به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 18,753
بازدید هفته: 33
بازدید ماه: 33
بازدید کل: 23,661,864
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۳۱ فروردین ۱٤۰۳
Saturday , 20 April 2024
السبت ، ۱۱ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۰۷ - در مکتب اخلاقی امام حسین(ع) ۱۳۹۹/۱۲/۲۵

در مکتب اخلاقی امام حسین(ع)  

  ۱۳۹۹/۱۲/۲۵


در مکتب امام حسین(ع)(1) - Parstoday



علی جواهردهی
جایگاه امام حسين(ع) نزد حضرت پيامبر(ص)
علاقه و محبّت پيامبر خدا به حسين بن على(ع) بسيار بود و هرگز راضى نمىشد كمترين آسيب يا خطرى متوجّه آن فرزند گرامى كه ميوه دلش بود بشود. نمونه‌های بسیاری در این ارتباط در روایات و منابع تاریخی و سیره‌ها آمده است. پیامبر(صلى‏الله‏عليه‏و‏آله) امام حسین(ع) را نفس و جان خویش می‌دانست و می‌فرمود: حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط؛ حسین از من است و من از حسین هستم. خدا دوست بدارد كسی را كه دوستدار حسین باشد. حسین نوه‌ای از نوه‌ها[یم] است.(سنن ‌ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۴، ح ۳۸۶۴؛ الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۲۷؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۶۲، ح ۱)
راشد بن ابى‌روح انصارى گويد: وقتى كه پيامبر(ص) در حال سجود بود، حسين(ع) از پشت صف‌ها مىآمد و به پشت پيامبر سوار مىشد و حضرت موقع بلند شدن از سجده يك دستش را به پشت امام حسين و دست ديگرش را بر زانوى خويش مىگذاشت تا از نمازش فارغ مىشد.(موسوعهًْ كلمات الامام الحسين ص 7، سليم بن قيس ص 172)
انفـاق از دوست‌داشتنی‌ها
خداوند در آیات قرآن ضمن تشویق مردم به انفاق و صدقات(بقره، آیه 3) خواهان آن است که انسان از بهترین چیزهایی که دوست می‌دارد هدیه و انفاق و صدقه دهد. خداوند می‌فرماید: هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هرچه انفاق كنيد قطعاً خدا بدان داناست.(آل‌عمران، آیه 92)
اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) در راستای این احکام الهی، خود این‌گونه عمل کرده و سرمشق دیگران بودند؛ خداوند در آیه 8 سوره انسان درباره این عمل اهل‌بیت(ع) می‌فرماید: و طعام را با دوستى آن- با آنكه خود به آن مايل‏تر و نيازمندترند-  به پاس دوستی و محبت خدا، به بينوا و يتيم و اسير مى‏خورانند.
اهل‌بیت(ع) از جمله امام حسین(ع) بر آن بودند که هرچه را بیشتر دوست می‌دارند از همان چیز انفاق کنند. نقل شده كه امام حسين(ع) شِكَر صدقه مىداد، از علت آن پرسيدند، فرمود: چون مـن آن را دوست دارم و خدا مىفرمايد: به نيكى نمىرسيد مگر اينكه از آنچه دوست مىداريد انفاق كنيد.»(نورالثقلين ج 1، ص 363؛ ذیل آیه 92 آل‌عمران)
اکرام در برابر احسان
احسان آن است که کار نیک را با کار نیک دیگر پاسخ دهند؛ یا از کار بد کسی بگذرند و عفو کنند؛ اما اکرام آن است که کار بد دیگری را به نیکی پاسخ داده و خیرات و صدقات و عنایتی نیز نسبت به خطاکار انجام شود. همان طوری که امام حسن مجتبی(ع) در برابر دشنام و بدگویی آن شامی ‌عمل کرد و نه تنها با او مقابله به مثل نکرد، بلکه از باب اکرام، وی را به خانه دعوت کرد که در کتب روایی و تاریخی آمده است.
امام حسین(ع) نیز این‌گونه بود و به حکم قرآنی عمل می‌کرد که می‌فرماید هنگامی‌ که جاهلی سخن درشت گفت، با احسان و اکرام با او عمل شود و جواب تندخویی و لغوگویی او را با سلام و اکرام پاسخ دهید.(فرقان، آیات 63 و 72)
خداوند در آیه 86 سوره نساء می‌فرماید: و چون به شما درود و تحیت گفته شد، شما به‌ صورتى‏ بهتر از آن، درود گوييد، يا همان را در پاسخ‏ برگردانيد، كه خدا همواره به هر چيزى حسابرس است. بر اساس این دستور قرآنی، مستحب است اگر كسى به شما چنين سلام داد: «السلام‌عليكم»، در جواب بگوييد: «السلام‌عليكم و رحمهًْ‌الله».
امام حسین(ع) به این‌گونه مستحبات نیز عمل می‌کرد. انس گويد: نزد امام حسين(ع)بودم كه كنيزى با دسته گلى وارد شد و سلام كرد، حضرت فرمود تو در راه خدا آزادى، عرض كردم: او دسته گلى بى مقدار هديه آورد و تو او را آزاد مىكنى؟ فرمود: خدا اين گونه ما را ادب كرده است، خدا مى فرمايد: زمانى كه به شما هديه‌اى دادند (يا سلام دادند) بهتر از آن، هديه كنيد يا مثل آن و بهتر از آن، آزادي‌اش بود. (كشف‌الغمه، ج 2، ص 31)
البته اکرام در برابر احسان از سوی آن خاندان یک امر طبیعی است؛ زیرا وقتی آنان در برابر اسائه ادب و خطاهای دیگران نه تنها عفو و چشم‌پوشی می‌کنند و با احسان برخورد می‌نمایند، بلکه به دیگران اکرام می‌کنند، نمی‌توان این امر را از آنان انتظار و توقع نداشت.
مومن همان طوری که وقتی خود خطا کرد عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد، همچنین عذر دیگران را نیز می‌پذیرد حتی اگر به واقع غیرقابل قبول باشد؛ زیرا از نشانه‌هاى روح بلند، «عذرپذيرى» است. اين صفت، از صفات خداست. هر كه در درگاه خدا به خطاى خويش اعتراف كند و از او عذر و بخشايش بخواهد، خداوند هم عذرخواهى او را مى پذيرد و از گناهانش مىگذرد. صفت «غفّار»، «توّاب»، «عفوّ»، «غفور» همه‌ اشاره به اين نكته دارد و خوب است مؤمنان هم نسبت به هم كينه به دل نگيرند و از خطا و بدى يكديگر درگذرند.
در همین رابطه امام حسين(ع) با‌ اشاره به عذرپذیری خویش فرموده است: لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُذُنِ (و اَوْمى اِلَى اليُمْنى) وَاعْتَذَرَ لى فِى الاُخْرى، لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ؛ اگر كسى در اين گوش من (اشاره كرد به گوش راست) ناسزا گويد و در گوش ديگرم عذرخواهى كند، پوزش او را از او قبول مىكنم. (احقاق‌الحق، ج 11، ص 431)
آزاد کردن بردگان به هر بهانه
انسان، آزاد آفریده شده و بردگی خلاف فطرت انسان است؛ اما به دلایلی بردگی در میان انسان‌ها رواج یافت. دستور اسلام این بود که اگر به‌دلیل جنگی، لازم است کسانی اسیر و برده گرفته شوند، پس از ‌تربیت اسلامی- اخلاقی شرایطی فراهم شود تا آزاد شوند. از همین رو در میان کفارات، مهم‌ترین ویژگی، آزاد کردن بردگان است. همچنین به هر بهانه‌ای از مردم می‌خواهد تا بردگان خویش را آزاد کنند. البته در شرایط بد اقتصادی خیلی‌ها حاضرند در خدمت دیگران به‌عنوان برده باشند ولی لقمه نانی بخورند. در جهان امروز نیز نوعی از این بردگی وجود دارد؛ کودکان و زنان بسیاری در غرب به این نوع بردگی تن می‌دهند. بنابراین، آزاد کردن برده بدون تامین نیازهای اولی او به معنای فرستادن شخص به سوی مرگ و هلاکت است. امامان(ع) بر آن بودند تا آزادی را همراه با تامین نیازهای آنان همراه کنند که در آیات و روایات بسیاری به این معنا توجه داده شده است.
 در روایت است: حضرت روزى به دستشويى مىرفت كه لقمه اى نان در بيرون ديد. به غلامش سپرد که آن تکه نان را بعد از آمدن به ايشان بدهد. حضرت بعدا نان را از او خواست و غلام گفت: خوردم، حضرت فرمود: تو آزاد هستى، زيرا جدّم فرمود: هر كس لقمه نانى را پيدا كند و پاك كرده بخورد هنوز نان به شكمش نرسيده خدا او را از آتش جهنم رها مى كند و من هرگز كسى را كه خدا او را از آتش آزاد كرده است، عبد و غلام نمى كنم: وَ لَمْ اَكُنْ استَعْبِدُ رَجُلاً اَعْتَقَهُ اللهُ مِنَ النّارِ. (موسوعهًْ كلمات الامام الحسين، ص 624، بحارالانوار ج 66، ص 433)
البته در این عمل امام حسین(ع) نکات آموزنده دیگری نیز وجود دارد که از جمله آنها پاسداشت حرمت نان است. در روایات آمده که اگر حرمت نان نگه داشته نشود مردم گرفتار خشکسالی و قحطی و کمبود مواد غذایی خواهند شد و خداوند نان را از سفره آنان بر می‌دارد.
آراستگی امام حسین(ع)
در حدیث آمده: الله جمیل یحب الجمال؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست می‌دارد (کافی، ج6، ص 438)، مومن نیز می‌بایست دنبال آراستگی باشد و از طیبات و زیورآلات بهره برد. خداوند درقرآن می‌فرماید: ‌ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید!(اعراف، آیه 31)
امامان(ع) به این سنت الهی عمل می‌کردند و با وجود شرایط سخت زمانه از اسباب زیبایی و خوشبویی و خوشرویی چون عطر بهره‌مند می‌شدند. حـنا گـذاشـتن از جمله مستحبات است که ایشان بدان عمل می‌کردند؛ زیرا خضاب کردن، مايه شكوه و جوان ديده شدن شخص به‌ویژه در شرایط خاص است. به‌عنوان نمونه وقتى پيروان حق، دشمن و بدخواه دارند، به‌رغم خواسته آن دشمنان بايد خود را آراسته و جوان نشان داد. امام باقر(ع) فرمود: إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلىٍّ يَخْضِبُ بِالسَّوادِ؛  حضرت حسين بن على(ع) با رنگ سياه خضاب مىكرد. (مجمع‌الزوايد، ج 5، ص 162)
امام حسین(ع) به جامه و لبـاس توجه داشته و برای هر فصلی لباسی مناسب با آن فصل تهیه می‌کرد. امام سجاد(ع) مى فرمايد: امام حسين(ع)جامه اى از پوست خز به پنجاه دينار مىخريد و زمانى كه تابستان مىشد آن را صدقه مىداد و ‌اشكالى در آن نمىديد.(تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 23)
این رویه آن حضرت نشانه‌ای از زهدورزی ایشان بود. با آنکه آراسته می‌زیست ولی دلبسته به زینت‌های دنیوی نبود. دلبستگى نداشتن به مظاهر دنيا نشانه زهد است. حريصان، از مال دنيا نه خود استفاده مىكنند، نه به ديگران چيزى مىدهند. امّا كريمان، هم خود بهره مىبرند، هم خيرشان به ديگرى مىرسد.
باید توجه داشت ساده‌زیستی به معنای زشت‌زیستی نیست، بلکه می‌توان هم ساده زیست و هم نیکو و آراسته زیست. آنان انگشتر را به‌عنوان زینت به دست می‌کردند، ولی در همان حال توجه به توحید و انتقال پیام توحیدی داشتند. امام رضا(ع) مىفرمايد: نقش نگين امام حسین(ع) اين جمله بود: «إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ»؛ یعنی خداوند، فرمان خود را به نتيجه و پايان مىرساند. (الكافى، ج 6، ص 474) اين نگاه توحيدى، عقيده به قدرت مطلق خداوند را در عالم هستى نشان مىدهد كه هرچه فرمان او باشد، همان مىشود.
 همچنین عدم دلبستگی به دنیا به معنای نخوردن و نخوابیدن و زن نگرفتن نیست، هر چند که آنان غذای بسیار ساده مصرف می‌کردند ولی غذا می‌خوردند و در شهر و بازار می‌گشتند و مانند دیگران زندگی می‌کردند که با زهد هیچ تعارضی نداشت و این‌گونه نبودند که از جامعه رویگردان باشند. در روایات بیان شده که غـذاى امامان(ع) ساده بود و به تجملات و تنوع و تعدد توجهی نداشتند و دلبسته به دنیا نبودند.
ديلمى درباره بی‌توجهی امام حسین(ع) به دنیا می‌گويد: كانَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلىٍّ كَثيرا مّا يَتَمَثَّلَ بِقَوْلِ الشّاعِرِ: يا أَهْلَ لَذّاتِ دُنْيا لابَقاءَ لَها إِنَّ اغْتِرارا بِظِلٍّ زائِلٍ حُمُقٌ؛ امام حسين(ع) بسيار به اين قول شاعر تمثّل مىجست و آن را مىخواند كه: اى اهـل لذت‌هاى ناپايدار دنيا، فريفته شدن به سايه ناپايدار، بىخردى است. (ارشادالقلوب، ص 186)
چرا که اين حقيقت دنياست، كه مثل سايه‌اى گذران و ناپايدار است و دل بستن به آن، مايه غفلت از سراى جاودان آخرت است.
رسـيدگى به حال محرومان
 پيشوايان دين، غمخوار مردم بودند و روششان انفاق و ايثار بود و نسبت به وضع محرومان جامعه بى تفاوت نبودند. انفاق و صدقه پنهانى، از بهترين كارهاى ائمّه بود و كمك رسانى به فقرا را وسيله قرب به خداوند قرار مىدادند. خواسته پروردگار اين است كه متمكّنين و دولتمندان از نعمت‌هايى كه خداوند به آنان داده است، به نيازمندان كمك كنند و اين را يك آزمون الهى به شمار آورند.
شُعَيبُ بنُ عَبدِالرَّحمنِ الخُزاعى گويد: در شانه‌هاى امام حسين(ع) روز عاشورا اثرى (سياهى) ديده شد. از امام زين‌العابدين(ع) از علت آن پرسيدند، حضرت فرمود: اين اثر حمل مشك غذا به خانه‌هاى بیوه‌زنان و يتيمان و محرومان است. (مناقب شهر آشوب، ج 4، ص 66؛ بحارالانوار، ج 44، ص 190، ح 3)
امام(ع) هرچند اموال ظالمين را می‌گرفت؛ زیرا آن را جزو اموال آنان نمی‌دانست ولی در زندگی شخصی هم آن را مصرف نمی‌کرد. علامه مجلسى روايت مى كند كه:  كانَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ يَأْخُذانِ مِنْ مُعاوِيَهًَْ الاَمْوالَ فَلايُنْفِقانِ مِنْ ذلِكَ عَلى أَنْفُسِهِما وَلاعَلى عِيالِهِما ما تَحْمِلُهُ الذُّبابَهًُْ بِفيها؛ امام حسن و امام حسين(ع) اموالى را كه از معاويه مىگرفتند حتى به اندازه آنچه مگس با دهانش مىگيرد براى خود و فرزندان خود خرج نمىكردند. (بحارالانوار ج 44، ص 13)
به سخن دیگر، با آنکه آنچه از بيت‌المال و ثروت‌هاي عمومى در اختيار معاويه بود، در واقع متعلّق به امام حق و پيشواى الهى بود و او غاصب خلافت و اموال بود. اما آن دو معصوم آنچه را از معاويه مىگرفتند، در جاى واقعى خود مصرف مىكردند و بى‌آنكه به مصرف شخصى خود و خانواده‌شان برسانند، بين مستمندان جامعه تقسيم مىكردند و اين نوعى استيفاى حقوق ضعيفان از ظالمان بود.