به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,916
بازدید دیروز: 2,765
بازدید هفته: 14,699
بازدید ماه: 80,772
بازدید کل: 23,742,581
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۱۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 8 May 2024
الأربعاء ، ۲۹ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۶ - تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی (شب‌شکنان) -افق دید امام خمینی(ره) وحدت ۱ ۱۳۹۸/۱۰/۲
تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی-شب‌شکنان - ۱۶

افق دید امام خمینی(ره) وحدت در مبارزه با رژیم بود

Image result for ‫سال 1341 امام خمینی(ره)  در بیت قم‬‎

در ماشين که بوديم هرکس فکر مي‌کرد که نکند وظيفه اين بوده که بمانيم يا بزنيم. درهمين حال و هوا داشتيم مي‌آمديم که يکي از اين ماشين‌هاي شرکت واحد خواست با سرعت از کنار ما رد بشود. وقتي خواست از کنار ما رد بشود، ديديم تعدادي از سرنشينان آن مجروح و در حال داد و بيداد و ناله هستند. اينها مهاجمان به مدرسه فيضيه بودند!
عبور اولين ماشين شکست دشمن را نشان داد و يک مقدار حيات در اتوبوس ما پيدا شد و شروع کردند به شعار دادن. قدري جلوتر رفتيم. در ماشين دوم تعدادي را نگه داشته بودند که حالشان بسيار خطرناک شده بود. سومين ماشين که آمد راننده ما راه نمي‌داد و مدتي اين دوتا ماشين کنار همديگر حرکت مي‌کردند و ما صدماتي را که اينها خورده بودند، کاملا از نزديک مي‌ديديم. بالاخره برادران از راننده خواستند که راه بدهد و بگذارد بروند. چون ممکن بود پشت ‌سر حفاظت داشته باشند و اسباب شر بشود. او رد شد و يک حياتي در اتوبوس ما پديد آمد. مشاهده دشمن آسيب ديده اسباب اين شد که همان جا در داخل ماشين با هم قرار بگذاريم که وقتي به تهران رسيديم، ادامه کار را برنامه‌ريزي و شروع کنيم.
ديدار با مراجع تهران
روز سوم فروردين در تهران براي ديدار با هر يک از علما تقسيم شديم تا به آنچه مرجع تقليدمان گفته بود عمل کنيم. ما گروهي بوديم که به منزل آيت‌الله حاج سيد احمد خوانساري رفتيم. رفتيم و در خدمت ايشان يک روضه فيضيه خوانديم. ايشان فوق‌العاده تاثر پيدا کردند و فرمودند: « من با علما صحبت مي‌کنم. شما اگر پيشنهاداتي داريد بگوييد». من به خدمتشان عرض کردم که حداقل اقدام اين است که نماز جماعت‌ها و بازار اعتصاب کنند. کاري بشود که روز چهارم فروردين که بازار باز مي‌شود، به عنوان اعتراض ببندد. فرمودند: «من اين کار را مي‌کنم. من در اين‌باره علما را دعوت مي‌کنم. اگر بتوانم با قم تماس مي‌گيرم و آنچه وظيفه ما باشد انجام مي‌دهيم». ما روز سوم را در منزل چهار مرجع تقليد در تهران يعني آيت‌الله خوانساري، آيت‌الله تنکابني، آيت‌الله محمدتقي آملي و آيت‌الله آشتياني که هر کدام کم و زياد مقلديني هم داشتند، تقسيم شده بوديم.
شما فقط درتهران آگاهي بخشي کنيد
روز چهارم بنده موفق شدم به قم و خدمت امام بروم. مقداري پول همراهم بود و چند پيشنهاد از هيئت‌هاي ديني داشتم. يک پيشنهاد اين بود که ما در تهران تبليغ کنيم که در تهران وجوهات نپردازند و وجوهات را به قم برسانيم، ديگر اينکه اجازه بفرماييد که ما روي موضوع تقليد از شما جديت به خرج بدهيم و شما هم اجازه چاپ رساله را بفرماييد و سوم اينکه در قم هم اگر پول مي‌آورند مستقيما به شما تحويل دهند. امام فرمودند: «اين‌ها هيچ کدام کار شما نيست و هيچ کدام لازم نيست. تقليد مردم که نمي‌شود سياسي شود و نمي‌شود گفت از که تقليد کنيد. وجوهات را که نمي‌شود سياسي کرد. مردم وجوهات‌شان را به مراجع تقليد خودشان تقديم مي‌کنند. مشکل ما مشکل تقليد و وجوهات نيست. مشکل ما اين نيست که وجوهات در قم متمرکز شود. مشکل ما اين است که مردم آگاه نيستند که دستگاهي که بر آنها حکومت مي‌کند غاصب است. شما اين را بايد روشن کنيد. وظيفه شما اين است که مردم را آگاه کنيد». به دنبال آن فرمودند: اين بسته‌ها چيست؟ عرض کردم آن شب ما نبوديم. شما امر کرده بوديد که برگرديم. آنها حجره‌هاي طلاب را خراب کردند و لباس‌ها و کتاب‌هاي آنها را سوزاندند. کساني که تمکني داشتند مبالغي داده‌اند که ما خدمت شما بيارويم و باز هم تعهد کردند که هرقدر بتوانيم... امام فرمودند: «اينهارا برداريد و نگه داريد. اصلا موقع اين کار نيست». بعد فرمودند که الان کجا مي‌خواهيد برويد؟ عرض کرديم که مي‌خواهيم براي عيادت از طلاب مجروح و ديگر مجروحين به بيمارستان برويم. فرمودند: «بيمارستان‌ها از اينکه مجروحين را بپذيرند منع شده بودند و بسياري از طلاب در خانه‌ها و بعضي از حوزه‌هاي دور افتاده هستند و اطبا آنجاها را سرکشي مي‌کنند و اصلا مصلحت نيست شما به آنجاها برويد. مردم قم خودشان اين کار را مي‌کنند و کاري که شماها داريد اين است که مردم را در تهران و علما را آگاه کنيد و عمق فاجعه را در ذهن مردم مجسم کنيد. پول را هم برداريد، به پول نيازي نيست. در اين مسير هم که مردم از که تقليد کنند و راجع به وجوهات هيچ حرکتي نکنيد». يک استدعاي ديگر هم از ايشان کرديم و آن اينکه اجازه بدهيد در تهران براي شهدا مجلس ختم بگيريم. فرمودند: «زود است. اين‌ها وحشي هستند. اين وحشي‌ها مي‌ريزند و مردم را مي‌کشند. شما مراقب باشيد. من هم با بزرگان مذاکره مي‌کنم».