سید محمد عماد اعرابی
جمعه سیاه تهران بهانهای شد برای عرضاندام گروههای مختلف حقوق بشری و در رأس آنان جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر. برخلاف تودههای مذهبی مردم که در کف خیابانها به رگبار بسته میشدند آنها با ژستهای روشنفکری و تحت عنوان فعالان حقوقبشر به راحتی و با آزادی تمام در کشور میچرخیدند، سخنرانی میکردند و با رسانههای مختلف خارجی قرار مصاحبه میگذاشتند؛ حتی برخی روزنامههای وابسته به دربار نظیر کیهان نیز به پوشش اخبار آنها میپرداختند. جمعیت در امنیت کامل به بهانه دستگیری بازرگان و عده دیگری از اعضا تحصنی را از روز 23 شهریور در خانه آیتالله شریعتمداری برنامهریزی کرد. به نظر میرسید انتخاب این خانه از هر جهت محاسبه شده بود چون ترفند خوبی برای انحراف اذهان از رهبری آیتالله خمینی به حساب میآمد و میتوانست گزینه میانهروتری را جایگزین ایشان کند. شاید به همین دلیل این تحصن به بهترین شکل توسط رسانه سلطنتی انگلستان(بیبیسی) و خبرگزاری دولتی فرانسه پوشش داده شد؛ سرانجام متحصنین در 30 شهریور پس از آزادی بازرگان با هماهنگی دولت شریف امامی به تحصن پایان دادند. به این ترتیب با کمک دولت، جمعیت دفاع از آزادی و حقوقبشر و آیتالله شریعتمداری توانستند برای مدتی توأمان در صدر اخبار روزهای ملتهب شهریور 1357 قرار بگیرند.159 همان ایام جمعیت به بهانه فاجعه 17 شهریور با ارسال نامهای از وزارت خارجه آمریکا کمک خواست! در نامه آنها به اشنایدر – معاونت وقت وزارت خارجه آمریکا- آمده بود:
با اقدامات سریع در رفع ظلم و ستمی که در نتیجه این کشتار فجیع به ملت ایران وارد میشود و برقراری آزادی و حکومت قانون، ملت ایران را یاری دهد.160
تلاش جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر برای ارائه تصویر «ناجی ملتها» از دولت ایالات متحده قابل ستایش است اما وقتی متهم در مقام قاضی بنشیند باید فاتحه حقیقت را خواند. ایالات متحده اگر نگوییم عامل این کشتار؛ دست کم خودش شریک این جنایت بود؛ پس به نظر نمیرسید این جمعیت برای دادخواهی سراغ گزینه مناسبی رفته باشد! با این حال نکته مهمتری در این نامه وجود داشت. جمعیت دفاع از آزادی و حقوقبشر برای ارسال این نامه به وزارت خارجه آمریکا رونوشت آن را به دست استمپل مسئول اجرای مقررات حقوق بشر در سفارت آمریکا رساند و برای او نوشت:
عطف به توصیه جناب آقای اشنایدر معاون وزارت [امور خارجه] قسمت حقوق بشر جنابعالی در ارسال و رساندن پیام این جمعیت اقدام فوری مبذول فرمایید.161
عبارت ساده «عطف به توصیه جناب آقای اشنایدر» در ابتدای نامه، یعنی آنها از مدتها قبل با معاونت وزارت خارجه آمریکا در تماس بودند و از آنها توصیه و مشورت میگرفتند. علیرغم همه تلاشها و حمایتهای دولتی از روشنفکران غربگرا اما اکثریت مردم ایران همچنان در ذیل آیتالله خمینی به آنها توجه میکردند. مهدی بازرگان که سفارت آمریکا حساب ویژهای روی او به عنوان رهبری علیالبدل باز کرده بود صادقانه در 28 شهریور 1357 اعتراف کرد:
جوانان هستند که با اعتقاد به مبارزه و جهاد که بیشتر از افکار خمینی الهام میگیرند کارها را در دست دارند....تظاهرات [عید فطر و 16 شهریور57] را مذهبیون به خصوص جوانان طرفدار خمینی اداره میکردند. ما دخالت نداشتیم و در وضع فعلی کار طوری است که گردانندگی امور دست طرفداران خمینی است... کارها دست روحانیون و مذهبیون است.162
با این حال عبدالکریم همیشه سعی میکرد روایتی متضاد از واقعیت ارائه دهد. سال 1362 در یک مصاحبه ادعا کرد بیشتر فعالیتهای سیاسی آن روزها از طریق کانونهای دموکراتیک و حقوقبشری انجام شده است حتی تظاهرات عظیم 19 آذر 1357 را ابتکار جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر به مناسبت روز جهانی حقوق بشر دانست؛163 تظاهراتی که به دعوت روحانیون سرشناس مذهبی نظیر آیتالله طالقانی در یکی از ایام مهم مذهبی سال یعنی تاسوعای حسینی برگزار شده بود و فردای آن روز در عاشورای حسینی نیز تکرار شد. مسلما اگر جمعیت دفاع از آزادی و حقوقبشر فارغ از رویکرد مذهبی و مستقل از آیتالله خمینی به تنهایی اقدام به برگزاری چنین تجمعی میکرد این حجم عظیم از تودههای مردم به خیابان نمیآمدند. این همه اعتماد به نفسِ عبدالکریم در واژگون کردن حقایق برای نسلهای بعد مثالزدنی خواهد بود.