خوان حکمت (۲۴۸) :غدههای بدخیم روح ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
خوان حکمت
غدههای بدخیم روح
۱۳۹۸/۱۲/۰۳
رسیدن به امور فقرا در صدقه نیست، صدقه کمترین ثواب را دارد. در تابلوی بهشت این نوشته است که صدقه یکی دَه تا، قرضالحسنه یکی هجده تا؛(1) با بانک ربوی هرگز راه بهشت طی نمیشود، با قرضالحسنه،راه بهشت، هم برای خود آدم باز است، هم برای جامعه. قرض دادن یکی هجده برابر است اما صدقه یکی ده برابر؛ چون دین نمیخواهد انسان در کنار سفره دیگری بنشیند، میخواهد هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند؛ لذا میبینید مزدوری (اجیر بودن برای دیگری) در اسلام مکروه است، زیرا ائمه فرمودند محصول کار انسان و نیروی انسان را خود انسان باید ببیند، اما اینکه تمام نیروی کارش را به دیگری بدهد و چیزی به عنوان مزد دریافت کند این منهی(نهی شده) است؛ منتها حالا بزرگان فقهی ما این نهی را بر تنزیه حمل کردند، وگرنه بعضی از نصوص بار سنگینتری دارد که انسان مکروه است یا بالاتر از کراهت که عمر خود را به دیگری بفروشد.(2) سرّش آن است که خدا نمیخواهد شکم مردم سیر بشود، میخواهد کریمانه زندگی کنند، زندگی کریمانه در این است که هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند.
دعای کسانی که مستجاب نمیشود
«بکال» یکی از منطقههای یمن است یا بعضی از قبایل همْدان است، نه هَمَدان! در آنجا حضرت نیمه شبی به نوف فرمود تو خوابی یا بیداری؟ عرض کرد من بیدار هستم،فرمود نوف! درچنین وقتی وجود مبارک داود(ع) برمیخاست و میگفت این، زمانی است که هیچ کس دعا نمیکند مگر اینکه دعا در آن ساعت مستجاب است مگر دعای چند گروه که آنها اگر سحرخیز هم باشند، در سحر هم از خدا چیزی بخواهند، دعایشان مستجاب نیست. سحر را قرآن خیلی حرمت مینهد، در سحر همه خوابند، همه در سکوتند، مزاحمی در کار نیست، وقت مناجات است، به رسول خدا(صلیالله علیه و آله) هم فرمود: «و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد.»(3) ناشئه یک نشئه خاص است :«إِنَّ ناشِئَهًَْ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً، مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است!» (4) وجود مبارک حضرت امیر فرمود:«إِنَّ دَاوُدَ(ع) قَامَ فِى مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ،(۵) داوود پیامبر در چنین مبارك سحری برخاست و گفت: این ساعتی است كه در آن هر بندهای خدا را بخوانَد پاسخ مثبت شنود مگر آنكه «باجگیر»، یا «خبرچین»، یا «دستیار ظلمه» و یا «اهل لهو و لعب» باشد.»
مال حرام فرق نمیکند چه با زور بگیرد چه با زار بگیرد چه به صورت ربا بگیرد، فرمود این ظلم است و جنگ با خداست فرق نمیکند. فرمود مال حرامخور دعایش مستجاب نمیشود، کسی که برای چاه انداختن دیگری تلاش و کوشش میکند، دعای او مستجاب نمیشود، کسی که عمری را به لهو و لعب میگذراند، دعای او مستجاب نمیشود؛ برای اینکه او حقیقت انسانیت را نشناخت، این خیال کرد قبر پایان راه است، خیال کرد انسان میمیرد و میپوسد در حالی که قبر معبر است نه پایان راه و انسان با مردن از پوست به در میآید نه بپوسد. اگر ما یک موجود ابدی هستیم که هستیم، کالای ابد میخواهیم، کالای ابد در غیر قرآن و ولایت و امامت پیدا نمیشود.
موجودات، عائله و روزیخور خدا
به ما گفتند روزیِ شما را ذات اقدس مقرّر کرده است، هیچ کسی نیست مگر اینکه خدا روزی او را معین کرده و در آیه شش سوره مبارکه «هود» فرمود خدا مسئول است و این مسئولیت را با کلمه «علی» یاد کرده است: «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا، هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!» هیچ مار و عقربی نیست مگر اینکه خدا در این آیه فرمود عائله من هستند، هیچ حرامگوشتی نیست مگر اینکه عائله من است، مگر آن خوک، مگر آن خرس، در پرونده الهی سهمیه ندارند؟! مگر ما چقدر میخواهیم داشته باشیم؟ چیزی که بگذاریم، روزی ما نیست، عمر را بیجا صرف کردهایم، آنچه روزیِ ما است یقیناً به ما میرسد، برای ما معین کردهاند؛ اگر سعدی گفت هیچ حیوانی نیست مگر اینکه سهمیه دارد:
حاجت موری به علم غیب بداند
در بنِ چاهی به زیر صخره صما(6)
از همین آیه گرفته است. فرمود چه مور باشد، چه مار باشد، چه عقرب باشد، چه گزنده دیگری باشد، اینها در پرونده من سهمیه دارند، اینها عائله من هستند، حالا یک خرس باید شش ماه زیر برف در قطب بخوابد، من اینقدر باید به او غذا بدهم که شش ماه بتواند بخوابد، فرمود این عائله من است، من هم میدهم؛ ما با این خدا روبرو هستیم، آنچه سهمیه ما نیست اگر از دیگری گرفتیم میشود همان قسم اول که دعای باجخواه و مالگیر مستجاب نیست و اگر- خدای ناکرده- کوشش کردیم دیگری را به چاه بیندازیم میشود قسم دوم و دعای ما مستجاب نیست و اگر -خدای ناکرده- عمری را به لهو و لعب گذراندیم،روزیِ ما نیست. این سه مانع، سه غده بدخیم است: مال حرام، دیگران را به چاه انداختن، عمری را به لهو و لعب گذراندن، فرمود اینها غدههای بدخیم است، اینها را نداشته باشید تا راحت زندگی کنید.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی(دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 3/11/98
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائلالشیعه، ج9، ص247.
2. وسائلالشیعه، ج19، ص103.
3. اسرا، 79
4. مزمل، 6.
5. نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت104.
6. دیوان سعدی، غزل شماره1.