۵۷۹ - خاطره آیت‌الله سید محمدباقر صدر از تربت خونین امام حسین(ع) ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
شیخ محمدرضا نعمانی از شاگردان خاص شهید محمدباقر صدر در کتاب «سنوات‌المحنه و ایام‌الحصار»، به نقل از ایشان نقل می‌کند:
من از شهید محمد باقر صدر و مادر ایشان شنیده بودم که متولی حرم امام حسین(ع) در زمان حیات پدر شهید صدر به مراجع آن زمان از جمله خود مرحوم سید حیدر صدر (پدر شهید صدر) مهری تهیه شده از تربت مزار سید‌الشهدا(ع) - خاک مجاور جسد مطهر امام حسین - اهدا کرده بود. خاصیت این تربت شریف به‌گونه‌ای بود که رنگ آن هر سال از سپیده روز دهم محرم به‌تدریج تغییر می‌کرد و رو به سرخی می‌نهاد تا اینکه هنگام ظهر به‌قدری سرخ می‌شد که گویا قطعه‌ای خون است. شهید صدر اشاره می‌کرد که این قطعه تربت سرخ‌رنگ، تبدیل به خون واقعی می‌شد و پس از زوال خورشید، رنگ آن شروع به بازگشت به حالت اولیه می‌کرد.
آن مرحوم در این باره می‌گفت: ما به دلیل خاصیت این تربت مقدس، هیچ تردیدی در حقانیت روز دهم محرم به خود راه نمی‌دادیم.
مادر آن مرحوم نیز داستان‌های عجیب و کرامت‌های زیادی از این تربت در شفای بیماران برایم تعریف می‌کرد. روزی از شهید صدر پرسیدم آیا این تربت مقدس همچنان نزدتان هست؟ ایشان گفت: «خیر! در اثنای مهاجرت به نجف یا اندکی پس از آن گم شد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کتاب: سال‌های رنج، خاطرات و ناگفته‌ها از زندگی شهید محمدباقر صدر، نوشته حجت‌الاسلام محمدرضا نعمانی، انتشارات بوستان کتاب، چاپ اول، 1390، ص 61
من از شهید محمد باقر صدر و مادر ایشان شنیده بودم که متولی حرم امام حسین(ع) در زمان حیات پدر شهید صدر به مراجع آن زمان از جمله خود مرحوم سید حیدر صدر (پدر شهید صدر) مهری تهیه شده از تربت مزار سید‌الشهدا(ع) - خاک مجاور جسد مطهر امام حسین - اهدا کرده بود. خاصیت این تربت شریف به‌گونه‌ای بود که رنگ آن هر سال از سپیده روز دهم محرم به‌تدریج تغییر می‌کرد و رو به سرخی می‌نهاد تا اینکه هنگام ظهر به‌قدری سرخ می‌شد که گویا قطعه‌ای خون است. شهید صدر اشاره می‌کرد که این قطعه تربت سرخ‌رنگ، تبدیل به خون واقعی می‌شد و پس از زوال خورشید، رنگ آن شروع به بازگشت به حالت اولیه می‌کرد.
آن مرحوم در این باره می‌گفت: ما به دلیل خاصیت این تربت مقدس، هیچ تردیدی در حقانیت روز دهم محرم به خود راه نمی‌دادیم.
مادر آن مرحوم نیز داستان‌های عجیب و کرامت‌های زیادی از این تربت در شفای بیماران برایم تعریف می‌کرد. روزی از شهید صدر پرسیدم آیا این تربت مقدس همچنان نزدتان هست؟ ایشان گفت: «خیر! در اثنای مهاجرت به نجف یا اندکی پس از آن گم شد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کتاب: سال‌های رنج، خاطرات و ناگفته‌ها از زندگی شهید محمدباقر صدر، نوشته حجت‌الاسلام محمدرضا نعمانی، انتشارات بوستان کتاب، چاپ اول، 1390، ص 61