به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 311
بازدید دیروز: 2,942
بازدید هفته: 10,329
بازدید ماه: 76,402
بازدید کل: 23,738,212
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۱۸ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 7 May 2024
الثلاثاء ، ۲۸ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۲۱- سید محمدسعید مدنی : آن که «امـام بر حق» دارد همرنگ جماعت نمی‌شود! ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
 
آن که «امـام بر حق» دارد همرنگ جماعت نمی‌شود!
 
    ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
 
نسخه چاپی
سید محمدسعید مدنی
 
انسان و مسئولیت
طبق آموزه‌های قرآنی، انسان مسلمان یعنی انسانی که خدا را می‌پرستد و به مکتب « توحید» و اصولی چون «معاد» اعتقاد و یقین دارد، و لاجرم دستورات آن را گردن می‌نهد، نه تنها در قبال شخص خودش مسئول و موظف است، بلکه در قبال «دیگران» یعنی مردم و جامعه و... هم مسئولیت‌ها و وظایفی برعهده دارد که باید در حد توان برای انجام آنها همت کند. در این‌باره آیات و روایات فراوان در دست است، از جمله این حدیث شریف که از رسول مکرم اسلام(ص) نقل شده است «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین، فلیس بمسلم»(کافی، جلد دوم، ص۱۶۳) یعنی «کسی که صبح کند و در عین حال برای خدمت و حل مشکلات مردم و مسلمانان، همت و برنامه‌ریزی نداشته باشد، مسلمان نیست.» استاد شهید علامه مطهری در این‌باره می‌گوید: «اسلام، نه‌تنها یک فرد را در قبال خداوند از نظر شخص خود مسئول و متعهد می‌داند، بلکه یک فرد را از نظر اجتماع هم مسئول و متعهد می‌داند. امر به معروف و نهی از منکر، همین است، که ‌ای انسان، تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسئول و متعهد نیستی، تو در قبال اجتماع خود هم مسئولیت داری.»(حماسه حسینی، جلد دوم، ص ۵۵). از این‌گونه آموزه‌ها و روایات وهمچنین بررسی سیره بزرگان و رهبران دین مبین، به روشنی برمی‌آید که از نظر اسلام مسلمان و مومن کسی است که در متن حوادث زندگی و حاضر در صحنه‌های پرفراز و نشیب روزگار باشد و برخلاف برخی ادیان تحریف‌شده، انسان را برای حفظ دین و تقوای خود به کنج انزوا نمی‌راند و جدا افتادگی از جامعه و مردم و رهبانیت و دیرنشینی را شرط رستگاری و نجات اُخروی نمی‌داند. بنابراین انسان‌ها خاصه آنها که خود را موحد و مسلمان می‌دانند بر طبق قاعده و تاکید قرآنی «لا یکلف الله نفسا الا وسعها»(بقره/286) موظف هستند بقدر توان خود در‌باره سرنوشت فردی و اجتماعی حساس و دغدغه‌مند باشند. 
لزوم تبعیت از سیره امامان برحق
در این‌باره استثنا و تبعیضی هم وجود ندارد و این تکلیف و وظیفه شامل همه افراد به‌ویژه مومنان و مدعیان مسلمانی است و به هیچ وجه ساقط نمی‌شود. بنابراین بهانه‌هایی مثل مشکلات عدیده زندگی، شرایط بد روزگار، خرابی اخلاقی جامعه و حاکمیت فرهنگ منفعت‌طلبی و فرصت‌طلبی و اباحه‌گری و فساد مدیریتی و... بالاخره ضرورت «همرنگ جماعت شدن» و «در مسابقه مالی و مادی از دیگران عقب نیفتادن» و‌‌...! و اینکه نمی‌شود و اصلا خلاف عقل (!) است که برخلاف جهت و جریان آب شنا کرد و... و نظایر آنها در قاموس انسان موحد و خاصه‌ اندیشه و عمل کسانی که خود را شیعه علی(ع) و محب صادق و پیرو راستین اهل‌بیت(ع) می‌دانند، بی‌معناست. چرا که چنین مردمی «امام» و «راهنما»ی بر حق دارند. امام و الگوی آنها درزندگی،‌ «مُد» و «رنگ» و «فلان مدیر بی‌لیاقت» یا «رئیس غیرمتعهد» و... نیست که از آنها الگو بگیرند و طبق سبک زندگی آنان عمل کنند.آنها قبل از همه اینها، «امام» بر حق دارند. یک شیعه حقیقی با شناخت و معرفتی که نسبت به سیره و عمل «امامان» خود دارد، تکلیف و وظیفه خود را در شرائط مختلف اجتماعی تشخیص می‌دهد و در حد توان به سیره آن بزرگواران عمل می‌کند.
حضرت یوسف‌(ع)، الگوی راستین
الگوهای راستین بشری یعنی انبیا و اولیا با زندگی و چگونه زیستن خود به بشریت و خاصه مومنان و پیروان خود می‌آموزند که در هیچ شرایط و موقعیتی نباید نومید شد و به رنگ جامعه درآمد و برای زنده ماندن و بهره‌مندی از مواهب زندگی‌، تن به هرپستی و بی‌شخصیتی داد، بلکه در هر حال و شرایطی باید به مسئولیت و وظیفه انسانی و الهی خود عمل کرد و به اصول وفادار ماند و حتی ذره‌ای از مسیر راستی و درستی تخلف نورزید. داستان حضرت یوسف(ع) را همه تا اندازه‌ای می‌دانیم و می‌بینیم که آن پیامبر خدا علی‌رغم اینکه در کشور کفر و استبداد گرفتار بود و ارزش‌های غیردینی و غیرالهی «رنگ و فرهنگ» حاکم بر جامعه بود، دست و چشمش به سمت خطا و خیانت نمی‌رود و مثل دیگران، همرنگ جماعت نمی‌شود و البته با پرداختن تاوان سنگین، برای همیشه درس بزرگی در لزوم پایبندی به اصول و وظیفه انسانی و الهی به همه انسان‌ها در هر زمانی می‌دهد.
احسن العمل؛ الگوی رفتاری برگزیدگان الهی
نکته مشترک در حیات طیبه آن برگزیدگان الهی و آموزگاران راستین بشری، نامساعد بودن شرایط و فساد جامعه و حاکمان و بدی روزگار بود. اما با مطالعه عبرت‌آموز سرگذشت آنها می‌بینیم که آن بزرگواران نه‌تنها خود به وضع حاکم تن در نمی‌دهند و با جباران زمان کنار نمی‌آیند، بلکه با آنها درگیر شده و با اتخاذ «بهترین روش‌ها و تاکتیک‌ها» (احسن عملی که قرآن به آن توصیه می‌کند، سوره مُلک، آیه۲) در راه حفظ دین خدا و اصلاح جامعه به موثرترین وجه عمل کرده و الگو‌‌سازی کرده‌اند.
سلاح تدبیر و تاکتیک شهادت
یکی از آن برگزیدگان بر حق الهی حضرت اباعبدالله‌(ع) است.قیام او در شرایط و روزگاری رخ می‌دهد که خاندان فاسد و مشرک «اموی» مسلط بر اوضاع و حاکم بر جامعه مسلمین شده و بازار انحراف و تحریف دین و تحمیق مردم گرم شده و ظلم و ستم اشرافیت جاهلی قریش احیا شده و نفس‌ها در سینه‌ها حبس گردیده بود و... خلاصه به قول شاعر «در مزار آباد شهر بی‌تپش، وای جغدی هم نمی‌آید به گوش...»(م. امید، آخر شاهنامه). 
یکی از پیامدهای حاکمیت بنی‌امیه، دگرگونی ارزش‌ها و تحریف حقایق دینی و رواج تفکرات انحرافی در اسلام برای تخدیر افکار عمومی و به اصطلاح «عوض کردن جای جلاد با شهید» بود. یزید‌، آن عصاره فسق و فجور، مظهر عینی اسلام شده و ردای خلافت رسول خدا را بر دوش افکنده و «امیر مومنان» شده است..! در چنین اوضاع و احوالی که شاید بدتر از آن قابل تصور نباشد، وظیفه «امامت» و مسئولیت رهبری جامعه برعهده امام حسین بن علی(ع) است و این‌جا هم «امام» بشریت، نقش خود را به بهترین وجه ایفا می‌کند و با اتخاذ بهترین روش(احسن عمل)، که در آن زمان و وضعیت چیزی جز «شهادت» نبود و عمل به رضای الهی «ان الله شاء ان یراک قتیلا»(بحارالانوار، ج 44، ص 364) در راه حفظ دین خدا، اصلاح و بیداری مردم مسخ‌شده و گرفتار آمده در چنگال ظلم و ستم و رسوایی و شکست بنی‌امیه و یزیدیان‌، با سلاح تدبیر و تاکتیک شهادت به وظیفه خود عمل کرد. جالب‌تر این بود که «یزید و اعوان و انصارش هم اگر امام حسین‌(ع) متعرض کارهای آنها نمی‌شد و روی کار آنها صحه می‌گذاشت‌، حاضر بودند همه جور مساعدت را با امام حسین بکنند. هرجا را می‌خواست‌، به او می‌دادند،... اگر اختیار مطلق هم در حکومت می‌خواست و... کسی متعرض نمی‌شد، باز آنها حاضر بودند...» (استاد شهید مطهری، ده گفتار، ص 214)
پیام عاشورا، همرنگ جماعت نشدن
ولی‌، امام حسین بن علی(ع) با قیام‌ خود به بشریت و خاصه «حسین حسین» گویان در همیشه تاریخ الگوی چگونه زیستن و رفتار کردن در بدترین شرایط را نشان داد. و این پیام را برای انسان‌ها در هر عصر و نسلی به یادگار گذاشت که:
اولا، در هر زمانه‌ای ودر هر اوضاع و شرایطی‌، مسئولیت انسان در قبال خود و جامعه ساقط نمی‌شود وانسان به بهانه‌، «رنگ مردم» و «فرهنگ جامعه» مجوز عمل برخلاف رضای الهی، شخصیت فردی و مصلحت اجتماعی ندارد.
ثانیا: باید با قوت و شجاعت تمام و در حد وسع و توان به مسئولیت خود عمل کند و به مصداق «... ولا تزر وازره وزر اخری...»(هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمی‌شود)(انعام/ ۱۶۴) خود را از سقوط در ورطه ناپاکی‌ها و پلیدی‌ها و انحرافات مصون بدارد. بدون تردید هرکسی به سهم خود در امور روزانه و کارهای شبانه‌روزی در رابطه با خود و خانواده و محله و محیط کار و جامعه... در مسیر حق و صراط مستقیم گام بردارد، خود به خود به اصلاح جامعه و مبارزه با فرهنگ خودخواهی و منفعت‌طلبی یاری رسانده است.
پس یکی از پیام‌های همیشه زنده عاشورا این است که کسی که «امام» بر حق دارد و امام او سالار شهیدان کربلا، حسین بن علی(ع) است، به تأسی ازمکتب آن امام همام، به وظیفه انسانی و تکلیف الهی خود در قبال خود وجامعه در حد توان و به درستی عمل می‌کند و از فلسفه «به من چه» و مکتب «همرنگی با جماعت» متابعت نمی‌کند و... در این راه از هیچ چیز ولو «‌اندکی یاران» هراس به دل راه نمی‌دهد، آنچنان‌که مولای متقیان فرمود: «ولا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلت اهله»(نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۱)