به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,037
بازدید دیروز: 9,496
بازدید هفته: 4,037
بازدید ماه: 70,110
بازدید کل: 23,731,921
افراد آنلاین: 15
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 4 May 2024
السبت ، ۲۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
42 - پهلوی‌ستایی در ترازوی تاریخ - عمليات حذف خزعل با مدیریت انگلیس ۱۴۰۱/۰۳/۲۷
پهلوی‌ستایی در ترازوی تاریخ - 42

 عمليات حذف خزعل با مدیریت انگلیس

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۷

ماجرای شیخ خزعل / محمدعلی بهمنی قاجار | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

 
 
دکتر سید مصطفی تقوی مقدم
براي روشن شدن فاصلة اين عبارت‌پردازي‌ها با واقعيت تاريخ ايران، نياز به مطالعة همة متون معتبر تاريخي و يا همة اسناد منتشر شدة وزارت خارجة انگليس، نيست. بلكه كافي است همين بخش از آن اسناد كه به‌طور تقطيع شده و گزينشي (بر فرض اينکه درست ترجمه و منتقل شده باشند) در سراسر كتاب سيروس غني آمده، با تأمل و منصفانه و توجه به ملاحظات ديپلماتيك حاكم بر نگارش و گفتمان آنها، مورد بررسي و دقت قرار گيرند. 
از ديدگاه رياضي و منطقي، هرگاه دو موجود مستقل از يكديگر بوده و از دو مكان جدا از يكديگر، جهت‌گيري عملي آنها در يك راستا و به موازات يكديگر باشد، مي‌توان حرکت آنها را «همسو» دانست. اما در شرايطي كه سفير انگليس دربارة سياست‌هاي خودشان و عملكرد رضاخان مي‌گويد: «او همان كاري را كه انگليسي‌ها مي‌خواستند به دست انگليسي‌ها بكنند به دست ايراني‌ها خواهد كرد»، ظاهراً در قاموس ادبيات فارسي، واژة «همسويي» براي بيان ماهيت کامل رابطة ميان سياست‌هاي انگليس و اقدامات رضاخان رسا نيست. در اين باره شايد واژة «اين هماني» يا «يگانگي» بهتر بتواند سيماي واقعي و چهرة حقيقي آن اوضاع را بنماياند. شايد بتوان گفت اگر هيچ سند و دليل و قرينة ديگري در اين باره وجود نداشته باشد، همين اعتراف لورن همراه با لوازم منطقي و عملي آن كفايت مي‌كند. به هر حال، با اعتراف رسمي به اين همسويي و يگانگي، ديگر سرودن حماسه و صحنه‌آرايي براي عرصة رويارويي رضاخان با منافع انگليس، به تعبير منطقي، سالبة به انتفاع موضوع مي‌شود. 
به هر حال در سال 1303 مقدمات لازم براي حذف خزعل فراهم شد و پس از گفت‌و‌گوهايي که بين رضاخان و لورن در اين باره صورت گرفت و در مباحث پيشين به آنها اشاره شد، لورن برخلاف سال 1301 با چنين اقدامي موافقت کرد. غني اين مسئله را اين‌گونه برمي‌سازد که رضاخان «كاملاً بر مشكلاتش فايق آمده بود... با لحن مطمئن‌تري وارد گفت وگو با سفارت انگليس شد. به وابستة نظامي بريتانيا فهماند كه قادر است سپاهي به تعداد 40 هزار نفر تشكيل دهد، كه اين براي شكست شيخ حتي با مداخلة بختياري‌ها كافي است»1 و سرانجام پس از آنكه «تدارك حركت سپاه را به اتمام رساند به او اطلاع داد كه تصميمش را گرفته است و قشون دولتي به تعداد 15 هزار نفر به زودي به سوي خوزستان راه مي‌افتد. رضاخان خود در 13 آبان به اصفهان حركت كرد».2
پس از اين آمادگي‌ها و زمينه‌سازي‌ها، چند هفته پيش از حركت رضاخان به سوي جنوب، تازه مقام‌هاي سفارت انگليس شم حقوقي‌شان شكوفا گرديد و سخن چمبرلين، وزير خارجة وقت انگليس، که در همان سال نخست کودتا دربارة تعهد قبلي انگليس به خزعل گفته بود «ما [اکنون] در دنيايي متفاوت از [دنيايي] كه در آن اين تعهدها داده شد به‌سر مي‌بريم» و در اين مدت آن را از شيخ پنهان داشته بودند، به يادشان آمد و اعلان کردند «كه شيخ خزعل، با سركشي عليه حكومت مركزي و خودداري از پرداخت ماليات، حق استناد به تعهدهاي بريتانيا را كه از خودمختاري او پاس دارد، از دست داده است چون اين تعهدات مشروط به وفاداري او به حكومت مركزي بود»! 3 در همين روزها مك‌دونالد، وزير خارجة انگليس، نيز به خزعل اخطار مي‌دهد كه «اما بايد به آن‌جناب هشدار دهم كه كاسة صبر حكومت ايران به زودي لبريز خواهد شد چون در صورت رويداد اسفبار مخاصمات نبايد انتظار هيچ‌گونه همدردي از من داشته باشيد».4 و در همين راستا و در همين روزهاست كه لورن هنگامي كه براي مديريت فرايند تسليم‌سازي خزعل عازم ايران بود، از بغداد به پيل تلگراف زد «تا به خزعل هشدار دهد كه رضاخان به زودي هجوم مي‌آورد و از پيل خواست خزعل را از تعهد عدم خصومت رها مي‌سازد، ولي «در ضمن يادآورش شود كه مسئول جان و مال اتباع انگليس است».5 و باز در همين فرايند است كه چندي پيش از اعزام قوا به جنوب، اووي فعاليت كنسول‌هاي اهواز و بوشهر را، كه تا اين تاريخ در يك تقسيم كار ديپلماتيك با خزعل همدلي نشان مي‌دادند و غني هم با عبارت‌پردازي‌هاي ويژه و با بزرگ‌نمايي مي‌كوشد تا رفتار آنان را نشانه‌اي از حمايت دولت انگليس از خزعل وانمايد، ديگر لازم ندانسته و از مك‌دونالد تقاضا مي‌کند كه به آنها «دستور دهد يا با سفارت همكاري كنند يا آنها را از كار بردارد... سرانجام مك‌دونالد خود به پيل در اهواز و به پريدو در بوشهر دستور داد «با سفارت يكصدا شوند» و به تمايلات ستيزه‌جويانة شيخ دامن نزنند».6
جالب آنکه در همين فاصلة زماني، مقام‌هاي وزارت امور خارجة انگلستان در پيام‌هايي خصوصي براي خزعل از يک‌سو نسبت به او اظهار شفقت مي‌کردند که مي‌کوشند از دولت ايران بخواهند که به حقوق و منافع او توجه کند و از سوي ديگر نكاتي را به او متذکر مي‌شدند كه جز تسليم به رضاخان چاره‌اي براي او باقي نمي‌ماند و عملاً او را تشويق به اين امر مي‌کردند. براي نمونه، مك‌دونالد متن پيام زير را براي اووي ارسال کرد و دستور داد تا آن را براي خزعل بفرستد:
«خاطرش مي‌تواند آسوده باشد كه حكومت اعليحضرت [پادشاه انگلستان] هرچه از دستش برآيد مي‌كند تا دولت ايران به حقوق و منافع او توجه وافي مبذول دارد، ولي در عين حال ناچارم به او يادآور شوم كه تعهدات ما منوط است به وفاداري او به حكومت مركزي7 و دوستانه از او بخواهيد تا از هرگونه عمل خشونت‌آميز كه بسيار به زيان مصالح او و خود ماست خودداري ورزد. اين پيام را [كنسول] مقيم بوشهر شخصاً ارائه كند.»8
در ادامة اين فرايند «به پيل دستور داده شد خزعل را وادارد نامه‌اي به رضاخان بنويسد و از گفته‌هاي افتراآميز خود پوزش بطلبد. شيخ كوتاه آمد و در 22 آبان نامه‌اي نوشت و از كردار گذشتة خود پوزش خواست».9 خزعل تسليم شد و آمادة ملاقات با رضاخان گرديد. 
سرانجام در تكميل فرايند قرباني كردن خزعل، رضاخان به‌ هاوارد اظهار داشت «تنها به شرطي حاضر است با خزعل در محمره يا اهواز ديدار كند كه او مسافت قابل ملاحظه‌اي خارج شهر به پيشواز او بيايد... لورين فرصت را غنيمت شمرد و از كنسول خود در اهواز خواست شيخ را مجبور كند پيشنهاد را بپذيرد».10
بدين ترتيب، تسليم خزعل همان‌گونه كه انگليسي‌ها مي‌خواستند انجام پذيرفت. آنان براي تحقق يکپارچه‌سازي ايران تحت قلمرو دولت کودتا، توانستند مهره‌اي را كه ديگر به وجودش نياز نداشتند براحتي حذف کنند. و افزون بر آن، آن را دستاويز و دست‌مايه‌اي براي صبغة ضدانگليسي بخشيدن به رضاخان و تقويت و تحكيم موقعيت او در صحنة سياست ايران قرار دهند.
غني به نقل از سفرنامة خوزستان عنوان مي‌کند که حتي دولت شوروي هم پذيرفت كه رضاخان با حذف خزعل هدفي ضدانگليسي را پي مي‌گيرد و از اين ‌رو به او پيشنهاد كمك كردند. او در راستاي حماسه‌سرايي خويش، دربارة واکنش رضاخان نسبت به اين ديدگاه و پيشنهاد شوروي چنين مي‌نويسد: 
«رضاخان در جواب دوپهلويي كه نظرش هم به شوروي‌ها هم به انگليسي‌ها بود، چيزي به مضمون زير گفته بود: من هرگز زير بار دخالت كشورهاي خارجي نمي‌روم. در غير اين صورت قادر نيستم استقلال كشورم را حفظ كنم... شيخ خزعل يك نفر رعيت ايران است و فقط زمامداران ايران مي‌توانند او را تنبيه كنند يا ببخشند!»11
غني اين مطلب را با نظر موافق از كتاب سفرنامة خوزستان، متعلق به رضاشاه، نقل كرده ولي چون ظاهراً خود وي هم در اعتبار مطلب و پذيرش آن از سوي خوانندگان ترديد داشت، براي جلب اطمينان خواننده، در پانوشت مربوط به آن ضمن توضيح كوتاهي دربارة كتاب، آن را «نسبتاً درست و قابل اعتماد» توصيف كرده است.12
پانوشت‌ها:
1- سیروس غنی. پیشین. ص 362.
2- همان. ص 363.
3- همان. ص 362.
4- همان. ص 363.
5- همان. ص 364.
6- همان. ص 360.
7- در مباحث پيشين آورديم که آنها در دورة حکومت قاجار و قبل از کودتا به او تعهد داده بودند که در برابر حکومت مرکزي از وي حمايت کنند!
8- سيروس غني. پيشين. ص 361.
9- همان. ص 364.
10- همان. ص 366.
11- همان. ص 366.
12- همان. ص 477.