به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,289
بازدید دیروز: 4,943
بازدید هفته: 31,891
بازدید ماه: 52,861
بازدید کل: 23,714,681
افراد آنلاین: 16
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۱۳ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 2 May 2024
الخميس ، ۲۳ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۹ - تاریخ شفاهی انقلاب به روایت حاج حبیب‌الله عسکراولادی-شب‌شکنان - پشت پرده قانون انجمن‌های ایالتی ... ۱۳۹۸/۱۰/۰۱
تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی (شب‌شکنان) - ۹
 
پشت پرده تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی چه بود؟
 
Image result for ‫پشت پرده تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی چه بود؟‬‎

   انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي
اسدالله علم يک خودباخته و بي‌شخصيت نسبت به محمدرضاي خائن کارش را آغاز کرد که هيچ نوع استقلالي از محمدرضاي خائن نمي‌توانست داشته باشد، حتي از دربار هيچ استقلالي نمي‌توانست داشته باشد. مثل يک کارگزار دربار کار را شروع کرد.
اولين کاري که امام آن را به يک حرکت آزمايشي تعبير فرمودند تصويب‌نامه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي بود. علم در هيئت وزيران تصويب نامه‌اي را براي انتخابات انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي گذراند که در آن چند چيز تغيير مي‌کرد.يکي «قسم به کلام‌الله مجيد» را به «قسم به کتب آسماني» تغيير داده بودند و انتخاب‌کننده و انتخاب‌شونده را از مجموع مرد و زن اعلام کرده بودند. تغييرات در قانون انتخابات پديد آورده بودند که تقريبا تغييري ضمني در قانون اساسي را دربر داشت. حوزه‌هاي علميه به ويژه حوزه علميه قم و مراجع تقليد و فقهاي بزرگوار به ويژه حاج آقا روح‌الله درباره اعلام تصويب‌نامه‌هاي ايالتي و ولايتي برخورد جدي را آغاز کردند.
تصويب‌نامه دولت يا مقدمه‌سازي براي حذف دين از قوانين
انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي بر اساس يک تصويب‌نامه بود و اساسا مجلس در آن دخالتي نداشت و تصويب آن در دولت اعلم آزمايشي بود تا ببينند آيا مي‌شود قانون اساسي را تغيير داد يا خير؟ رضاخان و آتاتورک اين دو عنصر وابسته و مزدور بيگانگان براي اينکه دو قطب عالم اسلام را به يک نظام لاييک تبديل کنند، تباني‌ها و فتنه‌هايي داشتند. آتاتورک توانست آن تز شيطاني را در ترکيه عملي کند ولي رضاخان با مقاومت حوزه‎هاي علميه و علماي بزرگ و شخصيت‌هاي مذهبي تابع حوزه‌هاي علميه با شکست روبه‌رو شد. پس از رحلت آيت‌الله‌العظمي بروجردي، استعمارگران به وسيله شاه مزدور و او به وسيله اسد‌الله علم (به تعبير خودش چاکر شاه) اين آزمايش را شروع کرد.
علم در اين تصويب‌نامه گروه‌هاي سياسي را با خودش همراه کرده بود، يعني جبهه ملي و گروه‌هاي چپ که آن روز حزب توده ايران و گروه‌هاي طرفدار چين که فعاليت نيمه علني‌شان را داشتند، براي همراهي با اين تصويب نامه رشوه‌هايي گرفته بودند.
علم سعي کرده بود در برنامه خودش بانوان را هم همراه داشته باشد. در این میان ظريف‌ترين برخورد را با اين مسئله‌، حضرت امام داشتند. ايشان موضوع را اين طور مطرح کردند که در کشوري که مردان آزادي ندارند، زنان ما هشيارتر از اين هستند که تصور کنند اين اقدامات واقعي است. اين فريب است که زنان و مردان را مي‌خواهند شرکت بدهند. مردان هم در کشور آزادي انتخاب ندارند.
 نحوه برخورد مراجع تقليد به ويژه به تعبير آن روز «آيت‌الله حاج آقا روح‌الله» مردم را رفته رفته وارد صحنه کرد. اينکه عرض مي‌کنم يادگاري از حضرت حجت‌الاسلام علي دواني در اثري با عنوان «مبارزه دو ماهه روحانيت» است. در اين اثر اسناد تعدادي ازنسخه‌هاي تلگراف‌ها، اعلاميه‌هاي مراجع، فعاليت‌ها و مبارزه دو ماهه روحانيت وجود دارد. يعني از روزي که تصويب‌نامه را اعلام کردند تا روزي که الغا شد و دو ماه طول کشيد.
دقت در اين کتاب براي نسل جوان لازم است تا ببينند از همان آغاز و در زير فشارهايي که وجود داشته‌، مراجع ما چه دلسوزي‌هايي براي اسلام داشته‌اند و چه همتي براي برطرف کردن تهاجم‌ها به اسلام داشته‌اند. در بين همه نکات، ظرافت را در اولين تلگراف تا آخرين موضع‌گيري حضرت امام ملاحظه مي‌کنند. بايد دو تا نکته را تقديم کنم؛ نکته اول اينکه رژيم سفاک با اين کار قصد نداشت که مجالس استاني، شهرستاني، و روستايي تشکيل بدهد. قانون اساسي مشروطه پيش‌بيني کرده بود که مجالسي در سطح کشور داشته باشيم‌، مجالس کشوري و استاني و شهرستاني. اين آرزوي مردم بود.
در ماجراي انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي فريب مي‌دادند که ما مي‌خواهيم اين آرزو را تحقق ببخشيم‌، اما در زير پوشش آن مي‌خواستند ببينند آيا مي‌شود اسلام را از رسميت‌انداخت و مذهب تشيع را در کشور از تنها مذهب رسمي بودن‌انداخت يا نه؟ ظواهر را طوري شکل دادند که انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان بايد داراي يکي از چهار مذهب رسمي کشور باشند و قسم خوردن به کلام‌الله مجيد را که در قانون انتخاباتي بود، سعي کردند به قسم خوردن به کتب آسماني تغيير بدهند و همان طور که اشاره شد بگويند انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان مردان و زنان ايراني داراي يکي از اين مذاهب باشند، يعني هماني که در قانون اساسي کشورهاي لاييک هست و با قانون اساسي ما مغايرت داشت.
نکته دیگر اينکه احزاب سياسي علني و مخفي که ملي‌گراها‌، ليبرال‌ها و کمونيست‌ها بودند هيچ کدام در اين باره اعتراضي نداشتند. حتي جلوتر هم که مي‌رسيم اينها همان شعار معروف خود را مي‌دادند که شاه بايد سلطنت کند نه حکومت.
از فرمايشات امام و مراجع تقليد بر مي‌آمد که اسلام بايد حاکم شود. (حکومت اسلامي را نمي‌فرمودند. مي‌گفتند اسلام بايد حاکم شود) بايد به جانب اسلام حرکت کنيم اسلام دين رسمي است و تشيع اثني عشري تنها مذهب رسمي است. مراجع تقليد به ويژه حضرت امام دريافتند که اين شروع‌، خودش هدف نيست. بلکه با اين شروع هدفي را دارند تعقيب مي‌کنند و قدم بعدي الغاي قانون اساسي و الغاي اسلام و الغاي رسميت شيعه در کشور است و متناسب با شرايط آن روز محکم ايستادند. در آن شرايط‌، مثلا احزابي که مي‌خواستند نقدي بر رژيم سلطنتي داشته باشند، مثلا اعلاميه‌هايشان را در توالت‌ها مي‌گذاشتند و فرار مي‌کردند يا اگر خيلي شجاعت داشتند برخي توده‌اي‌ها بر در و ديوار توالت‌ها مي‌نوشتند «مرگ بر شاه» و فرار مي‌کردند، اما مراجع تقليد ايستادند و گفتند که اين قانون بايد الغا شود.