۲۲ - سید ابوالحسن موسوی طباطبایی:پرتوی از حیات فاطمی(س) (قسمت سوم) - اول ایمنی بعد کار! ۱۳۹۸/۱۱/۰۶
پرتوی از حیات فاطمی(س) (قسمت سوم)
اول ایمنی بعد کار!
۱۳۹۸/۱۱/۰۶
«امام علی و فاطمه زهرا علیهما السلام درباره اداره امور منزل از پیامبر(ص) رهنمودی خواستند. آن حضرت فرمودند کارهای داخل خانه بر عهده فاطمه باشد و امور بیرونی بر عهده علی. فاطمه(س) در این زمینه میفرماید: جز خدا کسی نمیداند چه شادی و سروری به من دست داد از اینکه مجبور نخواهم بود با مردان بیگانه معاشرت داشته باشم».امام باقر علیهالسلام
در علم اخلاق دو مقوله «غضب و شهوت» تعریفی وسیع و فراگیر دارند که از این منظر، کلیه رفتارهای آدمی برخاسته از غضب یا شهوت او انگاشته میشود. دانشمندان اخلاق، غضب را غریزهای میدانند که انسان را در برابر همه تهدیدها و مُخاطرات حفظ میکند. مانند پرهیز از غذای مسموم یا اجتناب از خودرویی که با سرعت در حال حرکت است. شهوت نیز غریزهای است شامل همه خواهشها و گرایشهای درونی آدمی که برای بقای خود به آنها نیاز دارد. مانند میل به غذای خوب و استراحت.
در حقیقت غضب عبارت است از «دافعه» وجودی انسان نسبت به ناملایمات و شهوت نیز عبارت است از «جاذبه» درونی وی در تمایلات. غضب و شهوت را میتوان به پدالهای ترمز و گاز در اتومبیل تشبیه کرد که وجود هر دو ضروری است مشروط بر این که از آنها درست و بجا استفاده شود. هدف پروردگار حکیم از قرار دادن این غریزهها به عنوان قوای «بازدارنده» و «پیشران»، حفظ نسل بشر است مادامی که با چراغ عقل حرکت نموده، از خودمختاری بپرهیزند و خودسرانه عمل نکنند. زیرا این غرایز به خودی خود توانایی تشخیص موقعیتها را ندارند و در حکم ابزاری هستند که استفاده بیجا از آنها آثار هلاکتباری خواهد داشت. درست مانند زمانی که راننده بر لبه پرتگاه به جای ترمز بر پدال گاز بفشارد!
خداوند این دو ابزار حیاتی و در عین حال مهلک را به بشر ارزانی فرموده و آنها را به عنوان سپاهیان کشور بدن و برای محافظت از مرزها تحت فرمانروایی پادشاه عقل قرار داده است. اما چنانچه عقلی مغلوب شهوت و غضب شد و توان و اراده خویش را در مقابل این قوا از دست داد به سرزمینی خواهد ماند که ارتشش کودتا نموده و پادشاه را از تخت به زیر کشیده باشد. در چنین کشوری حکومت مرکزی مقهور و ناتوان و عدالت و قانون پایمال و همه جا هرج و مرج و آشوب خواهد بود!
برای پیشگیری از این وضعیت، عقل نیاز به آیین نامهای دارد تا بتواند با اجرای آن در برابر سرکشی و طغیان قوای تحت امر خود، قاطعانه امور را پیش بَرد و صدماتِ حاصل از نافرمانی غضب و شهوت را به حداقل برساند. این آییننامه همان دستورات حیات بخش اسلام است که ضامن سعادت بشریت میباشد.
یکی از موارد تأكید اسلام، مرزبندی بین زنان و مردان جامعه است. اسلام از زن و مرد مسلمان میخواهد با پرهیز از اختلاط و بسنده نمودن بر روابط حداقلی، جامعه خود را اداره کنند. اسلام به شدت معتقد به پیشگیری است و دستورات مشفقانه آن غالبا بر این تأكید دارد که از وقوع حوادث ناگوار جلوگیری به عمل آید. زیرا آثار مخرب یک اتفاق تلخ گاه به قدری بالا است که هرگز جبران نمیشود و چه بسا پس از وقوع چنین اتفاقاتی دست تحسر بر سر زنیم که امکان جلوگیری از آن با اندکی تدبیر وجود داشت اما افسوس که اینک آب از کف ریخته است. درست مانند کبریتی که اگر از دست کودکی ستانده شود، جان و مال عدهای از خطر آتشسوزی حفظ میگردد.
اسلام پیروان خود را از روابط سرد و بیاحساس در محیط خانواده پرهیز میدهد و معتقد است باید چنان فضای صمیمی و گرمی در خانواده حاکم باشد که احساسات و غرایز افراد از محبت و عشق سیراب شود به گونهای که وقتی قدم در محیط شغلی میگذارند تمام همت و اندیشه آنان کار و فعالیت و پیشبرد کشور به سوی تعالی باشد. اما محیطی که مملو از اختلاطهای نامشروع و روابط خارج از محدوده شریعت است پیش از آنکه بتواند مثمرثمر باشد، بر سلامت روحی و اخلاقی افراد اثرات زیانباری دارد که اگر هم منجر به اتفاقات نامشروع نشود، روحیات افراد را در برابر گناه به شدت شکننده میکند.
زنان پاک و عفیف که ارزش خود را به عنوان یک انسان در حفظ گوهر وجودی خویش میدانند، خوب بر این امر واقفند که هر گونه فعالیت اجتماعی ولو بسیار ضروری در درجه دوم اهمیت قرار دارد و آنچه که باید همواره تحت هر شرایطی مصون و ایمن بماند، نجابت و شرف و پاکدامنی آنها است.
آثار نجابت و عفاف بانوان در تربیت صحیح فرزندانشان مشهود و قابل لمس است و همواره انسانهای وارسته و والامقام از دامان پاک، شیر حلال و تربیت نیکوی مادر خویش گفته و موفقیت خود را رهین وی دانستهاند. و حق نیز همین است که معتقد باشیم نسلهای پاک، ثمره مجاهدتهای زنان بلند نظر و مادران صبور و عفیف هستند. بر اساس این دیدگاه میتوان بر روح بزرگ و ملکوتی مادر گرامی امام خمینی(ره) آن شیر زن آزاده درود فرستاد که با تربیت صحیح در دامان پاک خود انسانی شجاع و باعظمت را پرورید تا با نهضت مقدس خویش، تاریخ جهان بشری را به سود اسلام تغییر دهد و منشأ تحولات شگفت انگیز در عرصه گیتی گردد. راستی! آیا جهانیان وامدار این بانوی فرخندهپی و خجسته طلعت نیستند؟
متأسفانه در جامعه ما افرادی وجود دارند که با تأسی از فرهنگ غرب به زن با دیده کالای جنسی و برده خواستههای آلوده خود مینگرند و آن را در پوششهایی فریبنده چون آزادی و حضور در فعالیتهای اجتماعی عنوان میکنند. این افراد که معمولا صاحب فروشگاه یا شرکتی هستند برای جلب مشتری و سود بیشتر، از زنان و دختران استخدامی خود میخواهند با تبرج و آرایش غلیظ ظاهر شوند تا از این صیدگاه کثیف، آنها را به پول و ثروتی برسانند. این محیطهای به شدت ناپاک و شیطانی، گوهر گرانبهای نجابت و عفاف را به بهایی اندک به حراج میگذارند. در اینجا باید با تأسف و افسوس اذعان نمود سالیان طولانی است که روش بسیاری از کارگردانهای سینما و تئاتر برای فروش گیشه همین است. این افراد اگر خود را هنرمند مینامند، هنرشان عبارت است از فروش آثار به شدت مبتذل و منحط، به ضرب بزک بازیگران زن.
اما بانوانی که همواره اصرار دارند خود را بیارایند و بدون حجاب شرعی به خیابان روند، باید به حقیقتی تلخ واقف شوند؛ اینکه چشمهای پاک و آسمانی، این بانوان را چیزی که ارزش نگریستن داشته باشد نمیدانند از این رو بیاعتنا و چه بسا با تنفر از کنارشان عبور میکنند. شاید این بدترین تحقیر نسبت به یک انسان باشد که به او بفهمانند ارزش یک نگاه کردن در تو نیست! اما تا بخواهی چشمهای ناپاک و خیانتپیشه، حریصانه در جست و جوی آنها هستند. راستی! این همه خودآرایی و رنج تبرج برای نمایش در مقابل چشمهای هرزه و وقیح؟! معاملهایست خسارت بار و عبرت انگیز هم در دنیا و هم در آخرت!
اسلام عزیز در مرز بندی بین زن و مرد، تدابیر حکیمانهای دارد تا آنجا که پیامبر بزرگوار(ص) میفرماید: هر گاه زنی از مکان خود برخاست، مردی در آنجا ننشیند تا آن مکان سرد شود. این حزم حیرت انگیز، سلامت درون انسانها و امنیت روحی و روانی جامعه را تضمین میکند. هیچ مکتبی چون اسلام تا این حد به سعادت انسانها نیندیشیده است.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
در حقیقت غضب عبارت است از «دافعه» وجودی انسان نسبت به ناملایمات و شهوت نیز عبارت است از «جاذبه» درونی وی در تمایلات. غضب و شهوت را میتوان به پدالهای ترمز و گاز در اتومبیل تشبیه کرد که وجود هر دو ضروری است مشروط بر این که از آنها درست و بجا استفاده شود. هدف پروردگار حکیم از قرار دادن این غریزهها به عنوان قوای «بازدارنده» و «پیشران»، حفظ نسل بشر است مادامی که با چراغ عقل حرکت نموده، از خودمختاری بپرهیزند و خودسرانه عمل نکنند. زیرا این غرایز به خودی خود توانایی تشخیص موقعیتها را ندارند و در حکم ابزاری هستند که استفاده بیجا از آنها آثار هلاکتباری خواهد داشت. درست مانند زمانی که راننده بر لبه پرتگاه به جای ترمز بر پدال گاز بفشارد!
خداوند این دو ابزار حیاتی و در عین حال مهلک را به بشر ارزانی فرموده و آنها را به عنوان سپاهیان کشور بدن و برای محافظت از مرزها تحت فرمانروایی پادشاه عقل قرار داده است. اما چنانچه عقلی مغلوب شهوت و غضب شد و توان و اراده خویش را در مقابل این قوا از دست داد به سرزمینی خواهد ماند که ارتشش کودتا نموده و پادشاه را از تخت به زیر کشیده باشد. در چنین کشوری حکومت مرکزی مقهور و ناتوان و عدالت و قانون پایمال و همه جا هرج و مرج و آشوب خواهد بود!
برای پیشگیری از این وضعیت، عقل نیاز به آیین نامهای دارد تا بتواند با اجرای آن در برابر سرکشی و طغیان قوای تحت امر خود، قاطعانه امور را پیش بَرد و صدماتِ حاصل از نافرمانی غضب و شهوت را به حداقل برساند. این آییننامه همان دستورات حیات بخش اسلام است که ضامن سعادت بشریت میباشد.
یکی از موارد تأكید اسلام، مرزبندی بین زنان و مردان جامعه است. اسلام از زن و مرد مسلمان میخواهد با پرهیز از اختلاط و بسنده نمودن بر روابط حداقلی، جامعه خود را اداره کنند. اسلام به شدت معتقد به پیشگیری است و دستورات مشفقانه آن غالبا بر این تأكید دارد که از وقوع حوادث ناگوار جلوگیری به عمل آید. زیرا آثار مخرب یک اتفاق تلخ گاه به قدری بالا است که هرگز جبران نمیشود و چه بسا پس از وقوع چنین اتفاقاتی دست تحسر بر سر زنیم که امکان جلوگیری از آن با اندکی تدبیر وجود داشت اما افسوس که اینک آب از کف ریخته است. درست مانند کبریتی که اگر از دست کودکی ستانده شود، جان و مال عدهای از خطر آتشسوزی حفظ میگردد.
اسلام پیروان خود را از روابط سرد و بیاحساس در محیط خانواده پرهیز میدهد و معتقد است باید چنان فضای صمیمی و گرمی در خانواده حاکم باشد که احساسات و غرایز افراد از محبت و عشق سیراب شود به گونهای که وقتی قدم در محیط شغلی میگذارند تمام همت و اندیشه آنان کار و فعالیت و پیشبرد کشور به سوی تعالی باشد. اما محیطی که مملو از اختلاطهای نامشروع و روابط خارج از محدوده شریعت است پیش از آنکه بتواند مثمرثمر باشد، بر سلامت روحی و اخلاقی افراد اثرات زیانباری دارد که اگر هم منجر به اتفاقات نامشروع نشود، روحیات افراد را در برابر گناه به شدت شکننده میکند.
زنان پاک و عفیف که ارزش خود را به عنوان یک انسان در حفظ گوهر وجودی خویش میدانند، خوب بر این امر واقفند که هر گونه فعالیت اجتماعی ولو بسیار ضروری در درجه دوم اهمیت قرار دارد و آنچه که باید همواره تحت هر شرایطی مصون و ایمن بماند، نجابت و شرف و پاکدامنی آنها است.
آثار نجابت و عفاف بانوان در تربیت صحیح فرزندانشان مشهود و قابل لمس است و همواره انسانهای وارسته و والامقام از دامان پاک، شیر حلال و تربیت نیکوی مادر خویش گفته و موفقیت خود را رهین وی دانستهاند. و حق نیز همین است که معتقد باشیم نسلهای پاک، ثمره مجاهدتهای زنان بلند نظر و مادران صبور و عفیف هستند. بر اساس این دیدگاه میتوان بر روح بزرگ و ملکوتی مادر گرامی امام خمینی(ره) آن شیر زن آزاده درود فرستاد که با تربیت صحیح در دامان پاک خود انسانی شجاع و باعظمت را پرورید تا با نهضت مقدس خویش، تاریخ جهان بشری را به سود اسلام تغییر دهد و منشأ تحولات شگفت انگیز در عرصه گیتی گردد. راستی! آیا جهانیان وامدار این بانوی فرخندهپی و خجسته طلعت نیستند؟
متأسفانه در جامعه ما افرادی وجود دارند که با تأسی از فرهنگ غرب به زن با دیده کالای جنسی و برده خواستههای آلوده خود مینگرند و آن را در پوششهایی فریبنده چون آزادی و حضور در فعالیتهای اجتماعی عنوان میکنند. این افراد که معمولا صاحب فروشگاه یا شرکتی هستند برای جلب مشتری و سود بیشتر، از زنان و دختران استخدامی خود میخواهند با تبرج و آرایش غلیظ ظاهر شوند تا از این صیدگاه کثیف، آنها را به پول و ثروتی برسانند. این محیطهای به شدت ناپاک و شیطانی، گوهر گرانبهای نجابت و عفاف را به بهایی اندک به حراج میگذارند. در اینجا باید با تأسف و افسوس اذعان نمود سالیان طولانی است که روش بسیاری از کارگردانهای سینما و تئاتر برای فروش گیشه همین است. این افراد اگر خود را هنرمند مینامند، هنرشان عبارت است از فروش آثار به شدت مبتذل و منحط، به ضرب بزک بازیگران زن.
اما بانوانی که همواره اصرار دارند خود را بیارایند و بدون حجاب شرعی به خیابان روند، باید به حقیقتی تلخ واقف شوند؛ اینکه چشمهای پاک و آسمانی، این بانوان را چیزی که ارزش نگریستن داشته باشد نمیدانند از این رو بیاعتنا و چه بسا با تنفر از کنارشان عبور میکنند. شاید این بدترین تحقیر نسبت به یک انسان باشد که به او بفهمانند ارزش یک نگاه کردن در تو نیست! اما تا بخواهی چشمهای ناپاک و خیانتپیشه، حریصانه در جست و جوی آنها هستند. راستی! این همه خودآرایی و رنج تبرج برای نمایش در مقابل چشمهای هرزه و وقیح؟! معاملهایست خسارت بار و عبرت انگیز هم در دنیا و هم در آخرت!
اسلام عزیز در مرز بندی بین زن و مرد، تدابیر حکیمانهای دارد تا آنجا که پیامبر بزرگوار(ص) میفرماید: هر گاه زنی از مکان خود برخاست، مردی در آنجا ننشیند تا آن مکان سرد شود. این حزم حیرت انگیز، سلامت درون انسانها و امنیت روحی و روانی جامعه را تضمین میکند. هیچ مکتبی چون اسلام تا این حد به سعادت انسانها نیندیشیده است.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی