به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,289
بازدید دیروز: 2,942
بازدید هفته: 11,307
بازدید ماه: 77,380
بازدید کل: 23,739,190
افراد آنلاین: 2
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۱۸ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 7 May 2024
الثلاثاء ، ۲۸ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۳۹ - شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج ‌البلاغه - ضرورت مجازات کارگزار خطاکار ۱۳۹۸/۱۲/۰۹
شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج ‌البلاغه - ۳۹

ضرورت مجازات کارگزار خطاکار

Image result for ‫نهج ‌البلاغه‬‎

آن‏وقت بعد مي‌فرمايند: «فَاِن اَحَدٌ مِنهُم بَسَطَ يَدَهُ اِلى خيانهًَْ اجتَمَعَت بِها عَلَيهِ عِندَک اَخبارُ عُيونِک»؛ اگر ثابت شد که کسى خيانت کرده- نه اينکه تا يک گزارشى هم رسيد، فوراً ترتيب اثر بدهيد به آن گزارش؛ نه، «اِجتَمَعَت بها عَلَيهِ عِندَک اَخبارُ عُيونِک»؛ يعنى همه متّفق باشند؛ يعنى معلوم باشد و گزارش‌هاى متواتر و مسلّمى برسد که اين شخص خيانت کرده- آن‏وقت «اِکتَفَيتَ بِذلِک شاهِدًا فَبَسَطتَ عَلَيهِ العُقوبهًْ فى بَدَنِه وَ اَخَذتَهُ بِما اَصابَ مِن عَمَلِه»؛ ديگر بايد مجازات بشود. البتّه مجازات انواع و اقسامى دارد، شکل‌هاى گوناگونى دارد، اقتضائات گوناگونى دارد؛ هرجور که اقتضاى مجازات است؛ اين هم يک بخش ديگر.
ضرر خودشیفتگی برای مدیر
يک بخش ديگر از اين نامه باز- البتّه اينهايى که من نمي‌خوانم معنايش اين نيست که اهمّيّتى ندارد يا ما به آن احتياج نداريم؛ نه، نامه مفصّل است و مجبوريم انتخاب کنيم؛ من آنجاهايى را که به نظرم براى ما لازم‏تر است انتخاب کردم- می‌فرماید: «وَ اِيّاک وَ الاِعجابَ بِنَفسِک وَ الثِّقَةَ بِما يُعجِبُک مِنها»؛ برحذر باش از اينکه خودشگفتى به سراغ تو بيايد. «اعجاب به‏نفْس» يعنى خودشگفتى؛ اينکه انسان شيفته خودش بشود؛ خودشيفتگى؛ از خودش خيلى خوشش بيايد. می‌گویند مواظب باش در اين دام نيفتى. انسان امتيازاتى در خودش گاهى مشاهده می‌کند؛ فهم خوبى دارد، قدرت بدنى خوبى دارد، قدرت ذهنى خوبى دارد، اطّلاعات وسيعى دارد، بيان چنينى دارد، صداى خوشى دارد، جمالى دارد و مانند اينها از اين امتيازاتى که در خودش انسان مشاهده می‌کند، آدم خوشش مى‏آيد؛ به‌مجرّد اينکه ديديد نسبت به خودتان حالت خودشيفتگى هست- که معنايش اين است که اين امتياز را که مى‏بينيد، عيوب را در کنارش نمى‏بينيد- بدانيد که اين خطر است؛ اين همانى است که مي‌فرمايند برحذر باش. خب شما ممکن است بگوييد که من اين امتياز را در خودم مي‌بينم؛ خب چه‏کار کنم؟ بالاخره من بين مثلاً فرض کنيد که اين‏همه جمعيّت شدم شاگرد اوّل فلان دوره تحصيلى يا در فلان کار اساسى مثلاً برجسته شدم؛ خب چه‏کار کنم؟ اين امتياز را نبينم؟ نه، اين امتياز را ببينيد امّا آن نقص‌ها و عيب‌ها و کمبودها و نقاط بسيار منفى‏اى را هم که در خودتان هست در کنارش ببينيد. آنچه انسان را شيفته خودش می‌کند، جمع‏بندى انسان است. ما آن نقاط خوب خودمان را مى‏بينيم، آن نقاط نفرت‏انگيز و بد و زشت را مشاهده نمی‌کنیم، لذا جمع‏بندى‏مان می‌شود جمع‏بندىِ انسانى که شيفته خودش هست؛ اين ‌اشکال دارد. ما بنابراين بايست ضعف‌ها را هم در کنارش طبعاً ببينيم. «وَ اِيّاک وَ الاِعجابَ بِنَفسِک وَ الثِّقَهًَْ بِما يُعجِبُک مِنها»؛ به آن چيزى که در وجود تو هست که تو را شيفته خودت می‌کند، اعتماد نکن؛ يعنى حتماً باور نکن که اين نقطه امتياز در تو هست. گاهى انسان خيال می‌کند که اين نقطه برجسته در او وجود دارد؛ [امّا] تصوّر و توهّم است. خودش را مقايسه کرده با يک آدم سطح‏پايينى، به خودش نمره داده؛ درحالى‏که اگرچنانچه با افراد ديگرى مقايسه مي‌شد، اصلاً نمره خوبى نمي‌گرفت. بنابراين خيلى هم اطمينان نکن به آنچه در خود مي‌بينى.
علاقه به ستایش شدن از بدترین دام‌های شیطان
«وَ حُبَّ الاِطراء»؛ برحذر باش از علاقه به ستايش و [اينکه] ديگران تو را ستايش کنند. «فَاِنَّ ذلِک مِن اَوثَقِ فُرَصِ الشَّيطان فى نَفسِه لِيَمحَقَ ما يَکونُ مِن اِحسانِ المُحسِنين»؛ حضرت مي‌فرمايند چون اين حبّ ستايش، اينکه آدم دوست داشته باشد که او را ستايش کنند، از بهترين فرصت‌هاى شيطان است؛ از آن بهترين فرصتهايى است که شيطان از اين فرصت‌ها بهره مي‌برد، مى‏آيد احسان محسنين را از بين مي‌برد؛ يعنى آن نيکوکارى‏هاى شما را، آن زيبايى‏ها و آرايش‌هاى معنوى و روحى شما را از شما سلب می‌کند؛ اين فرصت بزرگى است براى شيطان.
بدیِ منّت گذاشتن بر مردم زیاد شمردن خدمات و خلف وعده
دنبال اين، باز يک فقره ديگرى است که اين هم خيلى مهم است. مي‌فرمايند: «وَ اِيّاک وَ المَنَّ عَلى رَعِيَّتِک بِاِحسانِک»؛ منّت سر مردم مطلقاً نگذاريد که ما اين کارها را کرديم براى شما. وظيفه بوده که انجام داديد. اگر انجام داده باشيد، وظيفه‏تان را انجام داديد؛ منّتى سر مردم نگذاريد؛ يکى اين. «اَوِ التَّزَيُّدَ فيما کانَ مِن فِعلِک»؛ بزرگ‏نمايى هم نکنيد. کارهايى را که انجام داديد بزرگ‏نمايى هم نکنيد اين کار را. گاهى انسان يک کارى را انجام می‌دهد، بعد در ستايش آن کار، چندين برابر آنچه حقيقت کار است مبالغه می‌کند؛ حضرت منع می‌کنند. بزرگ‏نمايى نکن کار خوب خودت را.
«اَو اَن تَعِدَهُم فَتُتبِعَ مَوعِدَک بِخُلفِک»؛ خلف وعده هم با مردم نکنيد. آنچه را وعده مي‌دهيد به مردم، اصرار داشته باشيد که انجام بدهيد؛ يعنى خودتان را گردن‏گير آن وعده بدانيد و اين‏جور نباشد بگوييد نشد هم نشد ديگر؛ چه‏کار کنيم؟ نه، اصرار کنيد؛ يک‏وقت انسان به اضطرار برخورد می‌کند که آن بحث ديگرى است امّا تا آنجايى که توان و قدرت در شما هست، تلاش کنيد که آن وعده‏اى را که به مردم داده‏ايد، عمل کنيد و منّت هم نگذاريد. «فَاِنَّ المَنَّ يُبطِلُ الاِحسانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذهَبُ بِنورِ الحَق»؛ منّت احسان را باطل می‌کند، بزرگ‏نمايى نور حق را از بين مي‌برد. «الخُلفَ يوجِبُ المَقتَ عِندَ الله وَ النّاس»؛ خلف وعده موجب می‌شود انسان، هم از چشم مردم بيفتد، هم از نظر خداى متعال؛ اين هم يک جمله.
پرهیز از شتابزدگی یا به تعویق‌انداختن از زمان لازم
يک جمله ديگر هم اين است که می‌فرماید: «وَ اِيّاک وَ العَجَلَهًْ بِالاُمورِ قَبلَ اَوانِها»؛ در کارها پيش از موعد عجله نکنيد؛ يعنى شتاب‏زدگى به‌خرج ندهيد. اميرالمؤمنين در يک جمله ديگرى در يک خطبه ديگرى، عجله کردن و پيش از موعد کار را انجام دادن تشبيه می‌کنند به چيدن ميوه قبل از وقت خودش و قبل از رسيدن خودش. مي‌فرمايند آن کسى که ميوه را قبل از رسيدنش، قبل از اوان چيدنش مي‌چيند، مثل کسى است که براى ديگران زراعت کرده! يعنى خودش هيچ سودى نمي‌برد. فرض کنيد شما اگر برويد در زمينى که مال ديگرى است، يک تخمى بپاشيد، يک چيزى بريزيد، سودش را او مي‌برد و شما هيچ سودى نمي‌بريد. زرعى هم که در داخل خانه خودتان، در مِلک خودتان مي‌کاريد و [بذرى که] مي‌پاشيد و نهالى که آنجا مى‏نشانيد، زحمتش را کشيديد، ميوه هم داد لکن ميوه را قبل از آنکه برسد و قابل استفاده بشود، چيديد، در واقع همه زحمات خودتان را به هدر داده‏ايد. عجله و قبل از اوان به کارى دست زدن را حضرت در آن بيان [نهى می‌کنند]؛ اينجا هم که از يک طرف مي‌فرمايند که عجله نکن، «اَوِ التَّسَقُّطَ فيها عِندَ اِمکانِها»؛ تسقّط هم نکن. گفتيم «تسقّط» يعنى اهمال و کوتاهى کردن و کار را به تعويق‌انداختن. پس عجله ممنوع! اهمال‏کارى در آنجايى که بايد انجام بگيرد هم ممنوع!
لجاجت بر ‌اشتباه و سستی در موارد لازم
«اَوِ اللَّجاجَةَ فيها اِذا تَنَکرَت»؛ کار وقتى که معلوم شد غلط است، پافشارى و لجاجت هم رويش نکن. مثلاً فرض کنيد يک ايده‏اى را ما مطرح کرديم و استدلال کرديم و دنبالش هم رفتيم و زحمت هم کشيديم و مدام کسانى مخالفت کردند، گفتيم نه و پيش رفتيم؛ حالا رسيديم به يک جايى که ديگر واضح شد که غلط است؛ اينجا حرفتان را پس بگيريد؛ هيچ‌اشکال ندارد. پس لجاجت به‏خرج ندهيد، «اِذا تَنَکرَت»؛ وقتى‏که منکر بودن آن واضح شد. «اَوِ الوَهنَ عَنها اِذَا استَوضَحَت»؛ يا آنجايى که معلوم شد که لازم است اين کار انجام بگيرد، انسان کوتاهى نبايد بکند.