956 - دکتر مسعود سلیمانی، دانشمند ایرانی آزادشده از بند آمریکا: در زندان دو راه پیش پای من گذاشتند ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
دکتر مسعود سلیمانی، دانشمند ایرانی آزادشده از بند آمریکا:
در زندان دو راه پیش پای من گذاشتند
/پناهندگی به آمریکا یا جنگ با دولت آن
۱۳۹۸/۱۲/۰۷
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه این اتفاق [بازداشت و اسارت در آمریکا] این یقین را به من داد که آنها خیرخواه ما نیستند، گفت: مثلاً به آنها میگفتم، من ۵-۶ بیمار دارم که تحت درمان هستند و باید برگردم و به مداوای آنها ادامه دهم، اما اصلاً برایشان مهم نیست، حتی اگر این بیماران بمیرند. اصلاً آنچه که به نام حقوق بشر تبلیغ میکنند، کاملاً دروغ است و اساساً به چنین واژهای اعتقادی ندارند.
دکتر مسعود سلیمانی برای ایرانیان نام آشناست. هماتولوژیست و خون شناس ایرانی که مهر 97 در جهت پیشبرد و تکمیل تحقیقات، سفری به آمریکا داشت اما با اتهامات واهی در فرودگاه شیکاگو بازداشت شد و ۱۴ ماه را در زندان به سر برد. تقلای آمریکا برای تحمیل دوگانه پناهندگی قبول جرم به وی بینتیجه ماند و در نهایت مهر تأیید بر بیگناهی این دانشمند ایرانی زده شد و او ۱۶ آذرماه امسال به میهن اسلامی بازگشت.
سلیمانی در گفتوگو با مهر، میگوید: حدود ۲۲ سال است که در زمینه سلولهای بنیادی مشغول به تحقیق و پژوهش هستم و در واقع بررسی میکنیم که آیا سلولهای بنیادی در شرایط آزمایشگاهی، میتواند استفاده درمانی هم داشته باشند یا خیر؟ که چندین پروژه با همکاری بیمارستانهای شهدای تجریش و طالقانی تعریف کردیم و میشود گفت درخصوص کاربردی کردن استفاده از «سلولهای بنیادی» یا «فرآوردههای سلولی»، به پاسخهای خوبی هم رسیدهایم.
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشته است: وکیل من گفت دو راه داری؛ یکی آنکه برگهای میآورند و آن را امضا میکنی و بدنبال آن، تحت حفاظت و حمایت کامل ایالات متحده قرار میگیری، همینجا زندگی میکنی و در مقابل اجازه سفر به ایران و امکان ارتباط با هیچ ایرانی را نخواهی داشت و راه دوم هم جنگیدن با دولت آمریکاست! که من هم راه دوم را انتخاب کردم.
خون شهدا و ایثار جانبازان و آزادگان
سبب شد با خاطری آسوده درس بخوانم
سلیمانی در پاسخ به این سؤال که چرا راه اول را انتخاب نکردید یعنی پناهندگی؟ یا چرا قبل از آن به فکر مهاجرت نیفتادید؟ میگوید: اعتقادم بر این است که من آدم خودم نیستم. من در این کشور با مالیات، پول نفت و بیتالمال و پول مردم درس خواندم و اگر امروز سلیمانی هستم، با پول همین مردم رشد کردم و به این موقعیت رسیدم. به جز ۳ – ۴ سال ابتدایی، تمام مقاطع تحصیلی من در زمان و شرایط جنگی گذشته بود، آنچه که باعث شد با خاطری آسوده بتوانم درس بخوانم، خون شهدا و ایثار جانبازان و آزادگان بوده. حالا که من به یک جایی رسیدهام، باید جمع کنم و بروم و در خوشی و ناز و نعمت زندگی کنم؟ من آدم چنین تفکر و تصمیمی نیستم.
وی درباره روزهای بازداشت خود در زندان خاطرنشان میکند؛ بازداشتگاه شرایط بسیار بدی داشت و عملاً از امکانات مناسبی برخوردار نبود. یکی از همسلولیهایم، در آنجا یک قرآن ۱۷۰۰ صفحهای (انگلیسی – عربی) به من داد و گفت این برای تو. همین قرآن خیلی به من آرامش داد. خودم را با قرآن خواندن مشغول میکردم و باعث شد ویژگی معلمی من در بازداشتگاه هم غالب شود و در همانجا، به آموزش قرآن و آموزش نماز پرداختم. چون آنها بلد نبودند عربی بخوانند، من برایشان عربی- انگلیسی مینوشتم. در این بین حتی برخی جوانان ۲۰ – ۲۲ ساله میآمدند و شهادتین میدادند و مسلمان میشدند. حدود ۴-۵ نفر مسلمان شدند؛ حتی یکی از آنها که یک پسر ۱۲ ساله داشت، گفت که دوست دارد پسرش هم مسلمان بشود که بهصورت تلفنی شهادتین داد و مسلمان شد.
حقوقبشر آمریکا کاملا دروغ است
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه این اتفاق، این یقین را به من داد که آنها خیرخواه ما نیستند، میافزاید: مثلاً به آنها میگفتم، من ۵-۶ بیمار دارم که تحت درمان هستند و باید برگردم و به مداوای آنها ادامه دهم، اما اصلاً برایشان مهم نیست، حتی اگر این بیماران بمیرند. اصلاً آنچه که به نام حقوق بشر تبلیغ میکنند، کاملاً دروغ است و اساساً به چنین واژهای اعتقادی ندارند؛ فقط یک شعاری برای تخریب سایر کشورها و ملتهاست و از این واژه سوءاستفاده میکنند.
آمریکا برده علمی میخواهد
سلیمانی تصریح میکند: آنها در واقع یک برده علمی میخواهند. ممکن است برخی دانشجویان ما برای ادامه تحصیل و کار به آنجا مهاجرت کنند، ولی حقیقت این است که آنها برده میخواهند. شاید حقوق و دستمزدی که پرداخت میکنند؛ به ریال، مبلغ قابل توجهی باشد، اما عملاً همه حقوق شما با هزینههای زندگی صاف میشود. یعنی نمیتوانید پس انداز خاصی داشته باشید.
یک بار نمیگوییم که ما برای این کشور
چه کار کردهایم...
وی ابراز میدارد: من ایرادی که همیشه به دانشجویانم میگیرم این است که اینقدر نگویید دولت و کشور برای من چه کار کرده است. طرف میگوید میخواهم از ایران بروم، میگویم چرا؟ در پاسخ میگوید مگر این کشور برای من چه کار کرده؟ یک بار نمیگوییم که ما برای این کشور چه کار کردهایم.
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرده است: اگر بخواهم کشوری را برای سفر مطالعاتی انتخاب کنم، قطعاً آمریکایی که کوچکترین اصول حقوق بشری را در قبال من رعایت نکرد، نیست. حقیقت این است که همه چیزشان نمایشی است؛ به زعم من هالیوودی است. یک ظاهر خوش رنگ و لعاب که در پس آن، هیچ چیز دارای ارزشی نیست.
سلیمانی خاطرنشان میکند: با یک گروه تحقیقاتی در حال پژوهش هستیم و فکر میکنم سال آینده بتوانیم اولین مورد ژن درمانی را در بیماران مبتلا به سرطان داشته باشیم و با این کار، یک روزنه امیدی برای بیماران ایجاد کنیم. بر این باور هستم که میشود تا یکی دو سال آینده به مرزهایی از درمان با ژن درمانی و سلول درمانی رسید.
مطالبه کنید اما طلبکار نباشید
وی بیان میکند: مدام نگوییم برای ما چه کار کردهاند، ما برای مردم و این سرزمین چه کردیم؟ برای تکه تکه این کشور شهید دادیم؛ همین که آرامش و امنیت در کشور برقرار بود و توانستیم درس بخوانیم و کار کنیم، بزرگترین خدمتی بوده که کشور به ما کرده؛ حالا وقت آن است که ما پاسخ دهیم و برای بقیه کار کنیم. همیشه به دانشجویانم میگویم که از سیستم طلبکار نباشید؛ البته نه اینکه بیخیال باشید و مطالبه نکنید؛ مطالبه جای خود را دارد، ولی با اینکه میدان را خالی کنیم، موافق نیستم. بچههای نخبهای را میشناسم که یا دانشجو یا همکارم بودهاند و المپیاد جهانی بودند و رتبههای تک رقمی کنکور را کسب کردند، اما ایستادهاند و کار میکنند. سخت است! اما میشود ماند و کار کرد. ارزش این افراد برای شخص من، هزار برابر بیشتر از آن فردی است که در دانشگاه هاروارد روی مرز دانش حرکت میکند؛ آن فردی که در هاروارد کار میکند با امکانات آمریکا برای آن کشور فعالیت میکند.
سلیمانی در گفتوگو با مهر، میگوید: حدود ۲۲ سال است که در زمینه سلولهای بنیادی مشغول به تحقیق و پژوهش هستم و در واقع بررسی میکنیم که آیا سلولهای بنیادی در شرایط آزمایشگاهی، میتواند استفاده درمانی هم داشته باشند یا خیر؟ که چندین پروژه با همکاری بیمارستانهای شهدای تجریش و طالقانی تعریف کردیم و میشود گفت درخصوص کاربردی کردن استفاده از «سلولهای بنیادی» یا «فرآوردههای سلولی»، به پاسخهای خوبی هم رسیدهایم.
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشته است: وکیل من گفت دو راه داری؛ یکی آنکه برگهای میآورند و آن را امضا میکنی و بدنبال آن، تحت حفاظت و حمایت کامل ایالات متحده قرار میگیری، همینجا زندگی میکنی و در مقابل اجازه سفر به ایران و امکان ارتباط با هیچ ایرانی را نخواهی داشت و راه دوم هم جنگیدن با دولت آمریکاست! که من هم راه دوم را انتخاب کردم.
خون شهدا و ایثار جانبازان و آزادگان
سبب شد با خاطری آسوده درس بخوانم
سلیمانی در پاسخ به این سؤال که چرا راه اول را انتخاب نکردید یعنی پناهندگی؟ یا چرا قبل از آن به فکر مهاجرت نیفتادید؟ میگوید: اعتقادم بر این است که من آدم خودم نیستم. من در این کشور با مالیات، پول نفت و بیتالمال و پول مردم درس خواندم و اگر امروز سلیمانی هستم، با پول همین مردم رشد کردم و به این موقعیت رسیدم. به جز ۳ – ۴ سال ابتدایی، تمام مقاطع تحصیلی من در زمان و شرایط جنگی گذشته بود، آنچه که باعث شد با خاطری آسوده بتوانم درس بخوانم، خون شهدا و ایثار جانبازان و آزادگان بوده. حالا که من به یک جایی رسیدهام، باید جمع کنم و بروم و در خوشی و ناز و نعمت زندگی کنم؟ من آدم چنین تفکر و تصمیمی نیستم.
وی درباره روزهای بازداشت خود در زندان خاطرنشان میکند؛ بازداشتگاه شرایط بسیار بدی داشت و عملاً از امکانات مناسبی برخوردار نبود. یکی از همسلولیهایم، در آنجا یک قرآن ۱۷۰۰ صفحهای (انگلیسی – عربی) به من داد و گفت این برای تو. همین قرآن خیلی به من آرامش داد. خودم را با قرآن خواندن مشغول میکردم و باعث شد ویژگی معلمی من در بازداشتگاه هم غالب شود و در همانجا، به آموزش قرآن و آموزش نماز پرداختم. چون آنها بلد نبودند عربی بخوانند، من برایشان عربی- انگلیسی مینوشتم. در این بین حتی برخی جوانان ۲۰ – ۲۲ ساله میآمدند و شهادتین میدادند و مسلمان میشدند. حدود ۴-۵ نفر مسلمان شدند؛ حتی یکی از آنها که یک پسر ۱۲ ساله داشت، گفت که دوست دارد پسرش هم مسلمان بشود که بهصورت تلفنی شهادتین داد و مسلمان شد.
حقوقبشر آمریکا کاملا دروغ است
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه این اتفاق، این یقین را به من داد که آنها خیرخواه ما نیستند، میافزاید: مثلاً به آنها میگفتم، من ۵-۶ بیمار دارم که تحت درمان هستند و باید برگردم و به مداوای آنها ادامه دهم، اما اصلاً برایشان مهم نیست، حتی اگر این بیماران بمیرند. اصلاً آنچه که به نام حقوق بشر تبلیغ میکنند، کاملاً دروغ است و اساساً به چنین واژهای اعتقادی ندارند؛ فقط یک شعاری برای تخریب سایر کشورها و ملتهاست و از این واژه سوءاستفاده میکنند.
آمریکا برده علمی میخواهد
سلیمانی تصریح میکند: آنها در واقع یک برده علمی میخواهند. ممکن است برخی دانشجویان ما برای ادامه تحصیل و کار به آنجا مهاجرت کنند، ولی حقیقت این است که آنها برده میخواهند. شاید حقوق و دستمزدی که پرداخت میکنند؛ به ریال، مبلغ قابل توجهی باشد، اما عملاً همه حقوق شما با هزینههای زندگی صاف میشود. یعنی نمیتوانید پس انداز خاصی داشته باشید.
یک بار نمیگوییم که ما برای این کشور
چه کار کردهایم...
وی ابراز میدارد: من ایرادی که همیشه به دانشجویانم میگیرم این است که اینقدر نگویید دولت و کشور برای من چه کار کرده است. طرف میگوید میخواهم از ایران بروم، میگویم چرا؟ در پاسخ میگوید مگر این کشور برای من چه کار کرده؟ یک بار نمیگوییم که ما برای این کشور چه کار کردهایم.
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرده است: اگر بخواهم کشوری را برای سفر مطالعاتی انتخاب کنم، قطعاً آمریکایی که کوچکترین اصول حقوق بشری را در قبال من رعایت نکرد، نیست. حقیقت این است که همه چیزشان نمایشی است؛ به زعم من هالیوودی است. یک ظاهر خوش رنگ و لعاب که در پس آن، هیچ چیز دارای ارزشی نیست.
سلیمانی خاطرنشان میکند: با یک گروه تحقیقاتی در حال پژوهش هستیم و فکر میکنم سال آینده بتوانیم اولین مورد ژن درمانی را در بیماران مبتلا به سرطان داشته باشیم و با این کار، یک روزنه امیدی برای بیماران ایجاد کنیم. بر این باور هستم که میشود تا یکی دو سال آینده به مرزهایی از درمان با ژن درمانی و سلول درمانی رسید.
مطالبه کنید اما طلبکار نباشید
وی بیان میکند: مدام نگوییم برای ما چه کار کردهاند، ما برای مردم و این سرزمین چه کردیم؟ برای تکه تکه این کشور شهید دادیم؛ همین که آرامش و امنیت در کشور برقرار بود و توانستیم درس بخوانیم و کار کنیم، بزرگترین خدمتی بوده که کشور به ما کرده؛ حالا وقت آن است که ما پاسخ دهیم و برای بقیه کار کنیم. همیشه به دانشجویانم میگویم که از سیستم طلبکار نباشید؛ البته نه اینکه بیخیال باشید و مطالبه نکنید؛ مطالبه جای خود را دارد، ولی با اینکه میدان را خالی کنیم، موافق نیستم. بچههای نخبهای را میشناسم که یا دانشجو یا همکارم بودهاند و المپیاد جهانی بودند و رتبههای تک رقمی کنکور را کسب کردند، اما ایستادهاند و کار میکنند. سخت است! اما میشود ماند و کار کرد. ارزش این افراد برای شخص من، هزار برابر بیشتر از آن فردی است که در دانشگاه هاروارد روی مرز دانش حرکت میکند؛ آن فردی که در هاروارد کار میکند با امکانات آمریکا برای آن کشور فعالیت میکند.