فرماندهان جنگ نرم به جوانان امید بدهند
۱۴۰۰/۱۰/۱۴
گزیده سخنان کلیدی رهبر انقلاب درباره فتنه 88
فصل چهارم: از تنفیذ تا 22 بهمن 1388
از این اشخاص انتظار نداشتیم | آنچه در بعد از انتخابات اتّفاق افتاد، اصل قضایا خیلی خلاف انتظار ما نبود؛ اگر چه اشخاصی که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود. (4 شهریور 1388)
این حوادث دور از انتظار نبود | بروز چنین حوادثی برای ما هیچ خلاف انتظار نیست؛ یعنی حالا اگر تعبیر دقیقتری بخواهم بکنم، «چندان»؛ نگوییم «هیچ» خلاف انتظار نیست. یعنی تا حدود زیادی انتظار حوادثی از این قبیل هست، به دلایل گوناگون: رسالتی که برای نظام قائلیم، رسالتی که برای اسلام قائلیم، معنایی که برای جمهوری اسلامی در ذهنمان داریم، تعریفی که جمهوری اسلامی از خودش برای ما در طول این 30 سال کرده، هوشمندی مردممان و جوانانمان که به تجربه رسیده، وجود آزادی ناگزیر که به حکم اسلام باید این آزادی در کشور باشد و ما به آن اعتقاد داریم... این حوادث چندان خلاف انتظار نیست. آنچه که مهم است این است که یک انسان باشرف، مؤمن، معتقد به اهداف والای جمهوری اسلامی، بداند که در اینجور حوادث چهکار باید بکند. (8 شهریور 1388)
نقش افسران جوان جنگ نرم | در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکریاند؛ یعنی شما افسران جوانِ جبهه مقابله با جنگ نرمید. اینی که چهکار باید بکنید، چهجوری باید عمل کنید، چهجوری باید تبیین کنید، اینها چیزهایی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهایی است که خود شماها باید در مجامع اصلیتان، فکریتان، در اتاقهای فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخّص است: هدف، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله با یک حرکت همهجانبه متّکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته علمىِ رسانهای؛ باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود. (4 شهریور 1388)
دانشگاه تحت تأثیر حوادث سیاسی حقیر قرار نگیرد | مواظب باشید توی این قضایای سیاسی کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمی دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههای ما، کلاسهای ما، مراکز تحقیقاتی ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنی یکی از مسائل مهم در پیش روی شما، حفظ حرکت علمی در دانشگاهها است. دشمنها خیلی دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدّتی لااقل دچار تعطیلی و تشنّج و اختلالهای گوناگونی باشد؛ این برایشان یک نقطه مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسی برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدّت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدّت به ضرر آنها است. (4 شهریور 1388)
نقش فرماندهان جنگ نرم؛ امید بدهید |
شما فرماندهی هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسایی بکنید؛ هدفهای دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههای دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طرّاحی کلان بکنید و در این طرّاحی کلان، حرکت کنید. در رتبههای مختلف، فرماندهانِ بالا این نقشها را ایفا میکنند. استادی که بتواند این نقش را ایفا کند، آن استاد شایسته حال و آینده نظام جمهوری اسلامی است. توقّع از اساتید محترم این است. جوانهایتان را توجیه کنید... به اینها قدرت تحلیل بدهید؛ به اینها توان کار و نشاط کار بدهید. چهجور؟ با امید دادن؛ با امیدبخشیدن. فضای کلاس را، فضای محیط درس و دانشگاه را فضای امید کنید؛ امید به آینده. بدترین بلایی که ممکن است بر سر یک نسل در یک کشور بیاید، ناامیدی است، یأس است. اینکه میگویند: آقا! چه فایده دارد؟ فایدهای ندارد. این روحیّه «فایدهای ندارد» _ یأس از آینده _
سمّ مهلک همه فعّالیّتها است؛ چه فعّالیّتهای اجتماعی و سیاسی، چه حتّی فعّالیّتهای علمی، فعّالیّتهای پژوهشی. (8 شهریور 1388)
آزاداندیشی بهجای جوگیری | از اظهارنظر هیچ نباید بیمناک بود. این کرسیهای آزاداندیشی که ما گفتیم، در دانشگاهها باید تحقّق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحثهای مهمّ تخصّصی در زمینه سیاسی، در زمینههای اجتماعی، در زمینههای گوناگون حتّی فکری و مذهبی، در محیطهای سالمی بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئنّاً ضایعاتی که از کشاندن این بحثها به محیطهای عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتیکه با عامّه مردم، افراد مواجه میشوند، همه نمیتوانند خودشان را حفظ کنند.
مواجهه با عامّه مردم، انسانها را دچار انحرافها و انحطاطها و لغزشهای زیادی میکند که متأسّفانه ما شاهد بودیم. خیلی از افرادی که شما میبینید در مواجهه با عامّه مردم یک حرفی میزنند، یک چیزی میگویند، در اعماق دلشان ایبسا خیلی اعتقادی هم ندارند؛ به تعبیر بعضیها جوگیر میشوند. این خیلی چیز بدی است. اگر در محیطهای خاص، محیطهای آزاداندیشی و آزادفکری، این مسائل مطرح بشود _ مسائل تخصّصی، مسائل فکری، مسائل چالشبرانگیز _
مطمئنّاً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد.
(8 شهریور 1388)
تبیین، مهمترین وظیفه در جنگ نرم | به نظر من وظیفه خیلی سنگین است، خیلی بزرگ است. مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الّا الله»1؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید؛ نه، آنچه را که میفهمید، بگویید. البتّه برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصّه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است... باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوههای سیاسی
_ شیوههای سیاستگران و سیاستمداران _ در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گرهگشایی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گرههای ذهنی را باز کرد؛ و این تبیین لازم دارد... رسا بگویید، روشن بگویید، مبیّن بگویید؛ امّا آنچه را که میفهمید بگویید؛ هیچ انتظار نیست _ حق هم نیست که انتظار باشد _ کسی برخلاف فهمیده خودش حرف بزند. سعی هم بکنید که آنچه که فهمیدید درست باشد.
(14 شهریور 1388)
واکنش برخی به رأی مردم، نجیبانه و جوانمردانه نبود | بعضی واکنشی که به این حرکت عظیم مردم دادند، حقّاً و انصافاً واکنش اخلاقیای نبود؛ نجیبانه و جوانمردانه نبود؛ لکن اینها «فأمّا الزّبد فیذهب جفاءً و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض»2 است.
این حرکت اصیل مردم، این جریان عظیم انقلاب، اینها است که برای این کشور و برای این ملّت و برای این تاریخ ماندنی است.
(16 شهریور 1388)
خطّ قانونشکنی توسّط دولت باز نشود| من میخواهم به شما بهعنوان مسئولین مجریّه کشور سفارش أکید بکنم که به قانون اهمّیّت بدهید. اگر چنانچه ما اینجا قانون را در مسئلهای خاص شکستیم و عمل نکردیم، صرفاً این نیست که یک قانون نقض شده باشد؛ بلکه معنایش این است که یک راهی، یک خطّی باز شد که این خط، دنباله خواهد داشت. کارِ قانونشکنی اینجوری است. اینجا که قانون نقض شد، نقض قانون یک فرصت تازهای پیدا کرد که بهوسیله دیگران انجام بگیرد. (16 شهریور 1388)
پانوشتها:
1- سوره احزاب، بخشی از آیه 39، ترجمه: «همان کسانى که پيامهاى خدا را ابلاغ میکنند و از او میترسند و از هيچکس جز خدا بيم ندارند.»
2- سوره رعد، بخشی از آیه 17، ترجمه: «امّا کف بيرون افتاده از ميان میرود ولى آنچه به مردم سود میرساند در زمين [باقى] میماند.»