2534 - روزنامههای غرب گدای زنجیرهای: آقای مطهری! لااقل کمی مطالعه کن بعد برای دولت نسخه بپیچ ۱۴۰۱/۰۳/۲۷
روزنامههای غرب گدای زنجیرهای:
۱۴۰۱/۰۳/۲۷
آقای مطهری! لااقل کمی مطالعه کن بعد برای دولت نسخه بپیچ
روزنامه اعتماد روز پنجشنبه نامهای منتسب به علی مطهری نایب رئیساصلاحطلب مجلس دهم خطاب به رئیسجمهور منتشر کرده که وی در این نامه ضمن بیان ادعاهای تکراری در بزک کردن برجام خواستار کوتاه آمدن دولت ایران از لغو تحریمهای سپاه در مقابل آمریکا شده است.
نکته جالب ماجرا آنجاست که مطهری در نامه خود یکی از دلایلی که برای ضرورت لغو تحریمها مطرح کرده، عقبماندگی در توسعه میادین نفتی مشترک با کشورهای همسایه است و میدان نفتی آزادگان و آرش را مثال زده و نوشته است:«به عنوان نمونه اکنون میدان مشترک نفتی ایران و عراق به نام آزادگان سالهاست که توسط عراق با سرمایهگذاری خارجی در حال استخراج است و حق ملت ایران به خاطر تحریمها در حال ضایع شدن است. همینطور میدان نفتی آرش در دریای خزر که میان ایران و آذربایجان مشترک است. ایران فرصتهای زیادی را خصوصا در حوزه نفت و گاز از دست داده است و همسایهها نهایت استفاده را بردهاند.»
این درحالی است که میدان نفتی و گازی آرش در «دریای خزر» و مشترک با جمهوری آذربایجان نیست بلکه در«خلیجفارس» و بین ایران و کویت و عربستان مشترک است.
گرچه این اولین بار نیست که چنین فردی که سابقه نایب رئیسی در مجلس اصلاحطلبان را هم در کارنامه دارد چنین شاهکارهایی خلق میکند، وی پیش از این در دفاع از برجام گفته بود: از برجام دفاع میکنم اما بعضی جاهای آن را نفهمیدم و به صحبتهای ظریف و صالحی اعتماد کردم! یا در ماجرای واردات واکسن و در اوج کشتار کرونا در دولت روحانی مدعی شده بود علت عدم واردات واکسن نپیوستن به FATF است درحالیکه با روی کارآمدن دولت سیزدهم و بدون تغییر در وضعیت این لوایح حجم انبوهی از واکسن به کشور وارد شد. کاش لااقل آقای مطهری کمی مطالعه میکرد بعد برای دولت سیزدهم نسخه میپیچید.
نکته قابل تامل دیگر اینکه جدا از گاف عجیب و اشتباه فاحش مطهری، آیا خبرنگار، دبیر و مدیر مسئول این روزنامه مدعی اصلاحات هم اطلاع نداشتند که میدان نفتی و گازی مورد اشاره مطهری در دریای خزر و مشترک با جمهوری آذربایجان نیست و در خلیجفارس و مشترک با عربستان و کویت است؟!
اگر توافق نکنیم شرایط غیرعادی و جنگ میشود!
روزنامه آرمان ملی در شماره روز پنجشنبه خود در مطلبی نوشت: «الان در یک موقعیتی هستیم که اگر به وضعیتی که آمریکا و غرب میخواهند، تمکین کنیم یعنی اینکه فقط در مورد مسائل برجامی توافق کنیم و سپاه پاسداران در لیست تروریسم بماند و ایران آن را از مطالبات خود کنار بگذارد و این اتفاق بیفتد، در اینصورت آمریکاییها فقط در مورد برجام توافق کنند یک نوع عقبنشینی است و این عقبنشینی نباید اتفاق بیفتد و برای ما هزینه دارد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «از طرفی تهدیداتی که از سوی کشورهای بیگانه طرف ایران سرازیر میشود موقعیت را پیچیدهتر میکند... علاوهبر تشدید فشارهای اقتصادی و تحریمها، صداهایی به گوش میرسد که گزینه نظامی حداقل در یک حد محدودی در دستور مطالعه و بررسی قرار دارد. سفری که مقامات آمریکایی به اسرائیل دارند و جلسات و مذاکراتی که در جریان است و تهدیداتی که اسرائیل میکند، نشان میدهد این پروژه فعال است و شاید روی مدل اجرایی آن بحث میکنند... هشدارهای طرفهای غربی بیشتر به این خاطر است تا ایران را ترغیب کنند یا به نحوی تحت فشار قرار دهند که موضوع جدی است و ایران تحت فشار قرار بگیرد که به میز مذاکرات برگردد و مذاکرات را به سرانجام برساند. مجموع تهدیداتی که نشان از آن دارد که داریم از شرایط عادی خارج میشویم و وقتی از شرایط عادی خارج میشویم در شرایط غیرعادی هر احتمالی ممکن است.»
برخی مدعیان اصلاحات اگرچه به این نتیجه رسیدهاند که انفعال در برابر خواستههای آمریکا یک عقبنشینی است و نباید اتفاق بیفتد اما بازهم سعی میکنند به مهندسی ترس در افکار عمومی روی بیاورند و القا کنند که اگر هم توافق نکنیم جنگ میشود! ین در حالی است که اولاً آمریکاییها در برهههای مختلف ازجمله ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی، جمهوری اسلامی ایران را آزمودهاند و ثانیاً با نظر به تحولات کنونی منطقه و جهان بهویژه تحولات روسیه و اوکراین و وضعیت بد اقتصادی جهان و علیالخصوص بحران انرژی در غرب و ثالثاً؛ با نظر به شکست آمریکا در پروژههای بینالمللی خود ازجمله عراق و افغانستان و... آمریکاییها هیچگاه جرأت فکر کردن به گزاره نظامی علیه کشورمان را هم ندارند چه آنکه در این صورت با برخورد سخت و مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران روبهرو خواهند شد.
دروغگویی شرق برای تطهیر غربیها
روزنامه شرق روز پنجشنبه در گزارشی نوشت: «قانون اقدام راهبردی که تلاش مجلس برای خروج ایران از برجام و پایاندادن به مذاکرات هستهای بود مهمترین عامل بهنتیجه نرسیدن مذاکرات از سوی روحانی، رئیسجمهور وقت، اعلام شد.»
این نوشتار در ادامه آورده است: «حسن روحانی در بیستوسوم تیر 1400 در جلسه هیئت دولت خود گفت که «اگر اصل ۶۰ قانون اساسی ما حاکم بود و یازدهم آذر لطمه نمیخورد، اسفندماه تحریم مردم برداشته میشد و امروز مردم میدیدند که چه شرایطی بر کشور حاکم بود و فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر دیگری را میدیدند». مجلس ایران در یازدهم آذرماه طرحی را با عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» به تصویب رساند که از همان ابتدا با مخالفت دولت همراه بود اما در نهایت دولت دوازدهم مجبور به اجرای آن شد اما این اجرای از سر اجبار به دل مجلس نچسبید.»
چنین ادعاهایی از سوی مدعیان اصلاحات که نتیجه غایی آن تطهیر غربیهای عهد شکن است چندان تعجبی ندارد.
در حالی که به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک میشدیم طیف موسوم به اصلاحطلب در رسانههای خود هیاهویی را آغاز کردند که با آمدن بایدن مسیر بازگشت آمریکا به برجام و احیای آن هموار میشود. بایدن به ریاست جمهوری آمریکا رسید و هر چه گذشت معلوم شد که وی سیاستهایی ترامپ را ادامه میدهد.
با وجود آنکه آمریکا از برجام خارج شد و اروپا نیز به بهانه آمریکا به تعهداتش عمل نکرد اما ایران در دولت اصلاحطلبان (دولت تدبیر و امید) همچنان پایبند تعهداتش مانده بود و چه چیزی برای غربیها بهتر از همین که اولا زنجیرهای تعهدات برجام به دست و پای صنعت هستهای باشد ثانیا غربیها تعهدات خویش را عمل نکنند ثالثا اقتصاد ایران از برجام بینصیب باقی بماند.
معلوم است که غرب هیچگاه چنین حالت ایدهآلی را با مذاکرات و توافق جدیدی خراب نمیکرد. در این حال و وقتی مجلس یازدهم با اکثریت نمایندگان انقلابی روی کار آمد برای این موضوع چارهاندیشی شد و قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها تصویب شد. قانونی که دولت را مکلف میکرد تا در پروسههای زمانبندی شده به غرب مهلت دهد و اگر آنها به برجام و تعهداتشان بازنگشتند سازمان انرژی اتمی کشورمان در هر مرحله خود را از بخشی از تعهدات برجامی خلاص کند.
حالا این ادعا که این قانون مانع احیای برجام شد از دروغهای بزرگی است که ضد منافع ملی است و آیندگان درباره آن قضاوت خواهند کرد که در چنین روزگاری یک طیف آلوده به سیاسیکاری چگونه منافع ملی را به پای جدلهای حزبی و سیاسی قربانی میکرد.
تضمین میخواهید چه کار؟ فقط به آمریکا دسترسی بدهید(!)
قائممقام حزب اعتماد ملی میگوید: در توافقات بینالمللی، تضمین ابدی معنا ندارد و از برجام هم نباید چنین توقعی داشت.
اسماعیل گرامیمقدم در روزنامه اعتماد مینویسد: «دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان كرد/ تكيه بر عهد تو باد صبا نتوان كرد»؛ حافظ شيرين سخن اين عبارات را به كار ميگيرد تا از سستعهدي، عدم قطعيت و ناپايداري جهان سخن بگويد. برخي دلواپسان و مخالفان برجام در داخل به بهانه عدم ارايه تضامين لازم از سوي آمريكا و اروپا در شيپور مخالفت با برجام، خروج از NPT و پايان همكاريهاي بينالمللي ميدمند. دليل اينكه اين دسته از مخالفان روي ارايه تضامين لازم سفت و سخت پافشاري ميكنند در خوشبينانهترين حالت، ناشي از آن است كه اشراف و ديد عميقي نسبت به توافقنامههاي بينالمللي و مراودات جهاني ندارند. بررسي تحليلي قراردادهاي دوجانبه و چندجانبه ايران و ساير كشورها نشان ميدهد كه هرگز نميتوان تضامين عيني و غيرقابل خدشهاي را مطالبه كرد.
وی میافزاید: «هيچ تفاهمي صددرصد نيست و هيچ عقل سليمي نبايد توقع تضامين قطعي از قراردادهاي بينالمللي را داشته باشد. قرارداد 1975 الجزاير ميان ايران و عراق و قراردادهاي صدام با كويت نيز نمونههاي منطقهاي چنين بدعهديهايي است. بنابراين اگر سياستمدار يا حاكميتي قصد داشته باشد تضاميني براي ابدي بودن توافقها دريافت كند، امكانپذير نخواهد بود.در اين شرايط سياستگذاران و تصميمسازان كشور بايد با اولويت قرار دادن منافع ملي كشور به سمت احياي برجام حركت كنند.حتي اگر برجام نشد، يك توافق 5 ساله يا 2 ساله ميتواند در دسترس قرار بگيرد تا خطرات به تعويق افتند. اين در حالي است كه قبل از انتخابات 1400 برخي افراد و جريانات دولت قبل را مينواختند و اعلام ميكردند كه اقتصاد و معيشت كشور را به تحريمها گره نميزنند. امروز بايد از اين افراد پرسيد كه همه آن وعدهها چه شد و چرا نتوانستهاند، مشكلات اقتصادي را حل و فصل كنند؟
این تحلیل، چند سوال را به ذهن متبادر میکند: 1- چرا دولتمردان مدعی تدبیر و حامیان آنها هرگاه مطالبه تضمین درباره توافق با آمریکا میشد، میگفتند «امضای کری تضمین است» و «امکان ندارد آمریکا زیر تعهدش بزند و نمیتواند این کار را بکند؟». این ادعاهای خلاف واقع، از سر بیسوادی بود یا عامدانه، برای فریبکاری؟
2- اگر از ضمانت تعهدات آمریکا اطمینان نداشتند (که هیچ اعتمادی نبود و تجارب خلاف آن را میگفت) چرا همه امتیازات هستهای در زمینه اوراق کردن 15 هزار سانتریفیوژ از 19 هزار سانتریفیوژها، ارسال 9700 کیلوگرم اورانیوم غنیشده از مجموع 10 هزار کیلوگرم به خارج و بسنده کردن به 300 کیلوگرم، بتنریزی راکتور اراک، توقف تولید سانتریفیوژهای پیشرفته و... را به شکل یکطرفه و قبل از روز شروع اجرای برجام واگذار کردند؟ و دست طرف ایرانی را در مقابل عهدشکنیهای آمریکا خالی کردند؟
3- اگر نقض برجام در همان دولت اوباما و با اعمال تحریمهای متنوع مانند تحریمهای ویزا و سیسادا و آیسا آغاز شد و بعدها به تحریمهای کاتسا توسعه یافت، باید پرسید اساسا برجام (به معنای لغو تحریمها) چه زمانی دارای تضمین حداقلی بوده است؟
4- بدون حل مسئله تضمین و سرنوشت عبرتانگیز مرگ برجام یا تعیین تکلیف چکهای برگشتخورده آن، چرا باید توافق دیگری را قبول کرد و حال آنکه آمریکا حاضر نیست تضمین معتبری ارائه کند؟ آیا دغدغه امثال گرامیمقدم (که مدتی هم پس از فتنه سبز) فراری بود و در خارج از کشور حضور داشت، لغو تحریمهاست، یا برگرداندن آمریکا به برجام و دسترسی دادن به مکانیسم ماشه (بازگرداندن خودکار تحریمها)؟!
5- مشکلات امروز اقتصادی، به خاطر گره زدن مسئولیت به برجام است، یا اصرار یک دولت به مدت 8 سال برای معطل گذاشتن همه مسئولیتها و توقف تولید و انباشتن مشکلات مدیریتی قابل حل؟!
پیشبینی ریزش شدید قیمت ارز
دبیرکل کانون صرافان گفت: پیشبینیها از شدت نزولی قیمت دلار حکایت میکند..
کامران سلطانیزاده، دبیرکل کانون صرافان درباره اینکه ریزش فعلی قیمت دلار تا کجا ادامه خواهد داشت، گفت: قیمتها تا زمانی که به سطح تعادلی برسد، پایین خواهد آمد.
وی افزود: به طور معمول عرضه و تقاضا که در بازار به تعادل برسد، قیمت ارز در بازار به تعادل میرسد، ولی در کل ما پیشبینی میکنیم که با شدت نزولی خواهد بود تا زمانی که کف قیمت را بازار تعیین کند.
سلطانیزاده در پاسخ به این پرسش خبر آنلاین که قیمت واقعی دلار چه رقمی است؟ عنوان کرد: قیمت واقعی دلار با فاکتورهایی که نظر دولت است، زیر ۲۵ هزار تومان است. قبلا هم این موضوع را اعلام کردند. یعنی نظر اقتصاددانان دولت این است که قیمت واقعی دلار زیر ۲۵ هزار تومان است؛ با توجه به پیشبینی فروش و قیمت نفت.
وی تصریح کرد: در بازار آزاد قیمت دلار به دلیل هیجانات بالا میرود، ولی عددی که به طور رسمی اعلام کردند زیر ۲۵ هزار تومان است.
دبیرکل کانون صرافان در پاسخ به این پرسش که دلار تا سطح ۲۵ هزار تومان پایین میآید؟ متذکر شد: بستگی به روند بازار دارد؛ اینکه چقدر مردم ارز خریداری کنند و چقدر صادرکنندگان فروش داشته باشند. ولی با قدرت میتوان گفت که پیشبینیها از شدت نزولی قیمت دلار حکایت دارد.
گفتنی است قیمتی دلار در چند روز اخیر، با سیاست جدید بانک مرکزی روند نزولی گرفته است. با مجوز جدید بانک مرکزی، صادرکنندگان میتوانند با قیمت توافقی ارز خود را در بازار بفروشند و صرافیها نیز میتوانند تمام نیازهای واقعی متقاضیان ارز را در بازار پاسخگو باشند؛ این مجوز ارزی بنا به گفته برخی فعالان اقتصادی، موجب شده تا بدون استفاده از منابع بانک مرکزی و بازار متشکل ارزی و تنها با استفاده از ارزهای حاصل از صادرات، بازار شاهد افزایش عرضه و کاهش نوسانات قیمتی باشد.
در بخشنامه ابلاغی به صرافیهای مجاز آمده است که در راستای درخواستهای صادرکنندگان و به منظور تنظیم و مدیریت بازار ارز و تسهیل برگشت ارز حاصل از صادرات به صورت اسکناس کلیه صرافیهای مجاز معتبر میتوانند نسبت به خرید ارز از صادرکنندگان به صورت اسکناس با نرخ توافقی اقدام و منابع تجهیز شده فوق را در سرفصلهای مصارف ارزی خدماتی (موضوع ابلاغیه شماره ۳۰۱۳۰۵ مورخ ۱۴۰۰/۱۰/۱۴) و همچنین فروش ارز در سرفصل سایر (کد۲۴) با احراز هویت متقاضی به فروش رسانند.
ونزوئلا توانست تورم 200 درصدی را به 4 درصد برساند
دولت ونزوئلا توانسته تورم 200 درصدی را به 4 درصد کاهش دهد و رشد اقتصادی این کشور را دو رقمی کند.
در این زمینه، روزنامه فرهیختگان در گزارشی مینویسد: در حدفاصل سالهای ۲۰۱۲ تا پایان ۲۰۱۹، تقریبا اقتصاد ونزوئلا ۸۰درصد کوچکتر شد و بیش از ۹۰درصد مردم آن به ورطه فقر مطلق سقوط کردند. تورم انباشته در این بازه زمانی بیش از یک میلیون درصد بوده و بیش از ۱۴ صفر از پول ملی آنها حذف شده است. بدهی خارجی ظرف چند سال به ۱۵۰ میلیارد دلار رسیده و درآمد این کشور که نفتی هم هست در حدفاصل سالهای اعلامشده بیش از ۹۰درصد کاهش پیدا کرده. این اتفاقات افتاده تا غنیترین کشور به لحاظ منابع نفتی، به یکی از فقیرترین کشورها در دنیا تبدیل شود. اما این کشور هشت ماه است که بهصورت پیدرپی تورم ماهانه تکرقمی را تجربه میکند که اگر نشاندهنده کنترل تورم نباشد حداقل گویای خروج از ابرتورم است. کردیت بانک سوئیس نیز با انتشار گزارشی تحتعنوان «اینها غلط املایی نیست» عنوان کرد که رشد اقتصادی ونزوئلا در سال ۲۰۲۱ بیش از ۲۲درصد و در سال ۲۰۲۳ حداقل هشت درصد خواهد بود. چگونه ونزوئلا در مدت کوتاه، در بحران غرق شد؟ همچنین چگونه رهایی از رکود و تورم را آغاز کرده است؟
ژانویه۲۰۲۱ بود که مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا در کنگره ملی این کشور خبر از بهبود نسبی اوضاع اقتصاد داد و دوره پیشرو را «رنسانس ونزوئلا» نامگذاری کرد. به استناد آمارها میتوانیم باور کنیم طولانیترین بحران اقتصادی یک کشور که در شرایط غیرجنگی رخ داده درحال حاضر رو به اتمام است؛ براساس آمارها از نوامبر۲۰۲۱ تابهحال ارزش پول ملی ونزوئلا تا حدودی دربرابر دلار ثابت مانده است.
همزمان با کنترل نرخ ارز، کسری بودجه این کشور نیز نسبت به تولید ناخالص داخلی از 50 درصد به 5 درصد رسیده که در واقع نشان میدهد یکی دیگر از محرکهای تورم در حال کنترل است.
ونزوئلا ۸ ماه است که بهصورت پیدرپی تورم ماهانه تکرقمی را تجربه میکند. به گفته رئیسجمهور ونزوئلا، این کشور در سهماهه سوم۲۰۲۱ بیش از ۷درصد رشد اقتصادی داشته و این رقم برای کل سال احتمالا ۴درصد بوده است.
یادآور میشود شرایط اقتصادی ونزوئلا با حمایت آمریکا از شورشیان به سرکردگی خوان گوایدو به شدت به هم ریخته بود و دولت ونزوئلا توانست این بحران سیاسی را مهار کند.