2472 - مهدی امامقلی : 3 تاکتیک دولت سیزدهم در برابر تله برجام ۱۴۰۱/۰۳/۰۹
3 تاکتیک دولت سیزدهم در برابر تله برجام
۱۴۰۱/۰۳/۰۹
مهدی امامقلی
«خروج از برجام» یکی از برنامههایی بود که دونالد ترامپ از زمان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سر داشت. او درنهایت در ۱۸ اردیبهشت 97 خروج آمریکا از برجام و در پی آن بازگشت یکجانبه تحریمها را رسماً اعلام و برای انجام مجدد مذاکرات با ایران اعلام آمادگی کرد.
دموکراتها اگر پیش از آن، آبنبات چوبی نشان داده بودند و بر تاکتیکهای نرم و اتخاذ سیاستهایی چون هویج و چماق (Carrot and stick/ تشویق و تنبیه یا سیاست تهدید و تحبیب) متمرکز شده بودند ترامپ اما صرفاً به سیاستهای تهاجمی و افراطی روی آورد و خروج از برجام را کلید زد.
تا آن زمان دست چدنی آمریکا زیر دستکش مخملی پنهان بود، اما با آمدن ترامپ، دست آمریکاییها رو شد و برجام بیشتر از همیشه روی غلط خودش را به رخ کشید.
ایده دموکراتها که در برجام خلاصه شده و یکی از مهمترین اهدافش، شرطی کردن اقتصاد ایران بود به بسترسازی در فضای سیاسی داخلی ایران نیاز داشت؛ فضایی که پالسهای دولت روحانی آن را فراهم کرده بود. روحانی در ایام تبلیغات انتخابات 92، به غربیها چراغ سبز نشان داد و مرتباً زلف همه مشکلات کشور را به خارج گره زد. جمله معروف او در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در تاریخ (23 اردیبهشت 92) ثبت و ضبط است؛ آنجا که گفت: «به نظر من مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپا است. بسیاری از اروپاییها آقا اجازه میخواهند، اما آمریکاییها بهقولمعروف کدخدا هستند. پس اگر با کدخدا ببندیم راحتتر هستیم تا این که به سراغ یک مقام پایینتر برویم.»
دو سال بعد یعنی 23 تیر 94، برجام تصویب شد؛ برجامی که آمده بود آرام آرام در افکار و اذهان ملت ایران این گزاره را باورسازی کند که کلید همه مشکلات در دست آمریکاست! کیفیت و رویکرد و عملکرد تیم مذاکرهکننده ایران در مذاکرات هستهای، نفوذ لابی نایاک در دستگاه دیپلماسی و در جریان مذاکرات هستهای ایران، نشست و برخاستهای ظریف و جان کری با یکدیگر و... از نوعی همگرایی و همراهی- دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته- تیم مذاکرهکننده کشورمان با دموکراتها حکایت داشت.
بهطور مثال ظریف بهعنوان نفر اول تیم مذاکرهکننده کشورمان در مهرماه 93 و در جریان مصاحبهای که با خبرنگار ارشد یک شبکه آمریکایی در محل شورای روابط خارجی آمریکا ترتیب داده شده بود در پاسخ به این که «آیا شکست در مذاکرات هستهای بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذار خواهد بود؟» پاسخ داد: «بیتردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند.»
او گفت: «در آن زمان مردم با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت(احمدینژاد) به دلیل شکست در مذاکرات در واقع به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!... حالا من بار دیگر زنده شدهام... به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و بهویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند... من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رأی نشان خواهند داد.»
جستوجوی اظهارات مقامات دولت اوباما درخصوص ضرورت برجام برای مهار ایران و حجم تحریمهایی که او و جو بایدن در آن زمان پایهگذاری کرده بودند که با برجام آنها را علیالظاهر تعلیق کنند (در راستای شرطیسازی اقتصاد ایران) حاکی از برنامهریزی آمریکایی برای کودتای نرم در ایران بود که متأسفانه بعضاً با برخی همراهیهای داخلی راه خود را باز کرده بود؛ اسم رمز این کودتا «نرمالیزاسیون» بود که گاهی از آن بهعنوان «روح برجام» نیز یاد میشود، اما با آمدن ترامپ، هرچه دموکراتها ریسیده بودند پنبه شد!
شاهد مثال، آنکه مقامات دولت بایدن طی 16 ماه گذشته (از زمان آغاز به کار دولت بایدن تاکنون) بارها و بارها خروج ترامپ از برجام را سرسختانه نقد کرده، آن را مایه آبروریزی و فشار حداکثری او علیه ایران را درواقع شکست آمریکا دانستهاند.
مسئله دموکراتها در نقد جمهوریخواهان، صلح، دوستی و دلسوزی برای ایران و یا مسائلی مانند حقوق بشر و... نیست بلکه مسئله آنها رو شدن دست آمریکا در افکار عمومی ایران و جهان است که با اقدامات تهاجمی و رادیکالی ترامپ محقق شد.
اگرچه بعد از پایان یافتن دولت ترامپ، دموکراتها سعی کردند با آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با حضور کشورهای عضو برجام در وین (فروردین 1400) بازی با روحانی را از سر بگیرند اما عمر محدود دولت روحانی در یکی دو ماه باقیمانده (تا خرداد 1400) و هوشیاری نظام باعث ناکامی غربیها در فریب دوباره ایران شد.
بایدن که فهمیده بود که کشتیبان را سیاستی دگر آمده است اما با آغاز دور جدید مذاکرات در دولت رئیسی (از آذرماه 1400) بازهم سیاست «چماق و هویج» در برابر ایران را در دستور کار خود قرار داد؛ 1) ادامه فشارها و اعمال تحریمها و 2) القای این گزاره که آمریکا خواهان احیای برجام و ادامه مذاکره با ایران است.
درخصوص مورد اول همین بس که دولت بایدن در 16 ماه گذشته و همزمان با گفتوگوهای فشرده وین، چندین بار تحریمها علیه ایران را تمدید کرده، مقامات دولت او بارها ایران را تهدید کرده و اخیراً هم نفت ایران را به غارت بردهاند. همین ماه گذشته (15 اردیبهشتماه) بود که «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به مصوبه اخیر سنای این کشور درباره سپاه پاسداران گفت از زمانی که جو بایدن در این کشور به قدرت رسیده، ایران با ۱۰۷ تحریم جدید روبهرو شده است که ۸۶ مورد آن علیه سپاه بوده است!
درخصوص مورد دوم هم حجم گستردهای از اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر آمادگی برای احیای برجام و گفت وگو با ایران و باز بودن پنجره دیپلماسی و... را میتوان جست وجو کرد.
نکته مهم آنکه، بررسی رفتار دموکراتها در طول یک سال و چهار ماه گذشته حاکی از این است که آنها با این سیاست «چماق و هویج» چند موضوع مشخص را در فضای سیاسی و رسانهای جهان دنبال کردهاند؛ یکی آنکه؛ خروج آمریکا از برجام و بیعملی اروپا را سانسور و آن را به حاشیه ببرند. دومین گزارهای که آنها مدام در حال پیگیری هستند، «مقصرنمایی و انداختن توپ در زمین ایران» است؛ سومین هم «عوض کردن جای طلبکار و بدهکار»؛ آنها میخواهند این نکته را باورسازی کنند که مسئولیت شکست مذاکرات برعهده ایران است! «فرار از لغو تحریمهای اصلی و اساسی» سیاست دیگری است که آنها در پیش گرفتهاند. مقامات دولت بایدن درخصوص سایر تحریمها هم حرفی به میان نمیآوردند کمااینکه صریحاً و علناً میگویند که «تضمین نمیدهیم که تحریمها لغو شود!». همچنین «مطرح کردن مسائل موشکی و منطقهای» هم یکی از گزارههایی بوده که آمریکاییها بر آن اصرار میکردند. آمریکاییها به کمک لابی غربی، عبری و عربی خود به فشار و عملیات جدید رسانهای و تبلیغی علیه ایران روی آوردند؛ از لفاظی و بیانیههای مشترک تا تعیین ضربالاجلهای پیدرپی و ادبیات مختلف مانند «برجام پلاس»، طرح «گامبهگام»، «توافق موقت» و یا «کمتر در برابر کمتر» و.... و اینکه «حتی در صورت احیای برجام، تحریمهای غیربرجامی حفظ خواهد شد» یا آنکه «ما تضمین نمیدهیم که از توافق خارج نشویم!»؛ ادبیات و اقداماتی که از همان ابتدا موج جدیدی از منازعه و چالش بین ایران و کشورهای 1+4 را رقم زد.
اما دولت رئیسی و دستگاه دیپلماسی طی 10 ماه گذشته (از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم در مرداد 1400 تاکنون) در برابر تله برجامی غرب چه کرد؟ 1) تأکید بر ضرورت مذاکره برای شکلگیری توافق خوب 2) گره نزدن مسائل داخلی و مشکلات اقتصادی کشور به برجام و 3) انتقال این پیام که تیغ تحریمها علیه ایران کند شده و دست ایران در این دور از مذاکرات هستهای پُر است.
1. تیم مذاکرهکننده کشورمان با طرح و ایستادگی بر شروط اصلی (لغو تحریمها، راستیآزمایی و ارائه تضمین از سوی آمریکا) از همان ابتدا اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران خواهان یک توافق خوب است ولی نه توافقی که در دولت قبل تنظیم و امضا شد!؛ توافقی که میان دادهها و ستاندهها توازن برقرار باشد و منافع اقتصادی ایران را تأمین کند.
2. دولت سیزدهم با واردات گسترده واکسن و سرعتدهی به واکسیناسیون عمومی، از گره زدن ضروریات کشور به مسائلی مانند برجام و افایتیاف، اعتبارزدایی کرد. آقای رئیسی هم در بسیاری از اظهارات و سخنانش ضمن 21 سفر استانی و بازدیدهای میدانی از بازار، کارخانهها و... بر ضرورت توجه به ظرفیتهای داخلی و خنثیسازی تحریمها تأکید کرد.
3. دولت رئیسی در طول 10 ماه گذشته، دیپلماسی منطقهای را آغاز کرد و افزایش تعاملات دیپلماتیک با کشورهای منطقه، افزایش و چند برابر کردن حجم مراودات و مناسبات تجاری با سایر کشورها را در دستور کار خود قرار داد.
عضویت دولت ایران در پیمان شانگهای و تقویت و توسعه ارتباطات با چین و روسیه و تأکید بر لزوم دور زدن تحریمهای آمریکا و همچنین آغاز اصلاحات بزرگ اقتصادی از سوی دولت (مانند طرح مردمی کردن یارانهها) و... همگی این گزاره را به افکار عمومی داخل و خارج منتقل میکند که قطار دولت سیزدهم، متوقف در وین نیست و دولت هم معطل برجام نمیماند.
از آغاز اولین مذاکرات برای لغو تحریمها در دولت رئیسی حدود 6 ماه میگذرد و مقامات دولت رئیسی بهخوبی این را درک کردهاند که سگ زرد برادر شغال است چه آنکه دموکراتها و جمهوریخواهان بارها اعتراف کردهاند که در حمایت از رژیم صهیونیستی و مقابله با جمهوری اسلامی ایران وحدت استراتژیک دارند و تفاوت آنها صرفاً در بهکارگیری روشها و تاکتیکهاست.
دولت سیزدهم در طول این مدت نشان داده که دستفرمان خوبی دارد و هوشمندانه توانسته کشور ایران را از تله آمریکایی برجام عبور دهد.