پرسش:اینکه در روایات وارد شده قلب انسان باید در حالت خوف و رجا به صورت متوازن قرار داشته باشد تا او را از حالت تعادل رفتاری خارج نکند. حال در اینجا این سؤال مطرح میشود که خوف از خدا چه مصادیق و آثاری در بعد رفتاری انسان دارد؟
پاسخ:علمای اخلاق خوف را این طور تقسیم میکنند که بیم انسان یک وقت نسبت به خود یک شیئی، و یک وقت نسبت به سبب یک شیئی است. مثل خوف از کفر یا مصیبت که خوف از خود کفر یا معصیت به عنوان استقلالی مطرح نیست، بلکه چون کفر سبب هلاکت انسان میشود و معصیت او را به درون آتش جهنم میکشد، بدین جهت از آنها خوف دارند. این خوف نوع دوم را «لغیره» هم نامیدهاند. در اینجا ما برخی از اهم این خوفهای ممدوح و سازنده را به صورت مصداقی مطرح میکنیم:
1- خوف از معاصی
خوف از معصیت بخاطر خود معصیت نیست، بلکه مربوط به آن آثاری است که معصیت روی روح انسان دارد، و در نتیجه عذاب الهی در قیامت در رابطه با این اعمال است. بنابراین خوف از وقوع در معصیت ممدوح است.
2- خوف از ملکات سیئه
ملکات سیئه در دو رابطه شهوت و غضب شکل میگیرند، و اگر قوه سوم را که وهمیه باشد در نظر بگیریم، گاهی در خدمت شهوت و گاهی در خدمت غضب قرار میگیرد. بیم از ملکات سیئه یعنی اینکه انسان از این ملکات و حالاتی که در این ارتباط برای روح پیدا میشود، بترسد، چون این ملکات است که انسان را میسازد و برای او سرنوشتساز است.
3- خوف از غوطهور شدن در نعمات
سومین بیم ممدوح این است که انسان نسبت به خوشگذرانیهای خودش در رابطه با کثرت نعمتهایی که خدا به او عنایت کرده است و نسبت به غوطهوریاش در نعمتهای مادی خائف باشد. علمای اخلاق از آن به «بطربکثرهًْ النعمه» (شادی کردن از زیادی نعمت) تعبیر کردهاند. که در این حالت انسان از خداوند غافل و دستش به گناه آلوده میشود.
4- خوف از استدراج
معنای استدراج این است که دست انسان به گناهی آلوده شود، بعد از آن خداوند نعمتی به او بدهد و باز گناهی مرتکب شود و باز هم متنعم به نعمتی شود. اینجا است که انسان با اینکه دستش آلوده به گناه است در نعمت غوطهور میشود و این حالت انسان را غافل میکند و هیچ گاه از خواب گران غفلتش بیدار نمیشود. اما اگر انسان گناهی مرتکب شود و پس از آن به بلا و مصیبتی مبتلا شود که او را از خواب غفلت بیدار کند، آن مصیبت و بلا برای انسان خوب است، چون او را آگاه میکند، و از حال غفلت بیرون میآورد.
5- خوف از مرگ بدون توبه
انسان باید بترسد قبل از آنکه توبه کند، مرگش فرا برسد. این خوف، خوف موت قبل از توبه است و چنین خوفی ممدوح و سازنده است، چون موجب میشود انسان مراقب باشد یا دستش به معصیت آلوده نشود، تا اینکه محتاج توبه باشد.
6- خوف از نقص توبه
کسانی که توبه میکنند، به یک معنا آسوده خاطر نباشند. اینها هم باید بیم از «نقص توبه» داشته باشند که نکند آن شرایطی که در پذیرش توبه مطرح است، در توبه من نباشد. از این رو این خوف هم ممدوح و سازنده است.
7- خوف از قساوت قلب
وقتی دست انسان به گناه آلوده و در مادیات غوطهور شود، دلش یک سختی خاصی پیدا میکند، که باران رحمت معنویت و هدایت الهی در زمینه دل او فرو نمیرود. و همچون سنگ صاف و صیقلی از روی آن بلغزد و رد شود.
خداوند در قرآن کریم در سوره زمر آیه 22 میفرماید: «فویل للقاسیهًْ قلوبهم» وای بر کسانی که دلهای منحت دارند. بنابراین انسان باید از اینکه رقت قلب او از بین برود و قساوت جایگزین آن شود، بیم داشته باشد. چگونه با جملهای از جملات کتاب الهی یا با جملهای از گفتار اولیای الهی و دوستان خدا دلم به لرزه درمیآمد و تنبه پیدا میکردم. نکند این رقت قلب از بین برود و دلم سخت شود که هر آیهای خوانده شود، بر این دل اثری نکند.
ادامه دارد