به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 3,330
بازدید دیروز: 9,496
بازدید هفته: 3,330
بازدید ماه: 69,403
بازدید کل: 23,731,214
افراد آنلاین: 14
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 4 May 2024
السبت ، ۲۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
37 - پهلوی‌ستایی در ترازوی تاریخ - توهّم ضد انگلیسی بودن رضا‌خان ۱۴۰۱/۰۳/۱۵
پهلوی‌ستایی در ترازوی تاریخ - 37
 
 توهّم ضد انگلیسی بودن رضا‌خان
 
۱۴۰۱/۰۳/۱۵
 
دکتر سید مصطفی تقوی مقدم
 
غني به‌رغم اذعان خود كه ‌خزعل اينك به چيز ناهنجاري مبدل شده بود كه سرنوشتش بايد فرع بر ملاحظة اصلي باشد و بدين‌ترتيب، حذف او جزئي از برنامه و سياست انگليس شده بود، بي‌پروا از تناقض‌گويي و آشكارا به منظور مستقل و ضدانگليس جلوه دادن رضاخان، به القاي اين مطلب پرداخته كه گويا دولت انگليس همچنان مصمم به حفظ رابطة ويژة پيشين با دست‌پروردگان محلي خود از جمله خزعل بوده و رضاخان به اين امر اهميت نداده و در پي رويارويي با آن است. او صحنه را اين‌گونه برمي‌سازد:
لورين به هراس [؟!] افتاد و پي برد كه رضاخان قصد دارد حساب عشاير جنوب را همانند شورشيان شمال برسد و به «رابطة ويژه» بريتانيا با متحدان و دست‌نشاندگان آن در جنوب اهميتي نمي‌دهد. با اين حال به كرزن نوشت «ما بايد اجازه بدهيم رويدادها جريان خود را طي كند».1و در جاي ديگر در همين رابطه مي‌نويسد:«لورين نيز مي‌دانست كه مسلح كردن قبايل جنوب كارساز نيست. از سوي ديگر مي‌دانست كه نتيجة منطقي ادامة سياست رضاخان دير يا زود اصطكاك با منافع بريتانياست. راه‌حل تنها و تنها كنار آمدن با رضاخان و يافتن نوعي مصالحه است كه جلو برخورد مستقيم را بگيرد.»2
وي در همين باره نيز مي‌نويسد: «رضاخان در ضمن مي‌دانست كه امكانات بريتانيا هم محدود است. اگر رهسپار جنوب گردد بريتانيا چه مي‌تواند بكند؟».3 او به‌رغم اظهارات مكرر مبني بر دوستي لورن با رضاخان، و با اذعان به اين‌که لورن رضاخان را براي انگليس مهم‌تر از دست‌پروردگان ويژة محلي مي‌دانست،4 و نيز به‌رغم اظهارات مكرر مبني بر اين‌که لورن مخالف سياست سنتي انگليس و، بنا به ادعاي نويسندة كتاب، طراح سياست نوين انگليس بود كه به وسيلة رضاخان اجرا مي‌شد،5 آن‌گاه به طور شگفت‌انگيزي ادعا مي‌كند كه لورن مخالف نخست‌وزير شدن رضاخان بود و مخالفت خود را هم اين‌گونه توجيه مي‌كرد كه با «گماشتن مردي نظامي در رأس دولت» مخالف است. غني به جاي اين‌که به خواننده بگويد چرا و چگونه ممکن است که نمايندة دولت انگليس که به ادعاي وي، طراح سياست نوين انگليس است که کودتا و اهداف آن يکي از وليده‌هاي آن سياست است، اکنون مخالف آن است که رهبر کودتا رئيس دولت کودتا بشود، در اين باره هم طبق معمول، گرايش ويژة خود را به کار بسته و خودسرانه نيت‌خواني کرده و بدون هيچ‌گونه دليل و قرينه و نشانه‌اي از جانب لورن مي‌گويد: ترديد واقعي لورين، اگرچه بر زبان نمي‌آورد، اين بود كه رضاخان وقتي نخست‌وزير شد ديگر كسي قادر نيست جلو نقشه‌هاي او را براي مطيع ساختن قبايل جنوب بگيرد»!6 عجيب است که در اين «نيت خواني» يا «ذهن‌خواني»، از کلمات و عبارات احتياط‌آميز نظير «شايد»، «ممکن است»، «احتمالاً» و... هم استفاده نمي‌کند و با قاطعيت تمام آنچه را خود دوست دارد در نيت و ذهن لورين جاي مي‌دهد. 
نويسنده در جاي ديگري نيز به‌رغم اذعان به اهميت دولت مركزي در ايران براي انگليس و تمام شدن تاريخ مصرف خزعل، به‌گونه‌اي وانمود مي‌كند كه گويا انگليس حتي آماده بود براي دفاع از خزعل به مبارزه با رضاخان بپردازد و چون «رضاخان هنوز قدرت خود را آن‌قدر استحكام نبخشيده بود كه بتواند به انگليسي‌ها بفهماند كه توسل به زور و قهر براي دفاع از شيخ خزعل گران برايشان تمام مي‌شود و ارزش ندارد؛ و از آنجا كه آدم محتاطي بود نخستين اقدام او مطابق معمول عملياتي تجسسي در تابستان 1301 ظاهراً بر ضد لرها و بختياري‌ها بود. در حقيقت كار را طوري ترتيب داده بود كه قشون تا شمال خوزستان پيش برود تا ببيند خزعل و انگلستان چه عكس‌العملي نشان مي‌دهند».7
در جاي ديگري ترميم كابينة رضاخان در شهريور 1303 و افزايش تركيب انگليسي آن را اين‌گونه توجيه مي‌كند كه: «خصوصيت بارز كابينة جديد گرايش قطعاً انگليسي آن بود. رضاخان شايد تصميم گرفته بود خودمختاري شيخ خزعل را با زور پاسخ گويد و چون مي‌دانست كه اين خطر برخورد جدي با بريتانيا را در بردارد، نمي‌خواست كه بهانه به دست آنها بدهد.»8 
نويسندة كتاب پس از آن‌كه با عبارات غيرواقع‌بينانة يادشده، كه معدودي از آنها را تنها براي نمونه آورديم، اقدامات رضاخان براي حذف خزعل را مواضعي ضدانگليسي و غيرقابل مهار براي انگليسي‌ها وانمود مي‌كند، با عباراتي غيرواقع‌بينانه‌تر درماندگي و استيصال انگليس را در برابر اين اقدامات رضاخان ادعا كرده و مي‌نويسد: «از دست بريتانيا ديگر كاري ساخته نبود. وزارت خارجة انگليس دست به دامن لورين شد كه پا ميان نهد و بحران را فرو نشاند. لورين... ماه عسلش را نيمه‌كاره گذاشت و با عروس تازه به سوي ايران راه افتاد... به اميد آن‌كه راه‌حلي آبرومندانه پيدا شود.9 و در ادامه مي‌نويسد «بعيد است بتوان رضاخان را ترغيب به مصالحه يا دادن امتيازهايي به شيخ كرد... اعزام سپاهيان انگليسي به خوزستان شايد يگانه چيزي بود كه رضاخان را ناچار مي‌كرد تا اجازه دهد شيخ خزعل مقام خود و دست كم مقداري از قدرت پيشين خود را نگه دارد... انگلستان امكانات چنداني نداشت برتري قواي رضاخان چشمگير بود و اميدي هم نبود طوايف همسايه به كمك شيخ آيند... تنها راهي كه براي حفظ آبروي انگليس مانده بود ترتيب دادن ملاقاتي ميان خزعل و رضاخان بود و اميدواري اين‌که راه‌حلي آبرومندانه پيدا شود»،10 
و اين «راه‌حل تنها و تنها كنار آمدن با رضاخان و يافتن نوعي مصالحه است كه جلو برخورد مستقيم را بگيرد».11 
در مطالب قبل اين عبارت را از نويسنده كتاب نقل كرديم که:
«شيخ [خزعل] اينك به چيز ناهنجاري مبدل شده بود كه سرنوشتش بايد «فرع بر ملاحظة اصلي» باشد، و ملاحظة اصلي اكنون ايراني ثابت و يكپارچه، ديواري محافظ در برابر تهديد شوروي به خليج‌ فارس و هند بود.»12
سيروس غني اين سند را در مباحث مربوط به حوادث اواخر سال 1303 و دورة پايان يافتن کار خزعل آورده است. در حالي كه سند ياد شده گزارش مورخ 7 فوريه 1924/ 17 بهمن 1302 لورن به اسبرن، يعني درست يك سال پيش از ماجراي تسليم خزعل است. اين سند به خوبي ثابت مي‌كند كه خزعل دست‌كم از يك سال پيش از حذف رسمي‌اش، از نظر مقام‌هاي انگليسي به «چيز ناهنجاري مبدل شده بود كه سرنوشتش بايد فرع بر ملاحظة اصلي باشد...». 
ولي نويسنده بدين منظور دست به تقلب زده و اين سند را در خارج از مقطع تاريخي خود، يعني دورة پس از تسليم خزعل مورد استفاده قرار داده است تا بتواند اين نظر نادرست خود را القاء كند كه گويا انگليسي‌ها پس از كودتا هم مصمم به حمايت و ابقاي دست‌پروردگان محلي خود از جمله خزعل بودند اما چون رضاخان به تدريج و سرانجام در سال 1303 اوضاع را به سود خود پيش برد و برخلاف ميل آنها خزعل را به «چيز ناهنجاري» تبديل كرده بود، عنان را از كف انگليسي‌ها ربوده بود و آنها ديگر چاره‌اي نداشتند جز اين‌که تسليم واقعيت بشوند. بدين ترتيب اگر به تاريخ همين سند توجه شود و معلوم شود كه مقام‌هاي انگليسي مدت‌ها پيش از حذف رسمي خزعل او را موجود زايدي مي‌دانستند، آيا درست است كه حذف او اقدامي ضدانگليسي وانمود شود كه رضاخان براي انجام آن خطر رويارويي با انگليس را به جان خريده بود!؟  
اين بود گوشه‌اي از سيمايي كه نويسنده مي‌كوشد در سراسر كتاب از رضاخان و رابطة او با انگليس ارائه نمايد. چون پرداختن به همة اظهارات و ادعاهاي نويسنده در اين باب كه از هيچ فرصتي براي كاشتن آنها در لابه‌لاي مطالب كتاب دريغ نورزيده، مقدور نيست، براي جلوگيري از اطالة كلام به همين گزيده بسنده كرديم و به مواردي كه در همين كتاب در نقض آنها وجود دارد به اختصار اشاره مي‌كنيم.
پانوشت‌ها:
1- سیروس غنی. پیشین. همان. ص 281.
2- همان. ص 289.
3- همان. ص 289.
4- همان. صص 2، 267-277، 290، 283، 281.
5- همان. عبارت نوشته شده در زير تصوير لورن مندرج در ميان صفحات 384 و 385.
6- همان. ص 321.
7- همان. ص 357.
8- همان. ص 352.
9- همان. صص 363-364.
10- همان. ص 365.
11- همان. ص 289.
12- همان. ص 367.