رستگاری در چهاردهِ پنج
۱۴۰۰/۰۵/۱۰
محمدهادی صحرایی
ما اين روزها را ميان مردم به نوبت مىگردانيم و خداوند كسانى كه ايمان آوردهاند را معلوم کند و از ميان شما گواهانى بگيرد و خداوند ستمكاران را دوست نمىدارد. (آلعمران140)
در یک مَقسم کلی، میتوان دو نگاه عمده و اصلی را در تمام اندیشههای جهان که در درازای تاریخ و پهنای جغرافیا بروز و ظهور کرده، ملاحظه نمود. اول، تفکر توحیدی و خدامحور و دوم، تفکر غیرتوحیدی. تفکر هابیلی و تفکر قابیلی. باید دانست تقلیل دادن دعوای قابیل باهابیل بهخاطر خوشگلی یک زن، تحقیر مخاطب و تحمیق تاریخ با اسرائیلیات، و نکته انحرافی برای پنهان و پاک کردن اصل ماجراست. اشتباه بزرگی است اگر گمان شود تفکر صهیونی متعلق به معاصر و چند صد سال قبل و یا حتی دوران بنیاسرائیل است. صهیونیزم، به معنی تفکری تمامیتخواه و اغواگر است که همواره از آدم تا خاتم و تاکنون رد پای آن در به هم زدن نظم طبیعت و سنت خلقت دیده میشود ولی از آنجا که بنیاسرائیل، تبلور این حیلهگری است و در حقیقت ابزار دست شیطان شده و میراثدار اوست، میتوان گفت، تفکر صهیونی همان تفکر غیرتوحیدی و شیطانی است که با شدت و ضعفش همواره در زندگی انسانها وجود داشته و دارد و در مقابل حزبالله که شامل خوبهاست، همیشه حزب شیطان که جامع بدها است صف کشیده است.
زنستیزی و اهریمنپنداری زنان، یکی از ویژگیهای تفکر صهیونی و شیطانی است. گویی هرجا که کم میآورند یا نیاز به پرت کردن هواسها از واقعیات جریانات تاریخ، سینما، علم و سیاست را دارند پای زن را وسط میکشند و او را با انواع حیلهها قربانی میکنند و با داستانسازی و با رنگ و لعاب و اروتیک کردن آن، مردم را پای افسانه خود مینشانند. واقعیت این است که از دید صهیون بهگونهای افراطی، زن فتان، وسوسهگر، اهریمنی و همدست شیطان معرفی میشود. خودشان شیطنت میکنند و به اسم زن تمام میکنند. تحریک میکنند و به نام طبیعت انسانی میگذارند. خودشان اشاعه فحشاء و تجارت سکس و پورن میکنند و به نام جذابیت میگذارند. موجوداتی هستند که اگرچه جسمشان در یک مقطع از زمان دنیا را آلوده کرد ولی سیر فکرشان را میتوان در وساوس شیطان و قابیل و فرعون و نمرود و جنایتکاران دیگر جست. تاریخ را هم آنگونه که خواستند نوشتند و بهصورت جبر علمی، تحمیل کردند و به خورد جهان دادند و جرأت تفکر نقادانه و جسارت آزاداندیشی را از اندیشمندان گرفتند.
علم را همان نامیدند که خود نوشته و گفته بودند. هرکس غیرآنچه آنها میگفتند را میگفت و بگوید، به عاقبت گالیله و رژه گارودی و آنهماری شیمل گرفتار میشد و میشود. هولوکاست را بهخاطر داریم که هرگز کسی تا همین چندسال پیش تعجب نمیکرد چرا این افسانه برای صهیون به مثابه ناموس و مادر و خواهرشان است؟ چرا در دفاع از نظریه داروین تا به این حد متعصبانه و سرکوبگرانه برخورد میکنند؟ چرا تاریخ هخامنشیان مورد توجه آنان است و از تاریخ بیش از ده هزار ساله ایران، تنها دوهزار و پانصد سالش را به رسمیت شناخته و بیشتر از ما به آن حساسیت نشان میدهند و هرگونه سؤال علمی که هژمونی آنها را به هم بزند را با بدترین شیوه خاموش میکنند؟ چرا در فیلم عظیم و زیبای محمد رسولالله با مجموعه بهترین بازیگران و آهنگسازان و جلوهپردازان آن زمان، جنگ پیامبر با قریش را به تصویر میکشند ولی گویا اجازه داده نمیشود که از مرحله سوم جنگ احد و تبانی منافقین و یهود مدینه با مشرکان یا جنگ احزاب، خیبر و... سخنی بگویند؟ چرا از کشتار 9 میلیون ایرانی در 102 سال پیش توسط انگلیسیها و در دوره روشنفکران مدعی، در هیچ کتاب درسی مدرسه و دانشگاه و منبع تاریخی و... ردی بجا نمانده است؟
آیا عقل سلیمیهست که همه محتوای انجیل و تورات فعلی را تصدیق کند؟ این انجیل را چه کسی جمعآوری کرد و این تورات را چه کسی نوشت؟ شناختهشدهترین و مطرحترین تاریخ نگاران جهان چه دینی داشتند؟ مهمترین سرمایهگذاران شرکتهای فیلمسازی چه کسانی هستند و چه دینی دارند؟ روبرت مرداک کیست و چه کاره است؟ خروج آدم از بهشت برزخی بهخاطر وسوسه حوا نبود. قرآن کریم هر دوی آنها را فریب خورده ابلیس میداند نه حوا را به تنهایی. دعوای قابیل با هابیل بر سرِ زن زیبایهابیل، حربه مورخان اسرائیلی است که واقعیات و حوادث مهم تاریخ را پاک میکنند و به جای آن هرچه یهود و نظام سلطه در خدمت صهیون میخواهد را میگنجانند. اصل ماجرا دعوای قابیل برای تصاحب وصایت، خلافت و جانشینی حضرت آدم بود که قرار بود به هابیلِ مؤمن برسد. حسادتی که قابیل را قاتل کرد وهابیل را شهید نمود نقشهای بود که ابلیس برای جانشینی حضرت آدم کشیده بود. ابلیس که به عزت خدا قسم خورد تا همه انسانها را گمراه کند سخنش این بود که سرِ راه مستقیم مینشیند. راهی مستقیمتر از راه ولایت برای رسیدن به خدا هست؟ هرگز.
کار ابلیس، سرِ راه گیری و منحرف کردن، تحریف، تشکیک و خرابکردن برنامههاست. اینکه امام خمینی که درود خدا بر او، آمریکا را شیطان بزرگ میدانست حکمتی داشت که سادهلوحان نمیدانستند. همانگونه که برخی اکنون هم نمیفهمند. گمان میکنند دعوای آمریکا با ما و شیطنت او بر سرگفتوگو است و با مذاکره با کدخدا میتوان سوءتفاهمها را بر طرف کرد و قابیل را با هابیل آشتی داد و کاری که همه انبیاء بهخاطر خباثت قابیلیان نکردند را کرد. دنیای خیالی این اوهامزدهها بیشتر به خالهبازی کودکان میماند تا سیاستمداری. اگر این افراد، نفوذی و خائن نباشند بیشک نادان به مبانی دینی و واقعیات تاریخی هستند و به هر صورت هرگز نباید به آنان اطمینان میشد یا بشود. وقتی از ابتدای تاریخ و در مقابل سلسله انبیاء و اولیاء، شیطان سلسله اشقیا و فراعنه را به خط کرده و امروزه به آمریکا و اسرائیل رسانده است مگر میشود به جای کار و کوشش برای قطع وابستگی و تولید قدرت، به گفتوگوی لوس و لغزآلود اکتفا نمود؟ میشود با بلدم بلدم گفتن، بلد شد؟ کاش به جای دیدن دَم کدخدا میتوانستند قیمت ماست و دوغ را برای چندماه ثابت نگه دارند.
نتیجه فکری که از کلاه و عرقچین بالاتر نمیرود و از دیدن نوک بینی هم عاجز است همین است که نتیجه برجام که با شعار رفع تحریم و دفع تهدید بود را تنها به شکست آمریکا و اثبات دروغگویی او در مجامع بینالمللی توجیه کند! گویی که این سادهدل، از تاریخ چهلودو ساله انقلاب که هر روزش مثل خار در چشم ابلیس و آمریکاست بیخبر است. عذرخواهی روحانی در هفته پایانی خدمتش اگرچه باز هم غنیمت است ولی برای مردمی که با تمام پول یارانه خود تنها میتوانند یک شانه تخم مرغ بخرند، غیر از آه سرد و حسرت از غفلت و اعتماد بیجا چه دارد؟ اگر آنزمان که با تازیانه تمسخر و تحقیر بهصورت منتقدین زده میشد، از شرکای اروپایی قطع امید و ناف دلبستگی از کدخدای نادرست بریده میشد وضعیت مردم اینگونه نبود. اگر آن زمان که با آب و تاب، آب خوردن مردم هم به تحریم گره زده شد، به جای حرافی و لفاظی و حقهبازی کار و کار و کار میشد وضعیت خوزستان اینگونه نمیشد. اگر به جای شوآفهای کودکانه با نقل و نباتی که به ازای الماسهای از کف رفته، به جوانان کشور روحیه داده و تکیه میشد وضعیت امروزمان اینگونه نمیشد.
بیشک روحانی و دستاندرکاران وضع موجود در دولت یازده و دوازده که به تمام معنا «خسران محض» بود، باید خود را برای پاسخگویی در محضر خدای متعال آماده کنند و بگویند چرا هفت سال عمر ملت را پای کدخدا به فنا دادند؟ با چه عقلی برای جلب نظر کدخدا و شرکای اروپایی به قلب علم بومی بتن ریختند؟ چرا مردم را با اقلام کم و صفکشیهای زیاد و کارت ملی در ازای دو مرغ، تحقیر کردند؟ چرا پول ملی را تا آنجا بیارزش کردند که بهعنوان سؤال مسابقه تلویزیونی یکی از بیچارهترین کشورهای دنیا شود؟ با عمر و آبرو و اعتبار و اعتماد و امید و اعتقادات و آینده و فرهنگ و اقتصاد و سفره مردم چه کردند؟ واقعیت و حقیقت کشوری که تحویل گرفتند چگونه بود و اکنون که تحویل میدهند چگونه است؟ دشمن به کنج افتاده مردم را چرا دوباره به میدان آوردند؟ تحریمهای شکست خورده را چرا احیا کردند؟ چرا فضایی بهوجود آوردند که عدهای حیا نکنند و در کوران مشکلات مردم، فوریت سگگردانی را تصویب کنند یا با عقل ناقصشان برای رفع فقر به فکر رفع فقیر با عقیم کردن آنها بیفتند؟
اگرچه مردم «هشت سال مقاومت مقدس» را تجربه کردند ولی اسراف و اتلاف و اجحافی که در حق اسلام و ایرانی و مسلمانان شد نابخشودنی است. زمین سوخته، فرصتهای به مفت فروخته، امیدهای برباد رفته، اعتماد فروپاشیده و اقتصاد بحرانزده و... محصول تفکری است که با شعار «مردم را نمیشود به زور به بهشت برد» میخواست مردمش را به زور، تسلیم شیطان بزرگی که خودش کدخدا مینامید کند و روزگاری که میبینیم و مردم با گوشت و پوست و استخوان خود لمس میکنند محصول همین تفکر فلج و نفوذی است. به یقین روز تحلیف دکتر رئیسی بهعنوان رئیسجمهور محبوب و منتخب و تودیع روحانی و اطرافیانش، روز رستگاری مردم خواهد بود و به امید خدا دوره رشد و پیشرفت آغاز خواهد شد ولی باید دانست که هنوز ابلیس در کمین کسانی است که ایمانهای لغزان و دلهای لرزان دارند و نفوذ و جنگ روانی همچنان برای دشمنان جواب میدهد و با قطع دست نفوذیها، بیشتر هم خواهد شد ولی آینده از آن حزباللهیهاست. إنشاءالله.