روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت: «دولت قبل براي تامين کالاهاي اساسي مورد نياز مردم و پيشگيري از تورم و گراني ارز را با قيمت 4200تومان تحت عنوان ارز ترجيحي در اختيار واردکنندگان کالاهاي مذکور قرار داد. متاسفانه به دلايلي چند از جمله سوءاستفاده از رانت ايجاد شده و ديگر دلايل نه تنها کالاهاي پيشبيني شده به کفايت وارد کشور نشد بلکه ارز پرداختي بعضا براي ورود کالاهاي غيرضروري مصرف شد يا در مواردي هيچ کالايي وارد کشور نشد نهايتا اگرچه برخي از سوءاستفاده کنندگان به محاکمه کشيده شدند و تعدادي هم به ثروتهاي ميلياردي رسيدند. اما مردم بهرهاي از آن نبردند.»
توزیع کالابرگ برای تامين کالاي اساسي روشی عادلانه و اطمينان بخش است
در ادامه این مطلب آمده است: «اکنون حدود 9 ماه بعد از استقرار دولت جديد، دولت و مجلس در يک هماهنگي و اقدام مشترک ضمن حذف ارز ترجيحي براي عمل به وعدههاي داده شده و کاهش فشارهاي اقتصادي و تنگناهاي وارد شده بر مردم بهخصوص دهکهاي پايين جامعه تصميم گرفتند با بهرهگيري از تجربه دهه 60 کالاي اساسي مورد نياز مردم را با کوپن مدرن يعني کالابرگ به دست 9دهک کم برخوردارتر مردم برسانند و براي اجراي سريع اين طرح پرداخت يارانه معيشتي 300 الي 400هزار توماني براي دو ماه آغازين اين طرح انجام شد. اگرچه جو رواني حاصل از توزيع کالابرگ که خاطرات دوران خريد و فروش کوپن را در يادها زنده ميکند با انتظارات امروز مردم هماهنگ نيست اما شايد براي رسيدن به يک سيستم عادلانه همگاني تامين کالاي اساسي مورد نياز مردم توزيع کالابرگ اگرچه به روز نيست ليکن ميتواند اطمينان بخش باشد. البته به شرط آنکه خوب برنامهريزي شود و امکانات لازم براي سازماندهي، اجرا و کنترل آن فراهم شود.»
بزک مذاکره و پادویی آشکار برای آمریکا
روزنامه اعتماد روز گذشته در یادداشتی به قلم علی مطهری انبوهی از اطلاعات غلط پیرامون جنگ تحمیلی، برجام، تسخیر لانه جاسوسی و... را تحت عنوان «سياست ديوارخوري» جمعآوری کرده و مدعی شده است که باید برای رابطه با آمریکا قبل از آنکه به دیوار بخوریم کاری کرد.
در این یادداشت آمده است: «در مورد رابطه با آمریکا بايد درست تصميم بگيريم. اينكه فكر كنيم اول بايد آمریکا نابود شود تا ما زندگي عادي را آغاز كنيم، درست نيست. همچنين اينكه خيال كنيم با برقراري رابطه با آمریکا انقلاب به پايان ميرسد، تصور درستي نيست. چه بسا رابطه با آمریکا ما را در تحقق بخشيدن به برخي آرمانهايمان مثل آرمان فلسطين كمك كند. انزواي فعلي ما در جهان و ميان دنياي اسلام بر ضد آرمان فلسطين است. خلاصه، قبل از خوردن به ديوار، مسيرمان را به سوي آنچه مصلحت مردم و كشور است، تغيير بدهيم.»
گفتنی است، روحانی با حمایت همین طیف و با شعار رابطه با آمریکا و رفع تحریمها و ایجاد درآمد سرشار برای مردم رای آنها را گرفت اما 8 سال بعد علاوهبر نابودکردن معیشت مردم، افزایش چند صد درصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند ده درصدی ارزش پول ملی و... کشور را با 800 تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت. حالا و در شرایطی که مردم با مقاومت خود سیاست فشار حداکثری آمریکا را به شکست کشانده و ایستادگی در برابر تحریمها در حال ثمر دادن است، این جریان بار دیگر به تقلا افتاده تا با ارسال پالس ضعف به طرف غربی، اعتباردهی به تحریمها و بزک دوباره مذاکره، تیغ کند شده دشمن را تیز و دولت سیزدهم را هم به سیاه چال مماشات و باجدهی به غرب هل دهد.
عدم درک تفاوت میان جراحی اقتصادی و اصلاحات اقتصادی
روزنامه شرق دیروز در یادداشتی همچنان با رویکرد مخالفت با اقدامات دولت نوشت: «حدادعادل گفت: «کشور به این جراحی اقتصادی نیاز داشت. هیچ مریضی به خاطر سختی جراحی از دکتر که روگردان نمیشود! مریض اگر سختی این جراحی را تحمل نکند «خوب» نمیشود. بعضی وقتها لازم است که بیمار جراحی شود.»
این نوشتار در ادامه آورده است: «این سخن، توجیه مکرر مسئولانی است که هرازگاهی در نقش پزشکی حاذق، شوکی بزرگ به معیشت خانوادهها و اقتصاد کسبوکارها و ثبات اجتماعی وارد کردهاند، ولی آیا مطمئن هستید که این آخرین جراحی است؟ ملتی که سالها در حال جراحیشدن توسط پزشکان داخلی و خارجی است، دیگر چه از وجودش خواهد ماند؟ چه امیدی دارد که به نسل خود بیفزاید؟ بیش از یک دهه قبل فقط به این دلیل که رئیسدولت تحریمهای سازمان ملل را کاغذپاره خواند، زندگی و کسبوکار مردم توسط پزشکان خارجی جراحی شد. در کارزار ریاستجمهوری آمریکا با وجود اینکه احتمال زیادی میرفت ترامپ پیروز انتخابات باشد و از برجام فرجامی نخواهد ماند، با رفتار منفعل پزشکان ایرانی، مردم ایران در معرض یک جراحی پردرد قرار گرفتند که جسم و جانشان عمیقا خراشید و رؤیای زندگی میلیونها ایرانی سراب شد و جوانان در عوض آرزوی تشکیل زندگی، نگران سیرکردن شکم خود شدند.»
جای تاسف است که روزنامه مدعی اصلاحطلبی و نویسنده یادداشت تفاوت میان خرده اقدامات اصلاحی در حوزه اقتصاد را با جراحی اقتصادی نمیدانند و براساس همین ندانستن نویسنده یادداشت فوق مدعی شده که «آیا مطمئن هستید که این آخرین جراحی است؟»
در این باره باید گفت که از زمان دولت سازندگی و پس از آن دولت اصلاحات تاکنون موضوع جراحی اقتصادی مطرح بوده اما هیچکدام از این دولتها شجاعت ورود به عرصه آن را نداشتند تا اینکه دولت سیزدهم با امید به فضل پروردگار این کار بزرگ را شروع کرده است.
سعید لیلاز، (اقتصاددان و استاد دانشگاه) که خود از اصلاحطلبان است در این مورد در گفتوگویی که اخیرا با سایت ایرنا انجام داده است، اشاره کرده که در تمام این سالها (از دولت اصلاحات تا پایان دولت روحانی) هیچ کدام از این دولتها جرات جراحی اقتصادی را نداشتند. آنچه در دولتهای مختلف تا کنون انجام شده خرده اصلاحاتی بوده که با جراحی اقتصادی بسیار متفاوت است. حال این جماعت که فرق میان این دو را نمیدانند در مقام منتقد هم ظاهر میشوند!
بانیان وضعیت اقتصادی موجود به روایت آمار و ارقام
استاندار پیشین گلستان در دولت روحانی میگوید؛ عاملان مشکلات اقتصادی فعلی، نه دولت مدعی تدبیر و امید بلکه دولتهای نهم و دهم هستند(!)
هادی حقشناس در روزنامه اعتماد و درباره «بانیان وضع موجود» نوشت: باید دانست که مشکلات اقتصادی و راهبردی ایران، محصول شیوه مدیریت ۴ سال یا ۸ ساله یا یک دههای و دو دههای نیست. کسانی که از بانیان وضع موجود سخن میگویند، باید بدانند که در زمان دولت نهم و دهم که درآمدهای ارزی کشور نجومی شد، سوءمدیریتهای آن دوره، بسیاری از مشکلات امروز کشور را نیز شکل داد. درآمدهای ارزی کشـور در این برهـه (۸۴ تا ۹۲) بهاندازه نیمی از کل درآمدهای ارزی کشور در طول نیم قرن اخیر بوده است. بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار در این بازه زمانی درآمد ارزی ایجاد شد. اما نه تنها از این ظرفیت برای توسعه و آبادانی کشـور بهره برده نشـد، بلکه رفتارهای اشتباه در آن زمان ریشه بسیاری از مشکلات سالهای آتی را شکل داد. اگر در آن زمان درست تدبیر میشد، امروز ایران نگران این نبود که کره جنوبی آیا ۷ میلیارد دلار ایران را آزاد میکند یا نه؟ سوءمدیریتهایی که در دهه ۸۰ شکل گرفت، ریشه بسیاری از مشکلات امروز کشور است. روز و روزگاری در این کشور رئیسجمهوری وجود داشت که قطعنامههای شورای امنیت را در حکم کاغذ پاره فـرض میکرد، این نوع تفکر باعث شد تا ایران ذیل شدیدترین تحریمهای ممکن تاریخی قرار بگیرد. تحریمهایی که دولت روحانی تلاش کرد تا بخشی از زنجیره آن را قطع کند، اما در همان زمان نیز رفتارهای تند و افراطی برخی جریانات باعث شد تا برجام با مشکلاتی مواجه شود و امکان بهرهبرداری حداکثری از آن ممکن نشود. در همین ماههای اخیر سوءمدیریتهای دولت در عدم واردات برنج، قیمت برنج را از ۳۰ هزار تومان به ۱۰۰ هزار تومان رسانده است یا به رغم اینکه بر اساس گزارش وزارت بهداشت، حدود ۹۰ درصد داروها در داخل تولید میشود و تنها ۱۰ درصد نیاز کشور به واردات داروهای خارجی است، در چند هفته اخیر با اعلام حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نرخ داروها در کشور چندین برابر شده است.
فراموش نباید کرد که کرونا نیز در سالهای اخیر باعث شد تا رشد اقتصاد جهانی منفی شود. فقط نرخ بیکاری در آمریکا دورقمی و رشد اقتصادی در این کشور منفی شد. طبیعی است که بخشی از مشکلات اقتصادی در زمان دولت قبلی (جدا از تحریمها) به دلیل کروناست.
اگر جریانات دلواپس اجازه میدادند در اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ که دولت آماده انعقاد توافق بود، برجام احیا شود، ایران امروز بیش از یک سال بود که میتوانست نفت خود را بهصورت عادی بفروشد. اگر ایران طی ۶ الی ۷ ماه گذشته میتوانست نفت خود را بالای ۱۰۰ دلار بفروشد، ماهانه بیش از
7/5 میلیارد دلار درآمد ارزی داشت. در آن صورت نیاز نبود تا برای احیای 7 میلیارد دلار طلب خود از کره جنوبی بخواهد به توصیه مدیرمسئول روزنامه کیهان عمل کند و تنگه هرمز را ببندد.
جا دارد چند واقعیت مهم به استاندار گلستان در دولت سابق که عنوان کارشناس اقتصادی را هم یدک میکشد، یادآوری شود. - قبل از برجام، تعداد تحریمها چقدر بود و پس از برجام به چه تعدادی رسید؟ چرا آمریکا در روند کلاهبردای برجامی، توانست حجم تحریمها را از 700 تحریم به بیش از 1500 تحریم افزایش دهد و دولت روحانی همچنان تماشاچی باشد؟! اصلاً چرا آمریکا به راحتی توانست برجام را زیر پا بگذارد؟! - اگر دولت قبل از روحانی مقصر وضع موجود است، بنابراین دولت روحانی در این 8 سال دقیقاً چه کرده، جز نابودی بخش اعظم برنامه هستهای و افزایش 700 درصدی تا 1000 درصدی قیمت بسیاری از کالاها و خدمات؟!
- دولت نهم و دهم توانست به شکل بسیار ملموسی، ضریب جینی (شکاف طبقاتی) را کاهش دهد و از محرومیت در مناطق روستایی دور افتاده بکاهد! ما همین ضریب جینی در دولت مدعی تدبیر و امید، حدود یک درصد افزایش داشت(5) درصد افزایش نسبت به قبل از آن).
- اینکه دولت کره جنوبی، پول ایران را پس نداد، به خاطر انفعال دولت روحانی در گره زدن همه چیز به برجام و در عین حال نمایش انفعال مطلق بود. وگرنه اقتدار دولت جدید موجب شده حتی دولت خبیث انگلیس به تسویه بدهی 530 میلیون دلاری خود بپردازد. همچنین در این دوره صادرات نفتی
40 درصد افزایش داشته و حال آن که نه برجامی در کار بوده و نه ایران، مثل گذشته با FATF همکاری میکند.
- دولت سابق متاسفانه با بیصداقتی و بیمبالاتی، تمام ارز اختصاص یافته برای واردات کالاهای اساسی در سال 1400 را همان 4 ماه اول (ماههای پایانی خود) پیشخور کرد و بنابراین طبیعی بود که به خاطر همین مضیقه ایجاد شده، قیمت برخی اقلام مثلا آرد و برنج و... افزایشی شود. این در حالی است که در 3 سال پایانی دولت دوازدهم، بالغ بر 60 میلیارد دلار از ذخایر ارزی و 60 تن طلا، واگذار شد که سود آن را صرفا رانتخواران بردند و فقط تورم آن برای مردم میماند.
- در موضوع کرونا، بیتدبیری دولت دوازدهم موجب مرگ و میر روزانه 700 نفر و رکود اقتصاد کشور شد، اما با تشکیل دولت جدید و کنار گذاشتن بهانههایی مثل برجام و FATF، واکسیناسیون موثر انجام شد و توانست ضمن مهار کرونا، رونق تدریجی را به اقتصاد رکودزده برگرداند.
- در حالی که در اثر کلاهبرداری و عهدشکنی آمریکا در برجام، عایدات ایران به مدت 3 سال به صفر رسید، عجیب است که یک مدیر سابق مجددا میگوید اگر سال گذشته توافق کرده بودیم، حالا کلی درآمد نفتی داشتیم(!) این سخن را مدیر دولتی میگوید که اواخر اذعان داشت حتی یک قطره نفت هم نمیتواند بفروشد. در مقابل، دولت جدید توانسته بدون برجام، فروش نفت را به 1/5 میلیون بشکه در روز برساند و ضمنا تجارت خارجی را تا سقف تجارت سال 96 (اوج برجام) توسعه دهد. به عنوان مثال، آخرین خبرها، از افزایش 30 درصدی صادرات ایران به چین حکایت
میکند.
- آقای خوشنام اصرار بر کتمان میراث خسارتبار دولت روحانی دارد وگرنه بهتر از هر کسی میداند که به جای گذاشتن کسری بودجه 450 هزار میلیارد تومانی، بدهی 1500 هزار میلیارد تومانی و نقدینگی 4000 هزار میلیارد تومانی، ریشه اصلی تورم 4، 3 سال اخیر در دولت روحانی است.
رأیالیوم: تهدیدهای اسرائیل نشانگر بحران فزاینده داخلی است
یک تحلیلگر ارشد منطقهای تأکید کرد: تهدیدهای اسرائیل علیه ایران، نمایانگر وجود بحران فزاینده در اسرائیل است.
عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه فرامنطقهای «رایالیوم» چاپ لندن، در سرمقالهای نوشت: هدف اسرائیل از تهدیدها علیه ایران و سایر جریانهای مقاومت، آرامش دادن به افکار عمومی نگران و مضطرب خویش است. رژیم اسرائیل، در انجام رزمایش زیاده روی میکند و در واقع در درون خود، از یک بحران فزاینده رنج میبرد. هدف، کاستن از اضطراب در جبهه داخلی است. اسرائیل میگوید رزمایشی را با مشارکت نیروهای هوایی، دریایی و زمینی به مدت یک ماه برگزار میکند که در آن، حمله علیه ایران و همپیمانش در منطقه همچون حزبالله در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه شبیهسازی شده است.
اسرائیل با این رزمایشها و اظهارنظرها میخواهد بگوید که گزینه نظامی همچنان مطرح است. رژیم اشغالگر اسرائیل دهها سال است که در حال انجام رزمایش است که صرفا از آنها میتوان بهعنوان «هیاهوی رسانهای» نام برد. ایران در مدت یادشده به تقویت توان هستهای خود پرداخته و درصد غنیسازی اورانیوم خود را به بیش از ۶۰ درصد رسانده و در حال ساخت فلز اورانیوم و پیشبرد توان موشکهای بالستیک و پهپادهای خویش است که جزو مدرنترین پهپادهای جهان به شمار میروند. ایران همچنین در حال تقویت توان نظامی همپیمانان خویش است. اگر هدف اسرائیل از این هیاهوی رسانهای ترساندن ایران باشد، باید از آن بهعنوان یک شرطبندی شکستخورده نام برد، زیرا این خطمشی هرگز در مورد مقامات سیاسی و نظامی ایران جواب نداده و فاقد کارآیی است. مقامات ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری، متحد و یکپارچه هستند. آنها هیچ عجلهای برای توافق هستهای با آمریکا ندارند.
با توجه به اینکه آمریکا و همپیمانان اروپاییاش در جنگ طولانیمدت و فرسایشی و پرهزینه اوکراین درگیر شدهاند که آثار منفی فزاینده آن بر اقتصاد غرب در حال نمایان شدن است، تصور نمیکنیم آمریکا تا این اندازه احمق باشد که بخواهد به نفع اسرائیل، خود را درگیر جنگ موازی دیگری در خاورمیانه کند.
ایران اکنون در موقعیت قدرتمندی قرار گرفته است و توانست محاصره آمریکا را در هم بشکند و در حال صادر کردن حدود دو میلیون بشکه نفت در روز به قیمت ۱۱۵ دلار است. بنابراین امتیازات دلخواه واشنگتن را ارائه نمیکند، مگر آنکه به تمام خواستههای خود دست یابد. تحقق چنین امری سخت و دشوار است زیرا این موضوع به معنای تسلیم شدن کامل آمریکا در برابر شرایط ایران است. اسرائیل در همه جنگهایی که علیه ایران و همپیمانانش به راه انداخت شکست خورد و اگر بخواهد وارد جنگ دیگری علیه ایران شود بدون شک اینبار نیز شکست خواهد خورد.
آرمان: تدبیر دولت نگذاشت آبان 98 تکرار شود
روزنامه اصلاحطلب میگوید: تدبیر دولت موجب شد شوک ناشی از ساماندهی یارانههای ارزی، مهار شود و اتفاق سال 98 پیش نیاید.
در حالی که افراطیون مدعی اصلاحطلبی، تلاش گستردهای انجام دادند تا مردم را از اقدام اصلاحی دولت بترسانند و ناامنی و ناآرامی به راه بیندازند، روزنامه آرمان در تحلیل آمیخته به نارضایتی نوشت: «جز خبرهای پراکنده در برخی خبرگزاریها هنوز هیچ گزارش رسمی از کم و کیف اعتراضات صورتگرفته پس از آغاز اصلاح اقتصادی توسط قوه مجریه ارائه نشده است. عدم وثوق به خبرهای منتشره در شبکههای اجتماعی مزید بر علت شده و نمیتوان تصویر درستی به دست آورد و براساس آنها به تحلیل کاملی از بازتابهای اجتماعی تصمیم بزرگ دولت دست یافت. اجمالا از قرائن چنین برمیآید که اعتراضات به گستردگی ناآرامیهای آبان سال ۹۸ نبودهاند مسلما موضوع سهمیهبندی بنزین به بزرگی و اهمیت اصلاح اقتصادی نبوده و نیست چرا که گام اصلاحی دولت سیزدهم، افراد و کالاهای بیشتری را تحت تأثیر قرار میدهد. یکی از دلایل مهم بازتاب گسترده اصلاح اقتصادی، اختصاص یارانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومانی به بخش قابل توجهی از اقشار مختلف جامعه بود. در واقع با این یارانه شوک وارده به بخش قابل توجهی از اقشار محروم کنترل شد و احتمالا آنان احساس کردند با یک گرانی غافلگیرکننده و بدون جبران روبهرو نشدهاند. تجربه اعلام ناگهانی سهمیهبندی بنزین و بیبرنامگی اجرای آن به کمک دولت سیزدهم آمد و آن عوارض فوری و گسترده را به همراه نداشت. در این تصمیم همه قوا به کمک قوه مجریه آمدند. منتقدان دولت وحتی مخالفان اصلاح اقتصادی هرچه انتقاد کردند کوچکترین توصیهای برای عکسالعمل تند نداشتند. از دلایل دیگر بازتاب کم و پراکنده اجتماعی تصمیم دولت، کنترل زودهنگام بود. نکته بسیار مهم تحریک همهجانبه شبکههای ماهوارهای و سایتهای ایرانستیز بود شاید همه فهمیدهاند که خارجنشینان نشسته در ساحل رفاه و امنیت که امر به تشنج میکنند و از خونریزی در کشور مشعوف میشوند، ایرانی خراب و چندپاره را میخواهند تا زمینه برای حضور و قدرتشان فراهم شود. نه تنها در ایران که در کشورهای توسعهیافته هم کمتر مردمی یافت میشوند که معترض گرانی نباشند. اما این همه تنها ناظر به نوع بازتاب ظاهری و اجتماعی طرح دولت است و هرگز از نواقص ساختاری اصلاح اقتصادی کنونی نمیکاهد و هیچ ناظر آگاهی کنترل نسبی بازتاب یک طرح را دلیل موفقیت آن نمیداند. فشار بزرگی به مردم و خصوصاً اقشار محروم جامعه وارد آمده، بدیهی و روشن است که اوضاع اقتصادی بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه مردم قرار دارد و همه در انتظار نتایج اجرای طرح دولت هستند و امید میرود که نظر کارشناسان و دلسوزان در طرح مذکور لحاظ شود و حداقل قدری از فشار معیشت خصوصاً به اقشار ضعیف جامعه کاسته شود. اصلاح اقتصادی کارشناسانه با مبانی درست و ساختاری یک ضرورت اجماعی میان همه دلسوزان کشور است. مشکل آنجاست که لوازم اصلی جراحی پرعارضه اقتصادی فراهم نشده است. کدام کشور میتواند درحالی در درون تیغ جراحی به دست گیرد که در برون تحت تحریم و تشنج گاه و بیگاه در روابطش با کشورها باشد و متحد قدرتمند استراتژیک توانا در اقتصاد برای خود دست و پا نکند؟ کجا میشود کاری بزرگ که بهواسطه تبعات نامعلومش سالها به تعویق افتاده را بدون همراهی واقعی مردم به سرانجام رساند!؟»
نویسنده این تحلیل البته تعمداً به ریشه نابسامانی موجود که دولت را مجبور به اصلاحات اقتصادی کرد، نکرده است. و آن تعیین نرخ 4200 تومانی برای ارز و حراج 60 میلیارد دلار ارز با همین قیمت رانتساز و تورمآفرین است. این هدر دادن ذخایر ارزی در حالی اتفاق میافتاد که دولت سابق به نام لغو تحریمها با برجام، تحریمها را دو برابر کرد و درآمدهای ارزی را به حداقل رساند. با این وجود دولت جدید هم تلاش کرده با افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی، درآمدهای ارزی را افزایش دهد و هم ضمن پرداخت یارانه هنگفت از جیب مردم به دلالان و رانتخواران را متوقف کند.