خوان حکمت (۲۶۷) : چه کسانی در قیامت - شاداب و بشاش هستند؟ ۱۳۹۹/۰۵/۲۵
خوان حکمت
چه کسانی در قیامت شاداب و بشاش هستند؟
۱۳۹۹/۰۵/۲۵
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وقتی به ما گفتند برای بیرون آمدن از تنهایی هر وقت خواستید حرف بزنید نماز بخوانید، چون «الصَّلَاةُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ» است: «فَمَنْ شَاءَ أَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ أَكْثَر».[1] هر وقت خواستید مخاطب باشید و حرف خوبی بشنوید قرآن بخوانید. این توفیق را ائمه(علیهم السلام) فراسوی ما نصب کردند و به ما دادند که اگر خواستیم حرف بزنیم ،با خدا حرف بزنیم و اگر خواستیم حرفی بشنویم ،حرف خدا را بشنویم. در قرائت قرآن گرچه ما حرف میزنیم، ولی گوینده اوست. او میگوید، منتها به زبان ما. حرف، حرف اوست، ما خودمان انشا نمیکنیم. بنابراین اگر خواستیم متکلّم باشیم، نماز و اگر خواستیم مخاطب باشیم، قرآن.
وضعیت تمام هویت انسان در قیامت
یکی از مسائل مهمی که در قیامت مطرح است این است که بعضیها با چهره شفاف و روشن میآیند، بعضیها با چهره سیاه و تاریک. وقتی گفته میشود چهره، منظور صورت نیست؛ گاهی از تمام هویت انسان به عنوان صورت یاد میکنند، میگویند: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهًٌْ - إِلی رَبِّها ناظِرَهًٌْ؛ در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است و به پروردگارش مینگرد!)،[2] این «وجوه»، نه یعنی صورت. گاهی از تمام هویت انسان با سَر یاد میکنند، میگویند سرشماری کردند. گاهی از تمام هویت انسان به گردن یاد میکنند میگویند «عتق رقبه» کردند. گاهی از تمام هویت انسان به چشم یاد میکنند، میگویند اینها جزء عیون جامعه هستند. این «وجه» به معنای صورت نیست، آن چشم به معنای این حدقه خاص نیست، آن سر در سرشماری به این بخش خاص بدن نیست، چه اینکه رقبه در عتق رقبه گردن نیست. وقتی فرمود: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهًٌْ - إِلی رَبِّها ناظِرَهًٌْ)، برخیها هستند که صدر و ساقه هویت آنها خوشحال است، هیچ رنجی در جریان بدن و هویت آنها نیست.
در قرآن کریم فرمود: بعضیها این چنین هستند. آنکه قرآن ناطق است به نام امام صادق(ع) هم طبق نقل مرحوم کلینی در کافی، هم طبق نقل مرحوم ابن بابویه قمی در امالی،[3] از وجود مبارک پیامبر(صلیالله علیه وآله) نقل کرد، فرمود «نضراللهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَبْلُغْهُ»؛[4] دعای پیغمبر یقیناً مستجاب است و این دعا مخصوص به مخاطبان آن حضرت در سرزمین خیف منا نبود. این سخنرانی را حضرت در منا ایراد کردند، اختصاصی به آن مخاطبین نداشت. فرمود: هر کسی این سه عنصر محوری را حفظ کند، - إنشاءالله - در قیامت با یک چهره، یعنی با تمام قامت بشّاش و شاداب و خوشحال محشور میشود. «نَضَّرَ اللهُ عَبْداً»، این نشان میدهد که آنچه در قرآن آمده: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهًٌْ)، منظور صورت نیست، بلکه منظور تمام هویت است؛ زیرا وجود مبارک حضرت در منا نفرمود: «نضّر الله وجه من کذا و کذا»؛ فرمود: «نَضَّرَ اللهُ عَبْداً»، آن مخاطب بفهم که قدر حرف را میداند، حرففهم است، یک؛ در ضابطه فکرش تحلیل میکند، دو؛ عمل میکند، سه؛ به جامعه منتقل میکند، چهار. فرمود: یک چنین مخاطبی در قیامت بشّاش میآید؛ این دعای پیغمبر است: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَبْلُغْهُ».
عواملی که موجب بشاش شدن در قیامت میشود
در منا مهمترین مطالب عرضه میشود. آن مطالب چیست؟ حضرت فرمود: آن انسانی که این حرفها را بشنود و در عقلش جا بدهد و به دیگران منتقل کند، در قیامت بشّاش میآید. آن سه امر چیست؟ «إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلهِ وَ النَّصِیحَهًُْ لِأَئِمَّهًِْ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ» (سه خصلت است که دل هیچ فرد مسلمانى با آن خیانت نکند :خالص کردن عمل براى خدا، خیرخواهى پیشوایان مسلمین و همراه بودن با جماعت)؛
1. اخلاص عمل
فرمود: هر کاری را که ما انجام میدهیم، دیگر نگوییم: خدا هست «ولی»! خدا هست «اما»! خدا دیگر «ولی و اما» قبول نمیکند. در بخش پایانی سوره مبارکه «یوسف» دارد: (وَ مَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُون ؛ و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!)[5]؛ تنها غدّه بدخیم ما، آن شرک است. فرمود: خیلی از ایمان آورندگان ،مشرک هستند؛ منتها نمیدانند هر کار خیری که میکنند دلشان میخواهد یک نام از ایشان برده بشود یا نام ایشان اوّل باشد ،همین بازیهایی که هست.وقتی از امام صادق (ع) سؤال کردند که چگونه اکثر مؤمنین مشرک هستند؟ فرمود همین که میگویند: «لَولا فَلانٌ لَهَلَکْتُ»;[6] اوّل خدا، دوم فلان! مگر خدای اوّلی است که دومی داشته باشد؟! اگر فلان کس نبود من تلف میشدم! اگر فلان کس نبود مشکل من حلّ نمیشد! عرض کرد پس چگونه بگوییم؟ فرمود، بگویید: خدا را شکر که از فلان راه مشکل ما را حلّ کرد. همه ،مجاری قدرت او هستند. هر کسی در هر نشئهای کاری انجام میدهد، به اذن خداست. ما بگوییم اوّل خدا دوم فلان شخص! یا خودم بودم؛ خود را در برابر خدا قرار دادن، یا دیگری را در برابر خدا قرار دادن است.چرا گفتند اگر کسی یک «لاالهالاالله» در قیامت بگوید در بهشت به روی او باز است؛ اما کدام زبان است که بگوید. مگر هر کسی آن توفیق را دارد که هنگام مرگ بگوید «لاالهالاالله»؟! زمان حیاتمان، زمان زندگیمان توحید را باید قبول کنیم.
2. خیرخواهی برای حاکمان
فرمود اصل دوم: «وَ النَّصِیحَهًُْ لِأَئِمَّهًِْ الْمُسْلِمِینَ». «نصیحت» به معنی سخنرانی، موعظه، امر به معروف، نهی از منکر و اینها نیست؛ همه اینها لازم است. «نصیحت» این است که آدم جامه و لباس آبرومندانه بر پیکر نظام بپوشاند، بر پیکر مردم بپوشاند، بر پیکر جامعه بپوشاند، این خیاط را میگویند «ناصح». این سوزن خیاطی را میگویند «منصحة». آن لباس آبرومند دوخته شده را میگویند «نصیحت». اگر کسی لباس بر پیکر نظام بپوشاند، نظام را آبرومند نگه دارد، آبروی نظام را حفظ کند، لباس بر جامعه بپوشاند، جامعه را آبرومند کند، آن را از سرد و گرم روزگار حفظ بکند، این میشود «نصیحت». آنکه نتواند جامه جامعه را بر پیکر آن بپوشاند این فقط سخنرانی میکند این حرف میزند؛ اینکه نصیحت نیست.
3. پرهیز از تفرقهافکنی
حضرت سپس فرمود: « وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ»؛ تفرقه نیندازد، کاری که ایجاد تفرقه میکند، بازار را ملتهب میکند، جامعه را ملتهب میکند، این کار را نکند. آنکه به اقتصاد آسیب میرساند، گران میکند، تحریم میکند، جامعه را میلرزاند، امنیت را به هم میزند، امانت را به هم میزند، این برخلاف قرآن دارد عمل میکند.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 21 / 4 / 1397 .
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مكارمالأخلاق، ص472.
[2]. قیامت، 22 و 23.
[3]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص350.
[4]. الكافی (ط - الإسلامیهًْ)، ج1، ص403.
[5]. یوسف، 106
[6]. تفسیر نورالثقلین، ج2، ص476.
وضعیت تمام هویت انسان در قیامت
یکی از مسائل مهمی که در قیامت مطرح است این است که بعضیها با چهره شفاف و روشن میآیند، بعضیها با چهره سیاه و تاریک. وقتی گفته میشود چهره، منظور صورت نیست؛ گاهی از تمام هویت انسان به عنوان صورت یاد میکنند، میگویند: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهًٌْ - إِلی رَبِّها ناظِرَهًٌْ؛ در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است و به پروردگارش مینگرد!)،[2] این «وجوه»، نه یعنی صورت. گاهی از تمام هویت انسان با سَر یاد میکنند، میگویند سرشماری کردند. گاهی از تمام هویت انسان به گردن یاد میکنند میگویند «عتق رقبه» کردند. گاهی از تمام هویت انسان به چشم یاد میکنند، میگویند اینها جزء عیون جامعه هستند. این «وجه» به معنای صورت نیست، آن چشم به معنای این حدقه خاص نیست، آن سر در سرشماری به این بخش خاص بدن نیست، چه اینکه رقبه در عتق رقبه گردن نیست. وقتی فرمود: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهًٌْ - إِلی رَبِّها ناظِرَهًٌْ)، برخیها هستند که صدر و ساقه هویت آنها خوشحال است، هیچ رنجی در جریان بدن و هویت آنها نیست.
در قرآن کریم فرمود: بعضیها این چنین هستند. آنکه قرآن ناطق است به نام امام صادق(ع) هم طبق نقل مرحوم کلینی در کافی، هم طبق نقل مرحوم ابن بابویه قمی در امالی،[3] از وجود مبارک پیامبر(صلیالله علیه وآله) نقل کرد، فرمود «نضراللهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَبْلُغْهُ»؛[4] دعای پیغمبر یقیناً مستجاب است و این دعا مخصوص به مخاطبان آن حضرت در سرزمین خیف منا نبود. این سخنرانی را حضرت در منا ایراد کردند، اختصاصی به آن مخاطبین نداشت. فرمود: هر کسی این سه عنصر محوری را حفظ کند، - إنشاءالله - در قیامت با یک چهره، یعنی با تمام قامت بشّاش و شاداب و خوشحال محشور میشود. «نَضَّرَ اللهُ عَبْداً»، این نشان میدهد که آنچه در قرآن آمده: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهًٌْ)، منظور صورت نیست، بلکه منظور تمام هویت است؛ زیرا وجود مبارک حضرت در منا نفرمود: «نضّر الله وجه من کذا و کذا»؛ فرمود: «نَضَّرَ اللهُ عَبْداً»، آن مخاطب بفهم که قدر حرف را میداند، حرففهم است، یک؛ در ضابطه فکرش تحلیل میکند، دو؛ عمل میکند، سه؛ به جامعه منتقل میکند، چهار. فرمود: یک چنین مخاطبی در قیامت بشّاش میآید؛ این دعای پیغمبر است: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَبْلُغْهُ».
عواملی که موجب بشاش شدن در قیامت میشود
در منا مهمترین مطالب عرضه میشود. آن مطالب چیست؟ حضرت فرمود: آن انسانی که این حرفها را بشنود و در عقلش جا بدهد و به دیگران منتقل کند، در قیامت بشّاش میآید. آن سه امر چیست؟ «إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلهِ وَ النَّصِیحَهًُْ لِأَئِمَّهًِْ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ» (سه خصلت است که دل هیچ فرد مسلمانى با آن خیانت نکند :خالص کردن عمل براى خدا، خیرخواهى پیشوایان مسلمین و همراه بودن با جماعت)؛
1. اخلاص عمل
فرمود: هر کاری را که ما انجام میدهیم، دیگر نگوییم: خدا هست «ولی»! خدا هست «اما»! خدا دیگر «ولی و اما» قبول نمیکند. در بخش پایانی سوره مبارکه «یوسف» دارد: (وَ مَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُون ؛ و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!)[5]؛ تنها غدّه بدخیم ما، آن شرک است. فرمود: خیلی از ایمان آورندگان ،مشرک هستند؛ منتها نمیدانند هر کار خیری که میکنند دلشان میخواهد یک نام از ایشان برده بشود یا نام ایشان اوّل باشد ،همین بازیهایی که هست.وقتی از امام صادق (ع) سؤال کردند که چگونه اکثر مؤمنین مشرک هستند؟ فرمود همین که میگویند: «لَولا فَلانٌ لَهَلَکْتُ»;[6] اوّل خدا، دوم فلان! مگر خدای اوّلی است که دومی داشته باشد؟! اگر فلان کس نبود من تلف میشدم! اگر فلان کس نبود مشکل من حلّ نمیشد! عرض کرد پس چگونه بگوییم؟ فرمود، بگویید: خدا را شکر که از فلان راه مشکل ما را حلّ کرد. همه ،مجاری قدرت او هستند. هر کسی در هر نشئهای کاری انجام میدهد، به اذن خداست. ما بگوییم اوّل خدا دوم فلان شخص! یا خودم بودم؛ خود را در برابر خدا قرار دادن، یا دیگری را در برابر خدا قرار دادن است.چرا گفتند اگر کسی یک «لاالهالاالله» در قیامت بگوید در بهشت به روی او باز است؛ اما کدام زبان است که بگوید. مگر هر کسی آن توفیق را دارد که هنگام مرگ بگوید «لاالهالاالله»؟! زمان حیاتمان، زمان زندگیمان توحید را باید قبول کنیم.
2. خیرخواهی برای حاکمان
فرمود اصل دوم: «وَ النَّصِیحَهًُْ لِأَئِمَّهًِْ الْمُسْلِمِینَ». «نصیحت» به معنی سخنرانی، موعظه، امر به معروف، نهی از منکر و اینها نیست؛ همه اینها لازم است. «نصیحت» این است که آدم جامه و لباس آبرومندانه بر پیکر نظام بپوشاند، بر پیکر مردم بپوشاند، بر پیکر جامعه بپوشاند، این خیاط را میگویند «ناصح». این سوزن خیاطی را میگویند «منصحة». آن لباس آبرومند دوخته شده را میگویند «نصیحت». اگر کسی لباس بر پیکر نظام بپوشاند، نظام را آبرومند نگه دارد، آبروی نظام را حفظ کند، لباس بر جامعه بپوشاند، جامعه را آبرومند کند، آن را از سرد و گرم روزگار حفظ بکند، این میشود «نصیحت». آنکه نتواند جامه جامعه را بر پیکر آن بپوشاند این فقط سخنرانی میکند این حرف میزند؛ اینکه نصیحت نیست.
3. پرهیز از تفرقهافکنی
حضرت سپس فرمود: « وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ»؛ تفرقه نیندازد، کاری که ایجاد تفرقه میکند، بازار را ملتهب میکند، جامعه را ملتهب میکند، این کار را نکند. آنکه به اقتصاد آسیب میرساند، گران میکند، تحریم میکند، جامعه را میلرزاند، امنیت را به هم میزند، امانت را به هم میزند، این برخلاف قرآن دارد عمل میکند.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 21 / 4 / 1397 .
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مكارمالأخلاق، ص472.
[2]. قیامت، 22 و 23.
[3]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص350.
[4]. الكافی (ط - الإسلامیهًْ)، ج1، ص403.
[5]. یوسف، 106
[6]. تفسیر نورالثقلین، ج2، ص476.