خوان حکمت
محکمهای به نام نفس «لوامه»
۱۳۹۹/۰۱/۱۶
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مأموريت عالمان حوزوي و دانشگاهي و همه شما برادران و خواهران كه با قرآن و عترت(عليهمالسلام) مأنوس هستيد، وظيفه همه ما اين است كه حرف را به جان مردم برسانيم، مردم جانمايه فراوان و دلمايه الهي دارند. فرمود وقتي به درون رساندي، صاحبخانه ميگيرد، درون مردم خالي نيست، درون مردم يك نهاد صاف نيست، نهادي است پر از علم و الهامِ فجور و تقوا،خدا يك لوح نانوشتهاي به ما نداد كه شما در اين لوح بنگاريد. فرمود من كتاب و كتيبه به شما دادم، من خودم آن را پر كردم: (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)؛(1) فرمود: من مدير اجرايي گذاشتم، من قاضي گذاشتم، من محكمه گذاشتم، من شما را معجوني از اين علوم آفريدم. اگر (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها) بود، به شما نيرويي دادم كه بعد از فهميدن فجور و تقوا عمل كنيد، به شما يك قاضي در محكمه دادم به نام «نفس لوّامه» كه اگر بيراهه رفتيد، مرتّب از درون نيش بزند كه چرا اين كار را كردي؛ (لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَهًِْ) (وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهًِْ)؛(2) اين نفس لوّامه از بهترين بركات الهي است، كُرسي قضا و داوري به عهده اوست ،او بالا نشسته، مرتّب نيش ميزند كه چرا اين كار را كردي؟ انساني كه در اوايل امر دست به اختلاس يا غير اختلاس بزند، شب در بستر، خوابش نميبرد. چه كسي است كه نميگذارد او بخوابد، مگر اينكه ـ خداي ناكرده ـ معتاد به اختلاس و گراني و خيانت و مانند آن شود، كه كم كم خوابِ غفلت، او را فرا بگيرد. اين در درون چه كسي است كه داد ميزند چرا كردي؟ اين نعمت الهي است، اين فرشته الهي است، اين بخشي از جان الهي است. فرمود: من گوشهاي از روحي كه به من وابسته است، به شما دادم: (وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي).(3)
يای بيتي ،جمال كعبه بس است
جناب حكيم سنايي از حكماي بزرگ ماست كه بهصورت ادبيات الهي، شعرهاي فراواني گفته است. در عصر او به اين فكر بودند كه كعبه را با پوششهاي پرنياني تزيين كنند؛ عدهاي گفتند اين كار را نكنيد، كعبه نيازي به جامه و پرده زرّين ندارد، همان پارچه مشكي و مانند آن براي او بس است، جناب حكيم سنايي گفت ارزش کعبه به اين است که معبد و مطاف مسلمين است و اين مزار، بيتالله است، حرمت خود را با همان سنگ سياه دارد ،نيازی به اين پارچه پرنيانی نيست:
كعبه را جامه كردن از هوس است
يای بيتي جمال كعبه بس است(4)
مگر نميخواهيد كعبه را مزيّن كنيد؟ كعبه يك «ياء» دارد،اين «ياء» حرمت او، جمال و جلال اوست كه خدا فرمود: (أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ)(5) اين «ياء» كه در كنار بيت است، اين شده «بيتالله». به ابراهيم(ع) فرمود: خانه مرا مطهّر كن! «ياء بيتي جمال كعبه بس است»، كعبه نيازي به پرنيان ندارد. ما هم همينطور هستيم، اين «ياء» را خدا درباره ما هم به كار برد، فرمود: (وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي) ما به دنبال چه چيزي داريم ميگرديم؟
شرط تأثیرگذاری سخن ما در دلهای مردم
بنابراين، اين «ياء» شرف ماست. اگر چنین است، ما هم بايد «خليفهًْالله» بشويم، نه داعيه اومانيسمي داشته باشيم، هر وقت گفتيم ـ معاذالله ـ من نظرم اين است، اين به دام تفكر اومانيسمي افتادن است؛ چه انسان بداند یا نداند. اگر ـ انشاءالله ـ خليفه حق شديم، هم خودمان نجات پيدا ميكنيم، هم اين حرف ما پربار ميشود، مستقيم وارد درون دلهاي مخاطب ميشود و حرف ما هم در ديگران اثر ميكند؛ چرا که از جان ما برخاست. اينكه شهيد و ديگران نقل كردند؛ موعظه اگر از دل برخاست به دل مينشيند(6)، راز و رمز آن همين است. آنها ميتوانند حرفها را از دل دريافت كنند، اين حرف ،طيّب و طاهر مطهّر است، فرمود: شما اين كار را انجام بدهيد، در درون آنها يك كُرسي هست، بالاي كرسي، «نفس لوّامه» نشسته، نميگذارد كار باطل و خيال باطل در حرم امن جان كسي راه پيدا كند، آنجا تأمين شده است، شما حرف صحيح تحويل جامعه و مردم بدهيد، مردم امانت الهي هستند، مردم ستون دين الهي هستند و ذات اقدس اله همه مردم را در سايه وليّاش حفظ ميكند.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 21 / 12 / 1393 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شمس، 8.
2. قيامت، 1 و 2.
3. حجر، 29؛ ص، 72
4. ديوان حکيم سنايی.
5. بقره، 125.
6.مسالکالافهام، ج1، ص432.