پرسش:امامعلی(ع) در دوران خلافت خود چه مشکلاتی فرا روی خود داشت، و مهمترین و اساسیترین مشکل آن حضرت که بیشترین خون دل را به حضرت وارد کردند به کدام گروه برمیگردد؟
پاسخ:مشکلات امام علی(ع)
امام علی(ع) در دوران خلافت خود با مشکلات فراوانی مواجه بود که به نحو اجمال عبارتند از:
1- جریان نفاق و منافقین
جریان نفاق که یک طبقه دانای بیدین هستند که متظاهر به اسلامند ولی مسلمان نیستند.
شعارهایشان شعارهای اسلامی و اهدافشان بر ضد اسلام است. مخالفان علی(ع) با مخالفان پیامبر(ص) این تفاوت را داشتند که مخالفان پیامبر(ص) عدهای کافر و بتپرست بودند در زیر شعار بتپرستی با پیامبر(ص) مبارزه کردند، اما مخالفان امامعلی(ع) گروهی منافق صفت بودند که شعارها و تظاهراتشان اسلامی ولی اهدافشان و اعمالشان بر ضد اسلام بود.
2- انعطافناپذیری در اجرای عدالت
یکی دیگر از مشکلات امامعلی(ع) مربوط به روش خودش در شیوه حکمرانی از یک سوء و تغییراتی که مسلمانان در دوران سه خلیفه پیدا کرده بودند از طرف دیگر بود. امام علی(ع) این مشکل را در خطبه 126 نهجالبلاغه توضیح داده و میفرماید: از من تقاضا میکنید که پیروزی و موفقیت در سیاست را به قیمت ستمگری و پایمال کردن حق مردم ضعیف به دست آورم؟
به خدا قسم تا شبی و روزی در دنیا هست تا ستارهای در آسمان در حرکت است چنین چیزی عملی نیست.
3- صراحت و صداقت در سیاست
مشکل سوم دوران خلافت امامعلی(ع) مسئله صراحت و صداقت و شفافیت او در سیاست بود که این را هم باز عدهای از دوستانش نمیپسندیدند و میگفتند: سیاست این همه صداقت، صراحت و شفافیت را برنمیتابد.
یک مقدار خدعه و دغلبازی هم باید چاشنی آن باشد. حتی بعضی میگفتند: علی(ع) سیاست ندارد، معاویه را ببین چقدر سیاستمدار است! حضرت در پاسخ آنها فرمود: به خدا قسم اشتباه میکنید، معاویه از من زیرکتر نیست، او دغلباز است، فاسق است، من نمیخواهم دغلبازی کنم، من نمیخواهم از جاده حقیقت منحرف شوم و فسق و فجور مرتکب شوم و اگر نبود که خدای متعال دغلبازی را دشمن میدارد، آنوقت میدیدید که زرنگترین مردم دنیا علی(ع) است. (نهجالبلاغه - خطبه 191)
4- خوارج مشکل اساسی امامعلی(ع)
بعد از فتوحاتی که در دوران خلفا صورت گرفت، یکی از پدیدههای اجتماعی که در دنیای اسلامی رخ داد این بود که طبقهای در اجتماع اسلامی پیدا شد که به اسلام علاقمند بود و مومن بود اما فقط ظاهر اسلام را میشناخت و با روح اسلام آشنا نبود و تربیت اسلامی نشده بود. پیشانیهای اینها از کثرت سجود پینه بسته بود، همچنین کف دستها و سرزانوهای اینها بخاطر قرار گرفتن روی خاکها و شنها پینه بسته بود. آری یک طبقه متنسک جاهل و متعبد جاهل و طبقه خشکه مقدس در دنیای اسلام به وجود آمد که با تربیت اسلامی آشنا نبود ولی علاقهمند به اسلام بود. با روح اسلام آشنا نبود اما به ظاهر و پوست اسلام چسبیده بود. امام علی(ع) در توصیف این گروه میفرماید: یک مردمی خشن، ولی با روحیههایی پست، مردمانی بردهصفت، روحشان آقا نیست، در روحشان آقایی وجود ندارد. از اراذل مردم هستند. معلوم نیست از کدام گوشهای پیدا شدهاند. اینها باید تعلیم و تربیت بشوند. اینها تعلیم و تربیت اسلامی پیدا نکردهاند. اینها جزء مهاجرین و انصار که پیامبر(ص) آنها را تربیت کرد نیستند. یک مردمی هستند که تربیت اسلامی ندارند (نهجالبلاغه - خطبه 238) آری علی(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که چنین گروهی در میان مسلمانان به نام خوارج وجود دارند.
رفتار امام علی(ع) با خوارج
این گروه راهشان را از امام علی(ع) جدا کردند و فرقهای شدند به نام خوارج یعنی شورشیان بر علی(ع). اینها شروع کردند خون دل به دل علی(ع) وارد کردن و تا وقتی اینها قیام مسلحانه نکرده بودند حضرت با آنها مدارا کرد (حداکثر مدارا) حتی حقوق اینها را از بیتالمال قطع نکرد و آزادی اینها را محدود نکرد. جلوی چشم دیگران به امام علی(ع) جسارت و اهانت میکردند و علی(ع) حلم میورزیدند.
اصول مذهب خوارج
خوارج برای مذهب خودشان اصول و فروعی ساختند: 1- کسی از ما است که معتقد باشد هم عثمان کافر است، هم علی، هم معاویه و هم کسانی که به حکمیت تسلیم شدند. (خود خوارج هم کافر شدند ولی توبه کردند) 2- امر به معروف و نهی از منکر شرط ندارد در مقابل هر امام جائر و پیشوای ظالمی در هر شرایطی باید قیام کرد ولو با یقین به اینکه قیام بیفایده است. 3- عمل جزء ایمان است و ایمان منفک از عمل نداریم. اگر مسلمان یک دروغ بگوید، اصلا او کافر است و نجس و مسلمان نیست. مرتکب کبیره را از دین اسلام خارج میدانستند.
نتیجه این شد که فقط خودشان را مسلمان دانسته و دیگران را مسلمان ندانسته و حتی کشتن زنان و اطفال آنها را جایز میدانستند. و لذا شروع کردند به کشتار و غارت کردن و هرکس را که علی(ع) تبری نمیجست او را به قتل میرساندند.
ویژگیهای خوارج
خوارج ممیزات و ویژگیهایی کاملا متفاوت از دیگر مسلمانان داشتند که عبارتند از: 1- شجاعت و فداکاری زیاد 2- تعبد فراوان 3- جهالت و نادانی 4- بدترین مردم و ابزار دست شیطانها و منافقان 5- تصلب و انعطافناپذیری