به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 5,289
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 9,943
بازدید ماه: 9,943
بازدید کل: 24,997,276
افراد آنلاین: 397
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
9 / 36 - بررسی قیام 15 خرداد؛ مبداء تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- فاجعـة فیضـیه ۱۴۰۰/۰۲/۲۴
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبداء تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- 9 / 36

فاجعـة فیضـیه 

   ۱۴۰۰/۰۲/۲۴

حادثه فيضيه و همزماني آن با شهادت رئيس مذهب سبب احياي مذهب جعفري

پس از برگزاری رفراندومِ شاه، موضع‌گیری‌ها و مخالفت‌های رهبران مذهبی و اعتراضات فراگیر مردم در برابر اقدامات دین‌ستیزانه رژیم بالا گرفت؛ به گونه‌ای كه رفته‌رفته موجودیت حكومت پهلوی - مسئول اجرای دكترین امنیتِ ملیِ جان ‌اف‌. كندی و نیز مأمور تأمین امنیت و مطامع امریكا و انگلیس در منطقه - به خطر می‌افتاد. بنابراین رژیم بر آن شد تا ضرب شستی به روحانیون و مردم نشان دهد و اعتراضات آنان را سركوب كند. این كار روز دوم فروردین 1342، و با هجوم وحشیانة مزدورانِ حكومت، به مدرسة فیضیه انجام گرفت.
عصر روز دوم فروردین 1342 (25شوال 1382 ه‍.ق.) به مناسبت شهادت امام صادق(علیه‌السلام) از سوی مرحوم آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی در مدرسة فیضیه مراسم عزاداری بر پا شده بود. با آغاز مراسم، گروهی از مأموران، با لباس‌های مبدّل و یك‌رنگ وارد مدرسه شدند و به طور پراكنده بین جمعیت نشستند. بعد از مدتی مأموران با صلوات فرستادنهای پی‌درپی نظم جلسه را بر هم زدند. سخنرانِ مجلس از مردم خواست كه صلوات بی‌جا نفرستند اما آنان همچنان به كار خود ادامه دادند. این كار باعث اعتراض برخی طلاّب شد، و پس از این اعتراض، مأموران به ایشان هجوم بردند و ضرب و شتم مردم آغاز شد.
مردمِ حیرت‌زده كه دلیلِ این حمله‌ها را نمی‌دانستند با ترس و وحشت به سوی در‌های خروجی به راه افتادند. مزدوران رژیم نیز با فریادهای «جاوید شاه» همچنان به طلاّب و مردم هجوم می‌بردند. پس از مدتی كوتاه، نیروهای شهربانی با اونیفورم و مسلح وارد مدرسه شدند و مردم را به گلوله بستند.
سپس مأموران به طبقه‌های بالا هجوم بردند و طلبه‌های بی‌گناه را از حجره‌هایشان بیرون كشیده، با ضرب و شتم به حیاط مدرسه پرتاب كردند. سپس وسایل و لباسها و كتاب‌های طلاّب را از حجره‌هایشان در حیاط مدرسه جمع كردند و همه را به آتش كشیدند.
از سویی، همزمان با این جنایات، هزاران نفر از مردمی كه در میدان آستانه، تجمع كرده بودند به ضرب باتوم و به كمك گاز اشك‌آور و سرنیزه متفرق شدند.
روز بعد نیز مزدوران ساواك به مدرسة فیضیه حمله كردند و با ضرب و شتم طلاّب، گروه دیگری را مجروح ساختند.
در همین روزها طلاّب مدرسة طالبیة تبریز هم به بهانه نصب اعلامیة امام خمینی بر دیوار مدرسه‌شان آماج یورش مأموران رژیم قرار گرفتند.1
به این ترتیب محمّدرضا پهلوی، با اقدام خشونت‌بار خود روحانیت و مردم را از مخالفت با حكومت بر حذر داشت.
 واكنش امام خمینی در برابر كشتار فیضیه
دستگاه پهلوی قصد داشت با این هجومها و قتل عامها مردم و رهبران دینی‌شان، و به‌خصوص امام خمینی(رحمه الله علیه) را از ادامة مبارزات باز دارد؛ اما این اقدامات، آتشِ دین‌خواهی و ظلم ستیزی مردم و رهبرانشان را تیزتر كرد:
مراجع تقلید و بزرگان حوزة علمیه، اقدامات وحشیانة رژیم را محكوم كردند و با صدور اعلامیه و ایراد سخنرانی، از چهرة واقعی حكومت پهلوی و نقشه‌های آنان بر ضد اسلام و مسلمانان پرده برداشتند. مردم نیز به صحنه آمدند، و احزاب و جمعیتهای سیاسی - مذهبی، وعّاظ نویسندگان و شاعران مسلمان نیز با آنان هم‌صدا شدند.
امام خمینی(رحمه الله علیه) نیز ضمن سخنرانی و صدور اعلامیه و محكوم كردن اقدامات رژیم، تلگراف تسلیت مراجع و دیگران را پاسخ گفت و با شركت در مراسم سوگواری شهدای فیضیه از همه مردم قدردانی كرد.2 حضرت امام در پاسخ به تلگراف تسلیت علمای تهران چنین نوشت:
«حملة كماندوها و مأمورین انتظامی دولت با لباس مبدّل و به معیّت و پشتیبانی پاسبان‌ها به مركز روحانیت، خاطراتِ مغول را تجدید كرد؛ با این تفاوت كه آنها به مملكت اجنبی حمله كردند و اینها به ملّت مسلمان خود و روحانیین و طلاّب بی‌پناه. در روز وفات امام صادق(علیه‌السلام) با شعار جاوید شاه به مركز امام صادق(علیه‌السلام) و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار حملة ناگهانی كردند و در ظرف یك دو ساعت، تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان(علیه‌السلام) را با وضع عجیبی در محضر قریب بیست هزار مسلمان غارت نمودند و در‌های تمام حجرات و شیشه‌ها را شكستند. طلاّب از ترس جان، خود را از پشت‌بامها به زمین افكندند، دستها و سرها شكسته شد؛ عمامة طلاّب و سادات ذریة پیغمبر را جمع نموده، آتش زدند؛ بچه‌های شانزده - هفده ساله را از پشت‌بام پرت كردند؛ كتابها و قرآنها را، چنانكه گفته شد، پاره پاره كردند...»3
پانوشت‌ها:
1- حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، 334 - 338.
2- صحیفة نور، ج 1، ص 38 - 53.
3- صحیفة نور، ج 1، ص 39.