زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری
روزهداري محافظت انسان از عذاب الهي
۱۴۰۱/۰۱/۲۲
روزهداري محافظت انسان از عذاب الهي
براى اينکه از فضاى ماه مبارك بهرهمند شويم، اين حديث را عرض مىكنم.حديث صحيح معتبر از پيغمبر اكرم(صلّىاللهعليهواله) اين است: الصّوم جنّهًْ من النّار(فقه الرضا(ع)، ص 402 )؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همين مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله اين لفظ: الصّيام جنّهًْ العبد المؤمن يومالقيامهًْ كما يقى احدكم سلاحه فى الدّنيا (الخصال، ج 1ف ص 54)؛ همچنان که شما در دنيا با سلاح و وسيله دفاعىِ خودتان از خود دفاع مىكنيد، در آخرت هم بهوسيله روزه از خودتان در مقابل تعرّض آتش دوزخ دفاع مىكنيد.
خصوصيّت روزه چيست كه تعبير «جنّهًْ من النّار» درباره آن بيان شده است؟ خصوصيّت روزه عبارت است از كفّ نفس. روزه، مظهر كفّ نفس است: و نهى النّفس عن الهوى(سوره نازعات، آيه 40)، مظهر صبر در مقابل گناه و غلبه مشتهيات، روزه است. لذا در روايات، ذيل آيه شريفه واستعينوا بالصّبر و الصّلاهًْ(سوره بقره، آيه 45) صبر را به روزه تعبير كردهاند. روزه، مظهر گذشت از خواستههاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است- چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال- ليكن به صورت نمادين، يك حركت اساسى براى انسان است. چرا؟ چون هواهاى نفسانى و هوسها و مشتهيات و خواستهاى نفس، همان مسيرى است كه انسان را به گناه مىرساند. اينطور نيست كه مشتهيات نفسانى با گناه ملازم و از يكديگر اجتنابناپذير باشند؛ نه، بعضى از مشتهيات نفسانى هم حلال است. امّا اينکه انسان دهنه نفس را بردارد، نفس خود را بىمهار و بىدهنه رها كند و اسير مشتهيات آن شود، همان چيزى است كه اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه فرمودند: حمل عليها اهلها (نهجالبلاغه، خطبه 16)؛ او را روى اسب سركشىانداختهاند كه دهنه آن دست اين شخص نيست و اسب سركش هم او را مىبرد به پرتگاه پرتاب مىكند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مىكِشد.
گناهان؛ صورت دنيايي عذاب الهي
گناهان، صورت مُلكى عذاب الهى هستند؛ صورت دنيايىِ عذاب الهى هم همين گناهانند. اينکه در آيه شريفه مىفرمايد: انّ الّذين يأكلون اموال اليتامى ظلما انّما يأكلون فى بطونهم نارا(سوره نساء، آيه 10)معنايش همين است؛ يعنى شما وقتى كسى را كه مال يتيم مىخورد، نگاه مىكنيد، ظاهر قضيه اين است كه مالى را بلعيد و حرامى به كيسه خود زد؛ امّا باطن قضيه اين است كه او دارد در درونِ خودش آتش تعبيه مىكند؛ اين همان آتش جهنم است. كسى كه لذّت حرامى را در اينجا آزمايش مىكند، اين لذّت، صورت ظاهر قضيه است؛ باطن قضيه در آن حيات واقعى آشكار مىشود؛ آنجايى كه پردههاى اوهام از جلوى چشم انسان فرو مىافتد و حقايق در مقابل او آشكار مىشود: هنالك تبلو كلّ نفس ما اسلفت(سوره يونس، آيه 30 ). آن روز همين لذّتِ اينجايى و دنيايى عبارت است از يك عذاب و شكنجه دوزخى. آن روز، روزى است كه واقعيات و حقايق، خود را آشكار مىكنند و آنچه را كه انسان انجام داده است، حقايق و بطون و ملكات آن در آنجا آشكار مىشود. روح ما، ملكات ما و حقايق وجودى ما هم در آنجا خودش را نشان مىدهد. مولوى مىگويد:
اى دريــده پوستيـن يوسفان
گرگ برخيزى از اين خواب گران
پنجه درندهاى كه يوسفها را در اينجا مىدرد و انسانهاى مظلوم را زير پا له مىكند، باطنش گرگ است؛ انسان نيست. اين باطن در آنجا خودش را نشان مىدهد و ظاهر مىشود. ما نبايد قيامت را فراموش كنيم؛ قيامت واقعه عظيمى است. ما بايد هميشه ياد قيامت را در ذهن خود داشته باشيم و از قيامت بترسيم.
روز قيامت؛ عرضه شدن انسان بر خدا
آيه شريفه درباره قيامت مىفرمايد: يستعجل بها الّذين لا يؤمنون بها والّذين امنوا مشفقون منها و يعلمون انّها الحقّ؛ کسانی که به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب میکنند؛ ولی آنها که ایمان آوردهاند پیوسته از آن هراسانند و میدانند آن حق است؛ (سوره شوري، آيه 18). كفّار قريش به پيغمبر مىگفتند قيامت و جهنمى كه ما را از آن مىترسانى، كجاست؟ قرآن مىفرمايد: كسانىكه ايمان دارند، از قيامت بيمناكند(همان). قيامت حقيقتاً اينگونه است. بايد از قيامت ترسناك بود، بايد قيامت را از ياد نبرد؛ اين ضامن حفظ ماست. قيامت، روز عرضه شدن بر خداست: و عرضوا على ربّك صفّا (سوره كهف، آيه 48). انسان با حقيقت خود، با باطن قلب خود، با ملكات راسخه نفس خود، در مقابل خداى متعال آشكار مىشود. اينجا هم خداى متعال باطن ما را مىبيند، امّا آنجا ديگر هيچ پردهپوشىاى وجود ندارد؛ خود ما هم مىفهميم و مىبينيم؛ خود ما هم خود را محكوم مىكنيم. روز جزا، روز پاسخگويى است؛ پاسخگويى به معناى واقعى كلمه؛ پاسخگويى بدون امكان رفع و رجوع بىمورد؛ اصلاً نمىشود انسان عذر دروغين و بيخودى بياورد. انسان در مقابل خداى متعال است؛ او گريبان انسان را مىگيرد. قيامت، روز محاسبه بىاغماض است؛ همه ما محاسبه مىشويم. قيامت، روز بسته شدن زبان است. زبانبازىهايى كه اينجا مىتوان كرد، آنجا ديگر نيست: هذا يومٌ لا ينطقون و لا يؤذن لهم فيعتذرون(سوره مرسلات، آيات 35 و 36). زبان، بسته مىشود؛ آنگاه باطن و ملكات و اعضا و جوارح انسان حرف مىزنند. اگر در دلمان حقد(کینه)، حسد، بدبينى، بدخواهى، امراض گوناگون قلبى، كينورزى نسبت به صالحان و شوق و عشق نسبت به گناهان پنهان كرده باشيم، آنجا همه آشكار مىشود. قيامت، واقعه عجيبى است.
لزوم توجّه به آيات قيامت در قرآن
آيات مربوط به قيامت خيلى تكاندهنده است. من پيشنهاد مىكنم هر كدام بهتنهايى آيات قيامت را مرور كنيم؛ چون به آن احتياج داريم. اين ديگر از چيزهايى نيست كه انسان بتواند آن را ثبت كند و آمار بدهد. صدها آيه در قرآن درباره قيامت وجود دارد؛ هم بشارتهاى قيامت هست، هم تهديدهاى آن؛ هر دو تكاندهنده است. بشارتهاى قرآن هم تكاندهنده و جذاب و شوقآفرين است؛ تهديدهاى قرآنى هم تكاندهنده است و دل انسان را آب مىكند. مجرم از شدّت عذاب الهى آرزو مىكند كه بتواند فرزند خودش را فدا كند تا نجات پيدا كند؛ عزيزان خودش و همه انسانهاى روى زمين را قربانى كند تا از عذاب نجات پيدا كند؛ امّا نمىتواند. (سوره معارج، آيات 11- 14 ) عذاب الهى است، شوخى كه نيست.
بیانات در ديدار كارگزاران نظام ـ 6/8/1383