به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,453
بازدید دیروز: 2,852
بازدید هفته: 12,492
بازدید ماه: 18,282
بازدید کل: 23,506,654
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۱۰ فروردین ۱٤۰۳
Friday , 29 March 2024
الجمعة ، ۱۹ رمضان ۱٤٤۵
فروردین 1403
جپچسدیش
321
10987654
17161514131211
24232221201918
31302928272625
آخرین اخبار
خوان حکمت (۲۹۰) : برخورد قاطع امام علی(ع) با اختلاسگری ۱۴۰۰/۰۴/۲۶

خوان حکمت

برخورد قاطع امام علی(ع) با اختلاس گری

  ۱۴۰۰/۰۴/۲۶

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 كلّ خاورميانه را وجود مبارك حضرت امير(ع) در زمان حكومت اسلامي اداره مي‌كرد. امپراطوري ايران با همه وسعتي كه داشت چندتا استانداري داشت، اين كشور پهناور مصر استانداري بود كه استاندارش مالك‌اشتر(رض) بود،كلّ خاورميانه را حضرت امير اداره مي‌كرد. معاويه دسيسه كرد و محمدبن ابي‌بكر را قبلاً شهيد كرد، بعد مالك‌اشتر را در راه شهيد كرد، وضع مصر مورد غارت امويان و شاميان قرار گرفت،در این گیرودار پسر عموي حضرت امير، ابن عباس كه بصره و اهواز و كرمان زير مأموريت استانداري او بود ،پول‌هاي فراواني داشت، آنها را جمع كرد و فرار كرد. حضرت نامه نوشت آخر تو پسر عموي ما بودي كه من به تو اعتماد كردم، اين مال‌ها را گرفتي كجا فرار كردي؟ چه چيزي چشم تو را كور كرده؟ تو خيال كردي مال پدرت را به ارث بردي؟ قسم ياد مي‌كند دستم به تو برسد تنبيه‌ات مي‌كنم. اين را در نامه 41 نهج‌البلاغه نوشت و فرمود: مبادا خيال كني بگويي چون پسرعموي علي‌بن‌ابي‌طالب هستم از من مي‌گذرند.چطور مي‌شود انسان با اينكه پسر عموي اميرالمؤمنين است همين كه ديد چهارتا دشمن حمله كرده، اين مي‌آيد اموال مسلمان‌ها را مي‌گيرد و از بصره فرار مي‌كند؟!
حضرت در این نامه نوشت: «من تو را در امانت خود شركت دادم و همراز خود گرفتم و هيچ يك از افراد خاندانم براى يارى و مددكارى و امانتدارى، چون تو مورد اعتمادم نبود.
آن هنگام كه ديدى روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گرديده و امّت، اختيار از دست داده و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختى و همراه با ديگرانى كه از او جدا شدند فاصله گرفتى.» بعد مي‌فرمايد: «از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم كرد، كه نزد خدا عذر خواه من باشد و با شمشيرى تو را مى زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ شد.»، فرمود هر كس علي به او شمشير زد مستقيماً به جهنم مي‌رود، خيلي حرف است، اين مي‌شود يدالله؛ فرمود تو را با شمشيري مي‌زنم كه هر كس مشمول آن شمشير شد مستقيماً جهنّمي است. بعد فرمود:قسم به خدا اگر ـ معاذ الله ـ حسن و حسين اين كار را مي‌كردند ما بساط آقازادگي نداشتيم آنها را هم مي‌زدم، مبادا خيال كني كه ما به فكر مال هستيم، قسم به خدا من چنين علاقه‌اي ندارم كه اي كاش اين مال‌ها براي من حلال بود كه من براي بچه‌هايم مي‌گذاشتم؛ من چيزي را كه بايد رها كنم بروم و او مرا رها نمي‌كند چرا اين را مي‌آورم؟ انسان كه مي‌ميرد اگر اين مال‌ها را رها بكند، مال‌ها هم او را رها بكند راحت است.
حقیقت فشار مرگ
تمام مشكلات مرگ و فشار مرگ و فشار جان دادن در اين مثلث است يك: انسان متعلّقات را رها مي‌كند دو: تعلّق مي‌ماند سه: تعلّق بدون متعلّق، داد آدم را در‌مي‌آورد. چرا اين معتادها را وقتی گرفتند دادشان در مي‌آيد؟ براي اينكه مواد را از اينها مي‌گيرند (يك) اعتياد مي‌ماند (دو) اعتياد بدون متعلّق داد آدم را درمي‌آورد (سه) فشار مرگ يعني همين! اين‌چنين نيست كه اگر كسي با ايست قلبي مُرد اين از دنيا وارد برزخ شده باشد، اين فقط براي اجازه دفن خوب است كه طبيب مي‌گويد اين را دفن كنيد اما حكيم نمي‌گويد اين مُرد، اين تا تك تك اين تعلّقات از او زدوده نشود، او را وارد برزخ نمي‌كنند، اين مي‌شود فشار جان دادن.
توصیف حال شهید در هتگام جان دادن
 خدا غريق رحمت كند سيدناالاستاد مرحوم علامه طباطبايي را، اين فرمايش ايشان است، مي‌­فرمود شهيدي كه در ميدان معركه تير خورده، در خونش دست و پا مي‌زند، ما خيال مي‌كنيم فشار جان دادن دارد، اين مثل يك آدم تشنه و حرارت‌زده‌اي است كه وارد استخر خنك شده دارد شنا مي‌كند، او خودش دارد لذّت مي‌برد ولی ما خيال مي‌كنيم كه او درد دارد، ما از حال او خبر نداريم، اين «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ الله» (1)همين است. مرگ، عندالحكيم انتقال از دنيا به برزخ است نه از بيمارستان به گورستان، بله بدنش را رفتند آنجا دفن كردند اما اين شخص را به برزخ راه دادند يا بايد تطهير شود؟ حضرت فرمود: به پروردگار جهانيان سوگند، اگر آنچه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردى، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم. پس دست نگهدار و انديشه‌نما، فكر كن كه به پايان زندگى رسيده‌اى و در زير خاك‌ها پنهان شده و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد مى‌زند و تباه كننده عمر و فرصت‌ها، آرزوى بازگشت دارد، امّا «وَلاَتَ حِينَ مَنَاصٍ»(2) راه فرار و چاره مسدود است.
 بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛18 / 3 / 91 .
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا 
__________________________
1. آل عمران،170
2. ص، 3.