به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,957
بازدید دیروز: 1,526
بازدید هفته: 6,091
بازدید ماه: 6,091
بازدید کل: 23,667,919
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۰٤ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 23 April 2024
الثلاثاء ، ۱٤ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۷ - ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) - تشکیل جامعه شیعی به روش امام سجاد(ع)۱۳۹۹/۰۳/۰۹
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) - ۱۷

تشکیل جامعه شیعی به روش امام سجاد(ع)

بعد از آنکه امام سجّاد(ع) به امامت منصوب شد، مؤمنان همه رفتند. مؤمنین همه لنگ شدند، همه مردّد شدند، با اینکه اعتقادشان را هم از دست نداده بودند. تعبیر روایت این است: «ارتدّ النّاس»1، مردم بعد از واقعه‏ى کربلا مرتد شدند. یعنى از خدا برگشتند؟ کسى از خدا برنگشت. کسى پیغمبر(ص) را انکار نمی‌کرد. یعنى از امامت و ولایت علىّ‏بن ‏ابى‏طالب(ع) صرفنظر کردند؟ ابدا.
به حسب اعتقاد، به خلافت و ولایت امیرالمؤمنین اعتقاد داشتند. همان‌هایی که در مدینه بودند، همان‌هایی که دور و بر امام سجّاد(ع) بودند، همه به امامت امیرالمؤمنین(ع) و امامت حسین‏بن ‏على(ع) اعتقاد داشتند. مدینه مرکز شیعه بود، امّا در عین حال یحیى‏بن ‏امّ‏الطّویل2 مى‏آمد در مسجد مدینه مى‏ایستاد و رو می‌کرد به همین شیعه‏هاى از قماش ما، می‌گفت: «کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابداً حتّى تؤمنوا بالله وحده».3
او به شیعیان زمان، به دوستان علىّ‏بن ‏ابى‏طالب(ع) به حسب ادّعا، حرفى را میزد که هزاران سال قبل، ابراهیم خلیل‏الله(ع) آن حرف را به بت‏پرستان و طاغوت‏پرستان زمان زده بود. می‌گفت ما به شما کافر شدیم، میان ما و شما رابطه‏ دوستى بریده شد و مناسبات دشمنى و بغض و کینه پدید آمد. می‌گفت صف ما سه نفر به رهبرى امام چهارم، امام سجّاد(ع)، از صف شما شیعه‏نماها جدا شد. تا کى؟ «حتّى تؤمنوا بالله وحده»؛ تا آن وقتى که به خداى یکتا ایمان بیاورید.4
کسى نگفت: «اى یحیى‏بن ‏امّ‏الطّویل! ما که به خدا ایمان داریم». می‌فهمیدند او چه میگوید. بعد در همین روایت دارد: «ثمّ انّ النّاس لحقوا و کثروا»؛ اینها تولید مثل کردند. شیعیان اطراف امام سجّاد(ع) گرد آمدند، زیاد شدند، روزبه‏روز تکثیر مثل کردند تا اجتماعى را به وجود آوردند که صدها نفر بود، هزارها نفر بود؛ در کوفه، در مدینه، در باخمراء5، در بصره، در مراکش و در سایر مناطق شیعه‏نشین، با دشمنان شیعه جنگیدند و کشته شدند و کشتند و انقلاب‌ها پدید آمد و شورش‌ها به وجود آمد و در روزى که امام عسکرى(ع) از دنیا می‌رود، کنار گوش خلیفه، یعنى مدائن، مرکز تشیّع است؛ بنابراین اینها شیعه‏ساز بودند...6
گفتیم که فلسفه‏ امامت و آن موجبى که دوره‏اى به نام امامت را در تاریخ اسلام و شاید در تاریخ همه‏ ادیان ضرورى کرده، دو چیز است: یکى عبارت است از تفسیر و تدوین و تطبیق و تشریح مکتب، و دیگر ادامه‏ راه پیغمبر و منذر(ص) و هدایت کردن جامعه‏ انسانها به آن سو و سمت و جهت که پیغمبر(ص) مقرّر و معیّن کرده بوده است. دو چیز موجب شد که پیغمبر(ص) بعد از خود، امام معیّن کند؛ این بحثى بود که دیروز کردیم.
البتّه شنیدم که بحث براى بعضى از دوستان یک قدرى دشوار آمده و مشکل _ البتّه نه غیر قابل قبول و دارای اشکال _ یک قدری صعب آمده و توصیه کرده بودند که بنده یک قدرى بیان را رقیقتر و ساده‏تر کنم. حرفى نیست؛ می‌شود ساده‏تر صحبت کرد، امّا وقت کم است. بنده چهار پنج روز دیگر بیشتر در این مجلس مجال ندارم و آنچه عرض می‌کنم _ همان‌طورى که قبلا هم اشاره کردم _ منتخب و گلچینى است از یک سلسله بحثهایی که مدّتى است مطالعه‌اندکی و کار کوچکی رویش کرده‌ام. بنده مغتنم شمردم که در این چند روزى که بنا شده اینجا بیایم، همین بحث را در محضر آقایان محترم عنوان کنم. اگر اینجور باشد که یک نفر هم مطلب را گرفته باشد، ما یک قدرى احساس می‌کنیم که به منظورمان رسیده‌ایم. البتّه دلمان میخواهد که اکثریّت، بلکه همه، خیلى خوب مطلب را بفهمند. به هرحال طبع مطلب این است که یک قدرى فشرده باشد. حالا سعى می‌کنیم که اگر بتوانیم مطلب امروز را _ نه مطلب دیروز را تکرارا _ توضیحی بدهیم.
پس امامت برای این لازم است که امام دو کار انجام دهد: یکى اینکه مکتب دین را که به‌وسیله‏ى پیغمبر‌(ص) از طرف خداوند به انسانها ارائه شده و در سطح اجتماع پیاده شده، تفسیر کند، در اذهان مردم جامعه آن را پخته کند، با موارد و مصادیق تطبیق کند و به‌طور کلّى این مکتب را براى آیندگان تشریح کند؛ مثلا از قبیل آنچه شما در زندگى امام صادق(ع) سراغ دارید. آن بزرگوار در مسند تدریس مى‏نشستند و برای مسلمان‌هاى تشنه‏کامى که از اکناف عالم اسلام براى شناخت اسلام و درک مقرّرات اسلام و معارف اسلام و اخلاقیّات اسلام به‌سوى آن بزرگوار می‌رفتند، اسلام را بیان می‌کردند و حرف‌هاى تازه می‌گفتند. اگرچه به یک معنا این حرفها تازه نبود یعنى در قرآن و در کلام پیغمبر‌(ص) سابقه داشت امّا خاصیّت مطلب اصلا همین است که براى مردم، یک گوشه‏هاى زیادى مجمل می‌ماند. این اجمال، یک شرح دهنده لازم دارد و او امام است؛ این یک شغل.
پانوشت‌ها:
1- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج46، ص144؛ «ارتدّ النّاس بعد الحسین(ع) الّا ثلاثة ابو خالد‌الکابلی، یحیی‌بن ‌امّ‌الطّویل و جبیر‌بن ‌مطعم _ ثمّ انّ النّاس لحقوا و کثروا».
2- از یاران خاصّ امام سجّاد(ع) که به مخالفت علنی با بنی امیّه برخاست و در نهایت نیز حجّاج‌بن ‌یوسف به جرم دوستی و پیروی از امیرالمؤمنین علی(ع) دستها و پاهای او را قطع کرد و به شهادت رسانید. از وی به‌عنوان حواری امام سجّاد(ع) نام برده شده است.
3- سوره‌ی ممتحنه، بخشی از آیه‌ی4
4- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج46، ص144
5- منطقه‌ای است در نزدیکی کوفه که ابراهیم‌بن ‌عبدالله محض در سال 145 هـ .ق، در آنجا به شهادت رسید.
6- نقص نوار