1217 - محمدهادی صحرایی: برکه غدیر و باتلاق تحریف ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
برکه غدیر و باتلاق تحریف
۱۳۹۹/۰۵/۱۵
محمدهادی صحرایی
«خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه را که در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالتش را نرسانده ام و ضمانت کرده مرا از شر مردم محافظت کند. او به من چنین وحی کرده: «ای پیامبر، ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت درباره علی بر تو نازل شده است.» ای مردم، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و اعلام کنم که علیبنابیطالب برادر، وصی و جانشینم در امت و امام بعد از من است. نسبت او به من مثل هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است و... »1.
دهه اول ذیحجه دهه خاطرات پرشکوه و هدایتگر است و دهه دوم این ماه پربرکت، با توجه به عید سعید غدیر، دهه ولایت است که این موضوع از همه احکام الهی جایگاه برتری دارد، چراکه ولایت تضمینکننده اجرای همه احکام الهی است. دهه سوم هم با مناسبتهایی از جمله مباهله، دهه مهمی است. برگرفته از سخنرانی حضرت آقا در عیدقربان. 10 مرداد99
از پیامهای مهم دهه اول ماه ذیحجه که شاید مهمترین باشد درسی است که ابراهیم خلیل علیهالسلام با اطاعت از خدا در قربان کردن فرزندش به بشریت آموخت و اسماعیل ذبیح علیهالسلام نیز به پدرش که نبیِّ و ولیِّ خدا بود عرضه داشت؛
«إِفْعَلْ ما تُؤْمَر».2 و این قبل از آنکه اجابت امر پدر باشد اطاعت امر خداست. ممکن است پدرانی پسران خود را به قربانگاه جنگ و جهاد بفرستند و مثل تاریخ مظلوم و پرخون انقلاب اسلامی ما، حتی جنازه إرباً إربای فرزندانشان هم به دستشان نرسد ولی هیچ پدری خودش پسرش را قربانی نمیکند. اسماعیل که آگاه به رسالت پدر است میداند که خواست خدا که از زبان ولیِّ او جاری شده را فقط باید گردن نهاد و بندگان خدا در مقابل امرش اهل خضوعاند و تمکین و اطاعت. تمکینی مؤمنانه، صادقانه و خالصانه که « لایَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً»3
از پیامهای مهم دهه دوم این ماه نیز تداوم «اطاعت رضایتمندانه» است که در واقعه شریف غدیر خم متبلور شد و پیامبر اکرم علیهالسلام با توجه به خطرات پیش رو که یک نمونه آن وجود منافقین لجوج و عنود و کنود خلیده و کمین گرفته در میان مسلمانان است، خود را به مخاطره انداخت و به شایستگی وظیفهاش را انجام داد ولی امتش، نه. وظیفهای که همسنگ 23 سال نبوت نبی خاتم بود و بدون آن، تمام مجاهدات و شهادتها و مصائب و... بیهوده و رسالت بینتیجه و زحمات تمام انبیاء علیهمالسلام هم بیثمر میماند. مسلمانان باید طبق قرآن سرِ تسلیم فرو میآوردند که نیاوردند و کسانی با تحریف، دین جامعه را به انحراف و اخلاقش را به انحطاط کشاندند و تا امروز، مدیون و مسئول هر گمراهِ سرگردانی هستند که آب آلوده خورده و پشت در پشت جاهلانه، روزگار گذراندهاند. اگر آن جبهه تحریف شکست میخورد، جبهه نفاق یا همان کفر مسلمان نما نیز شکست میخورد و امروز، مردم مضطرب و تشنه اسلام ناب در جهان، سیراب و رهیافته بودند.
از پیامهای مهم دهه سوم، رمز پیروزی قاطع مؤمنین در واقعه مباهله است که بدون جنگ و جهاد و با تلفیق موفق دو درس قبلی بهدست آمد. آنکه مؤمن به نبی و معتقد به ولیّ باشد و میان توحید و نبوت و امامت جمع بسته باشد، قطعاً موفق معرکههاست. راه نجات و راز نجاح همان عبودیتی است که در قربان کردن اسماعیل و ابلاغ عمومی امیرالمؤمنینی علی علیهالسلام متبلور شد. نبوت بیامامت ناتمام است و امامت بینبوت، بینشان. خدا نبوت و امامت را باهم به انسان هدیه نمود و اطاعت هر دو را همسنگ عبادت خود دانست. اگر کتاب خدا بهتنهایی کفایت میکرد نه یهودیت و نه مسیحیت دچار انحراف نمیشدند و صدالبته اسلام نیز دچار چنین انشعاباتی نمیشد. راه یکی است و هر راه فرعی که به راه اصلی نرسد بیراهه است و کوچهای که به خیابان نخورد یا حیاط است و یا بنبست. آنکه مدعی صراطهای مستقیم است فرق کوچه با خیابان را نمیداند تا معنی سبل و صراط را بشناسد.
واقعه شریف غدیر که فغان شیطان را بلند کرد، درس عبرتآموز بسیار دارد که ذکاوت و فطانت میآورد و راه هدایت به حیات طیبه را مینماید و اگر در این ره رهزنان بسیارند بههمان دلیل است که دزد، بر راه عبور و مرور تاجران کمین میکند نه راه غسالخانه تا قبرستان. بیدلیل نیست یکی از حقوق فرزند بر پدرش که در قیامت از آن سؤال خواهد شد، رساندن پیام غدیر است و مؤمنین باید نسل در نسل این پیام را منتقل کنند تا راه صلاح و فلاح مشخص و روشنتر شود و در قیامت گفته نشود نمیدانستیم و به ما نگفتند یا تنبلهای فریب خورده بدانند که اگر خدا فرمود
«لا إِکراهَ فِی الدِّین» به این دلیل است که بعدش فرمود «قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغیّ». در انتخاب دین اجبار نیست چراکه راه از چاه مشخص است و عاقل برای به راه رفتن و به چاه نیفتادن، اجبار نمیخواهد ولی آن به چاه افتادهای که بیخیال عقل بوده، دست و پای شکستهاش وبال خود اوست.
پیامهای مهم این ماه خاطرهانگیز، تنها همینها نیست. ابلیسی که سد راه ابراهیم شد و سنگ خورد همان رانده شده ملعونِ مرتدِ اغواگرِ افسادگر فیالارض است که خود را خیرخواه و دلسوز معرفی میکند. درحالیکه او اولین تحریفگرِ واقعیتهاست و از آدم علیهالسلام با تلبیس و تسویس و تسویف و تشکیک، حقایق را پنهان یا تحریف میکند و اولین حقیقت کتمان شده، چهره پلید و نیت شوم اوست که با بزک، فتان شده و در راه ما کمین گرفته است. کار او و پیروانش همین مشتبهسازی با تحریف است که اگر بتوانیم بر آن پیروز شویم سختی راه مبارزه با او را پشت سر گذاشتهایم. البته در راه هدایت ما بندگان، پیش و بیش از ابلیس پیروانش منتظرند و آتش میسوزانند. طبق آنچه قرآن از پاسخ ابلیس به پیروانش در قیامت نقل میکند4 او تنها دعوتکننده است و در قبال خیل جهنمیان مسئولیتی بهعهده نمیگیرد و در پاسخشان میگوید: خود را ملامت کنید نه من را.
پیروان شیطان اهل دعوت، تحریم، کشتار و تباهکننده حَرْث و نَسل هستند و بدتر از شیطاناند. تفکر شروری که دو قرن و نیم پیش با انقراض سه تمدن و کشتار میلیونی متولد شد و تاکنون هفتاد جنگی به راه انداخته که کمترین آن هیروشیما و ناکازاکی است و هزاران نوع فساد و فحشاء دیگر در کارنامه دارد کمتر از شیطان است؟ عفونت صهیونی که استخوان مستضعفین را به دندان میکشد و با کشتار بیگناهان، میخواهد از مرگ خود بگریزد از شیطان چه کم دارد؟ اندیشه پلیدی که 9 میلیون ایرانی و آرزوهای ایران را با قحطی هلاک کرد و 60 سال امور کشور را به وطن فروشان پهلوی داد کمتر از شیطان است؟ توهم تکفیری که از دهها سال پیش تا یمن امروز، آدم میکشد یا دانشمندی که برای قاتلِ حلبچه و سردشت و زرده، شیمیایی و خردل میسازد یا آنکه جلاد 17 هزار بیگناه را سامان میدهد چطور؟ پَستتر از اینها، جانورانیاند که به این بدتر از شیاطین، نشانی تحریم میدهند، از دشمن حربی همراز میگیرند، امور مردمش را به او میسپارند، مردم خود را در قبال هیچ، به شیطان متعهد میکنند و معیشت مردم را برای مذاکره با شیطان گرو میگیرند یا آنجانی که در روزگار عسرت یا واردات میکند یا احتکار یا آن نگهبانی که از گَلِه میخورد و... و آنکه با تحریف، جای مجرم و مدعی را عوض میکند و عفریت آمریکا را بزک میکند، اینها قطعاً بدتر از شیطاناند.
غدیرخم اگر به نتیجه میرسید دغدغه آنروز به جای تسخیر اراضی، تربیت انسانها بود و دغدغه امروز، تلاش برای زنده ماندن در امواج فتنههای ایسمهای شیطانی نبود، لذت بردن از حیات طیبه و بعد از خُرَمی دنیا مسابقه برای آبادی بیشتر آخرت بود. اگر مؤمنین مدینهًْالنبی بعد از غدیر، موتور فتنهگر منافق و تحریفگر یهودیِ نفوذ کرده را ساقط میکردند، امروزه دشمنانی مثل آمریکا و انگلیس با فتنه صهیون و پول سعودی و خُبث نفوذیها، زانو بر گردن مستضعفین نمیگذاشتند. تحریم و تهدید دشمن قابل تحمل است ولی تحریف منافقان میتواند به تغییر مسیر تاریخ بینجامد. همانگونه که مسیر تاریخ از برکه غدیر به باتلاق تحریف منحرف شد و شد آنچه امروزه از انواع و اقسام گرفتاریها در جهان دیده میشود ولی خدای قادر و قاهر و متعال اراده کرده است که مستضعفین را به سیادت جهان برساند و زود باشد که ارادهاش محقق شود و دشمنان زنده مانده خواهند گفت ایکاش پیش از این مرده بودیم.
پانوشتها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - گزیدهای از خطبه غدیر خم
2 - فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ. سوره صافات 102
3 - از حكمى كه كردهاى در دلهایشان احساس ناراحتى نكنند، و كاملاً سرِ تسلیم فرود آورند. سوره نساء 65
4 - سوره ابراهیم آیه 22
«خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه را که در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالتش را نرسانده ام و ضمانت کرده مرا از شر مردم محافظت کند. او به من چنین وحی کرده: «ای پیامبر، ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت درباره علی بر تو نازل شده است.» ای مردم، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و اعلام کنم که علیبنابیطالب برادر، وصی و جانشینم در امت و امام بعد از من است. نسبت او به من مثل هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است و... »1.
دهه اول ذیحجه دهه خاطرات پرشکوه و هدایتگر است و دهه دوم این ماه پربرکت، با توجه به عید سعید غدیر، دهه ولایت است که این موضوع از همه احکام الهی جایگاه برتری دارد، چراکه ولایت تضمینکننده اجرای همه احکام الهی است. دهه سوم هم با مناسبتهایی از جمله مباهله، دهه مهمی است. برگرفته از سخنرانی حضرت آقا در عیدقربان. 10 مرداد99
از پیامهای مهم دهه اول ماه ذیحجه که شاید مهمترین باشد درسی است که ابراهیم خلیل علیهالسلام با اطاعت از خدا در قربان کردن فرزندش به بشریت آموخت و اسماعیل ذبیح علیهالسلام نیز به پدرش که نبیِّ و ولیِّ خدا بود عرضه داشت؛
«إِفْعَلْ ما تُؤْمَر».2 و این قبل از آنکه اجابت امر پدر باشد اطاعت امر خداست. ممکن است پدرانی پسران خود را به قربانگاه جنگ و جهاد بفرستند و مثل تاریخ مظلوم و پرخون انقلاب اسلامی ما، حتی جنازه إرباً إربای فرزندانشان هم به دستشان نرسد ولی هیچ پدری خودش پسرش را قربانی نمیکند. اسماعیل که آگاه به رسالت پدر است میداند که خواست خدا که از زبان ولیِّ او جاری شده را فقط باید گردن نهاد و بندگان خدا در مقابل امرش اهل خضوعاند و تمکین و اطاعت. تمکینی مؤمنانه، صادقانه و خالصانه که « لایَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً»3
از پیامهای مهم دهه دوم این ماه نیز تداوم «اطاعت رضایتمندانه» است که در واقعه شریف غدیر خم متبلور شد و پیامبر اکرم علیهالسلام با توجه به خطرات پیش رو که یک نمونه آن وجود منافقین لجوج و عنود و کنود خلیده و کمین گرفته در میان مسلمانان است، خود را به مخاطره انداخت و به شایستگی وظیفهاش را انجام داد ولی امتش، نه. وظیفهای که همسنگ 23 سال نبوت نبی خاتم بود و بدون آن، تمام مجاهدات و شهادتها و مصائب و... بیهوده و رسالت بینتیجه و زحمات تمام انبیاء علیهمالسلام هم بیثمر میماند. مسلمانان باید طبق قرآن سرِ تسلیم فرو میآوردند که نیاوردند و کسانی با تحریف، دین جامعه را به انحراف و اخلاقش را به انحطاط کشاندند و تا امروز، مدیون و مسئول هر گمراهِ سرگردانی هستند که آب آلوده خورده و پشت در پشت جاهلانه، روزگار گذراندهاند. اگر آن جبهه تحریف شکست میخورد، جبهه نفاق یا همان کفر مسلمان نما نیز شکست میخورد و امروز، مردم مضطرب و تشنه اسلام ناب در جهان، سیراب و رهیافته بودند.
از پیامهای مهم دهه سوم، رمز پیروزی قاطع مؤمنین در واقعه مباهله است که بدون جنگ و جهاد و با تلفیق موفق دو درس قبلی بهدست آمد. آنکه مؤمن به نبی و معتقد به ولیّ باشد و میان توحید و نبوت و امامت جمع بسته باشد، قطعاً موفق معرکههاست. راه نجات و راز نجاح همان عبودیتی است که در قربان کردن اسماعیل و ابلاغ عمومی امیرالمؤمنینی علی علیهالسلام متبلور شد. نبوت بیامامت ناتمام است و امامت بینبوت، بینشان. خدا نبوت و امامت را باهم به انسان هدیه نمود و اطاعت هر دو را همسنگ عبادت خود دانست. اگر کتاب خدا بهتنهایی کفایت میکرد نه یهودیت و نه مسیحیت دچار انحراف نمیشدند و صدالبته اسلام نیز دچار چنین انشعاباتی نمیشد. راه یکی است و هر راه فرعی که به راه اصلی نرسد بیراهه است و کوچهای که به خیابان نخورد یا حیاط است و یا بنبست. آنکه مدعی صراطهای مستقیم است فرق کوچه با خیابان را نمیداند تا معنی سبل و صراط را بشناسد.
واقعه شریف غدیر که فغان شیطان را بلند کرد، درس عبرتآموز بسیار دارد که ذکاوت و فطانت میآورد و راه هدایت به حیات طیبه را مینماید و اگر در این ره رهزنان بسیارند بههمان دلیل است که دزد، بر راه عبور و مرور تاجران کمین میکند نه راه غسالخانه تا قبرستان. بیدلیل نیست یکی از حقوق فرزند بر پدرش که در قیامت از آن سؤال خواهد شد، رساندن پیام غدیر است و مؤمنین باید نسل در نسل این پیام را منتقل کنند تا راه صلاح و فلاح مشخص و روشنتر شود و در قیامت گفته نشود نمیدانستیم و به ما نگفتند یا تنبلهای فریب خورده بدانند که اگر خدا فرمود
«لا إِکراهَ فِی الدِّین» به این دلیل است که بعدش فرمود «قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغیّ». در انتخاب دین اجبار نیست چراکه راه از چاه مشخص است و عاقل برای به راه رفتن و به چاه نیفتادن، اجبار نمیخواهد ولی آن به چاه افتادهای که بیخیال عقل بوده، دست و پای شکستهاش وبال خود اوست.
پیامهای مهم این ماه خاطرهانگیز، تنها همینها نیست. ابلیسی که سد راه ابراهیم شد و سنگ خورد همان رانده شده ملعونِ مرتدِ اغواگرِ افسادگر فیالارض است که خود را خیرخواه و دلسوز معرفی میکند. درحالیکه او اولین تحریفگرِ واقعیتهاست و از آدم علیهالسلام با تلبیس و تسویس و تسویف و تشکیک، حقایق را پنهان یا تحریف میکند و اولین حقیقت کتمان شده، چهره پلید و نیت شوم اوست که با بزک، فتان شده و در راه ما کمین گرفته است. کار او و پیروانش همین مشتبهسازی با تحریف است که اگر بتوانیم بر آن پیروز شویم سختی راه مبارزه با او را پشت سر گذاشتهایم. البته در راه هدایت ما بندگان، پیش و بیش از ابلیس پیروانش منتظرند و آتش میسوزانند. طبق آنچه قرآن از پاسخ ابلیس به پیروانش در قیامت نقل میکند4 او تنها دعوتکننده است و در قبال خیل جهنمیان مسئولیتی بهعهده نمیگیرد و در پاسخشان میگوید: خود را ملامت کنید نه من را.
پیروان شیطان اهل دعوت، تحریم، کشتار و تباهکننده حَرْث و نَسل هستند و بدتر از شیطاناند. تفکر شروری که دو قرن و نیم پیش با انقراض سه تمدن و کشتار میلیونی متولد شد و تاکنون هفتاد جنگی به راه انداخته که کمترین آن هیروشیما و ناکازاکی است و هزاران نوع فساد و فحشاء دیگر در کارنامه دارد کمتر از شیطان است؟ عفونت صهیونی که استخوان مستضعفین را به دندان میکشد و با کشتار بیگناهان، میخواهد از مرگ خود بگریزد از شیطان چه کم دارد؟ اندیشه پلیدی که 9 میلیون ایرانی و آرزوهای ایران را با قحطی هلاک کرد و 60 سال امور کشور را به وطن فروشان پهلوی داد کمتر از شیطان است؟ توهم تکفیری که از دهها سال پیش تا یمن امروز، آدم میکشد یا دانشمندی که برای قاتلِ حلبچه و سردشت و زرده، شیمیایی و خردل میسازد یا آنکه جلاد 17 هزار بیگناه را سامان میدهد چطور؟ پَستتر از اینها، جانورانیاند که به این بدتر از شیاطین، نشانی تحریم میدهند، از دشمن حربی همراز میگیرند، امور مردمش را به او میسپارند، مردم خود را در قبال هیچ، به شیطان متعهد میکنند و معیشت مردم را برای مذاکره با شیطان گرو میگیرند یا آنجانی که در روزگار عسرت یا واردات میکند یا احتکار یا آن نگهبانی که از گَلِه میخورد و... و آنکه با تحریف، جای مجرم و مدعی را عوض میکند و عفریت آمریکا را بزک میکند، اینها قطعاً بدتر از شیطاناند.
غدیرخم اگر به نتیجه میرسید دغدغه آنروز به جای تسخیر اراضی، تربیت انسانها بود و دغدغه امروز، تلاش برای زنده ماندن در امواج فتنههای ایسمهای شیطانی نبود، لذت بردن از حیات طیبه و بعد از خُرَمی دنیا مسابقه برای آبادی بیشتر آخرت بود. اگر مؤمنین مدینهًْالنبی بعد از غدیر، موتور فتنهگر منافق و تحریفگر یهودیِ نفوذ کرده را ساقط میکردند، امروزه دشمنانی مثل آمریکا و انگلیس با فتنه صهیون و پول سعودی و خُبث نفوذیها، زانو بر گردن مستضعفین نمیگذاشتند. تحریم و تهدید دشمن قابل تحمل است ولی تحریف منافقان میتواند به تغییر مسیر تاریخ بینجامد. همانگونه که مسیر تاریخ از برکه غدیر به باتلاق تحریف منحرف شد و شد آنچه امروزه از انواع و اقسام گرفتاریها در جهان دیده میشود ولی خدای قادر و قاهر و متعال اراده کرده است که مستضعفین را به سیادت جهان برساند و زود باشد که ارادهاش محقق شود و دشمنان زنده مانده خواهند گفت ایکاش پیش از این مرده بودیم.
پانوشتها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - گزیدهای از خطبه غدیر خم
2 - فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ. سوره صافات 102
3 - از حكمى كه كردهاى در دلهایشان احساس ناراحتى نكنند، و كاملاً سرِ تسلیم فرود آورند. سوره نساء 65
4 - سوره ابراهیم آیه 22