روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «تضمين برجام ممكن است؟» نوشت: «يكي از نكاتي كه سكانداران جديد سياست خارجي كشور در موضوع مذاكرات هستهاي و برجام بر آن تاكيد ميكنند، تامين ضمانت براي اجراي اين توافق است. در واقع كاري كه ترامپ كرد و بدون اينكه ايران از تعهدات مندرج در سند برجامي عدول كرده باشد، آمریکا را از آن خارج كرد، نشان داد كه نقض اين توافقنامه هيچ آثار حقوقي بر نقضكننده ندارد و ايران از اين نظر زيان ديده است. بنابراين بازگشت به برجام بدون حل اين نقص بيمعنا خواهد بود. از سوي ديگر اين هدف در چارچوب كنوني برجام تامين نخواهد شد، زيرا به عللي ايالات متحده حاضر به پذيرش آن نيست. به همان عللي كه از آن خارج شد.»
این روزنامه نوشت: « حتي اگر ترامپ هم رييسجمهور نميشد، به احتمال فراوان دموكراتها نيز با ايران در موضوع برجام به بنبست ميرسيدند و شايد از طريق سازوكار ماشه براي خلاص شدن از برجام گام برميداشتند.. در واقع برجام يك گام مهم و اوليه از مجموعه اقدامات و توافقات منطقهاي بوده است و اگر قرار بود كه موضوع هستهاي حل شود و ساير مسائل باقي بمانند و حتي تشديد شوند، طبعا طرف مقابل به اين وضع تن نميداد كه نداد. بنابراين اجراي برجام را چگونه ميتوان تضمين كرد؟»
طیف اصلاحطلب در سالهای گذشته با تاکید بر لزوم مذاکرات هستهای و رسیدن به توافق، تاکید داشتند که اگر توافق هستهای امضا شود، صبح بدون تحریم فرا رسیده و تحریمها به تاریخ خواهد پیوست و گشایش عظیم اقتصادی ایجاد خواهد شد. بر همین اساس در صنعت هستهای محدودیتهای گسترده اعمال شد اما نه تنها صبح بدون تحریم فرا نرسید، بلکه در پسابرجام دامنه تحریمها گستردهتر شد.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانهای همکار غرب در داخل کشور برای آمریکا از آنجاست که این جریان تا دیروز با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در توافق با آمریکا نشان میداد، اکنون و پس از 8 سال نقض عهدهای مکرر آمریکا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام، بدنبال توجیه خباثت آمریکاییها و زمینهچینی برای مذاکرات مجدد یکطرفه هستند تا اینبار قدرت موشکی و منطقهای ایران قربانی شود.
به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را دوباره آغاز و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای آمریکا در ایرانند.
«لغو تحریمها» در متن برجام نیست، نباید اصرار کنیم!
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلی» فعال اصلاحطلب و دیپلمات سابق نوشته: «اصرار ایران بر لغو همه تحریمها بر اساس مصوبه مجلس و تضمین عدم خروج بهخودیخود به معنای تغییر در متن توافق قبلی است که بهطور طبیعی موضع آمریکا را در تغییرات دیگر موجه جلوه میدهد... مطالباتی که فقط میتوان بر سر میز مذاکره بین دو طرف، آن را تعدیل کرد و به توافقی متعادل دست یافت؛ امری که آمریکا از آن استقبال و ایران وقت خود را با مذاکره بیحاصل با بازیگران دیگر تلف میکند.» این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «راهبرد مذاکرات با اتکا به اروپای منهای آمریکا به جایی نخواهد رسید... به باور نگارنده، زمان به سرعت در جهت مخالف منافع ایران حرکت میکند... در شرایطی که آمریکا بازیگر اصلی لغو تحریمهاست، شرطبندی ایران بر اروپا و گذاشتن همه تخممرغها در سبد این سه کشور رویکرد ناصوابی است که نتیجهای در بر نداشته و موضع ایران را ضعیفتر خواهد کرد.»
شرق در حالی اصرار ایران بر لغو تحریمها را به معنای تغییر در متن توافق میداند که خود رسانههای اصلاحطلب لغو همه تحریمها را نتیجه اجرای برجام میدانستند. رسانههای اصلاحطلب و از جمله روزنامه شرق در سال ۹۴ پس از امضای برجام تأکید کردند که «تحریمها به تاریخ پیوست» و «صبح بدون تحریم فرا رسید» و «تحریم فروپاشید» و «جهان به ایرانِ بدون تحریم سلام کرد» و.... وقتی هم که روحانی در سال ۹۴ گفت که به واسطه برجام تمامی تحریمها یکباره لغو خواهد شد و نه تعلیق، اصلاحطلبان با ذوق او را تشویق کردند و کسی از آنها نگفت که اصرار بر لغو تحریمها به معنای تغییر برجام است.
اذعان به اقدام معقول دولت در بررسی کارشناسی مذاکرات هستهای
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«بایدن 02 ژانویه امسال کارش را آغاز کرد و بعد از حدود چهارماه وارد مذاکرات هستهای شد. آقای رئیسی هم مدتی نیاز داشته تا دولتش را مستقر کند، تیم جدید هستهای تعیین کند و سیاست مذاکره هستهای خود را هماهنگ کند. تاخیر مهمی درکار نمیبینم».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت:«دولت رئیسی اعلام کرده که بهبود روابط منطقهای در اولویت خواهد بود. این سیاست درستی است». چندی پیش حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه گفته بود:«دولت بایدن تقریبا سه ماه اول شروع کار دولت خود توجهی به برجام نکرد. من به همکاران اروپایی ام گفتم که حالا آن زمان از آقای بایدن پرسیدید که چرا سه ماه است به مذاکره و برجام فکر نمیکنید؟ ما سالها است که از منافع اقتصادی برجام هیچ استفادهای نکردهایم. اما با جدیت در حال بررسی و جمعبندی سیاستهای خود در قبال مذاکرات وین هستیم ».
این روزنامه زنجیرهای در مطلب مذکور اذعان کرده است که مدت زمانی که دولت سیزدهم برای شروع مجدد مذاکرات هستهای سپری کرده است، طبیعی و معقول بوده است. این در حالی است که در ماههای اخیر رسانههای مدعی اصلاحات همصدا با آمریکا و تروئیکای اروپا با هجمه به دولت، این اقدام را نادرست قلمداد کردند.
کجفهمیهای یک دیپلمات باسابقه!
روزنامه شرق در شماره پیشین خود با چند نفر از فعالان سیاسی -رسانهای پیرامون اقدام دانشجویان در مورد سفارتخانه آمریکا در تهران (لانه جاسوسی) به گفتوگو پرداخته و از قول شخصی که وی را دیپلمات باسابقه معرفی کرده، آورده است: «اشغال مهم دیگری كه از سفارتخانهای به یاد دارم، مربوط به سفارت پرو بود كه قبل از آن باید از اشغال سفارت آمریكا در تهران یاد كنم كه به بهای گزافی تمام شد...»
وی در ادامه گفته است: «بعد از گروگانگیری، دولت آمریكا با اعزام ناو هواپیمابر بزرگ خود یك ژست گرفت، ولی بعد از رسیدن به خلیجفارس از تهدید منصرف شدند و پولهای ایران را بلوكه كردند كه بیشتر بهصرفه بود و 13میلیون دلار پول بلوكه شد و مذاكرات بعدی آزادكردن گروگانها همراه شد با بهدادگاهرفتن مدعیان آمریكایی كه آن 13 میلیارد نیز ضامن پرداخت بود و به دادگاه لاهه فرستاده شد و آن دادگاه نیز اغلب آراء را به نفع مدعیان صادر كرد و خاطره تلخی را بر دل ایرانیان به جا گذاشت. بااینحال، آثار تسخیر سفارت به همینجا خاتمه پیدا نكرد و این دشمنی به درازا و جنگ ایران و عراق انجامید؛ چون عراقیها با استفاده از همین موقعیت یا عدم ممانعت آمریكا، این گستاخی را یافتند كه به ایران حمله كنند و بعد از آن هم شاهد قطع رابطه و بلوكهشدن داراییهای ایران بودیم.»
طیف موسوم به اصلاحطلب در روایتهای تاریخی خود از وقایع خصوصا اگر یک سمت آن واقعه آمریکا باشد به کج فهمی و متعاقب آن روایت کردنی ناقص عادت دارند. برای نمونه در روایت فوق فردی که باعنوان دیپلمات باسابقه معرفی شده طوری روایت کرده که گویی تمام دشمنی آمریکا با مردم ایران به ماجرای سفارت آنها بازمی گردد. این در حالی است که این قبیل افراد نمیگویند که اقداماتی از قبیل کودتا سال 1332 علیه دولت قانونی مصدق و تحمیل لایحه ننگین و شرمآور کاپیتولاسیون به ایرانیان در دوره پهلوی و... چرا اتفاق افتاده است؟! نکته دیگر اینکه چرا این دیپلمات با سابقه به حجم انبوهی از اسناد جاسوسی که از سفارتخانه آمریکا در تهران به دست آمد اشارهای نمیکند؟ اسنادی که برخی از آنها به توطئهچینی آمریکا علیه انقلاب نوپای ملت ایران اشاره دارد. این اسناد هم قبل از تسخیر لانه جاسوسی تنظیم شده است.
نیویورکتایمز: آمریکا دیگر قادر به درگیری با ایران نیست
«خروج آمریکا از افغانستان موجب تغییر شرایط در منطقه شد. اکنون عربستان سعودی و امارات میدانند که با خروج برادر بزرگتر، دیگر قادر به خصومت سابق با ایران قدرتمند نخواهند بود.»
این ارزیابی را روزنامه نیویورکتایمز درباره ناکامی و خروج اشغالگران آمریکایی از افغانستان یادآور شده و نوشته است:
حضور آمریکا در افغانستان، البته وضعیت منطقه را تثبیت کرد، اما اتفاقات بد زیادی نیز به همراه داشت. بسیاری از متحدان سنتی آمریکا عادت به فراتر رفتن از موازین مجاز پیدا کردند، منظور مداخله عربستان سعودی و امارات در یمن و تحریم قطر توسط آنها، دسیسههای ترکیه در لیبی (و علیه کردها در سوریه و عراق)، امتناع دولت قبلی افغانستان از مذاکره با طالبان و توسعه شهرکهای اسرائیل در کرانه باختری است.
آمریکا از داوری در خاورمیانه خسته شده است و عقبنشینی باراک اوباما از منطقه و عدم تمایل دونالد ترامپ به انتقام گرفتن از ایران به دلیل حمله پهپادها به تاسیسات نفتی کلیدی عربستان سعودی در سال 2019 صحت این ادعا را به ثبوت میرساند. بایدن فقط نظم جدید را قانونی کرد.
امارات و سعودی می دانند که با خروج برادر بزرگشان یعنی ایالات متحده، دیگر قادر به خصومت با ایران قدرتمند نخواهند بود. اکنون عربستان در حال احیای روابط با ایران و قطر و کاهش مشارکت خود در یمن است. امارات از درگیریها در لیبی و یمن دست کشیده و روابط خود را با ایران، قطر و سوریه برقرار کرده است. عراق به عنوان میانجی بین ایران و عربستان سعودی عمل کرد. ملک عبدالله پادشاه اردن برای اولینبار در ده سال اخیر با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه که مورد حمایت ایران است، تماس گرفت. کاخ اردن اعلام کرد که آنها در مورد روابط «کشورهای برادر» صحبت کردند.
گزارش تارنمای آمریکایی از رشد چشمگیر صادرات نفت ایران
یک تارنمای آمریکایی از افزایش چشمگیر صادرات نفت ایران و بیاعتنایی بیشتر کشورها به تحریمهای خبر داد.
«واشنگتن فری بیکن» در گزارشی نوشت همزمان با تلاشهای دولت بایدن برای احیای برجام، فروش نفت ایران در ماههای اخیر افزایش یافته است.
در همین حال دولت بایدن، چشمش را به روی افزایش چشمگیر معاملات نفتی ایران بسته است. چین طی سه ماه گذشته به طور متوسط روزانه نزدیک به ۸۰۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد کرده؛ تقریباً دو برابر مقداری که در مدت مشابه سال گذشته از ایران خریداری میکرد.
این افزایش در بحبوحه تلاش چین و ایران برای تقویت روابط دیپلماتیک و وادار کردن دولت بایدن به لغو تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد.
ایران همچنین مشغول ساخت ناوگانی از کشتیهای نامرئی بوده که نفت را به چین، سوریه، ونزوئلا، روسیه و سایر کشورها منتقل میکنند. این کشتیها با خاموش کردن فرستندههای خود تحریمها را دور میزنند.
کارشناسان میگویند ایران به این ترتیب یک فرصت مالی جدید پدید آورده است.
کلیر جانگمن رئیسگروه «اتحاد در مقابل ایران هستهای» گفت:افزایش صادرات نفت ایران به چین به عدم اجرای تحریمها مربوط میشود. یک مقام وزارت امور خارجه آمریکا هم گفت که چین همچنان «یک شریک تجاری مهم برای ایران» است.
گزارش تارنمای آمریکایی که مستند به واقعیات است، بار دیگر فضاسازیهای دروغین خبرگزاری انگلیسی رویتر در ادعای کاهش صادرات نفت ایران را نشان میدهد.
وزیر نفت هم در گزارش دیروز خود به دولت، از افزایش صادرات نفت و فرآوردههای پتروشیمی خبر داد.
اعتراف به افزایش 730 درصدی تورم در دولت روحانی
خبرگزاری وابسته به چند مقام دولت سابق تصریح کرد: تورم رسمی
در 8 سال دولت روحانی، 730 درصد افزایش یافته است.
خبرآنلاین با اشاره تلویحی بر چرایی عملکرد دولت سابق، به نقل از یک کارشناس بازار سرمایه نوشت: کشور در 8 سال گذشته به طور رسمی
730 درصد تورم داشته و نقدینگیاش در این مدت از 4 هزار هزار میلیارد تومان عبور کرده و در حال حاضر 50 درصد تورم است. بعد از 7 سال پیاپی که تورماش میانگین 100 درصد بوده، دچار ابرتورم است و در نتیجه این ابرتورم است که وزارت رفاه میگوید: دو میلیون خانوار زیر خط فقر هستند؛ یعنی 30 میلیون نفر این ساختار تورمی، منجر به شکلگیری نابهنجاریهایی در کشور میشود.
سرمایه اجتماعی دولت از میان میرود و در نتیجه این نابهنجاریها است که در مقطع فعلی بازار سرمایه آسیب دیده است؛ و دوباره منجر به اختلاف طبقاتی، رشد فقر، گسترش دهکهای فقیر و نابسامانی خواهد شد اما در مقطع فعلی بیشترین آسیب را از این نابهنجاریها بازار سرمایه و قشر سهامداران دیدهاند.
کسری بودجه فعلی کشور ۴۶۴ هزار میلیارد تومان است سال آینده حداقل کسری بودجه به هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان میرسد.
در حال حاضر در ساختار بودجهای قریب به ۳۰ الی ۴۰ درصد کسری وجود دارد و دولت راهی برای تامین کسری بودجه ندارد و این کسری بودجه به آنها از دولت قبل به ارث رسیده است و این حجم از کسری بودجه برای اقتصاد کشور یک فاجعه است.
فلاح در ادامه گفت: اگر دولت همین روند را بدون اصلاح ساختار بودجه در پیش گیرد به دلیل ناترازیهایی که در بودجه ما از قبل وجود داشته است در دو سال آینده بیش از ۵۰ درصد بودجه کسری خواهیم داشت.
آمریکا نه تعهدی دارد نه تضمین میدهد(!)
مدیر کل سابق خاورمیانه در وزارت خارجه و از طرفداران سینهچاک برجام گفت: حتی با توافق مجدد، هیچ ضمانتی برای عدم خروج کشورها وجود ندارد.
قاسم محبعلی از فعالان طیف اصلاحطلب به روزنامه آرمان گفت: جو بایدن چه در دوره مبارزات انتخاباتی و چه پس از آن بازگشت به برجام را مقدمهای برای مذاکره و حل و فصل سایر مسائل مورد اختلاف قلمداد کرد. بله میشود که دو طرف توافق کنند که یک جا به توافق بازگردند یا اینکه گام به گام توافق کنند. البته همین مسئله نیز از دید آمریکاییها نیاز به توافق دارد نه اینگونه که وزیر خارجه کشورمان گفته رئیسجمهور آمریکا یک فرمان صادر کند. لذا به نظر نمیرسد چنین چیزی عملی باشد. آمریکاییها حتی در جریان برجام نیز تحریمهایی را علیه ایران اعمال کردند و ادعای آنها این است که تحریمهایی که متعهد به برداشتن آن بودند تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران بود که در برجام توافق شده ولی تحریمهای دیگر آمریکا که شامل برنامه قدرت دفاعی، تروریسم، حقوق بشر و سیاست خاورمیانهای ایران در ارتباط با سوریه، لبنان، عراق و یمن است متفاوت از آن توافق است. در برجام 2015 چنین توافقی نبود که سایر تحریمها برداشته شود. تحریمهای نظامی که قرار بود 5 سال پس از اجرای برجام و تحریمهای موشکی نیز پس از پایان برجام لغو شود. لذا بر سر این موضوع بین طرفین توافق وجود ندارد که این تحریمها که آمریکاییها اعمال میکنند مرتبط با برجام است یا تحریمهای جداگانه خارج از برجام است. این هم جزء همان مسائلی است که باید در پای میز مذاکره در خصوص آن بحث و تصمیمگیری و مشخص شود که تفاهمی بر روی آن وجود دارد یا خیر.
وی میافزاید: به هر حال وقتی در سطح بینالملل اختلاف به وجود میآید جدا از اینکه حق با چه کسی است اختلاف باید از طریق مذاکره حل و فصل شود و دادگاه یا قاضی وجود ندارد که مشخص کند چه کسی درست میگوید یا چه کسی اشتباه میکند. لذا راه حل کم هزینه این مسئله از طریق دیپلماسی است.
«محبعلی» در پاسخ این سؤال که 3 سال پس از انعقاد برجام بدون هیچ ضمانت اجرایی آمریکا از توافق خارج شد و طرفین نیز نتوانستند به لحاظ قانونی آمریکا را به جهت خروج مجازات کنند؛ حال این نگرانی وجود دارد که چه تضمینی خواهد بود که دوباره توافق ایجاد شود اما دولت بعدی آمریکا از آن خارج نشود و در حقیقت چه ضمانت اجرایی در برجام موجود است؟، گفت: در این خصوص باید به دو مسئله توجه کنیم؛ نخست اینکه برجام یک قرارداد یا موافقتنامه نبود بلکه برجام اجرایی بر این پایه بود که از نگاه شورای امنیت برنامه هستهای ایران طی هشت سال به یک برنامه صلحآمیز تبدیل شود. لذا اینکه برجام را یک توافق الزامآور برای آمریکاییها، اروپاییها و حتی روسها و چینیها محاسبه کنیم اساساً چنین چیزی در برجام دیده نشده بود. بلکه طرف متعهد به لحاظ قطعنامههای شورای امنیت ایران بود.
وی ادامه داد: بنابراین اینکه اطمینان داشته باشیم چه این دولت یا دولت بعدی آمریکا یا حتی اروپاییها و چین و روسیه از برجام خارج شوند چنین اطمینانی هیچ گاه وجود ندارد و برجام اساساً یک برنامه داوطلبانه طرفینی است. اما در عین حال باید توجه داشت که برای هیچ قرارداد بینالمللی نیز ضمانت قطعی وجود ندارد و همه قراردادهای بینالمللی براساس آنچه پایداری شرایط خوانده میشود پیش میروند و اگر شرایط تغییر کند ممکن است که آن توافق نیز بشکند و با چالش روبهرو گردد. مگر اینکه در توافقات اشاره شود که اگر یک طرف توافق را بشکند یک داوری وجود داشته باشد که نسبت به آن نظر دهد. هر چند که در برجام چنین چیزی وجود نداشت که داوری ثالثی وجود داشته باشد و در ارتباط با آن تصمیم بگیرد. لذا اگر این مسئله درست دیده نشود ممکن است در تحلیل قضیه اشتباهاتی به وجود بیاید. لذا اساساً ایران نمیتوانست پیشنهاد توافق دوجانبه با طرفین برجام جهت الزامآور بودن توافق دهد چون سایر طرفها نیازی به این مسئله نداشتند و براساس قطعنامه شورای امنیت مسئلهای وجود نداشت که طرفهای مقابل هم متعهد شوند. لذا ایران به شورای امنیت متعهد بود نه به اعضای برجام و آنها نیز از جانب شورای امنیت با ایران صحبت میکردند نه از جانب کشور خودشان. در نتیجه چنین امکانی برای هیچکس از جمله آقای ظریف و حتی تیم حاضر نیز وجود ندارد که چنین چیزی را درخواست کند. متأسفانه تیم جدید به دلیل عدم آشنایی و سابقه دیپلماسی و عدم آشنایی با مسائل بینالملل و خلع سلاح صحبتهایی میکنند که چندان با واقعیتها منطبق نبوده، گمراه کننده و برخلاف منافع ملی است و باعث تحمیل هزینههای بیشتر به ایران میشود.
اظهارات این دیپلمات سابق وابسته به طیف اصلاحطلب - فارغ از برخی اشتباهات و مغالطات وی- از ارتکاب یک افتضاح کامل در تیم روحانی و ظریف حکایت میکند.
او البته توضیح نداده که اگر برجام فاقد هر نوع ضمانتی بود، چرا تیم روحانی و ظریف پذیرفتند همه تعهدات طرف ایرانی را نقداً ظرف 2 ماه، با واگذاری یا اوراق و بتنریزی و تعطیلی 95 درصد برنامه هستهای انجام دهند؛ به جای آن که تعهدات را متقابل، متوازن و تدریجی و پایاپای انجام دهند؟
ثانیاً تیم روحانی و ظریف بارها از برجام به عنوان «توافق برد- برد» و «فتحالفتوح قرن» یاد کردند و این که «امضای کری تضمین است» و «آمریکا نمیتواند توافق را زیرپا بگذارد»؛ نه این که بگویند قرار است طرف آمریکایی و شرکایش قاضی باشد و طرف ایرانی، متهم محکمه آنها که باج بخواهند اما به تعهدات خود- از جمله لغو تحریمها- عمل نکنند. ضمناً انکار تعهدات اقتصادی آمریکا- لغو تحریمها- هم از آن شیرینکاریهای مدعیان اصلاحات است. قبل از توافق، مدعی لغو همه تحریمها شدند و پس از عهدشکنی آمریکا، تعهدات آمریکا را انکار کردند تا شرمنده خباثت آمریکا نشوند؛ انگار که قرار بوده صرفاً بیگاری به آمریکا بدهند!
افتضاح دیگر این است که جناب دیپلمات نابغه ادعا میکند معلوم نیست قرار بوده کدام تحریمها لغو شود و حال آن که اولاً تعهد روحانی با مردم و نظام، لغو همه تحریمهای مالی و بانکی بود و ثانیاً درباره اختلافی بودن موضوع، تردیدی وجود ندارد که آمریکا در پسابرجام 700 تحریم را به 1500 تحریم رسانده و انتفاع ایران را به حداقل رسانده است و این اتفاق هم در اثر اعلام خروج رسمی آمریکا اتفاق افتاده؛ بنابراین مضحک است که آقای محبعلی ادعا کند مسئله، اختلافی است و باید مذاکره کرد تا اختلاف حل شود!
در حالی که 6 دور مذاکرات وین در دولت سابق در اثر زیادهخواهی دولت بایدن به بنبست خورده، آقای محبعلی توضیح نمیدهد دوباره مذاکره کنیم اما توقع تضمین نداشته باشیم،دقیقاٍ یعنی چه؟ یعنی ایشان فقط نگران طرف آمریکایی است که از کاهش تعهدات ایران به دست و پا افتاده است؟!
اندیشکده آمریکایی: نفوذ ایران در عراق از بین رفتنی نیست
یک اندیشکده آمریکایی تأکید کرد مقتدی صدر شاید از لحاظ تاکتیکی با ایران زاویه داشته باشد اما وارد یک مسیر خصمانه با ایرانیها نخواهد شد. حزب دموکرات کردستان یا الحبوسی هم این کار را نخواهند کرد. از این رو، ایران سرانجام باز هم رد پایی قدرتمند در عراق خواهد داشت.
موسسه صلح آمریکا در تحلیلی نوشت: پلتفرم سیاسی صدر از مجموعهای گسترده از شخصیتهای قومی و سیاسی تشکیل شده است. هرچند فهرست انتخاباتی صدر اکثر کرسیهای مجلس عراق را به خود اختصاص داده اما این تضمین نمیکند که او خواهد توانست بزرگترین ائتلاف را در مجلس تشکیل دهد تا تعیینکننده نخستوزیر باشد.
انتصاب نخستوزیر در عراق بیشتر از انتخابات، به اجماع درونشیعیای بستگی دارد که اغلب توسط ایرانیها تسهیل میشود. انتخابات سال ۲۰۲۱ هم از این قاعده مستثنی نیست.
فتح، المالکی، خمیس الخنجر، رهبر ائتلاف عزم- که همگی از وابستگان به ایران به شمار میروند- هنوز بلوک چشمگیری در اختیار دارند که باعث میشود آنها عاملی اساسی در تصمیمسازی باشند. در عراق اغلب تصمیمگیریها از طریق اجماع انجام میشود.
مقتدی صدر شاید از لحاظ تاکتیکی با ایران زاویه داشته باشد اما وارد یک مسیر خصمانه با ایرانیها نخواهد شد.
به علاوه ایرانیها از الحشدالشعبی برای یافتن زمینههای مشترک با احزاب شیعه استفاده خواهند کرد، احزابی که همگی بهعنوان «پیروز انتخابات» معرفی خواهند شد.
هنوز نمیتوان گفت که نتایج این انتخابات چه تأثیری بر روابط آمریکا و عراق خواهد گذاشت. آنچه روشن است اینکه ایرانیها همچنان از عراق برای اعمال فشار علیه دولت بایدن بهره خواهند گرفت، دستکم تا زمانی که گفتوگوهای وین به لغو تحریمها نینجامیده باشد. ایرانیها برای حفظ چالشهای آمریکا در عراق در سقفی معین تلاش خواهند کرد.