روزنامه آرمان ملی در مطلبی به حادثه متروپل پرداخت و نوشت: «از نظر دور نداريم که در اغلب حوادث پرتلفات جاي پاي يک فساد هم ديده ميشود. حالا بايد بيشتر از هميشه فهميده باشيم که فسادها، خودمحوريها، منفعتپرستيهاي شخصي و گروهي اگر مال و اموال مردم را به يغما ميبرند جان آنها را هم جدا تهديد ميکنند. همين رابطهبازيها، رانتخواريها و چشمپوشيهاي خرد و کلان از ضابطههاست که ناگهان از جايي چون ساختمان متروپل آبادان سر برميآورد و فاجعه ميآفريند. مديريتهاي ضعيف که تنها براساس رابطههاي سياسي و حتي فاميلي و آشنايي تعيين ميشوند حتي اگر آغشته به فساد نباشند زمينه فساد را بهوجود ميآورند و فساد چون يک سرطان هزار سر به همه جا سرميکشد و هيچ جا و نقطهاي را از آلودگي مصون نگه نميدارد. بياييم براي يکبار هم که شده حداقل از زجر زيرآوار ماندگان و قرباني شدگان ساختمان متروپل آبادان عبرت بگيريم که اين دنيا تعارفبردار نيست و مشکلات با چند دستور اداري حل و فصل نميشوند.»
مدعیان اصلاحات اگرچه میخواهند پز مقابله با فساد بدهند اما واقعیت ماجرا این است که اتفاقاً فساد و رانتخواری در دولت مورد حمایت آنها بهطور عجیبی ریشه دواند چه آنکه حجم گسترده پروندههای دانهدرشتهای اقتصادی و مفاسد نزدیکان رئیسجمهور و کابینه دولت تدبیر و امید گواه این ادعاست. جالب آنکه مدعیان اصلاحات نمیخواهند به این واقعیت بپردازند که دلیل اصلی حادثه متروپل وجود مناسبات مبتنی بر رانتهایی بود که بر اساس آن، مالکان و پیمانکاران اصلی ساختمان مزبور، از دولت و شهرداری مورد حمایت اصلاحطلبان مجوز گرفتند و بدون از هرگونه نظارت و رعایت ضوابط مربوطه، طبقه روی طبقه نهادند و درنهایت آنچه شد که نباید میشد.
یکی به نعل، یکی به میخ اصلاحطلبان
سرمقاله شماره قبل روزنامه شرق به قلم مصطفی هاشمیطبا به موضوع اقدامات اخیر دولت در مورد ارز ترجیحی اختصاص داشت که در متن آن آمده: «درحالیکه رئیسجمهور محترم خود میگویند اقدام اخیرشان در حذف ارز ترجیحی و افزایش یارانه مردم، تغییر مسیر یارانه از عوامل تجاری کالای اساسی به مردم است (یارانه مستقیم)، برخی افراد صاحبمنصب در دولت و مجلس از این اقدام بهعنوان یک جراحی در اقتصاد ایران یاد کرده و از آن دفاع میکنند.»
در این باره لازم به ذکر است که همین کار اصلاحات اقتصادی دولت رئیسی که در نظر نویسنده این یادداشت کاری چندان با اهمیت و بزرگ نمیآید چنان سخت و پر زحمت بوده است که از دوره 8ساله اصلاحات تا پیش از دولت رئیسی در حالی که همه اقتصاددانها بر لزوم انجام آن تاکید داشتهاند اما هیچ کدام از دولتهای قبلی جرات آن را نیافتند تا به این عرصه وارد شوند.
در ادامه متن سرمقاله شرق آمده: «اگر خوب دقت کنیم، در طول دهههای گذشته، به جای جراحی اقتصاد، حراجی پول داشتهایم. نباید از این اصطلاح تعجب کرد و کافی است به حراج ارز در بازار کشور و حراج پول ملی و پایه پولی نگاهی بیندازیم. در 40 سال گذشته، حسب آمار ریاست قبلی بانک مرکزی، 350 میلیارد دلار از سوی بانک مرکزی به بازار آزاد ارز تزریق شده و این حراجی بزرگ ارز ملی که خون اقتصاد است، بوده است. مشتریان این حراجی نوعا و بیشتر قاچاقچیان و صادرکنندگان سرمایه کشور بوده و هستند. در همین جهت، با افزایش پایه پول ملی، آن را بین سوداگران اقتصاد و مشتریان بانکها به حراج گذاشتهایم و این به قیمت فشار به تولیدکنندگان و اقشار ضعیف جامعه بوده است. اقدام اخیر، یعنی تغییر جهت یارانهها از واردکنندگان و توزیعکنندگان کالای اساسی به سمت مصرفکننده، دارای استدلالی مناسب بوده، اما بهنظر میرسد قضاوت درباره نتایج آن بسیار زود است و ناچار باید آن را به آینده موکول کرد؛ هرچند مخالفان بسیاری هماکنون استدلالهای خود را بیان میکنند. اقدام اخیر هرچه باشد، هرگز جراحی اقتصادی نیست و شاید با این اقدام، روند حراجی پول ملی سرعتگیرد[!!]»
نکته نخست آنکه دولتی که به شدت مورد حمایت نویسنده این سرمقاله قرار داشت یعنی دولت تدبیر و امید در چوب حراج زدن به ذخایر ارزی و طلای کشور با اختلافی بسیار با دولتهای قبل در رتبه نخست ایستاده است که باید از نویسنده پرسید چگونه از چنین دولتی با چنین رویکرد اقتصادی حمایت تام و تمامی انجام داده تا آنجا که وقتی خود حتی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری حضور داشت و با وجود آنکه از رقابت کنار نکشیده بود اما در رسانه ملی به صراحت گفت که خودش به روحانی رای میدهد. حمایتی که تا پیش از آن سابقه نداشته است اما همین فرد که از حراج پول کشور در این یادداشت سخن گفته چرا حاضر نیست نیمی از آن حمایت را از دولتی انجام دهد که با اصلاحات خود راه را بر حراج شدن ذخایر ارزی کشور میبندد؟!
وی در سرمقاله شرق یکی به میخ زده و یکی به نعل یعنی هم لاجرم به این نکته اقرار کرده که اصلاحات دولت رئیسی «دارای استدلالی مناسب» است و هم در ادامه گفته «شاید با این اقدام، روند حراجی پول ملی سرعت گیرد...» اما اینکه چطور یک اقدام اصلاحی که برای جلوگیری از حراج شدن ذخایر دولت است هم استدلال مناسبی دارد و هم میتواند به روند حراج پول ملی سرعت دهد توضیحی قابل قبول ارائه نداده.
مقام صهیونیست: خروج آمریکا از برجام اشتباه بود و اوضاع را بدتر کرد
یک مقام نظامی اسرائیل گفت: خروج آمریکا از برجام اشتباه بود و وضعیت بدتری را ایجاد کرد.
به گزارش آکسیوس، سرتیپ بازنشسته «درور شالوم» - که اکنون رئیس دفتر سیاسی-نظامی وزارت دفاع اسرائیل است و پیشتر بخش تحقیقات و تحلیل اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل را هدایت میکرد- هفته گذشته در نشستی خصوصی با مقامات وزارت دفاع و خارجه آمریکا در واشنگتن، خروج آمریکا از برجام را اشتباه دانست و گفت این کار، اوضاع را بدتر کرده است.
شالوم در این نشست خصوصی با همتایان آمریکایی گفته است: خروج از توافق هستهای با ایران یک اشتباه بود چرا که ایران را به سلاح هستهای نزدیکتر کرد و وضعیت بدتری را ایجاد کرد.»
اظهارات شالوم در تضاد با موضع رسانهای و نمایشی دولت اسرائیل است که همواره طی سالهای گذشته از مخالفان برجام بوده است؛ اما در عین حال موضع شالوم همراستا با موضع بسیاری از مقامات ارشد امنیتی و نظامی اسرائیل است که اخیرا گفتهاند خروج از برجام یک اشتباه بوده و احیای دوباره برجام را به نفع امنیت اسرائیل دانستهاند.
سرلشکر «تامیر هیمن» مدیر سابق اطلاعات نظامی اسرائیل این هفته در مصاحبهای با روزنامه راستگرای «اسرائیل هیوم» گفت: پیوستن مجدد ایالات متحده به این برجام، منافع اسرائیل را تامین خواهد کرد.
او گفت: «وضعیتی که پس از پایان توافق هستهای اتفاق میافتاد، بهاندازه وضعیت کنونی بد نخواهد بود، زیرا ایران مواد غنیشده زیادی ذخیره کرده است و تواناییهایش فراتر از آنچه توافق برجام اجازه داده بود پیشرفت کرده است. بنابراین، نتیجهگیری من این است که در واقعیت اینجا و اکنون، دستیابی به یک توافق کار درستی است.
هیمن افزود: احیای برجام، میزان اورانیوم غنیشده ایران را کاهش میدهد. آن را عقب میاندازد و برای مدت بسیار طولانی زمان میخرد زیرا غنیسازی زمان زیادی میبرد.»
یادآور میشود قبلا هم یک ژنرال سابق صهیونیست در روزنامه واشنگتن پست نوشته بود: خروج آمریکا از توافق برجام، وضعیت امنیتی را برای اسرائیل خطرناکتر کرده است.
«یاییر گولان» عضو پارلمان اسرائیل «کنست» است، در این یادداشت مینویسد: وقتی در سال 2015 توافق هستهای ایران امضا شد، من در آن موقع، سرلشکر ارتش و معاون ستاد کل نیروهای دفاعی اسرائیل بودم. به جرأت میتوانم بگویم که همه اُمرای ارتش اسرائیل از این توافق راضی بودند. توافق هستهای مزیتهای فراوانی داشت. توافقی بود که ایران را ترغیب میکرد 98 درصد از انبار اورانیوم غنیشدهاش را تحویل بدهد و رآکتور آب سنگینش را با سیمان پر کند. بهطور جدی انبار سانتریفیوژهای فعالش را کم کند. جلوی راه فرعی ساخت سلاح هستهای از طریق تولید پلوتونیوم را هم میگرفت.
بهطور کلی؛ توافق هستهای توافقی بود که برنامه هستهای ایران را به طرز چشمگیری به عقب میراند. این عقب رانده شدن قابل راستیآزمایی هم بود. همه اینها همان چیزی بود که ما میخواستیم. و اما امروز هم من هنوز هم معتقدم این به نفع امنیت فوری اسرائیل است که آمریکا به توافق هستهای برگردد و آن را مبنایی برای دنبال کردن مذاکرات قرار بدهد.
اما «ترامپ» آمد و از توافق هستهای خارج شد و فشار حداکثری را بر ایران اعمال کرد و این کشور را تهدید به حمله نظامی کرد و بزرگترین فرمانده نظامی و مغز متفکر عملیاتهای نظامی برونمرزی رژیم را ترور کرد. ترامپ معتقد بود که رژیم جمهوری اسلامی اگر به انزوا کشانده شود، آن موقع مجبور میشود بیاید پشت میز مذاکره و ناگزیر خواهد بود امتیاز بدهد. اما دیدیم که بعد از فشارحداکثری، هیچکدام از اهداف این سیاست محقَق نشد. ایران دوباره رفت به سراغ پیشرفت توانمندیهای هستهایاش. ظرفیتهای هستهایاش را بالا برد و انبار اورانیوم ذخیرهشدهاش را غنیتر کرد و تاسیسات هستهای تعطیلشدهاش را دوباره به کار انداخت.
در سطح منطقه هم؛ شدت و گستره تهاجماتش را بیشتر کرد و اهداف آمریکا و اسرائیل در منطقه را هدف حملات قرار داد. همه اینها در حالی بود که توافق امضا شده در دوران «اوباما» هرچند برای یک دوره زمانی مشخص، اما بالاخره پیشرفت برنامه هستهای ایران را مهار کرده بود. دستگاه امنیتی اسرائیل هم کم و بیش بر اهمیت توافق هستهای پی برده بود، منتها این «نتانیاهو» بود که چنین نظری نداشت. شاید از منظری بتوان سختگیری نتانیاهو نسبت به توافق هستهای ایران را، سیاستهای داخلی و مهمتر از همه انتخابات اسرائیل دانست. نتانیاهو برای آنکه نظر مساعد رایدهندگان را بدست بیاورد، دوست دارد خودش را یک تندروی آشتیناپذیر حافظ امنیت جلوه بدهد.
تا اینکه در واشنگتن،ترامپ روی کار آمد و نتانیاهو متحد نزدیک او شد و تشویقش کرد از توافق خارج بشود،همان توافقی که آمریکا بسترساز و پیش برنده آن بود. ترامپ از توافق خارج شد و نتانیاهو این رویداد را جشن گرفت.به جرأت میتوان اعتراف کرد که این عمل ترامپ، به هیچوجه اسرائیل را امنتر نکرد. ترامپ از توافق خارج شد و آبشاری از عواقب شوم پشت سرش یکی پس از دیگری پدید آمد امروز، امنیت اسرائیل بیشتر از هر زمان دیگر در خطر است. افراد بسیاری در دستگاه امنیتی اسرائیل هستند که در خفا آرزو میکنند بازگشت به برجام هرچه زودتر رخ بدهد. امروز یک پشتیبانی قوی در دستگاه امنیتی اسرائیل برای زنده شدن برجام وجود دارد.
اصلاحطلبان برای عبور از مشکلات برنامه دارند؟ واقعاً؟!
دبیرکل سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) گفته «اصلاحطلبان برای عبور از مشکلات برنامه دارند».
محمد سلامتی در گفتوگو با روزنامه آرمان درباره جایگاه امروز اصلاحطلبان اظهار داشت: 2 شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلـس شـورای اسلامی در سـال ۱۳۹۸ و انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ نشـان داد که این جناح اکنون دیگر از وجههای که در گذشــته داشته، برخوردار نیست و به همان نسبت نیز تأثیرگذاری گذشته را در شـرایط حاضر ندارد. اما جریان اصلاحات جریان ریشهداری است که قویترین رقیب جریان مقابل است.
وی درباره برنامه جبهه اصلاحات برای وضعیت موجود و چالشهای کنونی جامعه گفت: اگرچه اصلاح طلبان در قدرت نیستند تا برنامهای برای اجرا ارائه دهند، اما قاعدتا باید برنامهای حداقل به منظور معیار سنجش برنامههای رقیب داشته باشند. این کاری است که «جبهه اصلاحات» باید انجام دهد. به نظر من از مهمترین محورهای برنامه که در شرایط حاضر باید به آنها اشاره کرد عبارت اند از: ۱- حمایت جدی و همه جانبه از تولید اعم از کالا و خدمات به خصوص در بخشهای کشاورزی و صنعت. ۲- تنظیم روابط بین المللی، بر اساس تسهیل هرچه بیشتر مراودات اقتصادی در جهت کمک به تولید ملی و جذب سرمایه گذاری. ۳- تحرک سیاسی برای نقشآفرینی مثبت در جهت کاهش تنشها در منطقه و حتی خارج از منطقه با توجه به ظرفیت و پتانسیل بالای سیاسی. این امر که در جهت ثبات سیاسی و تقویت مراودات دوجانبه و یا چندجانبه است، به سود روابط اقتصادی و تجاری ایران نیز خواهد بود.
وی در نقد وضعیت فعلی، این را هم گفته که؛ اگر بخواهیم به وضع موجود به طور خلاصه اشاره داشته باشیم، به نظر من میتوان اذعان داشت که نمادهای وضع موجود عبارتند از: گرانی و تورم و نداشتن برنامه منسجم که همه این موارد ناشی از کم تجربگی برخی از مدیران است. این نارسایی قابل پیشبینی بود. من به سهم خود دوست داشتم آقای رئیسی با به کارگیری افراد مجربتر جناح خود در کارش که مربوط به مردم است موفق شود. ادعای داشتن برنامه از سوی اصلاحطلبان در حالی است که دولت ائتلافی مدعیان اصلاحات و اعتدال، بدترین کارنامه اقتصادی را برجا گذاشته است. خود آقای سلامتی چند سال قبل که هنگام علنی شدن بیکفایتی دولت متبوع اصلاحات (روحانی) گفته بود: «دولت میتوانست مشکلات اقتصادی را با استفاده از ظرفیتهای داخلی بسیار کم کند. اما هدایتکنندگان اقتصادی در دولت نه اعتقادی به این امر دارند و نه توان آن را. وقتی به دلیل تحریمها و از آن مهمتر به دلیل ناهماهنگیهای داخلی و بوروکراسی، واحدهای تولیدی تعطیل یا نیمه فعال میشوند، کمک و حمایت دولت یک ضرورت غیرقابل اجتناب بوده و میتواند آنها را نجات دهد. اما مسئولان دولت، با افتخار بر اعتقاد به اقتصاد آزاد، رها کردن بازار را توجیه میکنند. آن وقت کاری که آنها باید برای احیای واحدهای تولیدی انجام دهند، قوه قضائیه انجام میدهد و باز هم یاد نمیگیرند(! ) من در ابتدای دولت پیشنهاد و انتظارم این بود که از همان ابتدا، ستادی شبیه ستادی که اکنون برای مقابله با کرونا عمل میکند، برای احیای واحدهای تولیدی تشکیل دهد. متاسفانه این کار نشد. این ناشی از اتکا و خوشبینی مفرط نسبت به دستاوردهای سریع برجام و بیتوجهی به ضرورت تمرکز بر ظرفیتهای داخلی و اثربخشی آن، در زمان بحران بود».
همچنین خوب است این اظهار نظرهای اصلاحطلبان را درباره عملکرد دولت اصلاحات مرور کنیم: رسول منتجبنيا عضو مجمع روحانیون، تیرماه 1380: «مجموعه کابینه آقای خاتمی با طرح ساماندهی اقتصادی هماهنگ نبود. این مدیران به سیاست تعدیل اقتصادی معتقد بودند. دستگاههای زیرمجموعه، موجب نابسامانی اقتصادی شدند.»
محمد عطریانفر عضو مرکزیت کارگزاران، 13 بهمن 1379: «قابل قبول نیست که بعد از سه سال و نیم، تازه شاهد بروز اختلاف میان دو نظریه اقتصادی یک کابینه مشترک باشیم. تیم اقتصادی خاتمی آلیاژی و شکننده است و آزمون و خطای زیادی داشته. به خاطر این ناهمگونی، نمیتوان کاری کرد.»
محمد سلامتی، 30 بهمن 1379: «تیم اقتصادی دولت خاتمی، تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند. کسانی که در دولت سازندگی، تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب میکردند، با بن بست مواجه شدند و در دولت خاتمی هم قطعا موفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور مشکل ایجاد کردند».
عیسی کلانتری وزیر کشاورزی وقت، شهریور 1380: «مشکل اصلی در سازمان مدیریت و برنامهریزی است. تا اینها سر کار هستند وضع بهتر از این نمیشود. تفکر دولت این نبوده که با رونق کشاورزی به کشور کمک کند. تا آمدیم از کشاورز حمایت کنیم، انبوه محصولات به داخل سرازیر شد». عبدالعلیزاده وزیر مسکن، 25 تیر 1380: «مدیران دولتی، هیچ ریسکی را قبول نمیکنند و اگر کار را خراب کنند، مجازات نمیشوند. مدیران بخش خصوصی، با ندانم کاری مدیران دولتی، با ورشکستگی رو به رو میشوند. این سخنان، اعتراف من است». وی با مرور کارنامه مدعیان اصلاحطلبی در دولت روحانی و خاتمی میگفت که این طیف، بیشتر برنامه نابودی اقتصاد را داشتهاند تا برنامه آباد کردن آن!
فاجعه متروپل و شعبدهبازی مدعیان اصلاحات برای تبرئه خود
با گذشت پنج روز از حادثه فروریختن برج 10 طبقه متروپل آبادان همچنان گروههای امدادی استان خوزستان و گروههای اعزامی استانهای معین مانند اصفهان و تهران که متشکل از نیروهای اورژانس، امدادونجات هلالاحمر، آتشنشانی و... هستند، به علاوه گروهها و نیروهای زیرمجموعه سپاه بهطور محسوسی به چشم میخورد.
بنا بر اظهارات کارشناسان حاضر در منطقه عملکرد این گروهها با ابزار و ادوات مهندسی خاص مواقع بحران کار آواربرداری را تا حدودی سرعت ببخشده است. همچنین حضور معاون اول رئیسجمهور، وزیر کشور، امام جمعه خوزستان در صحنه در کنار دستورات اکید رئیسجمهور و رهبر انقلاب برای بهرهگیری از تمام امکانات برای کمکرسانی به مصدومان و خانواده جانباختگان حادثه نشان از حضور تمامقد مسئولان برای انجام وظیفه در کنار مردم آبادان است.
این در حالی است که درست از لحظات اولیه پس از فروریختن برج متروپل در آبادان، این خبر به یکی از سوژههای داغ رسانههای معاند تبدیل شده و رسانههای فارسیزبان برونمرزی با انتشار اخبار و همچنین کلیپهایی از فروریختن نمای این ساختمان، در تلاش بودهاند که همچنان بر طبل ناامیدی و ناکارآمدی مسئولان بکوبند و مردم را در مقابل دولت قرار دهند و اینگونه موجی از اخبار منفی را در سطح کشورمان انعکاس دهند؛ از سوی دیگر برخی فعالین و رسانههای اصلاحطلب هم با رسانههای معاند همراه شدهاند و در تلاشند این اتفاق را یکی از ناکارآمدیهای دولت سیزدهم القا کنند.
مهرههای سیاسی جریان اصلاحات از روز وقوع حادثه متروپل برخی با القای بیاعتمادی میان مردم و امدادرسانها و انتشار دروغهایی مانند دادن عنوان جشن به مراسم معنوی امام زمان و... نهتنها نقشی در کمکرسانی و تسهیل حادثه ندارند بلکه عامدانه زمینه آسیبهای جانی و روحی به مردم را تشدید میکنند.
در همین رابطه یکی از سران فتنه در پیامی بدون اشاره به مقصران اصلی این حادثه تلخ و ناگوار مدعی شده است: «امیدوارم دستاندرکاران امور از این پیشامدها علاوهبر اظهار تأسف، درسها و پندهای لازم را برای تدبیر بهتر امور و طرح و اعمال برنامههایی که مانع این حوادث تلخ و کاهش آسیبهای آن گردد، بگیرد.»
همچنین یکی از نمایندههای اصلاحطلب و حاشیه ساز مجلس دهم با انتشار توئیتی مدعی شد: «وقتی میخواهید جشن بگیرید نگاهی به تقویم بیندازید مقارن با شهادت امام جعفر صادق(ع) نباشد، نگاهی هم به گوشه و کنار کشور بیندازید مردم عزادار عزیزان از دست رفتهشان نباشند.»
یکی از فعالین رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب هم در صفحه خود در توئیتر ادعا کرد: «اگر شهابسنگی بیاید و برخی کشته شوند مسئولیت متوجه حکومت نیست گرچه همدردی و جبران باید کرد. ولی در آوار متروپل مسئولیت مستقیم دارند چون مردم بهواسطه نظارت نهادهای حقوقبگیر حکومتی در چنین سازهای ساکن شدهاند. از این حیث فراتر از همدردی باید عذرخواهی کرد، سکوت کردن که فاجعه است».
وقاحت و بیشرمی طیف مدعی اصلاحات در سیاسیکاری و کاسبی با خون مردم و اندوه بازماندگان این حادثه که کار پلشتسیرتان و نفاقافکنان است، در حالی است که که سازنده ساختمان فروریخته آبادان، چهره ماندگار دولت روحانی و وزارت صمت است و افتتاح این ساختمان هم در زمان استاندار پرحاشیه خوزستان در دولت قبل یعنی غلامرضا شریعتی است؛ فردی که بعد از تودیع در این سمت، ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ برای یک دوره چهار ساله به عنوان «رئیسسازمان ملی استاندارد ایران» از سوی حسن روحانی منصوب شد.
این طیف آلوده به سیاسیکاری و معروف به کاسبکاری با خون مردم در ادامه رویکرد همیشگی خود مبنی بر سیاهنمایی از ایران، تقلا میکنند افکار عمومی را از مسئولیت خود در قبال این حادثه منحرف کنند. در حالی که در ماجرای تخلفات ساختمان فروریخته آبادان، اسامی متعددی از مدیران و چهرههای نزدیک به دولت روحانی (دولت برآمده از همین جریان) که مکررا هم مورد تجلیل قرار گرفته بودند به چشم میخورد؛ موضوعی که ضرورت سالمسازی مدیریتی و آواربرداری از سوءتدبیرهای دولت قبل را دوچندان میسازد.
حسین عبدالباقی، مالک و سازنده ساختمان متروپل آبادان که فروریخت، پیشتر لوح تقدیر «خیر امنیتساز» را در زمان حسن روحانی دولت تدبیر و امید دریافت کرده و سال ۹۷ به عنوان «کارآفرین برتر منطقه آزاد اروند» و «چهره ماندگار صنعت ساختمان» از طرف وزارت صنعت انتخاب شده بود. او به رانتخواری و فساد اقتصادی متهم است؛ یعنی سازنده ساختمان فروریخته آبادان، چهره ماندگار دولت روحانی و وزارت صمت محسوب میشود.
موضوعی که نشان میدهد طیف بیاخلاق، مسئولیتگریز و سیاسیکار مدعی اصلاحات، در تلاشند با تکرار هدفمند این قبیل مسائل و تحریک عواطف و احساسات مردم داغدار خوزستان بلکه سراسر ایران، از زیر بار پاسخگویی نسبت به فجایع مدیریتی دولت مطبوعشان رذیلانه بگریزند.