و لذّات زندگى است- و مدّتهاى طولانى در آرزوى يک چيزى است، [امّا] معمولاً انسان تا آرزو کرد [که به آن] نمي‌رسد؛ بخصوص چيزهاى بزرگ را مدّتى طول می‌کشد تا اينکه انسان به آن دست پيدا کند. وقتى به آن دست پيدا کرديد، يک حالت‌اشباعى در انسان به‌وجود مى‏آيد؛ حالت رضايت خاطرى به‏ وجود مى‏آيد که الحمدلله‏ به اين دست پيدا کردم. [البتّه] «الحمدلله‏» هم تعبير من است؛ [اگر] اهل اعتقاد به خدا باشد «الحمدلله‏» می‌گوید؛ وَالّا آن را هم نمی‌گوید. به‏هرحال انسان وقتى دست پيدا کرد، احساس‌اشباع‏شدگى می‌کند امّا اين احساس بسيار کوتاه است؛ يعنى اين لذّت که برايش دست‏نيافتنى بود و خيلى دور از دسترس بود و به همان دليل هم بسيار جالب و جذّاب بود، به‌مجرّد‌اينکه انسان به آن دست پيدا کرد، عادى می‌شود.