آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - 9
مردم؛ دشمن رژیم آمریکا
۱۴۰۱/۰۴/۰۳
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
ما دشمن هستیم
هر روز که میگذرد، چشمانداز آزادیهای مدنی غمانگیزتر و مأیوسکنندهتر میشود. از اعتقاد حکومت به بازداشت نامحدود شهروندان ایالت متحده و دیدبانی مسلحانه پهپادهایی که در بالای سر ما پرواز میکنند گرفته، تا دیدبانی غیرمجاز تلفنها، ایمیلها و ارتباطات اینترنتی و تعقیب افشاکنندگان حکومت. در این میان، سرزمین مادری ما توسط یک مجمع پلیسی- صنعتی، دنباله امپراتوری نظامی آمریکا، اداره میشود. هر مسئلهای را که پدران بنیانگذار ما نسبت به آن اعلام خطر کرده بودند- یک ارتش ثابت که شهروندان آمریکا را به چشم دشمنان جنگجو مینگرد- اینک به یک هنجار جدید تبدیل شده است. حکومت- ادارات محلی اجرای قانون، اینک دنبالههای حکومت فدرال هستند- مردم آمریکا را هدف قرار داده است.
ما به دشمن تبدیل شدهایم. و اگر، آن طور که ارتش بر آن اصرار دارد، حقیقت داشته باشد که کلید شکست یک دشمن، برخورداری از برتری فنی است، در این صورت، «ما مردم» در وضعیت به شدت رقتباری قرار داریم.
این تحولات دردسرساز، تجلیّات خارجی یک تغییر فلسفی درونی در شرف وقوع در چگونگی نگاه حکومت، نه تنها به قانون اساسی و لایحه حقوق 1 بلکه به «ما مردم»، هم هست. این امر منعکسکننده فاصله گرفتن از یک حکومت مقید به قانون، به یک حکومتی است که درصدد کنترل کامل توده مردم از طریق تحمیل قوانینی است که در خدمت خودش قرار دارند.
مردم آمریکا، در تمام مدت، تا حد زیادی از تهدیداتی که نسبت به آزادیهای آنها سربرآورده، غافل مانده، مایلند متقاعد شوند که حکومت میتواند مشکلاتی را که به آنها مبتلا هستیم، حل کند، چه تروریسم باشد، چه یک رکود اقتصادی، چه یک فاجعه محیطزیستی، چه حتی یک ویروس همهگیر.
فصل سوم: وضعیت حکومت نظامی
شکّاکیت خودکامه در جامعه آمریکا ریشهدار بوده، و اینک در بالاترین سطوح حکومت خانه دارد.... از زمان حملات تروریستی یازده سپتامبر، آمریکا مقهور نوعی فراموشی تاریخی، که با فرهنگ ترس، نظامیسازی و بیثباتی تقویت میشود، شده است. بدرفتاریهای دیرینه ادارات اطلاعات آمریکا و بیاعتمادی دیرینه مردم به افبیآی، استراقسمعهای حکومت و اقدامات پلیس که حقوق خصوصی، آزادیهای مدنی و آزادیهای بنیادین دموکراسی را در معرض تهدید قرار دادند، به زبالهدان فراموشی سازمانیافته سپرده شدند .استاد هنری جیروکس 2
اغلب آمریکاییها، که درگیر ماجرای جستوجو به سبک نظامی برای مظنونین انفجار ماراتن بوستون در 2013 بودند، از درک این واقعیت که دنیای پیرامون آنها ناگهان و به گونهای گوشخراشی از مدار خود- که همان قانون اساسی ایالات متحده است- خارج شده است، عاجر ماندند.
برای کسانی چون من که دولتهای پلیسی در حال ظهور را مورد مطالعه قرار دادهایم، منظره شهری که تحت حکومت نظامی قرار گرفته، ما را در یک وضعیت اضطراب فزاینده قرار داد. در بوستون، از هر لحاظ، منع رفت و آمد اعلام شد، شهروندان آن تحت بازداشت خانگی (مقامات دولتی از عبارت «به پناهگاه بروید» اورول، برای تشریح منع رفت و آمد اجباری استفاده کردند)، وزوز بالگردهای مدل نظامی مجهز به وسایل تصویربرداری گرمایی در آسمان،تانکها و وسایط نقلیه زرهی در خیابانها و تکتیراندازهای کمین گرفته در پشتبامها، در حالیکه هزاران پلیس سیاهپوش به خیابانها هجوم آوردند و گروههای «سوآت» جستوجوهای خانهبه خانه را برای یافتن دو جوان مظنون به بمبگذاری، به اجرا گذاشتند.
اینها دیگر نشانههای هشدارآمیز یک دولت پلیسی پیوسته در حال تجاوز از حد خود نبودند، دولت پلیسی از راه رسیده بود.
کشاندن مردم به زور
آنچه که به هماناندازه تکاندهنده بود، بیخیالی بسیاری از آمریکاییها در استقبال از منع رفت و آمد گسترده شهری، تجاوز روزمره به زندگی خصوصی آنها، و زیرپا گذاشته شدن همه حقوق اساسیای بود که قرار بود به عنوان سد دفاعی در برابر بدرفتاریها و سوءاستفادههای حکومت، عمل کند. با تماشای صحنه، چارهای نداشتم جز اینکه به اظهارات ارتشبد هرمان گورینگ 3 در خلال دادگاه نورمبرگ بیندیشم. گورینگ خاطرنشان کرد:
به زور مردم را با خود همراه کردن، همیشه کار سادهای است، چه یک دموکراسی باشد، چه یک دیکتاتوری فاشیستی، چه یک نظام پارلمانی و چه یک دیکتاتوری کمونیستی. حرف بیحرف، مردم را همیشه میتوان وادار کرد تا به دستورات رهبران گردن نهند. کار سادهای است، تنها کاری که باید بکنید این است که به آنها بگویید مورد حمله قرار گرفتهاید، و صلحطلبها را به خاطر اینکه فاقد روحیه میهنپرستی هستند و کشور را در معرض خطر قرار میدهند، تقبیح کنید. این در هر کشوری مؤثر واقع میشود.
همانطور که رویدادهای بوستون نشان داد، این روش حقیقتاً در هر کشوری مؤثر واقع میشود. همان تبلیغات و تاکتیکهای دولت پلیسی که برای آدلف هیتلر مؤثر واقع شد، امروز در آمریکای پسا یازده سپتامبر با موفقیت فراوان مؤثر واقع میشوند.
تهدید نسبت به امنیت کذایی هر چه باشد- چه شایعه سلاحهای کشتار جمعی باشد، چه تیراندازیهای در مدارس، چه اقدامات تروریستی ادعایی و یا یک قاتل زنجیرهای آزاد و رها- وادار کردن مردم آمریکا به اطاعت محض از دستورات حکومت، کار سختی نیست، حتی اگر به معنای تن دادن به حکومت نظامی، جستوجوی خانههای آنها و یا محرومیت بیدرنگ از حقوق اساسی خود باشد.
آندرواوهیر،4 روزنامهنگار پایگاه رسانهای سالن،5 میگوید: «ما موافقت کردیم، در عوض یک عالمه حرفهای جدی فوق میهنپرستانه، وعده امنیت، و برخورداری از به ظاهر رفاه مادی، از اغلب حقوق و آزادیهای مدنی احصا شده خود دست بکشیم. واقعیت این است که، صرفنظر از هر نوع عقیده احترامآمیزی که شما و من ممکن است داشته باشیم، بهاندازه کافی برای توقف این روند تلاش نکردهایم و حقوق اساسی ما اینک بهجای اینکه قطعی و بیقید و شرط انگاشته شوند، نسبی یا موقتی نگریسته شده، لزوماً شامل حال همه نمیشوند و هر لحظه میتواند از سوی حکومت کان لم یکن اعلام شوند.»
پانوشتها:
1- Bill of Rights
2- Professor Henry Giroux
3- Hermann Goering
4- Adrew O’Hehir
5- Salon