1 - سیدمحمدسعید مدنی: منافقان امامکش عاشورا را شهید نکنند! ۱۳۹۸/۰۶/۰۹
منافقان امامکش عاشورا را شهید نکنند!
۱۳۹۸/۰۶/۰۹
سیدمحمدسعید مدنی
باز در خاطرهها یاد تو ای رهرو عشق
شعله سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان سبز تو و بر همت و مردانگیت
او سرشوق و شعف دیده جهان دوخته است
لزوم زنده نگهداشتن اسلام ناب مجسم
راز و رمز سفارش و توصیه موکد، رهبران و بزرگان دین بر حفظ و زنده نگاه داشتن قیام حسینی(ع) این است که در گیرودار معرکه عاشورا و در جریان قیام جاوید حسینبنعلی(ع)، اسلام، به معنای واقعی و در چهره راستین خود تظاهر و بروز کرد و نقشه و توطئه چهرههای فریبکار و پلید باند اموی را که در پی مسخ و انحراف اسلام و از معنا و هویت انداختن و از هدف تهی کردن، آخرین و کاملترین دین خدا، در جهت احیای اشرافیت منحط و جاهلی بودند، نقش بر آب و رسوا کرد و اسلام ناب را آنچنان که رسول خدا(ص) آن را به بشریت عرضه داشته بود، در معرض دید و وجدان کسانی قرار داد که خود را به کوری و کری نزده باشند، به قول استاد مطهری(ره):
* سر اینکه ائمهاطهار، این همه به زنده نگاه داشتن و احیای این خاطره توصیه و تاکید کرده و نگذاشتهاند حادثه کربلا فراموش شود، این است که این حادثه، یک اسلام مجسم است. نگذارید این اسلام مجسم فراموش شود. (حماسه حسینی، جلد اول، ص 255)
بنابراین معلوم میشود که توصیه بر حفظ و زنده نگاه داشتن اسلامی که امامحسین(ع) با خون پاک خود و در جریان قیام کاملا حساب شده عاشورا، توصیه بر حفظ اسلامی است که از دستبرد و تخریب بدعتهایی که دشمنان اسلام در این دین انجام داده بودند، در امان مانده است. باز معنای دیگر این سخن آن است که اگر نبود حرکت احیاگرانه و انقلاب اصلاحی امامحسین(ع) که البته با هزینههایی سخت سنگین همراه بود، یزید و بنیامیه به ضرب دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی خود و به کمک عالمان و مفتیان خودفروخته، آخرین ضربات را هم برای از بین بردن سیرت و معنا و هدف اسلامی که محمد(ص) آورنده آن بود وارد میآورند و دیگر نه از تاک نشان میماند و از تاک نشان، اما، امامحسین(ع) این فرصت را از دشمن غدار سلب کرد و رویاهای او را برای همیشه به کابوس تبدیل کرد و از اسلام چنان تعریف و تفسیری ارائه داد و وجدان و اذهان جهانیان را برای همیشه تاریخ تکان داد، که دیگر هیچکس با وجود زنده ماندن مکتب عاشورا، نمیتواند، حقیقت اسلام را مخدوش و آن را آنطور که خودش و منافعش میخواهد توجیه و تفسیر کند. پس باید مکتب عاشورا را زنده نگاه داشت، برای همیشه و بدون لحظهای غفلت و فرصت دادن به دشمنان اسلام، اعقاب و همپالکیهای بنیامیه که اسلام حقیقی و «غدیر»ی را هنوز سخت مزاحم تاخت و تاز و حرامخواری و ستمکاریهای خود میدانند.
لزوم شناخت و تبیین ماهیت
و اهداف قیام حسین(ع)
بنابراین برای اطاعت از توصیه بزرگان دین، از شخص رسول مکرم خدا(ص) گرفته تا ائمه اطهار (علیهمالسلام)، درباره زنده نگاه داشتن قیام حسینی(ع) و برای عینیت بخشیدن به شعار پرمغز و معنای «هر روز عاشورا و هر زمین کربلا» باید ضمن توجه به صورت و ظاهر و برپایی مراسم باشکوه عزاداری و سینهزنی و مدیحهسرایی و مرثیهخوانی و... که در طول تاریخ خدمت بزرگی به تداوم نهضت عاشورا و زنده ماندن خاطره قیام اباعبدالله(ع) کرده است، به این حد، اما اکتفا نکنیم. سعی کنیم در کنار این عزاداریها و اشک ریختنهای بسیار با ارزش، ماهیت و هدف قیام حسینی(ع) یعنی همان چیزی که آنقدر ارزش داشت که حسین(ع) خون خود را سخاوتمندانه به پای آن ریخت، و کینهتوزی و دشمنیهای امروز هم با اسلام امامحسین(ع) و پیروان و محبان آن حضرت، ریشه در آن دارد، بشناسیم و آنگاه با بصیرت و شجاعت در حد توان، به آموزههای آن عمل نمائیم، آنچنان که صداقت خود را در سردادن شعار «یا لیتنی کنت معک، فافوز فوزا عظیما»، اثبات نمائیم. این کار، یعنی کسب معرفت و شناخت، خواسته اصلی بزرگان دین از طرفداران و پیروان است، چرا که ما وقتی چیزی را نشناسیم چگونه میتوانیم از آن طرفداری و دفاع کنیم؟! کسب معرفت درباره ماهیت و هدف قیام کربلا، کمک میکند، ما راه را گم نکنیم و دشمنان غدار و بدخواهان مکار که با گذشت زمان و پیشرفت فن و تکنیک، حالا پیچیدهتر و دقیقتر و کاریتر هم عمل میکنند، این بار به اسم خود عاشورا و در قالب شعائر و شعارهای آن و برپایی مراسم سوگواری و عزاداری و... ما را از حرکت در مسیر اصلی و آنچه ماهیت و هدف قیام امام(ع) را تشکیل میدهد، دور و منحرف نکنند! اینجا نقش عالمان و اسلامشناسان و سخنرانان و مدیحهسرایان و... در صیانت و جهتدهی به احساسات پاک مردمی و مراسم عزاداری و سوگواری، و هشیاری از نفوذ موذیانه و زیرکانه دشمن خیلی خیلی مهم است باید به این نکته مهم بسیار توجه داشته باشیم که همه ائمه دین ما به دست منافق، (کافر نقابزده) و نه کافر و مشرک عریان، به شهادت رسیدهاند. ماهیت و هدف قیام امامحسین(ع) را کافر و مشرک و دشمن بینقاب رویاروی نمیتواند، آسیب بزند، اما منافق دشمن عاشورا و امامحسین(ع) که در لباس طرفداران و عزاداران او درآمده میتواند، شهید کند!
بنابراین باز تاکید میکنیم اگر ائمه(ع) توصیه و سفارش کردهاند که عاشورا را زنده نگاه دارید، در رثای جدمان حسین(ع)، نوحهسرایی کنید و اشک بریزید، توصیه و سفارش کردهاند، حتی طبق نقلی معروف، خود حضرت اباعبدالله در لحظه شهادت و جدا شدن سر مبارک از بدن، به دختر بزرگوارش خانم سکینه وصیت کرده است که: «اوسمعتم بغریب او شهید، فاندبونی(مستدرک الوسائل، جلد 17، ص 26)
(هر حادثه تلخی که برایتان پیش آمد، آن را بهانه کنید و بر آن اشک بریزید)، قطعا قصد و منظورشان این بوده که مرام و مکتب و فرهنگ حسینی(ع) را زنده نگاه دارید، اسلامی که امامحسین(ع) در عاشورا احیاء و معرفی کرد، بشناسید و مهمتر از همه، به آن عمل کنید، قرآنی را که حسینبنعلی(ع) در آن نبرد مظلومانه و نابرابر تفسیر کرد، بیاموزید و به کار بندید. غرض آن بزرگواران حتما این نبوده که در مرحله شعار و اشک بیشناخت و معرفت باقی بمانیم. به قول یکی از نویسندگان متعهد (استاد محمدتقی شریعتی)، «هر سینهای که در آن قلب آدمی وجود دارد، با شنیدن نام حسین، میلرزد و اشک چشمها سرازیر میشود»، بنابراین درباره حادثه عاشورا و قیام حسینی(ع) از ما خواسته شده تا ضمن به کار گرفتن عواطف و احساسات درباره این حماسه انسانی و این هنرنمایی باشکوه بندگی، از شناخت آن غافل نمانیم. چنانچه بالاتر اشاره شد.
اسلام مورد نظر دشمنان
اتفاقا این همان چیزی است که دشمنان دین و پیروان مسلک و مکتب یزید میخواهند.
مطلوب دشمن، مسلمان بیبصیرت و شیعه بیمعرفت است که فقط در بند ظاهر و صورت اسلام و شعائر دینی و فارغ از عمل و رفتار منطبق بر آموزههای وحیانی، باشد، مثلا فقط حسین حسین بگوید، اما عمل و رفتارش، موضعگیری و سبک و روش زندگیش کوچکترین سنخیت و تناسب و تشابهی با حسین(ع) و مکتب نجاتبخش و انسانساز او نداشته باشد. برای حسین(ع) عزاداری کند و بر سر و سینه خود بکوبد، اما از مرام و ارزشها و فرهنگ مکتب حسینی، که از زیباترین و عظیمترین و پر ارجترین مفاهیم خدایی و انسانی تشکیل شده، چیزی درک نکند، نفهمد و.. و به طور طبیعی عمل نکند. و خلاصه علیرغم شعار زبانی، عملی در مسیر خلاف جهت و راه آن بزرگوار برود!
شاخصهای اسلام ناب
در قیام امامحسین(ع)
عاشورا و قیام حسینبنعلی(ع)، مظهر و تجلیگاه اسلام ناب است. همان اسلامی که انسان را به تعقل و اندیشیدن فراخوانده و پیامبرش عقل را «اصل دین» و معرفت و شناخت را بزرگترین سرمایه زندگی خود میداند، که فرمود: «العقل اصل دینی و المعرفهًْ راس مالی» (بحارالانوار،ج69 ص 30) و علی(ع) شاگرد اول و ممتاز مکتب اسلام و پرورش یافته در دامان پیامبر اسلام(ص)، انسانیت را در گروی عقلانیت میداند: «الانسان بالعقله»! منبع (غررالحکم، جلد یک، حدیث 230)
و همان اسلامی که برخلاف افکار و دیدگاههای جبرگرایانه و مرجئهگری که به قول نویسنده لبنانی هاشم معروف الحسنی «از کاخهای خلفای جور سردرآورده به وسیله خطیبان و دانشمندان در مجالس بر بالای منابر مسلمان تکرار و بازگو میشد» و همه حرف و قصد آنها بر منفعل ساختن مسلمان و اکتفا کردن آنان به «ادای شهادتین» و نه حساس بودن و مبارزه کردن با پلشتیها و انحرافات و خرافات و مفاسد و ظلم و جور حاکم و رایج درجامعه، سخت بر «عمل» تاکید میورزد و در جای جای قرآن کریم بر تعیین کننده بودن «عمل» تاکید میکند و مثلا میفرماید: «فمن یعمل مثقال ذرهًْ خیراً یره و من یعمل مثقال ذرهًًًْْْ، شراً یره» و یا «لیس للانسان الا ماسعی» (مومنون و آیه 103) و رسول و برگزیدهاش خطاب به دردانه اطهرش، خانم زهرای مرضیه(س) تاکید میکند: «فاطمه کار کن، که در آن دنیا من کاری نمیتوانم برایت انجام دهم...»(حق و باطل، شهید مطهری، ص 110)
آری، همان اسلامی که امامحسین(ع)، در میدان سرخ و خونین کربلا نه در کنج دیر و گوشه مسجدی عبا بر سرکشیده و به عبادت خدا بسنده کرده و حداکثر به سخنرانی و مسئلهگویی برای مردم و... تعریف و تفسیر میکند و... در این مکتب و مرام ملاک تولی و تبری، عشق و کین، قهر و آشتی، اسم و قیافه و ظاهر افراد نیست، مرام و مکتب و خصلت است، بنابراین ما وقتی میتوانیم به توصیه بزرگان دین و ائمهاطهار(ره)، عمل کنیم و عاشورا را آنطور که آنها خواسته و میخواهند، زنده نگاه بداریم، و هر روزمان عاشورا و هر زمینمان «کربلا» باشد که نسبت به این شخصیت و مکتب و فرهنگ، معرفت داشته باشیم و به آن در حد توان و وسع خود، عمل کنیم. استاد شهید مطهری در یکی از آثار با ارزش خود (حق و باطل؛ ص 99) مینویسد: اساسا فلسفه شهادت امامحسین(ع) این بود که میخواست اسلام را در مرحله عمل زنده کند...»
در حدیثی از حضرت حجتبنالحسن(عج) نقل است که خطاب به دوستداران خود میفرمایند «هر یک از شما باید کاری کند که به محبت ما نزدیک شود.» آری، سخن از کار کردن هدفدار و با بصیرت است! هر کسی باید در حد توان و فهم و وسع خود، سیره آن بزرگواران را بشناسد و عمل کند. امام صادق(ع) به دوستداران و طرفداران خود فرمودهاند: «کونو النازیناً و لا تکونوا علینا شیناً» برای ما مایه زینت باشید نه موجب ملامت و سرزنش (امالی صدوق، ص 327).
باز در خاطرهها یاد تو ای رهرو عشق
شعله سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان سبز تو و بر همت و مردانگیت
او سرشوق و شعف دیده جهان دوخته است
لزوم زنده نگهداشتن اسلام ناب مجسم
راز و رمز سفارش و توصیه موکد، رهبران و بزرگان دین بر حفظ و زنده نگاه داشتن قیام حسینی(ع) این است که در گیرودار معرکه عاشورا و در جریان قیام جاوید حسینبنعلی(ع)، اسلام، به معنای واقعی و در چهره راستین خود تظاهر و بروز کرد و نقشه و توطئه چهرههای فریبکار و پلید باند اموی را که در پی مسخ و انحراف اسلام و از معنا و هویت انداختن و از هدف تهی کردن، آخرین و کاملترین دین خدا، در جهت احیای اشرافیت منحط و جاهلی بودند، نقش بر آب و رسوا کرد و اسلام ناب را آنچنان که رسول خدا(ص) آن را به بشریت عرضه داشته بود، در معرض دید و وجدان کسانی قرار داد که خود را به کوری و کری نزده باشند، به قول استاد مطهری(ره):
* سر اینکه ائمهاطهار، این همه به زنده نگاه داشتن و احیای این خاطره توصیه و تاکید کرده و نگذاشتهاند حادثه کربلا فراموش شود، این است که این حادثه، یک اسلام مجسم است. نگذارید این اسلام مجسم فراموش شود. (حماسه حسینی، جلد اول، ص 255)
بنابراین معلوم میشود که توصیه بر حفظ و زنده نگاه داشتن اسلامی که امامحسین(ع) با خون پاک خود و در جریان قیام کاملا حساب شده عاشورا، توصیه بر حفظ اسلامی است که از دستبرد و تخریب بدعتهایی که دشمنان اسلام در این دین انجام داده بودند، در امان مانده است. باز معنای دیگر این سخن آن است که اگر نبود حرکت احیاگرانه و انقلاب اصلاحی امامحسین(ع) که البته با هزینههایی سخت سنگین همراه بود، یزید و بنیامیه به ضرب دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی خود و به کمک عالمان و مفتیان خودفروخته، آخرین ضربات را هم برای از بین بردن سیرت و معنا و هدف اسلامی که محمد(ص) آورنده آن بود وارد میآورند و دیگر نه از تاک نشان میماند و از تاک نشان، اما، امامحسین(ع) این فرصت را از دشمن غدار سلب کرد و رویاهای او را برای همیشه به کابوس تبدیل کرد و از اسلام چنان تعریف و تفسیری ارائه داد و وجدان و اذهان جهانیان را برای همیشه تاریخ تکان داد، که دیگر هیچکس با وجود زنده ماندن مکتب عاشورا، نمیتواند، حقیقت اسلام را مخدوش و آن را آنطور که خودش و منافعش میخواهد توجیه و تفسیر کند. پس باید مکتب عاشورا را زنده نگاه داشت، برای همیشه و بدون لحظهای غفلت و فرصت دادن به دشمنان اسلام، اعقاب و همپالکیهای بنیامیه که اسلام حقیقی و «غدیر»ی را هنوز سخت مزاحم تاخت و تاز و حرامخواری و ستمکاریهای خود میدانند.
لزوم شناخت و تبیین ماهیت
و اهداف قیام حسین(ع)
بنابراین برای اطاعت از توصیه بزرگان دین، از شخص رسول مکرم خدا(ص) گرفته تا ائمه اطهار (علیهمالسلام)، درباره زنده نگاه داشتن قیام حسینی(ع) و برای عینیت بخشیدن به شعار پرمغز و معنای «هر روز عاشورا و هر زمین کربلا» باید ضمن توجه به صورت و ظاهر و برپایی مراسم باشکوه عزاداری و سینهزنی و مدیحهسرایی و مرثیهخوانی و... که در طول تاریخ خدمت بزرگی به تداوم نهضت عاشورا و زنده ماندن خاطره قیام اباعبدالله(ع) کرده است، به این حد، اما اکتفا نکنیم. سعی کنیم در کنار این عزاداریها و اشک ریختنهای بسیار با ارزش، ماهیت و هدف قیام حسینی(ع) یعنی همان چیزی که آنقدر ارزش داشت که حسین(ع) خون خود را سخاوتمندانه به پای آن ریخت، و کینهتوزی و دشمنیهای امروز هم با اسلام امامحسین(ع) و پیروان و محبان آن حضرت، ریشه در آن دارد، بشناسیم و آنگاه با بصیرت و شجاعت در حد توان، به آموزههای آن عمل نمائیم، آنچنان که صداقت خود را در سردادن شعار «یا لیتنی کنت معک، فافوز فوزا عظیما»، اثبات نمائیم. این کار، یعنی کسب معرفت و شناخت، خواسته اصلی بزرگان دین از طرفداران و پیروان است، چرا که ما وقتی چیزی را نشناسیم چگونه میتوانیم از آن طرفداری و دفاع کنیم؟! کسب معرفت درباره ماهیت و هدف قیام کربلا، کمک میکند، ما راه را گم نکنیم و دشمنان غدار و بدخواهان مکار که با گذشت زمان و پیشرفت فن و تکنیک، حالا پیچیدهتر و دقیقتر و کاریتر هم عمل میکنند، این بار به اسم خود عاشورا و در قالب شعائر و شعارهای آن و برپایی مراسم سوگواری و عزاداری و... ما را از حرکت در مسیر اصلی و آنچه ماهیت و هدف قیام امام(ع) را تشکیل میدهد، دور و منحرف نکنند! اینجا نقش عالمان و اسلامشناسان و سخنرانان و مدیحهسرایان و... در صیانت و جهتدهی به احساسات پاک مردمی و مراسم عزاداری و سوگواری، و هشیاری از نفوذ موذیانه و زیرکانه دشمن خیلی خیلی مهم است باید به این نکته مهم بسیار توجه داشته باشیم که همه ائمه دین ما به دست منافق، (کافر نقابزده) و نه کافر و مشرک عریان، به شهادت رسیدهاند. ماهیت و هدف قیام امامحسین(ع) را کافر و مشرک و دشمن بینقاب رویاروی نمیتواند، آسیب بزند، اما منافق دشمن عاشورا و امامحسین(ع) که در لباس طرفداران و عزاداران او درآمده میتواند، شهید کند!
بنابراین باز تاکید میکنیم اگر ائمه(ع) توصیه و سفارش کردهاند که عاشورا را زنده نگاه دارید، در رثای جدمان حسین(ع)، نوحهسرایی کنید و اشک بریزید، توصیه و سفارش کردهاند، حتی طبق نقلی معروف، خود حضرت اباعبدالله در لحظه شهادت و جدا شدن سر مبارک از بدن، به دختر بزرگوارش خانم سکینه وصیت کرده است که: «اوسمعتم بغریب او شهید، فاندبونی(مستدرک الوسائل، جلد 17، ص 26)
(هر حادثه تلخی که برایتان پیش آمد، آن را بهانه کنید و بر آن اشک بریزید)، قطعا قصد و منظورشان این بوده که مرام و مکتب و فرهنگ حسینی(ع) را زنده نگاه دارید، اسلامی که امامحسین(ع) در عاشورا احیاء و معرفی کرد، بشناسید و مهمتر از همه، به آن عمل کنید، قرآنی را که حسینبنعلی(ع) در آن نبرد مظلومانه و نابرابر تفسیر کرد، بیاموزید و به کار بندید. غرض آن بزرگواران حتما این نبوده که در مرحله شعار و اشک بیشناخت و معرفت باقی بمانیم. به قول یکی از نویسندگان متعهد (استاد محمدتقی شریعتی)، «هر سینهای که در آن قلب آدمی وجود دارد، با شنیدن نام حسین، میلرزد و اشک چشمها سرازیر میشود»، بنابراین درباره حادثه عاشورا و قیام حسینی(ع) از ما خواسته شده تا ضمن به کار گرفتن عواطف و احساسات درباره این حماسه انسانی و این هنرنمایی باشکوه بندگی، از شناخت آن غافل نمانیم. چنانچه بالاتر اشاره شد.
اسلام مورد نظر دشمنان
اتفاقا این همان چیزی است که دشمنان دین و پیروان مسلک و مکتب یزید میخواهند.
مطلوب دشمن، مسلمان بیبصیرت و شیعه بیمعرفت است که فقط در بند ظاهر و صورت اسلام و شعائر دینی و فارغ از عمل و رفتار منطبق بر آموزههای وحیانی، باشد، مثلا فقط حسین حسین بگوید، اما عمل و رفتارش، موضعگیری و سبک و روش زندگیش کوچکترین سنخیت و تناسب و تشابهی با حسین(ع) و مکتب نجاتبخش و انسانساز او نداشته باشد. برای حسین(ع) عزاداری کند و بر سر و سینه خود بکوبد، اما از مرام و ارزشها و فرهنگ مکتب حسینی، که از زیباترین و عظیمترین و پر ارجترین مفاهیم خدایی و انسانی تشکیل شده، چیزی درک نکند، نفهمد و.. و به طور طبیعی عمل نکند. و خلاصه علیرغم شعار زبانی، عملی در مسیر خلاف جهت و راه آن بزرگوار برود!
شاخصهای اسلام ناب
در قیام امامحسین(ع)
عاشورا و قیام حسینبنعلی(ع)، مظهر و تجلیگاه اسلام ناب است. همان اسلامی که انسان را به تعقل و اندیشیدن فراخوانده و پیامبرش عقل را «اصل دین» و معرفت و شناخت را بزرگترین سرمایه زندگی خود میداند، که فرمود: «العقل اصل دینی و المعرفهًْ راس مالی» (بحارالانوار،ج69 ص 30) و علی(ع) شاگرد اول و ممتاز مکتب اسلام و پرورش یافته در دامان پیامبر اسلام(ص)، انسانیت را در گروی عقلانیت میداند: «الانسان بالعقله»! منبع (غررالحکم، جلد یک، حدیث 230)
و همان اسلامی که برخلاف افکار و دیدگاههای جبرگرایانه و مرجئهگری که به قول نویسنده لبنانی هاشم معروف الحسنی «از کاخهای خلفای جور سردرآورده به وسیله خطیبان و دانشمندان در مجالس بر بالای منابر مسلمان تکرار و بازگو میشد» و همه حرف و قصد آنها بر منفعل ساختن مسلمان و اکتفا کردن آنان به «ادای شهادتین» و نه حساس بودن و مبارزه کردن با پلشتیها و انحرافات و خرافات و مفاسد و ظلم و جور حاکم و رایج درجامعه، سخت بر «عمل» تاکید میورزد و در جای جای قرآن کریم بر تعیین کننده بودن «عمل» تاکید میکند و مثلا میفرماید: «فمن یعمل مثقال ذرهًْ خیراً یره و من یعمل مثقال ذرهًًًْْْ، شراً یره» و یا «لیس للانسان الا ماسعی» (مومنون و آیه 103) و رسول و برگزیدهاش خطاب به دردانه اطهرش، خانم زهرای مرضیه(س) تاکید میکند: «فاطمه کار کن، که در آن دنیا من کاری نمیتوانم برایت انجام دهم...»(حق و باطل، شهید مطهری، ص 110)
آری، همان اسلامی که امامحسین(ع)، در میدان سرخ و خونین کربلا نه در کنج دیر و گوشه مسجدی عبا بر سرکشیده و به عبادت خدا بسنده کرده و حداکثر به سخنرانی و مسئلهگویی برای مردم و... تعریف و تفسیر میکند و... در این مکتب و مرام ملاک تولی و تبری، عشق و کین، قهر و آشتی، اسم و قیافه و ظاهر افراد نیست، مرام و مکتب و خصلت است، بنابراین ما وقتی میتوانیم به توصیه بزرگان دین و ائمهاطهار(ره)، عمل کنیم و عاشورا را آنطور که آنها خواسته و میخواهند، زنده نگاه بداریم، و هر روزمان عاشورا و هر زمینمان «کربلا» باشد که نسبت به این شخصیت و مکتب و فرهنگ، معرفت داشته باشیم و به آن در حد توان و وسع خود، عمل کنیم. استاد شهید مطهری در یکی از آثار با ارزش خود (حق و باطل؛ ص 99) مینویسد: اساسا فلسفه شهادت امامحسین(ع) این بود که میخواست اسلام را در مرحله عمل زنده کند...»
در حدیثی از حضرت حجتبنالحسن(عج) نقل است که خطاب به دوستداران خود میفرمایند «هر یک از شما باید کاری کند که به محبت ما نزدیک شود.» آری، سخن از کار کردن هدفدار و با بصیرت است! هر کسی باید در حد توان و فهم و وسع خود، سیره آن بزرگواران را بشناسد و عمل کند. امام صادق(ع) به دوستداران و طرفداران خود فرمودهاند: «کونو النازیناً و لا تکونوا علینا شیناً» برای ما مایه زینت باشید نه موجب ملامت و سرزنش (امالی صدوق، ص 327).