به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 18,259
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 22,913
بازدید ماه: 22,913
بازدید کل: 25,010,052
افراد آنلاین: 37
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۴۱ - محمدهادی صحرایی:موعد عذاب ۱۳۹۸/۱۰/۲۰
موعد عذاب 
 
  ۱۳۹۸/۱۰/۲۰
Image result for ‫محمدهادی صحرایی‬‎

 محمدهادی صحرایی

«إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریب». موعد عذاب‌شان صبح است و مگر صبح نزدیك نیست؟ سوره هود/ آیه 81
همه بودند و همه آمدند و همه دیدند و همه شنیدند که مردم برای مجاهدان بزرگ خود چه کردند. تشییع جنازه‌ای که تاریخ و مردم را به یاد وداع بی‌نظیر مردم ایران با پیکر پاک خمینی کبیر می‌انداخت که اصل و بنیان تفکر مقاومت و «ما می‌توانیم» و «اسلام سربلند» از جمله دیدگاه‌های درخشان اوست و امثال سلیمانی و ابومهدی، شاگردان مکتب او و پروریده نَفَس کبریایی و مسیحایی اویند و از او عزت به ارث برده‌اند. اکنون نیز پرچمدار و قلب تپنده جهاد و مقاومت در جهان، امام حاضر و مقتدر امت است که رایحه و نوای دلنشین تفکر امام و بسیجیانش را می‌توان از او استشمام و استماع و استشهاد نمود. همان تفکر دلنشینی که به گفته امام راحل «اگر بر کشوری طنین‌انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.» (۱) و مردم ایران در این 40 سال و تا همین تشییع آخرین فرزندان غیور سپاه و سردار سلیمانی، با اصرار و بارها گفته‌اند که همین تفکر را که بر پایه مقاومت در برابر مشکلات و دشمن‌هاست پسندیده‌اند و خواهانند. «ولو کره المشرکون» و المنافقون.
مردم، برکات تفکر انقلابی و بسیجی را دیده و فهمیده‌اند که برای شهادت سردار مقاومت چنین آتش به جگر گرفته‌اند. فکر جهادی، کار جهادی و مسئول جهادی نتیجه تفکر حضرات امامان انقلاب است که شاه کلید حل مشکلات و گرفتاریهای مردم است و در مقابل آن، تفکر اعتناء به غرب و اعتماد به غریبه، کلیدی است که نه تنها قفلی باز نمی‌کند که در قفل‌ها می‌ماند و راه باز شدن را می‌بندد. درست مثل درس‌های نفسگیر تاریخی. مثل اعتماد مطلق رضاشاه به دشمن. مثل اجرای پروژه کشف حجاب و درآوردن لباس فرهنگ از تن مردم و اجرای دقیق و موبه موی دستورات آنها توسط او که نتیجه‌ای جز به زحمت و سختی افتادن مردم و ویرانی وطن و اخراجش از ایران توسط همان‌ها نداشت. محمدرضا هم همین ‌اشتباه را مرتکب شد و نیز حتی مصدق. تجربه این سه و بیش از اینها و تا امروز نشان داده که مریدان غرب، حتی با وجود بی‌ادعایی به مذهب و دین مورد بی‌رحمی و فراموشی آمریکا قرار خواهند گرفت. البته جنایات پدر و پسر پهلوی و میهن‌فروشی و وطن‌سوزی آنها منحصر به فرد است.
امام خمینی با انقلاب و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی به دوران استیلای مستکبران و اعتماد به دشمنان و بیگانگان بر ایران پایان داد و با دین‌سالاری حکیمانه و استقرار اسلام ناب و نگاه به داخل و بها دادن به مغز و بازوی جوانان میهن، الگوی جدیدی از اداره کشور را به جهان عرضه کرد که مورد استقبال آزادگان و مستضعفین جهان و انقلابیونِ خسته واقع شد و این مهم جز با اندیشه مقاومت و جهاد امکان‌پذیر نبود و نیست و نخواهد بود. اندیشه‌ای که در آن، مسئولین ارشد نباید به قول بیگانگان اعتماد کنند و به آنها امید ببندند. نباید به وعده آنها دلخوش باشند و نباید به کار اداری و معمولی اکتفا کنند. وقتی کشور برای سالیان متمادی عقب نگه داشته شده است نمی‌شود با تن‌پروری و تفکر ‌اشرافی توقع پیشرفت داشت. و وقتی با واقعیت توطئه و دشمنی روبه‌رو هستیم و برگ برگ تاریخ کشورمان پر است از جنایات دشمنان و خون‌های به ناحق ریخته مردمانمان، خوش‌بینی به بیگانگان خوش‌خیالی و ساده‌لوحی است.
ریشه تفکر خودباورانه امروز را باید در اندیشه حضرت امام راحل جست‌وجو کرد و تداومش را در مرام و رفتار امام حاضرِ انقلاب دید. امثال حاج قاسم سلیمانی که نماد مقاومت ملی بود و به سمبل مقاومت فرامنطقه‌ای تبدیل شد شاگرد ممتاز همین مکتب است و محبت مردم و علاقه اقشار مختلف به او به خاطر ارادت به فکر و فرهنگ و اهداف اوست که مؤمن واقعی به مرام امامان نهضت بود. حاج قاسم اسطوره‌ای است که مردم به صحت اراده او برای ارائه خدمت صادقانه، ایمان و ارادت دارند و سخن درستی است که دل‌ها دست خداست. مردم فرزندان ارزشمند خود را می‌شناسند و دل در گروشان دارند. آنها ستارگان پرفروغی هستند که با آنها در شب تار فتنه‌ها هم می‌توان راه را از بیراه شناخت و مؤمن را از مدعی بازشناخت. با شهادت یک سردار انقلابی و صادق و خادم و خاکی و اثرگذار، ملت، حضوری خاطره‌ساز و حماسه‌آفرین و به‌یادماندنی از خود نشان می‌دهند که برای کشور «تولید قدرت» و برای دشمن «هزینه‌سازی» می‌کند. رعب دشمنان و «احساس حقارتشان در برابر این عظمت» دیدنی است و پا پس کشیدن‌های آل‌سعود و صهیون جالب است. مردم اینها را می‌دانند و می‌بینند و تفکر آرامش‌بخش و اطمینان‌آفرین و عزت‌ساز مقاومت را تمیز می‌دهند و فرق می‌گذارند بین «تولید قدرت» و «تهدید و تحدید قدرت ملی.»
تشییع باشکوه سردار سلیمانی و ابومهدی و سایر همرزمان نازنینشان نشان داد که با توجه به امواج سهمگین رسانه‌های معاند و تبلیغات بی‌امان خارجی و تشکیک نفوذی‌های داخلی آنها و تلاش برای ایجاد شکاف در محور مقاومت با دوگانه‌سازی‌های دروغین عرب و عجم و جنگ و صلح، مبارزه یا مذاکره و... باز هم مردمِ آگاه به ضرورت «بازدارندگی» اتحاد پی برده و عزت و اقتدار و پیشرفت کشور را در تفکر مقاومت دیده‌اند و با این وجود و با توجه به انبوه تجربه‌ها و دستورات و توصیه‌های آیات و روایات، عقل سلیم حکم می‌کند که باید در برابر دشمن ایستاد و هزینه کرد وگرنه با تسلیم و تمکین، هزینه‌ها سرسام‌آور و کمرشکن و ذلت‌بار خواهد شد. مخصوصاً اگر دشمنِ مقابل رژیمی باشد که جریان مستکبر جهانی را راهبری و مدیریت می‌کند و تجربه تاریخی و هم پشتوانه تفکری نشان می‌دهد که کشتار و غارت و توحش و بی‌عهدی و در یک کلام، خون و باروت، بخشی از «سبک زندگی» آمریکاست و اگر مقاومتِ سفت و سخت در راه خود نبیند و سیلی نخورد جسورتر خواهد شد.
 حاج قاسم سمبل آزادگی و اقتدار ایران اسلامی و مقاومت جهانیِ مستضعفین است. شجاع، باتدبیر و ذوب در انقلاب بود و خودش و خونش سدّ راه مذاکره‌ای بوده و هست «که مقدمه دخالت» است و بوی ذلت و تسلیم می‌دهد، مذاکره‌ای که «باید تمام شود.» او دیپلماتی انقلابی و باهوش و «جگردار» بود که نقشه‌های استعماری آمریکا در منطقه را خنثی نمود. هر حکومت و دولتی حمایت و حفاظت از جان شهروندان و مردم خود را وظیفه قانونی و اصلی خود می‌داند و اگر این شهروند از نخبگان نظامی و سردار کم‌نظیری مثل حاج قاسم باشد که جای خود دارد و یقیناً جان او که حافظ میلیون‌ها جان محترم ایرانی و غیر ایرانی بوده و هست و برای صلح جهان و مقابله با تروریست‌های شرور و آشوبگران بین‌المللی چهره و شخصیتی بین‌المللی است اهمیتی به مراتب بالاتر و والاتر دارد و جسارت شرم‌آور ترور او که نامردانه و با قانون‌شکنی آمریکا همراه بود نابخشودنی است و باید در مقابل و مقابله با آن به پا خاست و تصمیم جدی گرفت و امکان تکرار آن‌را بست. انتقام «حرف دیگری است» و حمله سپاه به مهم‌ترین پایگاه نظا می آمریکا در عراق فقط یک سیلی بود. مهم بستن راه جنایت و حضور فسادبرانگیز آمریکا در منطقه است.
ترامپ، مثل گذشتگانش جنایتکار جنگی و مقام خبیثی است که تفاوتش با گذشتگانش حماقت آشکار اوست وگرنه دشمن است و باید دشمن را شناخت و دشمن گرفت. «دشمن شناسی» و دانستن «نقشه» و «شیوه مقابله» با او مهم است و فهمیدن این نکته که «دشمن عبارت است از آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار.» یقیناً قصاص عادلانه قاتلان حاج قاسم و یارانش باید صورت گیرد ولی واقعیت آن است که عادلانه بودن آن باید به اخراج آمریکا از منطقه بینجامد و عمر استکبار را به سر آورد که یکی از مأموریت‌های حاج قاسم بود.
 او مأمور شد که چون ذوالقرنین، مردم منطقه را برای ساختن سدی در برابر هجوم وحشی‌های آخرالزمان متحد نماید و ایران و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و جهان را از شر دولت سیاه‌پوش و خون‌آشام داعش و سلطه شیطان بزرگ نجات دهد. اهداف و افکار و اقدامات این مرد بزرگ، لایق تعظیم بزرگان است و باید از روح او از اعماق دل تشکر نمود.
حاج قاسم «چشمان غبارگرفته را باز کرد» و «زنده بودن انقلاب» را به رخ جهانیان کشید و وحدتی که میان همه مردم ایران و فراتر از آن، بین مسلمانان و آزادگان جهان برقرار نمود حکایت از مأموریت جدیدش برای استحکام سد مقاومت در برابر استکبار جهانی دارد که باید قدر آن‌را دانست.
و دانست در مقابل نقشه دشمنان و تلاش آنان در ایجاد تشکیک «باید آن نقاط اساسی که عبارت است از مبانی فکری اسلامی و انقلابی را در نظر داشت» و دانست که «دشمنی جبهه استکبار فصلی نیست، ذاتی و همیشگی است و هر وقت بتوانند ضربه می‌زنند و علاجش قوی شدن از لحاظ امنیتی، سیاسی،‌ اقتصادی و جهات مختلف است.» باید با حفظ وحدت و تقویت روحیه استکبارستیزی و تنبیه دشمنان، سایه جنگ و تهدید و طمع تسلیم را از سر کشور و مردم برطرف نمود و هزینه سوداگری و ماجراجویی دشمنان عهدشکن و مخصوصاً آمریکای جنایتکار را تا مرز ناامیدی آنها بالا برد که پیروزی‌های پی در پی از سحر شروع شده است و صبح ظهور نزدیک است. ان‌شاءالله.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- صحیفه امام خمینی/ جلد 21 / صفحه 195