به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 7,443
بازدید دیروز: 20,540
بازدید هفته: 7,443
بازدید ماه: 118,501
بازدید کل: 26,478,935
افراد آنلاین: 70
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱٤ تیر ۱٤۰٤
Saturday , 5 July 2025
السبت ، ۱۰ محرّم ۱٤٤۷
تیر 1404
جپچسدیش
654321
13121110987
20191817161514
27262524232221
31302928
آخرین اخبار
۱۱۷۶- درمکتب امام (ره) : ماجرای احوالپرسی امام خمینی(ره) از حاج احمد متوسلیان ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
درمکتب امام (ره) :
 
ماجرای احوالپرسی امام خمینی(ره) از حاج احمد متوسلیان
 

سردار بي نشان | امیر متوسلیان

پس از فتح خرمشهر مقرر شد تا کادرهای اصلی و فرماندهی تیپ ۲۷ حضرت رسول‌(ص) به محضر حضرت امام خمینی(ره) مشرف شوند. در روز موعود فرماندهان خدمت امام رسیدند اما در آن جمع، از متوسلیان خبری نبود. یکی از فرماندهان درباره این واقعه می‌گوید: ما و سایر فرماندهان به اتفاق فرماندهی محترم کل سپاه خدمت حضرت امام رسیدیم. حاج احمد دیر رسیده بود علت را جویا شدیم فهمیدیم به رسم رفاقت رفته بود تا مهندس ناصر کاظمی فرمانده سپاه کردستان را بیاورد تا به همراه فرماندهان فاتح خرمشهر به ملاقات امام بیاید، اما این دو نفر موقعی به جماران رسیدند که ملاقات تمام شده بود. به حضرت امام‌(ره) اطلاع دادند که حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله‌(ص) آمده و  وقت ملاقات هم تمام شده، شما چی می‌فرمائید؟ حضرت امام با خوشروئی تمام اجازه فرمودند حاج احمد و حاج ناصر کاظمی افتخار حضور پیدا کنند.
عباس برقی از مسئولین یگان ذوالفقار از تیپ ۲۷ از این دیدار می‌گوید‌: از بیت که خارج  شدیم هر کدام از بچه‌ها چیزی می‌گفت؛ یکی از نورانیت حضرت امام صحبت می‌کرد و دیگر از خلوص معنوی او می‌گفت؛ در این بین ناگهان چشمم به حاج احمد افتاد که عصا به دست با پای زخمی و ترکش خورده از بیت خارج شد و با صدای بلند گفت: به خدا قسم دیگر عصا به دست نمی‌گیرم می‌خواهم بدون عصا راه بروم‌.
جمعی که آنجا بودیم با نگرانی به او نگاه کردیم، همه می‌دانستیم که حاج احمد با حضرت امام ملاقات خصوصی داشته و اینکه در آنجا چه گذشته کسی خبر نداشت. سرانجام طاقت نیاوردیم به همراه چند نفر سراغ او رفتیم و جریان را پرسیدیم‌، گفت: پیش امام که بودم ایشان با لحنی پدرانه از من پرسید: آقای متوسلیان پایت چه شده؟ در جواب گفتم: زخمی شده، بعد هم ساکت شدم؛ آن وقت امام با همان مهربانی دستی روی پایم کشید و فرمودند: ان‌شاءالله خوب می‌شود و شما به دنبال عملیات می‌روی.
 بعد از این واقعه بود که حاج احمد همه را جمع کرد و گفت: برادرها، یا زنگی زنگ یا رومی روم؛ دیگر تکلیف ما واضح است و به این ترتیب زمینه عملیات رمضان و پیروزی‌های بعدی رزمندگان اسلام فراهم شد. 
* به نقل از: کتاب همپای صاعقه‌، نوشته: حسین بهزاد، گل علی بابایی ص ۷۶۰، چاپ نهم ۱۳۸۷ خاطره به نقل از نوار مصاحبه با محمد کوثری فرمانده اسبق لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) تهران آرشیو نوار معاونت فرهنگی لشکر ۲۷