بیم متّقیان از اعمال خود
«وَ مِن اَعمالِهِم مُشفِقون»؛ از آنچه کردهاند، خودشان هميشه بيمناکند؛ حالتاشفاق و بيمناکى دارند که «نکند کم کرده باشم، نکند مواظبت نکرده باشم.» البتّه معنايش اين نيست که آدم کار نکند؛ نخير، کار نکردن بسيار گناه بزرگترى است از اينکه آدم يک کارى بکند که احياناً کامل نيست؛ اين احتياطکارى و اين دقّت بهانه بيکارگى و کمکارگى ما نبايد باشد که بگوييم اگر [کارى] بکنيم، خب هميشه دغدغه داريم که درست بود يا درست نبود، پس نمیکنیم و راحت؛ نه، «نمیکنیم و راحت» نه، چون مسئوليّت الهى در اين صورت بمراتب سنگينتر است.
رفتار پرهیزکاران هنگام تمجید شدن
«اِذا زُکِّىَ اَحَدٌ مِنهُم خافَ مِمّا يُقالُ لَه»؛ وقتى کسى از اينها تعريف میکند و تمجيد میکند و تزکيه میکند و نيکويى آنها را میگوید، آنها از تعريف ديگران به خودشان ميلرزند و احساس ترس میکنند. «فَيَقول»؛ پس میگوید؛ حالا يا بر زبان جارى میکند و مثلاً به آن مخاطب يا به آن گويندهاى که تعريف کرده میگوید و تفهيم میکند، يا اقلّاً به خودش میگوید؛ ظاهرش اين است که به او میگوید. میگوید: «اَنَا اَعلَمُ بِنَفسى مِن غَيرِى»؛ من خود را بيشتر مىشناسم تا ديگران مرا. «وَ رَبّى اَعلَمُ بى مِن نَفسِى»؛ خدا [هم] من را بيشتر از خودم مىشناسد. اينجايش ديگر دعا است؛ آنوقت از خدا درخواست میکند و تضرّع میکند و میگوید: «اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذنى بِما يَقولون»؛ پروردگارا و بارالها! تو مرا به آنچه گفتند و من را تزکيه کردند مگير، «وَ اجعَلنى اَفضَلَ مِمّا يَظُنّون»؛ و مرا از آنچه ميپندارند بهتر قرار بده. «وَاغفِر لى ما لا يَعلَمون»؛ گناهانى هم که من میکنم، خطاهايى که من میکنم، عيبهايى که من دارم و هيچکس غير از خودم از آنها خبر ندارد و اين مخاطب بيچاره من که با من حرف زده هيچ از آنها اطّلاع ندارد و خيال میکند که اين عيبها و اين گناهان را من ندارم، آنها را هم بر من ببخش.
نیرومندی پرهیزکاران همراه با دینداری
بعد میفرماید: «فَمِن عَلامَةِ اَحَدِهِم»؛ يکى از نشانههاى متّقين و پرهيزکاران اين است که «اَنَّک تَرى لَهُ قُوَّةً فى دين»؛ در او توانگرى و نيرومندى را ميبينى همراه با دين. ظرافت کار مؤمن اينجا است که بايد رعايت بکند؛ و آنچه مشکلات را براى مردم دنيا پديد آورده، در همين نقطه - و در چند نقطه بعد که گفته خواهد شد - است؛ يعنى قوّت و دين. توانگر بودن و قدرتمند بودن، معمولاً موجب میشود که انسان قيدوبندهاى اخلاقى و دينى را کنار بگذارد. پول زياد که داشت، مقام بالا که داشت، قدرت زياد که داشت، زور زياد که داشت، آن چيزهايى که در انسان اين حالت را بهوجود مىآورد که خود را از ديگران يا از خدا بىنياز احساس میکند، موجب طغيان میشود: «اِنَّ الاِنسانَ لَيَطغى* اَن رَءاهُ استَغنى»؛ وقتى انسان خود را مستغنى و بىنياز ميبيند، طغيان میکند. طبيعت توانگرى اين است؛ در انسان ضعيف و معمولى، طبيعت توانگر بودن و قدرتمند بودن اين است که حدود را زير پا له کند. لذاست که آدم ميبيند اين قدرتهاى گوناگون در طول تاريخ، هرچه هستند موجب فسادند و اگر يک کار خوب هم میکنند، ده کار بد همراهش میکنند؛ چون با دين همراه نيست، با تديّن و ديندارى همراه نيست. انسان متّقى آن کسى است که قوّت را با دين همراه میکند؛ حالا هر مقدارى که قوّت دارد. فرض کنيد که [انسانى] ورزش کرده و بدنش قوى شده، میتواند همينطور که در کوچه راه میرود به هرکسى مثلاً يک اذيّتى بکند، موذیگرى بکند؛ میکنند ديگر؛ افراد گردنکلفت و مانند اينها سَربهسر يکى ميگذارند، يکى را سرکيسه میکنند، يکى را متلک میگویند، به زن يکى تعرّض میکنند، از يکى باج میگیرند، براى يکى مثلاً شاخوشانه میکشند؛ چرا؟ چون گردنکلفتند. [امّا] اگر يک پليس قوىاى وجود داشته باشد يا پاسبانى که از او قوىتر است پيدايش بشود، اين چون قوىتر از خودش را ميبيند، آنوقت غلاف میکند؛ امّا مادامى که احساس قوّت میکند، هيچکسى جلودارش نيست؛ هر کارى مثلاً ممکن باشد برايش میکند؛ مشکل کار اين است. [امّا اگر] دين بود، اينجور نيست. حالا يک آدم گردنکلفتى را شما فرض کنيد زور هم دارد، قدرت هم دارد و میتواند، امّا چون ديندار است از آن حدود تجاوز نمیکند؛ چه از نيروى بدنى که ناشى از تلاش و ورزش و مانند اينها حاصل میشود، چه نيروى سياسى که مثل بنده و شما که وزيريم يا مسئوليم يا يک سمتى داريم، يا نيروى پولى و مالى. کسانى که پولهاى فراوانى دارند، با زور و پول حتّى گاهى میشود که آدمهاى قدرتمند گوناگون را هم ميخرند؛ همين لات و داش و گردنکلفت را هم پول ميدهند ميخرند؛ يا اصلاً فلان مسئول سياسى را پول ميدهند ميخرند؛ يعنى قدرت پول - وقتى زياد باشد - گاهى اوقات بيشتر از اين قدرتهاى ديگر است. [امّا متّقين] هرچه دارند با دين دارند؛ قوّتشان و توانگرىشان همراه دين است.
دوراندیشی و احتیاط همراه با نرمی
«وَ حَزماً فى لين»؛ اين باز يکى ديگر از آن نقاط است. حزم را در ترجمههاى فارسى، دورانديشى و گاهى احتياط و مانند اينها معنا میکنند؛ بههرحال، حزم بهمعناى يک نگاه فراتر از ظاهر امر است. اگر دورانديشى هم میگویند، معنايش اين است که به اين ظاهر کار نگاه نکند، [بلکه] پشت صحنه را و آن حرکت بعدى را هم ببيند؛ به اين میگویند حزم. احتياط هم اگر میگویند، بهخاطر همين است که بهمجرّد اينکه يک پديدهاى خوشايند بود، آدم خودش را ول ندهد؛ احتياط کند، مراقبت کند. لازمه حزم به اين معنا، و اين مراقبت و اين دورانديشى چيست؟ لازمهاش اين است که گاهى انسان يک خشونتهايى بهخرج بدهد؛ يعنى وقتى ما از کسى ميترسيم که نبادا به ما ضربه بزند، تا نزديک بيايد ميزنيم به سينهاش؛ يعنى طبيعت حزم مقدارى خشونت کردن و برخورد کردن و سختى نشان دادن است. میفرماید خصوصيّت متّقين اين است که حزم را همراه میکنند با ليّن و با نرمش؛ يعنى همين حالت دورانديشى و احتياط و نگرش فراى ظاهرها را دارند که موجب میشود انسان مراقب خودش باشد، امّا همين را بههيچوجه با خشونت همراه نمیکنند؛ با لينت و با نرمش برخورد میکنند. اين باز از آن چيزهايى است که غالباً خطاها واشتباهات اينجا - از اين تفکيک - بهوجود مىآيد؛ اگر اينها باهم آميخته باشد، بسيارى از مشکلات عالم حل میشود.
ایمانی بههمراه یقین و حرصی برای دانا شدن
«وَ ايماناً فى يَقين»؛ ايمانى دارند همراه با يقين، «وَ حِرصاً فى عِلم»؛ آزمندِ دانستن و دانا شدن هستند؛ يعنى هيچوقت از دانستن سير نمیشوند. البتّه همه اين دانستن، کتاب و علم و علم اصطلاحى و مانند اينها نيست؛ بيشترين دانشى که به درد امثال من و شما ميخورد، اطّلاع يافتن و دانايى از گذران امور جامعه است؛ ببينيم در کشورمان و در جامعهمان - آنجايى که ما را مسئوليّت دادهاند که کارش را انجام بدهيم - چه ميگذرد. شما در حوزه خودتان، بهطور ويژه اطّلاعات ويژه لازم داريد، و در حوزههاى ديگر هم بهصورت تَبعى اطّلاعات لازم داريد؛ اين علم است. از دانستن نبايد رو برگرداند؛ اگر چنانچه آمدند به انسان يک مطلبى را گفتند که ما نميدانيم، بايستى از آن استقبال کنيم، حرص داشته باشيم در آن.
دانشی توأم با ظرفیّت داشتن
«وَ عِلماً فى حِلم»؛ اينها علم خودشان و دانايى خودشان را آميختهاند با حلم و بردبارى. البتّه حلم را همين بردبارى معنا میکنند که به يک معنا درست هم هست؛ يعنى تا يک حدودى اين ترجمه ترجمه درستى است، منتها کامل نيست. آن مفهومى که از کلمه بردبارى به ذهن ماها متبادر میشود، کمتر از آن چيزى است که اين کلمه حلم عربى با خودش دارد. حلم يعنى ظرفيّت داشتن انسان؛ انسان داراى ظرفيّت باشد، بهطورىکه هيچ چيزى - نه شادى، نه غم و نه چيز شگفتآور - ظرفيّت او را پُر نکند بهطورىکه او را از جا بکند؛ اين معناى حلم است. خرسندى را هم تحمّل میکند، قدرت را هم تحمّل میکند، ضعف را هم تحمّل میکند، فقر را هم تحمّل میکند، غنا را هم تحمّل میکنند؛ اين حلم است. بعضىها هستند فقر را خوب تحمّل میکنند، [امّا] بهمجرّدى که گردههايشان پى گرفت و يکذرّهاى غنى شدند، آنوقت ديگر کنترلشان از دستشان درمیرود و نمیتوانند؛ بعضى بعکسند؛ در دوران غنا و سعه میتوانند خودشان را نگه دارند و بالاخره زندگى معمولى میکنند، امّا فقير که شدند نه، يا ذلّت به سراغشان مىآيد، يا خشم و بىتابى به سراغشان مىآيد؛ يکاشکالى در کارشان بهوجود مىآيد. بعضىها هستند که در مقابل غم بىتابند، بعضى در مقابل خبرهاى خوش بىتابند، بعضى در مقابل قدرت بىتابند؛ قدرت که پيدا کردند، ديگر خدا را بنده نيستند، روى پايشان بند نمیشوند. حلم نقطه مقابل اين بىتابىها است؛ يعنى انسان ظرفيّت و گنجايش داشته باشد؛ اين حلم است. آنوقت، علم را اگرچنانچه انسان با حلم مخلوط کرد، اين خيلى چيز مهمّى میشود؛ چون دانش [يعنى] وقتى انسان چيزهايى را ميداند که ديگران نمیدانند، در انسان يک غرور و همان حالت روى پا بند نشدن بهوجود مىآورد. وقتىکه حلم داشت، با ظرفيّت فراوان میتواند آن را [تحمّل] کند.
منوی اصلی
ورود اعضا
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: | 678 |
---|---|
بازدید دیروز: | 3,648 |
بازدید هفته: | 678 |
بازدید ماه: | 249,971 |
بازدید کل: | 25,860,334 |
افراد آنلاین: | 9 |
اوقات شرعی
اوقات شرعی به وقت زنجان
اذان صبح: | |
---|---|
طلوع خورشید: | |
اذان ظهر: | |
غروب خورشید: | |
اذان مغرب: |
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۳۰ فروردین ۱٤۰٤
Saturday , 19 April 2025
السبت ، ۲۱ شوّال ۱٤٤۶
فروردین 1404 | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
ج | پ | چ | س | د | ی | ش |
1 | ||||||
8 | 7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 |
15 | 14 | 13 | 12 | 11 | 10 | 9 |
22 | 21 | 20 | 19 | 18 | 17 | 16 |
29 | 28 | 27 | 26 | 25 | 24 | 23 |
31 | 30 |
آخرین اخبار
سرلشکر سلامی: ارتش در یک هماهنگی و همدلی شکوهمند با سپاه موجب عصبانیت دشمنان شده است ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(41 بازدید)
(41 بازدید)
در حیاط دولت مطرح شد: از بهکارگیری نیروگاههای تجدیدپذیر تا پیگیری دستور رئیسجمهور برای ممنوعیت واردات پارچه ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(61 بازدید)
(61 بازدید)
امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس: اموال کشور را از «ترامپهای داخلی» پس بگیرید ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(33 بازدید)
(33 بازدید)
به بهانه روز ارتش جمهوری اسلامی: حکایت پرفراز و نشیب ارتش در این سرزمین ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(48 بازدید)
(48 بازدید)
امیر سرتیپ صباحیفرد: نیروی پدافند هوائی کشور در تربیت نیروی جوان متخصص سرآمد است ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(51 بازدید)
(51 بازدید)
محسن اسماعیلی به عنوان «معاون راهبردی و امور مجلس رئیسجمهور» منصوب شد ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(29 بازدید)
(29 بازدید)
برگزاری راهپیمایی عظیم «انا علی العهد» با حضور مردم ایران از 31 استان و نمایندگان 70 ملیت در قم ۱۴۰۴/۰۱/۲۷ ۰٤/۰۱/۲۸
(42 بازدید)
(42 بازدید)
رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه: مسائل کشور را به مذاکره گره نزنید اشتباه برجام تکرار نشود ۱۴۰۴/۰۱/۲۶ ۰٤/۰۱/۲۷
(119 بازدید)
(119 بازدید)
۲۴ - شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج البلاغه - دینداری ضامن اخلاقی قدرت است ۱۳۹۸/۱۱/۰۱
شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج البلاغه - ۲۴
دینداری ضامن اخلاقی قدرت است