خوان حکمت (۲۷۵) : نقش تغافل در ارتباطات اجتماعی ۱۳۹۹/۰۷/۲۶
خوان حکمت
نقش تغافل در ارتباطات اجتماعی
۱۳۹۹/۰۷/۲۶
جاحظ از بزرگترین ادبای اهل سنت ،در البیان و التبیین میگوید: محمد بن علی یعنی امام باقر(ع) فرمایشی داشته است كه برای اداره جامعه تأثیر بسزایی دارد و آن بیان نورانی، این است كه، انسان باید زندگیاش را مثل شیشهای قرار بدهد كه دو سوم این شیشه فِطانت و هوشیاری و زیركی و عقلمداری است ،یك سوم این شیشه، تغافل است نه غفلت؛ «ثُلثاهُ فِطنَهًْ و ثُلثه تغافل»(1) فِطنه، فطانت، زیركی یعنی باهوش بودن. فرمود اگر بخواهی در جامعه خوب زندگی كنی، برنامهات را مثل شیشهای قرار بده كه تقریباً هفتاد درصدش زیركی و هوشیاری و عقل و خردمداری است، سی درصدش تغافل است نه غفلت؛ یعنی بگویی - انشاءالله - با من نبود، كاری با من نداشت، حالا من چرا اصرار كنم، چرا بررسی كنم. غفلت ولو یك درصد هم باشد ضرر دارد، اما تغافل اینكه یعنی من نشنیدم، انشاءالله به من نگفت، انشاءالله با من نبود، انشاءالله قصد بدی نداشت، امری لازم است و با اینها باید زندگی كنیم وگرنه انسان در تمام موارد بگوید چون او اینچنین گفته من باید جبران كنم ،سنگ روی سنگ بند نمیشود.
این فرمایش امام باقر(ع) ریشه در نامه نورانی حضرت امیر(ع) به مالکاشتر دارد فرمود: «وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لاَ یَضِحُ لَكَ»(2) تغابَ امر حاضر است از باب تفاعل، تغابَیْ بود كه یاء افتاده؛ یعنی خود را به تغافل بزن، یعنی اینكه من متوجه نشدم، من نشنیدم، با من نبود ،یك مقدار اینطور زندگی كن. اگر تمام زندگی را بخواهی با خرد حل كنی، اگر كسی چیزی گفت حالا طنزی گفت یا اهانتی كرد فوراً بخواهی جبران بكنی این اول دعواست، تَغابَ امر حاضر است از باب تفاعل، یاء آن افتاده یعنی غَباوت بورز نه غَوی بشو، تغافل بكن نه غفلت داشته باش. فرمود حرف سخنچینان را زود باور نكن، كسی آمده اعتراضی كرده، نقلی كرده باور نكن؛ اولاً خود آن سخن چین چرا رفته اسرار مردم را بررسی كرده و ثانیاً آیا درست میگوید یا درست نمیگوید؟ شما اگر بخواهید جامعه را متّحد كنید ،نباید در تمام اسرار درونی مردم راه پیدا كنید و اگر راه پیدا كردید حق ندارید آنها را علنی كنید و اگر علنی كردید نباید در صدد انتقام برآیید؛ یك مقدار گذشت، یك مقدار صفح، یك مقدار عفو، یك مقدار تغافل باعث میشود آن طرف هم جبران كند؛ او انسان است ،او عاطفه دارد، وقتی میبیند شما نسبت به او محبت كردید، این كارش به حسنه تبدیل میشود.
در بحثهای قضایی دستور این است كه (جَزاءُ سَیِّئَهًْ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا؛ کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن) (3) در محكمه قیامت هم همینطور است؛ اما با (جَزاءُ سَیِّئهًْ سَیِّئهًْ مِثْلُهَا) نمیشود ستون جامعه را حفظ كرد، در جریان ستون جامعه فرمود: بدی را با خوبی جبران كنید(4) فرمود: (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ) تا او برمیگردد (كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ)(5) او گویی دوست صمیمی شما میشود؛ صَمیم یعنی توپر؛ سنگِ توپر را میگویند صمّاء؛ دوست صمیمی آن است كه دوستیاش پر باشد، هیچ خِللی در دوستیاش نباشد، فرمود او برمیگردد دوست شما میشود، چرا دشمنتراشی میكنید. با این وضع وجود مبارك حضرت امیر(ع) اوضاع مردم مصر را خواست به سامان بیاورد.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 15 / 1 / 1392 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
________________________
1. البیان و التبیین، ج1، ص88.
2. نهجالبلاغه نامه 53
3. شوری، 40.
4. رعد، 22؛ قصص، 54.
5. فصلت، 34.