روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «وضع موجود، فقطاندكي بد!» نوشت: «انتظار محتمل اين بود كه دولت آقاي رئيسي با حمايتي كه از سوي همه اركان نظام دارد گامهاي بلندي در جهت حل مشكلات كشور بردارد. مثلا برجام را به سرعت به نتيجه برساند يا با قاچاق ارز وكالا بهشدت و به صورت موثر مبارزه همهجانبه كند يا ازتنش در روابط بينالمللي ايران بكاهد يا بودجه كشور را كاملا در امور ضروري مردم مصرف كند و جلو هزينهسازي نهادهاي غير مسئول را بگيرد يا سراغ اصليترين مشكل كشور برود و از زواياي گوناگون امنيت سرمايهگذاري در ايران را تثبيت كند...در پاسخ ميتوان گمانهزنيهاي مختلفي پيرامون عدم تحرك دولت در زمينههاي ضروري و اساسي ارايه داد ولي يك تحليل تلخ و نگرانكننده وجود دارد كه اميد ميرود همه قرائن و شواهد اطراف آن بيمورد باشند و به زودي شاهد واقعگرايي و فعاليتهاي اساسي دولت باشيم. اينكه مسئولان ارشد دولتي دانش و تجربه كافي مديريتي نداشته باشند و فعلا بايد شاهد آزمون و خطاي آنها باشيم.»
گفتنی است دولت برآمده از جریان مدعی اصلاحات طی 8 سال بسیاری از امکانات و ظرفیتهای کشور را به پای مذاکره با آمریکا و غرب ریخت و جز تحمیل خسارتهای فراوان به مردم و نظام دستاورد دیگری به ارمغان! نیاورد. هدف از مذاکرات، لغو تحریمها بود ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه علاوهبر نابودی ارزش پول ملی، افزایش فقر، رشد وحشتناک نقدینگی، نابودی اقتصاد و معیشت مردم، افزایش چند صد درصدی قیمتها و... صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد. حالا همین جریان به عنوان شرکای کارنامه روحانی و عاملان و بانیان مشکلات فعلی، با پاک کردن صورت مسئله، بهجای عذرخواهی از مردم، با بیاخلاقی ژست طلبکار به خود گرفتهاند و ظاهرا فراموش کردهاند دولت تحت حمایتشان با چه شرایطی و در چه وضعیتی مدیریت اجرایی کشور را تحویل دولت سیزدهم داد و رفت.
نگرانی مدعیان اصلاحات از احیای برجام و گرفتن تضمین
روزنامه همدلی در تیتر 1 خود با عنوان «نگرانی مجلس از روند مذاکرات» نوشت: مجلس اصولگرای یازدهم از رفتار دولت در مسئله مذاکرات هستهای ناراضی است. نمایندگان رسماً میگویند که دولت آنان را در جریان قرار نمیدهد و آنان اطلاعات لازم را از منابعی غیر از دولت کسب میکنند. جدای از این بخشی از نمایندگان مجلس معتقدند که دولت مسیر موردنظر مجلس را در مذاکرات هستهای نادیده میگیرد و راه خودش را بدون اطلاع دادن به مجلس طی میکند. این در حالی است که به نظر میرسد فعلاً مذاکرات هستهای ایران برای احیای برجام در بلاتکلیفی به سر میبرد. تا چندی پیش برخی امیدوار بودند که این مذاکرات به نتیجه برسد و بالاخره دوباره برجام احیا شود ولی بعد از شروع تجاوز روسیه به اوکراین و کارشکنی روسها مذاکرات معلق ماند. حالا دو طرف مذاکره یعنی ایران و آمریکا میگویند ما آماده توافق نهایی هستیم اما تابهحال اتفاق جدیدی رخ نداده است. هرکدام تلاش میکنند که توپ را به زمین طرف مقابل بیندازند. بااینحال نمایندگان مجلس شورای اسلامی که عمدتاً از حامیان و همفکران دولت سید ابراهیم رئیسی هستند میگویند دولت در گرفتن ضمانت از آمریکا برای احیای برجام ضعیف عمل میکند. برخی معتقد هستند که این دسته از نمایندگان ممکن است که بهطورکلی مخالف احیای برجام باشند.
مدعیان اصلاحات تا پیش از این میگفتند درخواست تضمین از آمریکا، نوعی گردنکشی، فرابرجامی و مطالبهای غیر منطقی است. اصلاحطلبان از اینکه 250 نمایندگان مجلس در نامهای به رئیسی بر ضرورت گرفتن تضمین مکتوب از آمریکاییها تاکید کردهاند، ناراحت هستند که مبادا توافقی با گرفتن تضمین شکل بگیرد و برجامی که 8 سال دولت روحانی نتوانست نتیجهای عاید مملکت کند، به یکباره احیا شود (آنهم با مقاومت و کوتاه نیامدن در برابر غرب) و تشت رسوایی مدعیان اصلاحات فرو افتد. جالب آنکه مدعیان اصلاحات در حالی میگویند «تضمین» نمیشود و نباید درخواست کنیم که همین دیروز سه شنبه سخنگوی کاخ سفید در واکنش به نامه اخیر 250 نماینده مجلس شورای اسلامی به رئیسی گفت: جوبایدن، رئیسجمهوری آمریکا برای نهاییکردن یک «توافق خوب» با ایران در صورت لزوم تصمیم میگیرد که چه بخشهایی از توافق به تصویب کنگره نیاز دارد.
وابستگی کشور به غرب؛ مطلوب مدعیان اصلاحات
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود نوشت: «توسعه هر بخشی از کشور نیازمند توجه همزمان به هر دو دسته کارکردهای بخش خصوصی و حاکمیتی است. به عبارت دیگر دولتهای مدرن وظیفه دارند تا بهعنوان یکی از وظایف حاکمیتی خود، زیرساختهای توسعه فناورانه یا اقتصادی را فراهم آورند.»
این نوشتار در ادامه افزوده است: «این زیرساختها امکان و فرصت رشد را برای بخش خصوصی آن کشور فراهم میآورد. آیا بدون زیرساخت ارتباطی گسترده، آمریکا میتوانست دارنده بزرگترین پلتفرمها و شرکتهای اقتصاد دیجیتال جهان باشد؟ هماناندازه که پاسخ این پرسش مشخص است، وظایف دولتها نیز مشخص هستند. دولتها بدون ایجاد زیرساختهای توسعهای نمیتوانند به رشد و توسعه دست یابند. بهاینترتیب اگر زیرساختهای یک کشور ضعیف شود، عملا میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی و رشد آن بخش در ادامه متوقف و کند میشود و همین نقطه سرآغاز ضعیفترشدن زیرساختها میشود.»
این ادعا در حالی است که در 8سال دولت تدبیر و امید (دولت مورد حمایت اصلاحطلبان) که به شدت مورد حمایت روزنامههای اصلاحطلب بود تمام ارکان مهم در موضوع ارتباطات و اینترنت رها شد.
موضوع مهمی مانند شبکه ملی اطلاعاتی نه تنها مورد توجه آن دولت قرار نگرفت بلکه در آن دوره اصلا اعتقادی به این موضوعات نبود. میتوان گفت که آنچه پسند اصلاحطلبان در همه موضوعات (از ارتباطات تا هوافضا و ماهواره) است وابستگی کامل کشور به غربیها است.
از تجربه موفق بانیان برجام استفاده کنید!
روزنامه جمهوری اسلامی دیروز نوشت: «دولتمردان باید با مردم صادق باشند. اگر میخواهید صادق باشید، وقتی میبینید نمیتوانید مذاکرات را به نتیجه برسانید، از کسانی که در این زمینه تجربهای موفق دارند کمک بگیرید. آنها هم فرزندان همین آب و خاکند.»
در واقع در نوشته فوق توصیه شده از بانیان برجام در مذاکرات کمک گرفته شود و آنها را دارای تجربه موفق جا زده است! کدام برجام؟ همان توافق یکطرفه که تحریمها را دو برابر کرد، وزیر خارجهاش اذعان میکرد بعد از 20 ماه نمیتوانیم یک حساب بانکی در لندن افتتاح کنیم و در سفر به آلمان با مشکل عدم ارائه بنزین به هواپیمایش مواجه شد، برجامی که پس از انعقاد، دولت آمریکا نامزد ویژه روحانی برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل را دیپورت کرد.
وانگهی، فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم گفت که از روحانی تضمین گرفته در صورت خروج آمریکا از برجام، مقابله به مثل نکند و از توافق خارج نشود.
موفقیت راهبرد نظام در منطقه علت واقعی ناراحتی غربگرایان
روزنامه حزب اشرافی و غربگرا به بهانه بررسی جنایت اخیر گروههای تکفیری در مشهد مقدس، خواستار بازنگری بنیادی در نگاه منطقهای ایران شد.
روزنامه سازندگی در تحلیلی به قلم عمادالدین باقی نوشت: «امنیت داخلی هر کشوری هم در ارتباط با امنیت مرزی و منطقهای و وضعیت همسایگان تعریف میشود. بنابراین نخستین مسئله برای هر حکومت و حاکمیتی، تعیین یک استراتژی معقول و منطقی است که بتواند حسن همجواری با همسایگان را تضمین کند و اقتدار سیاسی، امنیتی و اقتصادی را هم به دنبال بیاورد.
در جهان پرآشوب و در حالی که نیروهای دیگر برگسلهای زبانی، مذهبی و قومی در ایران سرمایهگذاری کرده و در دل این شکافها پناه گرفتهاند، ایران نخستین کاری که باید در دستور قرار میداد شناسایی عوامل همگرایی پایدار با همسایگان بود. اگر قرار بود اسلام به عنوان معیار همگرایی با همسایگان تعیین شود مزایایی داشت اما مشکل بزرگش این بود که از یک سو اختلافات و تفاوتهای فرقهای مانند شیعه و سنی در درون مرزها و با همسایگان و از یک سوی دیگر مدعیان مختلف هدایت جهان اسلام داشت.
متأسفانه ایران بعد از انقلاب از یک سو با تحقیر و تخریب ایرانگرایی به عنوان ملیگرایی و ترجیح دادن به قرائت خود از اسلامگرایی اجازه نداد هیچ یک از عوامل استراتژیک برای همگرایی همسایگان شکل بگیرند.
بدون شک وجود یک دولت آبرومند و اهل تعامل با جهان که در رعایت حقوق فرقههای مختلف مذهبی، قومیتها و اقلیتها سرآمد باشد و به عبارت دیگر حقوق بشر و شهروند را در عمل به بهترین وجه اجرا کند زمینه خوبی برای تشکیل یک اتحادیه در چارچوب فلات ایران است.
اگر دولت ایران در طول دهههای گذشته توانسته بود معیاری برای همگرایی پایدار با همسایگان داشته باشد، پیامدهای اقتصادی بزرگی هم در پی داشت. فلات ایران با داشتن جمعیتی نزدیک به پانصد میلیون نفر و موقعیت ژئوپلتیک استثنایی، بازار بزرگی را به وجود میآورد که قادر به رقابت با اقتصادهای قدرتمند جهان بود. کشورهای جدا شده از شوروی به آسانی و بدون نیاز به هیچ ساز و کار نظامی و امنیتی به ایران گرایش پیدا میکردند و افغانستان هم که پیوند عمیق تاریخی فرهنگی و زبانی با ایران دارد و مردم افغانستان همواره خودشان را بخشی از ایران بزرگ میدانستند، درون این اتحادیه قرار میگرفت و خطری به اسم طالبان و القاعده و داعش یا اساسا به وجود نمیآمد یا اگر به وجود میآورد به سادگی قابل مدیریت و مهار بود.
نتیجه استراتژیهای نادرست و بلکه اساساً فقدان استراتژی این بود که افغانستان در یک دوره زمین بازی شوروی میشود، در دورهای زمین بازی آمریکا و اروپا و بعد هم زمین بازی القاعده و طالبان؛ و ایران همواره از آن دور نگه داشته میشود بهگونهای که امروز یکی از بزرگترین نگرانیها این است که طالبان با تثبیت قدرت خود بتواند برای ایران، نقش حوثیها در یمن را علیه عربستان داشته باشد».
این تحلیل غلطانداز و پر از مغالطه در حالی منتشر میشود که ایران قدرتمند توانسته فتنهآفرینیها و بحرانسازیهای غرب به رهبری آمریکا در منطقه را مهار کند که بزرگترین آنها نابودی فتنه داعش در عراق و سوریه بود. اما جالب اینکه در همان زمان، افراطیون غربگرا (مانند دبیرکل حزب کارگزاران)، راهبرد عقلانی نظام برای جمع کردن بساط داعش و تروریستها را مورد خدشه و تخطئه قرار میدادند. در حالی که عراق، سوریه، افغانستان، لبنان و... درگیر انواع آشوبهای سیاسی و فتنهگریهای غرب بودند، ایران توانست اولا از این آتشافروزی در امان بماند و ثانیا تا حدود زیادی نقشه خطرناک غرب در منطقه را مهار کند که اتفاقا باعث ناراحتی غربگرایان هم شد. بنابراین به نظر میرسد ناراحتی واقعی این جریان نه از جنایت تروریست تکفیری در مشهد، بلکه موثر بودن راهبرد جمهوری اسلامی در مهار نقشه آمریکا و انگلیس و اسرائیل است.
این نکته هم گفتنی است غربگرایان طبق ماموریت مدعیاند ایران برای حل برخی مشکلات امنیتی در منطقه باید با آمریکا مذاکره کند و در واقع باج بدهد و حال آنکه چاره این مشکلات امنیتی، مقاومت در برابر آمریکا و از هم گسیختن شیرازه نقشه دشمن است.