به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 649
بازدید دیروز: 3,648
بازدید هفته: 649
بازدید ماه: 249,942
بازدید کل: 25,860,305
افراد آنلاین: 10
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۳۰ فروردین ۱٤۰٤
Saturday , 19 April 2025
السبت ، ۲۱ شوّال ۱٤٤۶
فروردین 1404
جپچسدیش
1
8765432
1514131211109
22212019181716
29282726252423
3130
آخرین اخبار
۳۵ - شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج ‌البلاغه - ثروت‌اندوزی مسئولان؛ علت فقیر شدن مردم ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج ‌البلاغه -۳۵
 
ثروت‌اندوزی مسئولان؛ علت فقیر شدن مردم
 
Image result for ‫نهج ‌البلاغه‬‎
 

حضرت می‌فرماید: «وَ اِنَّما يُعوِزُ اَهلُها»؛ اِعواز باب افعال است امّا لازم است؛ مردم تنگدست می‌شوند. يکى از علل- که حضرت با لام تعليل آورده‏اند- اين است: «لاِشرافِ اَنفُسِ الوُلاةِ عَلَى الجَمع»؛ تقصير فرمانروايان است. فقر مردم گناه فرمانروايان است و آنها هستند که موجب فقر مردم می‌شوند؛ چون آنچه را از ثروت و منافع به دست مى‏آيد براى خودشان مي‌خواهند، اين موجب فقر مردم می‌شود.
البتّه يک‏وقت [وضع] فرمانروايان مثل استبدادهاى قديم است؛ فرض کنيد رضاخان. خب همه چيز را مي‌خواست و به حدّى قانع نبود. يک عدّه هم از بغل او و از دَمْ‌قيچى او استفاده می‌کردند، آنها هم هرچه ميتوانستند مي‌بردند؛ آنها هم جزو جلال مستبدّند. يک سهم‏الاسد- سهم پادشاه- و بعد هم بتدريج سهم آنهايى که حاشيه پادشاهند؛ هرکدام به‏قدر خودشان مي‌برند؛ گاهى اين‏جورى است. استبدادهاى قديم اين‏جور بود. البتّه شکل مدرن‏ترش در حکومت پهلوى بود؛ شکل قديمى‏ترش را هم در کتابها از قاجاريّه و ناصرالدّين‏شاه و بقيّه خوانده‏ايم. يک شکل هم شکلهاى مدرن است؛ يعنى حکومتهاى بظاهر دموکراسى که باطن استبدادى دارند. امروز زمام اين حکومتها به دست کمپانى‏هاى اقتصادى است؛ اينها در واقع طرّاح سياستها هستند. بِظاهر کاره‏اى نيستند امّا در باطن نماينده مجلس را اينها مي‌فرستند و رئيس‏جمهور را اينها مى‏آورند روى کار؛ رئيس‏جمهور [هم] اعوان‏وانصارى دارد، سفرایى دارد، وزرایى دارد، مديران گوناگونى در رده‏هاى مختلف دارد؛ در واقع اين مجموعه حاکمند. نوع اِعمال استبداد هم مثل سابق نيست که بگويد حکم می‌کنم؛ سابق، [مثلاً] رضاخان وقتى مي‌خواست اِعمال استبداد کند، در تهران اعلاميّه داد که حکم می‌کنم؛ در اعلاميّه چهار پنج بار «حکم می‌کنم» دارد؛ حکم می‌کنم که اين کار را بکنيد، حکم می‌کنم. [در شکل مدرنش] اين‏جورى نمی‌گوید حکم می‌کنم و اصلاً آن نزاکت دموکراتيک را به‏هيچ‏وجه از دست نمی‌دهد؛ اصلاً حکم هم نمی‌کند امّا مسير کار همان «حکم می‌کنم» است؛ يعنى آن قانونى که براى اين کمپانى لازم است، حتماً تصويب می‌شود؛ آن حرکتى که براى حيات پيدا کردن اين کمپانى‏ها لازم است، حتماً انجام می‌گیرد، ولو در حدّ حمله به کشورى مثل عراق. از آبادسازى عراق و نفت عراق و مانند اينها، چه کسى مگر استفاده می‌کند؟ حکومت آمريکا يا حکومت انگليس حکومتهاى دولت‏سالار نيستند که کمپانى و نفت و همه چيز مال آنها باشد که بگوييم آنها استفاده می‌کنند؛ نه، دستگاهِ مالىِ اقتصادىِ مسلّط بر اين کشور است که از هر چيز جديدى استفاده می‌کند. البتّه آنها هم بين خودشان رقابتهايى دارند؛ کمپانى‏ها با‌هم رقابتها دارند، با‌هم دشمنى دارند، مسابقه دارند، همه چيز دارند امّا آن دستگاه مالى است که از نفت خاورميانه و از تسلّط بر خاورميانه، از چيزى به نام خاورميانه بزرگ استفاده می‌کند. استفاده‏کننده و بهره‏بردار نهايى آن است، دولت و رئيس‏جمهور و وزير خارجه و وزير دفاع و مانند اينها هم- البتّه در بسيارى از موارد خود اينها هم جزو آن مجموعه هستند؛ در اغلب موارد جزو همان مجموعه مديران مالى و صنعتى اساسى کشور هستند- جبهه جلو هستند، خطّ مقدّمند. پشتيبانى و پشتوانه مال آنها است، آنها هستند که دارند اقدام می‌کنند؛ مردم هم دارند حرکت خودشان را می‌کنند.
«اِعوازِ اَهلِها»؛ اگر شما مى‏بينيد که در دنيا فقر وجود دارد، [به اين خاطر است]. حالا ممکن است شما بگوييد مثلاً در کشورى مثل آمريکا يا در کشورى مثل انگليس، به نسبت فلان کشور فقير نيست؛ اين را نبايد حساب کرد [بلکه] بايد نگاه کرد که دولت انگليس در شبه قارّه هند چقدر فقير ايجاد کرده؛ يا فلان دولتى که استعمار آفريقا يا آمريکاى لاتين را داشته، آنجا چقدر فقر ايجاد کرده؛ يا امروز آمريکا با سعه نفوذ اقتصادى و گوناگونى که در تمام دنيا دارد، در دنيا چقدر فقر و گرسنگى و محروميّت ايجاد کرده. ملاک اين است؛ اينها هستند که فقر را ايجاد می‌کنند. البتّه در خود اين کشورها هم فقر و فقير هست و فاصله طبقاتى بسيار زياد است؛ اصلاً شگفت‏آور است. حالا گاهى در آمارهاى ما متأسّفانه يک چيزهاى بى‏ربطِ ساده‏لوحانه کوته‏بينانه‏اى ديده می‌شود که شکاف اقتصادى فلان‏جا از آمريکا يا از کجا بيشتر است [امّا] اينها حرفهاى ناشى از ندانستن و جهل به واقعيّتها است؛ اصلاً اطّلاع ندارند از واقعيّتها. نخير، شکاف اقتصادى، اين درّه اقتصادى در کشورهاى سرمايه‏دارى، وحشتناک و فوق تصوّر و از همه جاى دنيا بيشتر است؛ علاوه‌بر اينکه آنها را نبايد در خود آن کشورها مقايسه کرد بلکه بايستى در همه دنيا محاسبه کرد؛ چون دامنه نفوذ اينها، اقتدار اينها و حرکت اينها دامنه همه دنيا است.
بنابراين، فرمود که «اِنَّما يُعوِزُ اَهلُها لاِشرافِ اَنفُسِ الوُلاةِ عَلَى الجَمع». حالا ما در اين مسائل جهانى و بين‏المللى و مانند اينها وارد نشويم [بلکه] خودمان را محاسبه کنيم؛ اگر مي‌خواهيم دنيا آباد بشود، ما بايد خودمان را کنترل کنيم. من و شما که زمامدار و مديريم و اداره امور مالى دست ما است، اداره امور صنعتى دست ما است، اداره امور کشاورزى دست ما است، اداره امور کشور دست ما است، يعنى گلوگاه‏هاى فعّال کشور دست من و شما است، خودمان را بايد کنترل کنيم. خودمان هم فقط شخص خود ما نيستيم؛ ما يعنى مجموعه، شما يعنى شما و معاونتان و مديرانتان و مسئولان اثرگذارتان. حالا يک گوشه‏اى يکى ممکن است در سطوح خيلى پايين يک خطایى بکند که قابل کنترل و قابل پيشگيرى و پيش‏بينى نباشد؛ اين بحث ديگرى است امّا مجموعه‏اى که شما مدير کلّ آن و رئيس آن و وزير آن هستيد، آن مجموعه بايستى اين خصوصيّات را داشته باشد.
علّت ثروت‌اندوزی حاکمان بیمناکی از بقا و بهره نگرفتن از عبرت‌ها
«لاِشرافِ اَنفُسِ الوُلاةِ عَلَى الجَمع»؛ آنها مي‌خواهند جمع کنند؛ «وَ سوءِ ظَنِّهِم بِالبَقاءِ وَ قِلَّةِ انتِفاعِهِم بِالعِبَر». «سوءِ ظَنِّهِم بِالبَقاء» يعنى براى اين باقيمانده عمرشان دچار سوءِظنّند که چه می‌شود، چطور می‌شود و بعد که ديگر دست ما از اين کوتاه بشود چه خواهد شد؛ اين سوءِظن است. نبايد سوءظن داشت؛ بايد به خداى متعال حسن ‏ظن داشت، به خود حسنِ‏ ظن داشت. و همچنين «قِلَّةِ انتِفاعِهِم بِالعِبَر»؛ از عبرتها بهره‏بردارى نمی‌کنند. [البتّه] اينجا فرمود کم [بهره‏بردارى] می‌کنند؛ قلّت انتفاعشان بالعبر.
لزوم جدّی گرفتن حرکت در راه خدا
اميدوارم ان‏شاءالله آنچه گفتيم، اوّل در خود اين حقير تأثير بگذارد؛ واقعاً از همه محتاج‏تر خود من هستم. و يکى از دلايلى هم که ما اينها را انتخاب می‌کنیم و مي‌گوييم، همين است که شايد در خود ما يک اثرى بگذارد ان‏شاءاللّه‏، و يک مقدارى حرکتمان در جهت راه خدا و راه راست واقعى‏تر و جدّى‏تر بشود. در دعاى کميل می‌خوانیم «وَ هَب لِىَ الجِدَّ فى خَشيَتِک»؛ در خشيت الهى جدّى بايد بود، بايد انسان جدّى باشد، شوخى نبايد حساب کرد، اينها شوخى‏بردار نيست. اگر داراى عقل باشيم و جزو عقلاى عالم محسوب بشويم، مسائل واقعى زندگى را ما هرگز شوخى نمی‌گیریم، جدّى مي‌گيريم. آن‏وقت مسائل جدّى‏تر از مسائل اين زندگى، يعنى مسئله مرگ، مسئله قبر، مسئله سؤال الهى، مسئله برزخ و مسئله قيامت را- اينها جدّى‏ترين‏ها است؛ جدّى‏ترين مسائل ما اينها است- بايستى به شوخى نگيريم، بايست اينها را جدّى بگيريم؛ اينها بسيار مسائل مهمّى است. اميدواريم که ان‏شاءالله خداوند ما و شما را متأثّر کند با اثر اين کلمات حکمت‏آميز اميرالمؤمنين(ع).