* گفتوگو را با آیتالله محمدی عراقی ادامه میدهیم. اگریک جوان با روحیه و انگیزه انقلابی به علامه مصباح رجوع و از ایشان توصیهای طلب میکرد، ایشان چه پاسخی میدادند؟
آیتالله محمود محمدی عراقی(عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان و مسئول دفتر رهبر انقلاب در قم): آیتالله مصباح علاقه و محبت خاصی نسبت به جوانان داشتند به خصوص جوانان دانشجو و طلبه. ایشان گویا رسالت اصلی خودشان را کشف نیروهای نخبه و مستعد از میان دانشجویان و طلاب و همچنین تربیت دینی آنها میدانستند. آیتالله مصباح حاضر بودند از همهچیز خود بگذرند برای اینکه عقیده و ایمان این جوانان را تقویت کنند. از سوی دیگر ایشان نسبت به حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و به طور کلی مسئله ولایت حقیقتاً از عمق جان معتقد بودند. به طور ویژه نیز فرمایشات رهبر انقلاب مخصوصاً بیانیه گام دوم را به نوعی یک الهام الهی میدانستند. لذا بیانیه گام دوم را نقشه راه چهلواره دوم میدانستند و محور اصلی و مخاطب اصلی آن را جوانان معرفی میکردند. علامه مصباح روی چند موضوع تکیه میکردند که در این بیانیه به آن اشاره شده است. از جمله اینکه خودسازی در دوران جوانی امکانپذیر است و باید از جوانی به این موضوع توجه داشت. موضوع دیگری که مورد توجه و تاکید آیتالله مصباح نسبت به این بیانیه بود، توجه به اعتقادات دینی است. ایشان معتقد بودند که اگر بر اساس برهان، منطق و استدلال قوی، عقیده درست بشود همه چیزهای دیگر هم درست خواهد شد. لذا ریشه همه آسیبها را در ضعف عقیده میدانستند. علاوهبر این روی موضوع معنویت و اخلاق نیز تاکید ویژهای داشتند و میفرمودند انسانی که خودش را نساخته باشد نمیتواند جامعه را بسازد. بنابراین خودسازی مقدمه جامعهپردازی است. مسئله بعدی اطاعت از رهبری و تاکید بر بصیرت بود. ایشان بارها در توصیه به جوانان میفرمودند شما به آنچه که میفهمید عمل کنید، خداوند آنچه را که نمیدانید راهنمایی خواهد کرد.
* در حال حاضر که دولت و مجلس، انقلابی هستند و زمینه برای اثرگذاری در کارهای اجرایی هست، بسط آموزش مبانی اندیشه اسلامی چه جایگاهی دارد؟
آیتالله محمود محمدی عراقی: حضرت آیتالله مصباح از قبل پیروزی انقلاب تاکید ویژهای روی تقویت مبانی فکری و اعتقادی داشتند. اعتقاد ایشان این بود که مبانی فکری و اعتقادی زیربنای زندگی انسانهاست. یعنی زندگی انسانی بدون یک زیرساخت فکری صحیح اصلاً تحقق پیدا نمیکند. لذا این زیربنای فکری مهمترین نقش را در تکمیل زنجیره تحقق اهداف انقلاب دارد. ایشان عمیقاً معتقد بودند که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. بنابراین کسانی که میخواهند این انقلاب را در اهداف خودش محقق کنند ابتدا باید به بنیانهای اعتقادی خودشان توجه کنند و بعد از آن به بنیانهای اخلاقی بپردازند. اساساً هویت انقلاب اسلامی از نگاه ایشان یک هویت فرهنگی میباشد. ما تنها در صورتی میتوانیم در مسائل مدیریتی موفق باشیم که مدیران ما یک حد نصابی از مبانی فکری را دارا باشد. این حد نصاب برای تمام کارگزاران ما ضرورت دارد و اگر به همین میزان وجود نداشته باشد در آزمونهای مختلف ممکن است که انسان بلغزد. ایشان معتقد بودند بسیاری از فسادهایی که بعد از پیروزی انقلاب در جامعه ما پیش آمده است عمدتاً به خاطر ضعف بنیانهای اعتقادی و اخلاقی مدیران و کارگزاران است. به همین دلیل آیتالله مصباح عمر شریفشان را برای تقویت مبانی فکری جوانان صرف کردند و تاکید داشتند که کادر نظام اسلامی ما قبل از هر چیز باید این حد نصاب را کسب کنند. بهترین مصداق برای کسب این حد نصاب از مبانی فکری که توسط خود ایشان طراحی شده، طرحی است به نام طرح ولایت. ایشان این طرح را به عنوان ثمره ۶۰ سال کار فکری و فرهنگی و حاصل عمر و تجربه طولانی خودشان در کارهای آموزشی و کادرسازی میدانند. در یک ساختار الهی، انسان است که نقش اصلی را ایفا میکند. بنابراین مهمتر از هر چیز باید انسانها ساخته شوند. اگر انسانها ساخته و تربیت شوند، نظام اسلامی محقق خواهد شد و به اهدافش خواهد رسید. در غیر اینصورت هر کاری که ما انجام دهیم تحت تاثیر تفکرات التقاطی، اندیشههای غربی و ارزشهای اخلاقی تحتالشعاع قرار خواهد گرفت.
* طرح حضرت علامه برای اصلاحات اجتماعی به صورت ریشهای چه بود؟
آیتالله محمود محمدی عراقی: از حدود ۲۰ سال
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان به کار جمعی و تشکیلاتی توجه و تاکید داشتند. در حوزه علمیه هم برای تاسیس چنین کارهایی به نوعی بنیانگذار بودند. به عنوان نمونه یکی از موسسین هیئت مدرسین که بعداً به جامعه مدرسین تبدیل شد آیتالله مصباح بود. بارها ایشان به دلیل همین برنامههای جمعی و کارهای تشکیلاتی از سوی ساواک تحت تعقیب قرار گرفت. برای رسیدگی به برنامههای هیئتهای موتلفه که مورد تایید حضرت امام بود ایشان آخر هفتهها از قم به تهران میآمدند و به همراه شهید بهشتی و شهید مطهری و... برنامههای آموزشی برای کادرهای این هیئتها برگزار میکردند. تمام فعالیتهای ایشان را اگر مرور کنید این حقیقت نمایان میشود که ایشان ضروریترین کار را تقویت بنیه معرفتی و اعتقادی جوانان میدانستند. از تاسیس بخش آموزش موسسه در راه حق و کارهایی که در بنیاد باقرالعلوم انجام میشد تا موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و حتی تاسیس مدرسه رشد (برای آموزش نوجوانان در مقاطع دبیرستان) از جمله فعالیتهای ایشان است. بیشترین تاکید و پیگیری که در همه این کارها هم صورت میگرفت تاکید بر مسئله ولایت بود، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل. لذا شما اگر آثار ایشان را بررسی بفرمایید خواهید دید تمام رویکردهای ایشان حتی در مسائل عبادی برگرفته از نگاه به مسئله ولایت و حکومت اسلامی است.
* حمایت آیتالله مصباح از برخی گروههای سیاسی بر خلاف نظر ایشان که مدل حزبی را برای فعالیتهای اجتماعی و تشکیلاتی مطلوب نمیدانستند چگونه قابل تحلیل است؟
آیتالله محمود محمدی عراقی: برخی افراد مطمئن با توجه به شرایط به وجود آمده در دو دهه اخیر و ایجاد جریانهای سیاسی که با انحرافهایی همراه بودند و فصل مشترک همه این جریانات تضعیف نظام ولایی بود، احساس مسئولیت کردند تا در مقابل این جریانات فعالیتی را انجام بدهند. آیتالله مصباح در مواجهه با این افراد مانع نشدند و تنها تاکیدی که داشتند این بود که این دوستان برای اطمینان از عدم انحراف از مسیر دینی و انقلابی باید خود را تحت نظارت یک هیئت علمی و فقهی قرار بدهند. لذا شما ملاحظه میفرمایید فرزندان و اکثر شاگردان نزدیک ایشان از نزدیک هیچ فعالیت مستقیمی در ارتباط با گروههای سیاسی ندارند. در عین حال دلیلی هم نداشت اگر افرادی احساس مسئولیت کردند و با یک شرایط و نظارتی وارد این میدان شدند مانع آنها بشوند بلکه از همین افراد بهاندازه خود حمایت کردند.
* اگر خاطره یا توصیهای از روزهای پایانی عمر آیتالله مصباح به خاطر دارید بیان بفرمایید.
آیتالله محمود محمدی عراقی: شاید در سالها و ماههای پایانی حیات نورانی ایشان جلسهای نبود که خدمت ایشان برسیم و روی نعمت ولایت به خصوص شخص رهبر معظم انقلاب تاکید نکنند. اگر بگویم شخص رهبر انقلاب را بزرگترین نعمت خدا میدانستند مبالغه نکردم. به عنوان یک خاطره عرض کنم؛ بعد از رحلت حضرت امام، صحنهای را بنده خودم شاهد بودم که در اولین دیدار آیتالله مصباح با حضرت آیتالله خامنهای صحنه عجیبی اتفاق افتاد. بنده پشت سر آیتالله مصباح وارد شدیم. به محض ورود،
-رهبر انقلاب به استقبال آیتالله مصباح آمدند. به یکباره ایشان دست رهبر انقلاب را گرفت و با اصرار میخواست ببوسد. حضرت آقا استنکاف میکردند اما در برابر استنکاف آقا علامه مصباح میگفت این موضوع حساب دیگری دارد و مسئله ولایت است. چنین برخوردی نشان از عمق باور ایشان نسبت به مسئله ولایت فقیه دارد.
واقعاً جای تاسف دارد برای کسانی که با انگیزههای سیاسی پرده بر چهره حقیقت میکشند. در یکی از مجالسی که به مناسبت رحلت حضرت علامه برگزار شد جوانی به بنده مراجعه کرد و میگفت که من آنقدر درباره آیتالله مصباح مطالب منفی شنیدهام که حتی از اسم ایشان هم متنفر شده بودم! تا چه رسد به آنکه آثار و کتابهایشان را دنبال کنم. ببینید چه جفایی نسبت به ایشان به عنوان یک متفکر اسلامی، اندیشمند بزرگ، ایدئولوگ و فیلسوف صورت گرفت. فارغ از گرایشهای سیاسی بنده معتقدم ما باید برای اندیشمندان خود فوق هرگونه گرایش سیاسی، اهمیت و احترام قائل باشیم. این ظلم بزرگی است که بخواهیم به خاطر خط و خطوط سیاسی جوانان جامعه را از یک متفکر بزرگ دینی، فکری و فلسفی محروم کنیم. ما از قبل از انقلاب در میان طوفانهای فکری جریانهای چپ و راست و التقاطی و حتی الحادی، استاد مصباح را به عنوان یک روحانی روشنفکر که به خوبی میتواند از عهده شبهات و حملات فکری آنها بر بیاید میشناختیم. اگر بخواهم سه نفر را با چنین خصوصیاتی نام ببرم علاوه بر شهید بهشتی و شهید مطهری حتماً از آیتالله مصباح یاد میکنم. شما مناظرههای اوایل انقلاب را به یاد بیاورید. در این مناظرهها شخصیتی مثل احسان طبری قرار داشت که به عنوان برجستهترین فیلسوف مارکسیستها در منطقه و جهان بود و آثارش در کشورهایی مثل شوروی تدریس میشد. آیتالله مصباح توانست برتری تفکر اسلامی را به خوبی نشان بدهد و منطق قوی ایشان برای همه کاملاً روشن شد. به هرحال متاسفانه برخی خطوط سیاسی باعث شد آنطور که باید و شاید از منطق فکری آیتالله مصباح در جامعه استفاده نشود و به نظر من این یک جفا در حق مکتب و جامعه بود نه صرفاً جفای در حق شخص آیتالله مصباح. حالا که غبار فتنهها بر زمین نشسته و خوشبختانه آثار ایشان در دسترس ما قرار دارد بهترین فرصت برای جوانان دانشگاهی و حوزوی ماست. همانطور که آثار شهید مطهری نقش بسیار مهمی در تعمیق ایدئولوژی و تفکر اسلامی داشت از آثار استاد مصباح هم غافل نشویم و آن را برای همه اقشار جامعه به خصوص جوانان ارائه نماییم. به طور ویژه طرح ولایت را که خود آیتالله مصباح حاصل عمرشان میدانستند باید فراگیر شود. این نعمت بزرگ یک قدرت اندیشهای را برای جوانان ایجاد کرده و آنها را در برابر اندیشههای انحرافی و التقاطی مصونیت میبخشد. ما نیاز به یک منظومه فکری برای جوانان داریم. بسیاری از افراد هستند که مطالعات زیادی دارند اما وقتی با یک جریان و مکتب منسجم فکری مواجه میشوند کم میآورند. لذا شاید مهمترین خصوصیت طرح ولایت در این است که یک منظومه فکری را برای جوانان ایجاد میکند تا در برابر شبهات به راحتی نلغزند.
* بابت وقتی که به کیهان اختصاص دادید متشکریم.