۲۲ - ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)- ادعای جهاد بدون مبارزه با دشمن معنا ندارد ۱۳۹۹/۰۳/۲۳
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)- ۲۲
ادعای جهاد بدون مبارزه با دشمن معنا ندارد
ما منکر نیستیم که لغت «جهاد» به معناى مطلق کوشش است و از مادّه «جُهد» یا «جَهد» است _ این مسلّم _ امّا اگر چنانچه جهاد در قاموس اسلامى و در فرهنگ اسلامى به این گلوگشادى بود، لزومى نداشت که اسم خاصّی روى این بگذارند در مقابل سایر اسمهایی که در اسلام هست. خب، نماز هم یک جهادى است بنابراین؛ روزه گرفتن هم یک جهادى است. به حج رفتن و زکات دادن و همه اعمال اسلامى یک جهادى است. چرا یک اسم خاصّی رویش بگذارند؟ چرا بیخودى بیایند یک واژه دیگرى درست کنند؟
پس جهاد، مطلقِ کوشش نیست. جهاد یک چیزى است در مقابل نماز، در مقابل امر به معروف، در مقابل زکات، در مقابل حج، در مقابل صله رحم، در مقابل بِرّ به والدین، در مقابل راست گفتن، در مقابل کم نفروختن، در مقابل همه واجبات دیگر. جهاد یک واجبى است، یک فریضهاى است، یک واژهاى است در مقابل واژههاى دیگر؛ این مسلّم است. پس در فرهنگ اسلامى _ یعنى قرآن و روایات _ دایره جهاد را به این وسعت گرفتن، خطاى بزرگى است. خیلی بزرگ است این خطا. پس این یک تفسیر، که تفسیر غلطی است.
تفسیر غلط دیگر از جهاد
جهاد یعنی مبارزه مسلّحانه
تفسیر غلط دیگر، نقطه مقابل این است. میگویند جهاد در اصطلاح قرآن و حدیث یعنى جنگ با شمشیر در یک میدانى که دشمن آن طرف ایستاده باشد، تو این طرف ایستاده باشى، شمشیر را از غلاف بیرون بکشى و بزنى به دشمن، یا تیر و نیزه را او به تو بزند و تو به او بزنى؛ این میشود جهاد.
این تعبیر هم درست نیست. درست است که جهاد در فقه اسلامى به این معنا استعمال شده _ که همان را هم ما ایراد داریم که چرا باید فقط به این معنا استعمال شود _ امّا در قرآن، جهاد به این معنا نیست. بنده شواهد و قرائن نسبتاً زیادى دارم بر اینکه جهاد در قرآن فقط به معناى جنگ مسلّحانه در مقابل دشمنِ مشخّص نیست. نه اینکه جهاد شامل این نمیشود؛ چرا، این، اعلىمرتبه جهاد است، نقطه عالى و اوج واژه جهاد است، امّا نه اینکه همه جهاد باشد؛ نه، جهاد ممکن است شقوق و اَشکال دیگرى هم داشته باشد و دارد. بنابراین تفسیر دوّم هم غلط است.
در اینجا یکى از شواهد را عرض میکنم براى کسانى که اهل تحقیق هستند و دلشان میخواهد با استدلال به آیات قرآن مطالب را قبول کنند. در سورهى برائت، آیه شریفه میفرماید: «یایّها النّبیّ جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم»؛1ای پیغمبر! با کفّار و با منافقان جهاد کن. در فقه شیعه و به طور کلّى در فقه اسلام مسلّم است که پیغمبر(ص) با منافقان جنگ مسلّحانه رویاروى نکرده و با آنها در یک میدان قرار نگرفته و جهاد پیغمبر با آنها به شکل دیگرى انجام گرفته؛ درعین حال در این آیه، از مبارزه پیغمبر(ص) با اینها تعبیر به «جهاد» شده. بنابراین جهاد با این دو تعبیر، غلط است.
تفسیر صحیح از جهاد؛ مبارزه با دشمن
آنچه به نظر ما تفسیر واقعى کلمه جهاد است، این است: جهاد عبارت است از درگیرى با یک دشمن _ این دشمن، هرکه میخواهد باشد _ به یکى از اَشکال و شقوق ممکن. به عبارت دیگر _ برای اینکه این تعریف، با معناى لغوى جهاد هم تناسبى داشته باشد _ جهاد عبارت است از تلاش و کوشش در راه پیشبرد هدف؛ منتها آن تلاش و کوششى که با درگیرى با دشمن همراه است. آن تلاشى که با درگیرى با دشمن همراه نیست، اسمش جهاد نیست. یعنى اگر ما بخواهیم یک واژه کوچکى را، یک لغت بسیطى را در فارسى انتخاب کنیم که جهاد قرآن و جهاد روایت را با آن بخواهیم تطبیق کنیم و این واجب را بفهمیم، باید کلمه «مبارزه» را بگوییم؛ مبارزه به این معنا. البتّه مبارزه در معناى اصلىِ لغویاش به این معنا است که در میدان جنگهاى رویاروى، یک نفر بیاید با یک نفر دیگر تن به تن بجنگد؛ این را میگفتند مبارزه.
یک نفر میرود توى رختخواب گرمش، کنار بخارى میلمد، از روى فراغت فکر میکند که من درباره چه مسئلهاى تحقیق کنم؛ ناگهان به یادش مىآید که این مسئله هنوز حل نشده است که آیا هفت آسمان از جنس طلا است یا از جنس نقره، یا از جنسی دیگر است؛ بعد بنا میکند کتابها را گشتن، مطالعه کردن تا این مسئله را تحقیق میکند و حل میکند. به این کار، جهاد نمیگویند؛ این اسمش مبارزه نیست. یا فرض بفرمایید یک نفر دانشمند محقّقی برود بنشیند درباره یک مسئله حقوقىِ خشک غیر لازم، یا حتّى لازم _ مثل یک مسئلهاى که در شیمى است، یک مسئلهاى که در فیزیک است، یک مسئلهاى که در ریاضى است، یک مسئلهاى که مورد استفاده و انتفاع مردم است _ زحمت بکشد و تحقیق کند، به کار او جهاد نمیگویند؛ کمااینکه در فارسى هم به آن، مبارزه نمیگویند. به «اینشتین» یک مبارز نمیگویند. به آن کسى که عالىترین تحقیقات علمى را هم بکند، یک مبارز نمیگویند. چرا؟ براى خاطر اینکه این عمل، این تحقیق، این کشف، این کارى که به وسیله فکر یا به وسیله پول یا به وسیله دست انجام گرفته، در راه پیشبرد یک هدف فکرىِ ایدئولوژیکى و در راه مقابله با دشمنِ این فکر به کار نرفته. لذا به این کار، جهاد نمیگویند؛ کمااینکه در فارسى هم به آن مبارزه نمیگویند.
آن کسى که پول میدهد و مثلاً فرض بفرمائید یک بنیان رفیع میسازد، یک خانهاى میسازد، یک بیمارستانى میسازد، حتّى یک مدرسهاى میسازد، به این کار، مبارزه نمیگویند. به آن جهاد نمیگویند. انفاقى هست، امّا این انفاق، جهاد نیست.2 چرا؟ چون در آن، درگیرى نیست؛ چون در آن، مقابله با یک قدرت مضرّى نیست؛ چون در این عمل، یک نوع ستیزهگرى با مخالف، با آن کسى که سدّ راه است، مندرج نیست؛ لذا به آن نمیگویند جهاد.
پانوشتها
1- سوره توبه، بخشی از آیه73
2- در این مثالها تعریض و کنایه به بعضی حضّار وجود دارد.
پس جهاد، مطلقِ کوشش نیست. جهاد یک چیزى است در مقابل نماز، در مقابل امر به معروف، در مقابل زکات، در مقابل حج، در مقابل صله رحم، در مقابل بِرّ به والدین، در مقابل راست گفتن، در مقابل کم نفروختن، در مقابل همه واجبات دیگر. جهاد یک واجبى است، یک فریضهاى است، یک واژهاى است در مقابل واژههاى دیگر؛ این مسلّم است. پس در فرهنگ اسلامى _ یعنى قرآن و روایات _ دایره جهاد را به این وسعت گرفتن، خطاى بزرگى است. خیلی بزرگ است این خطا. پس این یک تفسیر، که تفسیر غلطی است.
تفسیر غلط دیگر از جهاد
جهاد یعنی مبارزه مسلّحانه
تفسیر غلط دیگر، نقطه مقابل این است. میگویند جهاد در اصطلاح قرآن و حدیث یعنى جنگ با شمشیر در یک میدانى که دشمن آن طرف ایستاده باشد، تو این طرف ایستاده باشى، شمشیر را از غلاف بیرون بکشى و بزنى به دشمن، یا تیر و نیزه را او به تو بزند و تو به او بزنى؛ این میشود جهاد.
این تعبیر هم درست نیست. درست است که جهاد در فقه اسلامى به این معنا استعمال شده _ که همان را هم ما ایراد داریم که چرا باید فقط به این معنا استعمال شود _ امّا در قرآن، جهاد به این معنا نیست. بنده شواهد و قرائن نسبتاً زیادى دارم بر اینکه جهاد در قرآن فقط به معناى جنگ مسلّحانه در مقابل دشمنِ مشخّص نیست. نه اینکه جهاد شامل این نمیشود؛ چرا، این، اعلىمرتبه جهاد است، نقطه عالى و اوج واژه جهاد است، امّا نه اینکه همه جهاد باشد؛ نه، جهاد ممکن است شقوق و اَشکال دیگرى هم داشته باشد و دارد. بنابراین تفسیر دوّم هم غلط است.
در اینجا یکى از شواهد را عرض میکنم براى کسانى که اهل تحقیق هستند و دلشان میخواهد با استدلال به آیات قرآن مطالب را قبول کنند. در سورهى برائت، آیه شریفه میفرماید: «یایّها النّبیّ جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم»؛1ای پیغمبر! با کفّار و با منافقان جهاد کن. در فقه شیعه و به طور کلّى در فقه اسلام مسلّم است که پیغمبر(ص) با منافقان جنگ مسلّحانه رویاروى نکرده و با آنها در یک میدان قرار نگرفته و جهاد پیغمبر با آنها به شکل دیگرى انجام گرفته؛ درعین حال در این آیه، از مبارزه پیغمبر(ص) با اینها تعبیر به «جهاد» شده. بنابراین جهاد با این دو تعبیر، غلط است.
تفسیر صحیح از جهاد؛ مبارزه با دشمن
آنچه به نظر ما تفسیر واقعى کلمه جهاد است، این است: جهاد عبارت است از درگیرى با یک دشمن _ این دشمن، هرکه میخواهد باشد _ به یکى از اَشکال و شقوق ممکن. به عبارت دیگر _ برای اینکه این تعریف، با معناى لغوى جهاد هم تناسبى داشته باشد _ جهاد عبارت است از تلاش و کوشش در راه پیشبرد هدف؛ منتها آن تلاش و کوششى که با درگیرى با دشمن همراه است. آن تلاشى که با درگیرى با دشمن همراه نیست، اسمش جهاد نیست. یعنى اگر ما بخواهیم یک واژه کوچکى را، یک لغت بسیطى را در فارسى انتخاب کنیم که جهاد قرآن و جهاد روایت را با آن بخواهیم تطبیق کنیم و این واجب را بفهمیم، باید کلمه «مبارزه» را بگوییم؛ مبارزه به این معنا. البتّه مبارزه در معناى اصلىِ لغویاش به این معنا است که در میدان جنگهاى رویاروى، یک نفر بیاید با یک نفر دیگر تن به تن بجنگد؛ این را میگفتند مبارزه.
یک نفر میرود توى رختخواب گرمش، کنار بخارى میلمد، از روى فراغت فکر میکند که من درباره چه مسئلهاى تحقیق کنم؛ ناگهان به یادش مىآید که این مسئله هنوز حل نشده است که آیا هفت آسمان از جنس طلا است یا از جنس نقره، یا از جنسی دیگر است؛ بعد بنا میکند کتابها را گشتن، مطالعه کردن تا این مسئله را تحقیق میکند و حل میکند. به این کار، جهاد نمیگویند؛ این اسمش مبارزه نیست. یا فرض بفرمایید یک نفر دانشمند محقّقی برود بنشیند درباره یک مسئله حقوقىِ خشک غیر لازم، یا حتّى لازم _ مثل یک مسئلهاى که در شیمى است، یک مسئلهاى که در فیزیک است، یک مسئلهاى که در ریاضى است، یک مسئلهاى که مورد استفاده و انتفاع مردم است _ زحمت بکشد و تحقیق کند، به کار او جهاد نمیگویند؛ کمااینکه در فارسى هم به آن، مبارزه نمیگویند. به «اینشتین» یک مبارز نمیگویند. به آن کسى که عالىترین تحقیقات علمى را هم بکند، یک مبارز نمیگویند. چرا؟ براى خاطر اینکه این عمل، این تحقیق، این کشف، این کارى که به وسیله فکر یا به وسیله پول یا به وسیله دست انجام گرفته، در راه پیشبرد یک هدف فکرىِ ایدئولوژیکى و در راه مقابله با دشمنِ این فکر به کار نرفته. لذا به این کار، جهاد نمیگویند؛ کمااینکه در فارسى هم به آن مبارزه نمیگویند.
آن کسى که پول میدهد و مثلاً فرض بفرمائید یک بنیان رفیع میسازد، یک خانهاى میسازد، یک بیمارستانى میسازد، حتّى یک مدرسهاى میسازد، به این کار، مبارزه نمیگویند. به آن جهاد نمیگویند. انفاقى هست، امّا این انفاق، جهاد نیست.2 چرا؟ چون در آن، درگیرى نیست؛ چون در آن، مقابله با یک قدرت مضرّى نیست؛ چون در این عمل، یک نوع ستیزهگرى با مخالف، با آن کسى که سدّ راه است، مندرج نیست؛ لذا به آن نمیگویند جهاد.
پانوشتها
1- سوره توبه، بخشی از آیه73
2- در این مثالها تعریض و کنایه به بعضی حضّار وجود دارد.