۵۰ - محمدهادی صحرایی: درسهای بزرگ ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
محمدهادی صحرایی:
درسهای بزرگ
۱۳۹۸/۱۰/۲۳
دو هفته از جنایت نابخشودنی و عجیب آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و همراهانشان میگذرد. اقدامی که تنها از دو رژیم منفور و متکبر آمریکا و صهیونی برمیآید و طبق هر قانونی جز قانون جنایتکاران محکوم است. سردار سلیمانی میهمان رسمی دولت عراق بود و مورد استقبال مقام آنها قرار گرفت ولی بدون هرگونه دلیل معقول و منطقی توسط آمریکا مورد سوءقصد قرار گرفته و با یارانش به شهادت رسید. این نگاه خطرناک حاکم بر حکومت آمریکا که سردمداری نظام سلطه را دارد به معنی سلب امنیت مردمان جهان و شکستن حاکمیت و حکمرانی دولتها و مصداق روشن تروریسم دولتی است و بیش از آنکه بتوان از نگاه ایدئولوژیک آمریکا را تخطئه کرد باید از منظر حقوق انسانی و بینالمللی او را تهدیدگر جدی جان انسانها نامید.
جسارت آمریکا در ترور و ادعای شرمآور رئیسجمهور دیوانهنمای آن در تهدید به انهدام مراکز فرهنگی، اگرچه یادآور تهدیدات اوباما به استفاده از بمب اتم و یورش بوش به افغانستان و عراق و. .. است ولی در اصل معرف خوی سرکش و «سبک زندگی» وحشتناک آمریکایی است که خطری جدی برای بشریت و صلح جهانی است. فیلم «غرب وحشی» و «دارو دسته نیویورکیها» اگرچه خشن مینمود و اغراقآمیز و تبلیغاتی ولی واقعی است و حقیقی. واقعیت و حقیقتی که امروزه پیش چشم مردم جهان است و در معرض قضاوت آنها و تاریخ. کشوری که بنیانش بر«شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ» است و اساسش بر کشتار دهها هزار بومیِ بیگناه و انقراض سه تمدن بزرگ بنا نهاده شده و در فرهنگش مجرم، قانونگذار است و قانونگریزی ارزش و جان انسانها بیحرمت و زبان محاوره زور است و ظلم، زرنگی و آدم، گرگ آدم است و بوی خوش، بوی خون و باروت است و قول و عهدنامهها، شکستنی و پارهکردنی و دروغ، سرگرمیِ سران و سیاستمدارانش به جای بوییدن گُل آن را میجوند و تُف میکنند، گفتوگو کردن به معنی تسلیم و تمکین است نه گفتن و شنیدن آدمواره.
هر روز که میگذرد خورشید خمینی بیش از پیش دلهای فسرده و فشرده جهانیان را گرم میکند و معانی حکمتانههایش بیشتر به دل مینشیند. اگر چهل سال پیش کسی از غیرایرانیان معنی «شیطان بزرگ» را نمیفهمید، امروزه حتی خود آمریکاییان هم فهمیدهاند که حکومتشان ابرقدرت نیست، شیطان بزرگ است و سرانشان از جمله شیاطین و رانده شدههای جهان هستند. اکنون «شیطان بزرگ» در ادبیات دیپلماسی جهان جا گرفته و ضمیر، مرجع خود را یافته است که در خودِ آمریکا پرچمش را به آتش میکشند. گرفتاری ملتها این است که اسیر دستان شیطانکهای روشنفکر و لیبرالیزهای هستند که برخلاف اداها و ادعاهایشان سهمشان از تطور احوال و تحول دوران، رسیدن از خورشید و ستاره و بت و فرعونپرستی به آمریکاپرستی و از بندگی بتها به بردگی نظام سلطه است.
انقلاب اسلامی ایران که به چهل و یکمین سالگرد خود نزدیک میشود توانسته است آمریکا و عقبه انگلوارهاش را از ایران اخراج و 41 سال پشت در نگه دارد و با تمام توطئههای آنها به بایستگی و شایستگی مبارزه کند و در این مدت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان چشم و بازوی توانای انقلاب اسلامیتوانسته همزمان با مبارزه و جهاد، خود را از صفر تا به اندازه یک حریف مقتدر و مبتکر در مقابل و مقابله با استکبار جهانی برساند و این برای دشمنان پذیرفتنی و تحملکردنی نیست. استکبار جهانی یعنی آمریکای پرقدرت دهه هفتاد میلادی که جنایتکار هیروشیما و ناکازاکی و ویتنام است، بریتانیای با سابقه جنایت چندصد ساله و رژیم صهیونی با عقبه اطلاعاتی و خباثت انباشته چند هزارساله و سایرین.
در 41 ساله عمر انقلاب، هروقت و هرجا و هرجور که دشمنان توانستند به سپاه تاختند و پرداختند ولی سپاه بالید و انقلاب را پایید و نگهبانی کرد و توانست سایه امنیت پایدار و پویای بینظیری برای کشور فراهم کند و با حمایت از بازوها و سرپنجههای مقاومت در منطقه و جهان، تهدیدات مرزی ایران را فرامرزی کند و صحنه درگیری جدی و خطرناک را از خانه به بیرون خانه بکشاند. سپاه فرزند غیور و سلحشور ملت ایران است و عادت به فدا شدن برای امنیت و ایمان و آرزوهای ملت دارد و مردم قدر زحماتش را دانسته و آن را نماد عزت و اراده و اقتدار و امنیت و ایمان میشناسند.
در یکی از مناطق سنی نشین کردی، مادری کودک بیرمقش را بغل کرده به مقر سپاه نزدیک میشود و بیتوجه به ممانعت نگهبانان، با اصرار بهدنبال ملاقات با فرمانده است و بعد از موفق شدن میگوید: فرزندم بیماری لاعلاج دارد، پیراهن یکی از بسیجیانت را برای تبرک و شفایش میخواهم.
هفته گذشته حاج قاسم سلیمانی عزیز، که نماد جهاد و مقاومت و امنیت مردم شیعه و سنی و مسیحی و ایزدی منطقه است و سازنده سد محکم در مقابل خونخواران داعشی و تکفیری و خنثیکننده توطئهها و شیطنت مستکبران است توسط آمریکا با ناجوانمردانهترین و نفرت آورترین شیوه به شهادت رسید و جهان را با این جنایت به بهت فرو برد.
بهتی که به سرعت به جوششی بینظیر و خونخواهی عظیم و وحدت ارزشمندی تبدیل شد که نفس شیطان بزرگ را به شماره انداخت و نام سپهبد سلیمانی را از ایران و عراق و سوریه و لبنان به پاکستان و هند و ژاپن و روسیه و... رساند.
تابوت مقدس سردار مقاومت و یارانش، تابوت اتحاد جوانمردان فارس و عرب و پشتو و هندو و بودایی و اروپاییان شد و دشمنی که 7 تریلیون دلار برای تجزیه عراق و سوریه خرج کرده بود را با وحدت جهانی «سلیمانیها» مواجه کرد. در ایران، مردم چنان برایش سنگتمام گذاشتند که مثل افسانهها دهها نفر، به عشق سردارِ دلها جان دادند و دهها میلیون جان گرفتند و یکصدا «انتقام» سردارشان را از همرزمانش خواستند. طنین «انتقام میگیریم، سخت، محکم، پشیمانکننده، قاطع و تمامکننده، مطمئن باشید، آرام باشید» بود که آرامش را بر قلب مردم گذاشت. همان شب بود که هنگام دفن پیکر «إرباً إربا»ی سردار، موشکهای ایرانی چشم فتنه آمریکای جنایتکار را در منطقه از حدقه درآورد و باران بالستیکهای نقطهزن، پایگاه اصلی دشمن را شخم زد و برای اولینبار در تاریخ، سپاه بهصورت کدخدا چنان سیلی زد که جز او، زبان انگلیس و صهاینه و گاوهای شیری بند آمد و بالگردها و هواپیماها شبانه، لش و لاشه نظامیان و تجهیزاتشان را به نقاط دوردست بردند تا کسی تعداد
تابوتها و برانکاردهاشان را نشمرد و به رخشان نکشد و بیش از این ترامپ را لعنت نکنند. چند ساعت بعد از این حمله بینظیر و الگو، اتفاق تلخ سقوط هواپیمای اکراینی اوقات مردم را تلخ کرد. مثل همیشه و بهخاطر بیدر و پیکری رسانههای مجازی، اخبار ضد و نقیض فضای جامعه را پر کرد و مردم در میان راست و دروغها متحیر ماندند و معاندان و مخالفان پهنا گرفته از شگفتانهها، تا توانستند فضا را آلودند. ولی نه خبری از جمعیت شمع به دست بود و نه خبری از سلبریتیهای بازیگر و نه وطنفروشانِ ایرانپرست! خبر برعهده گرفتن سپاه و گفتوگوی شجاعانه سردار حاجیزاده و سردار سلامی که انصافاً معرفی شیوه مدیریت مسئولانه و الگوی مدیریتی ویژه انقلابی و به رخ کشنده صداقت انقلابیهاست اگرچه در تاریخ جهان ماندگار شد ولی حربهای شد برای حمله کذابان و حقهبازان و دستپروردههای ترامپ و ملکه به پاسداران وطن.
سفیر بیادب و پُرروی انگلیس در تجمع غیرقانونی را همه دیدند که مثل روباهِ کمین گرفته، به طمع کباب بو میکشید و نقشه میکشید. همه دیدند ترامپی را که هفته قبل، پاسدارِ محبوب امنیت منطقه را ترور کرد و پیگیر حمله به 52 نقطه فرهنگی ایران شد و... از اغتشاشگران حمایت کرد و... باز هم توقع دارند مردم باور کنند این شمع به دستان توئیتری غم کشور دارند. نمیگویند پول زلزلهزدگان سرپل در حساب سلبریتیها و اپوزیسیون چه شد؟ و نیز کشتهشدن سالانه دهها هزار هموطن با اشتباه پزشکی، نرسیدن داروهای تحریمی، نو نشدن ناوگان هوایی بهخاطر تحریم، تصادفات ریلی، جادهای، آلودگی هوا، تجارت سرطان و... و تاوان حمایتهای غلط و دروغین انتخاباتی آنها، خسارات مدیران غربزده و آقازادگان بیهنر خارجنشین و بازیگران پا به ماه فراری و مالیاتگریزها و...
با کیست؟
و نکته مهم دیگر اینکه میشود تصور کرد اگر اپراتور شلیک نمیکرد و هواپیما انتحاری یا همان کروز بود و به مراکز حساس یا به شهر حمله میکرد، منتقدان از سپاه تشکر میکردند یا همینگونه ملامت و مذمت؟ استفاده از بمبهای شیمیایی آلمانی توسط عراق در سردشت و زرده، ارسال خون آلوده به ایدز فرانسوی، بلوکه شدن داراییهای ایران در آمریکا، دانشمندان ترور شده هستهای، 17 هزار شهید ترور و .. تنها تعدادی از موضوعات حقوق بشری قابل پیگیری است تا همه بدانند درس بزرگ حوادث اخیر تنها اثبات صداقت حاجیزاده و سلامی نیست، اثبات حقهبازی مدعیان و نفوذیها هم هست.