نا امید از انحراف انقلاب
۱۳۹۹/۱۱/۰۷
سید محمد عماد اعرابی
یک بار عبدالکریم در توصیف این وضعیت به قائممقام کنسول سیاسی سفارت آمریکا گفت:
در حال حاضر [امام]خمینی تودهها را در ایران کنترل میکند، از روشنفکران میانهروی چون او برای جلوگیری از ایجاد یک حکومت کاملا اسلامی به دست خمینی، جز کار اندکی بر نمیآید!197
لاهیجی در ادامه باز هم به نفوذ امام(ره) در میان مردم و رهبری آنها اشاره کرد و از بیزاری خود و همفکرانش از امام خمینی(ره) گفت:
در حالی که پشتیبانی تودههای مردم، هنوز از [امام] خمینی قدرتمندترین مرد ایران را میسازد، او تمام گروههای مترقی[روشنفکران غربگرا] را بیزار کرده است.198
معمولا در گفتگوهای خصوصی برخلاف موضعگیریهای عمومیاش، حرف دلش را به راحتی میزد؛ عبارتهای مختلفی را میتوان برای این کار در نظر گرفت مثل تزویر، نفاق، دو رویی و ... . اینها درست همان چیزهایی بود که عبدالکریم لاهیجی، مردم و مسئولان را از آن بر حذر میکرد!199
18 مهر 1358 قائممقام کنسول سیاسی سفارت آمریکا یک ملاقات محرمانه به صرف نهار با عبدالکریم ترتیب داد. عبدالکریم آنقدر از شرایط موجود سرخورده بود که الیزابت سوئیفت در گزارش خود از این جلسه نوشت:
فضای ملاقات بسیار دلتنگ کننده بود، چرا که لاهیجی احساس میکرد امیدهای او و دیگر نیروهای مترقی برای انقلاب ایران بر باد رفتهاند.200
کار حتی از این هم بالاتر رفته بود و آنها شب گذشته به صورت کاملا جدی درباره انحلال جمعیت دفاع از آزادی و حقوقبشر با یکدیگر بحث و گفتگو کرده بودند.201 لاهیجی به مأموران سفارت آمریکا در تهران گفت:
سیستم قضایی دادگاهها بیش از پیش اسلامی خواهد شد ... و در سیستم جدید جایی برای وکلای تحصیلکرده غرب وجود نخواهد داشت.202
در واقع موج اسلامخواهی و اسلامگرایی مردم ایران آنها را کلافه کرده بود. عبدالکریم و دوستانش هر شیوهای را امتحان میکردند تا مردم در دوراهی تشکیل یک حکومت اسلامی غربستیز(مسلما معنای عبارت غربستیز در اینجا ایستادگی در مقابل مظاهر ظلم و بیعدالتی دنیای غرب است که درصدد تحمیل سیاستهایشان بر کشورهای جهان سوم برمیآیند نه جنگطلبی کورکورانه با ملتها.) و یا یک حکومت غربی اسلامستیز به سمت گزینه دوم هدایت شوند. کارشناس سفارت آمریکا پس از گفتگوی مفصل با عبدالکریم نوشت:
لاهیجی درباره حکومت خمینی بسیار نا امید است و صریحا درصدد یافتن طرقی برای تأثیرگذاری بر آن میباشد.203
در چارهجویی برای همین شرایط بود که از اوایل مهرماه به فکر وحدت و سازماندهی نیروهای ناراضی از وضع موجود افتادند تا به تعبیر خودشان «خمینی را مجبور کنند که در پیشنویس قانون اساسی تجدید نظر کند.»204 آنها به دنبال تشکیل جبههای متحد شامل مسلمانان میانهرو با محوریت حزب خلق مسلمان؛ رهبران غیر مذهبی گروهها و انشعابات جبهه ملی و همچنین سازمان مجاهدین خلق بودند. ائتلاف این گروهها با سازمان مسلحانه مجاهدین خلق شاید در نگاه اول کمی تعجب برانگیز بود اما پیشتر شواهدی از شکلگیری چنین پیوندی آشکارا به چشم میخورد. 6 اردیبهشت 1358 وقتی محمدرضا سعادتی عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق هنگام ملاقات با ولادمیر فنسینکو (دبیر اول وقت سفارت شوروی) دستگیر شد، این عبدالکریم لاهیجی بود که به درخواست مسعود رجوی وکالت سعادتی را بر عهده گرفت.205 تیر ماه 1358 عبدالکریم سازمان مجاهدین خلق را «از بزرگترین گروههای مؤثر در مبارزه» لقب داد و گفت:
قهرمانیهایی که کردهاند باید برای همیشه در تاریخ مملکتمان ثبت شود. من افتخار میکنم که به عنوان یک ایرانی در کنار آنها قرار دارم. در گذشته هم به آن صورتی که میتوانستم لااقل در جهت رهایی بسیاری از آنها که در زندان بودند، کوشش کردهام... به هر حال آنها را تقدیس میکنم.206
حتی شواهدی از کمک سازمان مجاهدین برای چاپ روزنامه ارگان حزب جمهوری خلق مسلمان وجود داشت.207 این حرکت به اندازهای مأموران سیاسی سفارت آمریکا را به وجد آورده بود که با خوشحالی تمام از تأثیر آن در تقابل با انقلاب اسلامی مردم ایران گفتند:
یک ائتلاف شریعتمداری/مجاهدین/جبهه ملی میتواند بسیار نیرومند و سهمگین باشد.208
با همه این اقدامات و اظهارات خصوصی اما عبدالکریم همچنان در مواجهه با مردم چهره دیگری نشان میداد. یک بار که غبرعلنی بودن برخی جلسات دادگاههای انقلاب را بهانهای برای حمله به آن قرار داده بود؛ در حالی که نمیخواست تقابلش با مردم را حاد کند ژست طرفداری از انقلاب گرفت و با حالت حق به جانبی گفت:
[دادگاههای انقلاب باید علنی باشد] تا از چهره پلید برخی از این جنایتکاران شهید نسازند... تا انقلابی که به ازای حداقل چهل هزار شهید، چهارصد نفر را اعدام کرده است چنین ناجوانمردانه به باد انتقاد و هتاکی قرار ندهند.209