پرسش:آیا میتوان تشکیل حکومت را به عنوان هدف اصلی و غایی نهضت کربلا و قیام امام حسین(ع) معرفی کرد؟
پاسخ:امام حسین(ع) به عنوان صالحترین فرد زمان خود، همواره به وظیفه تشکیل حکومت توجه داشت و در سخنرانیها و برخی جلسات، ضمن اعتراض به غاصبان حکومت و خلافت، اهل بیت را تنها شایستگان خلافت معرفی کرد و ضمن خودداری از بیعت با یزید در زمان معاویه و استواری بر این نظر پس از مرگ او، بر شایستگی و بر حق بودن خود، برای تصدی خلافت تاکید میکرد. حضرت در این راستا برای به دست آوردن حکومت اقداماتی همچون خودداری از بیعت با یزید، هجرت از مکه به مدینه، علنی کردن مخالفت، دعوت مردم به تبعیت از خود، اجابت دعوت کوفیان و حرکت به سوی کوفه را انجام داد و پس از پیمانشکنی کوفیان و روبهرو شدن با سختگیری سپاهیان دشمن، مرگ افتخارآمیز را در برابر تسلیم ذلیلانه اختیار نمود و به فیض شهادت در راه خدا نائل گردید.
ارزش حکومت از نگاه انبیا و اوصیا
انبیا و اوصیا به عنوان انسانهای برگزیده خدا، نه طالب دنیا هستند و نه مظاهر دنیا و حکومت و قدرت و ثروت، هیچ زیبایی و جذابیتی برای آن بزرگواران ندارد، ولی از آنجا که حکومت، قدرت و ثروت، بهترین وسیله برای تحقق احکام و فرامین الهی است لذا از این منظر تشکیل حکومت همواره مورد توجه و عنایت آنان بوده است، و دعوت مردم به اطاعت خویش و پذیرفتن حکومت و رهبری آنان در صورت اقبال مردم، وظیفهای است که خداوند معین کرده و با تشکیل حکومت میتوان به آن غایت خلقت انسان یعنی عبودیت و بندگی خداوند و دفع ظلم و شرک و کفر و نفاق پرداخت و زمینه رشد و تعالی انسانها و تحقق قسط و عدالت را فراهم ساخت. از این جهت تشکیل حکومت به عنوان یک وسیله ارزشمند و مطلوب میتواند یکی از اهداف و انگیزههای مقدس انبیا و اوصیای الهی باشد. در این راستا طبیعی است که تشکیل حکومتی که جنبه آلی و ابزاری دارد هیچگاه نمیتواند علت غایی حرکت و قیام امام حسین(ع) باشد. همانگونه که آن حضرت میفرماید: خدایا تو میدانی آنچه از ما سر زده برای سبقتجویی به سوی سلطنت دنیایی و یا به دست آوردن چیزی از مال و منال دنیا نبوده است، لکن ما میخواهیم علامتهای دین تو را بنمایانیم، و اصلاح را در بلاد اسلامی آشکار کنیم، تا بندگان مظلوم تو امنیت یابند و به دستورات و احکام واجب و مستحب تو عمل کنند. (تحفالعقول، ص 172) در جای دیگر امام حسین(ع) میفرماید: من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت میکنم، همانا سنت میرانده شده، و بدعت احیا شده است (تاریخ طبری، ج 5، ص 357) همچنین از قول پیامبراکرم(ص) میفرماید: که هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال میشمارد، و عهد خدا را میشکند، و با سنت و روش رسول خدا مخالفت میورزد، و به جور و ستم در بین بندگان عمل میکند، و بر آن سلطان قولا و عملاً اعتراض نکند، بر خداوند حق است که او را با آن سلطان در یک جا (مرتبهای از جهنم) وارد کند. (سخنان امام حسین(ع)، محمدصادق نجمی، ص 148)
تشکیل حکومت و بقای آن از چه راهی؟
فرق حکومتخواهی اصحاب دنیا با حکومتخواهی پیامبران و اوصیای الهی در دو نکته بود: 1- اصحاب دنیا حکومت را برای خود حکومت میخواهند، و از نگاه آنان حکومت و قدرت و سلطنت اصالت و ارزش ذاتی دارد و برای رسیدن به آن باید نهایت تلاش و کوشش را مبذول کرد. اما پیامبران و اوصیای الهی برای حکومت ارزش ذاتی قائل نیستند بلکه آن را وسیله میدانند 2- اصحاب دنیا برای رسیدن به حکومت از هر راهی اقدام میکنند، و هیچ قید و منعی هم در این راه برای آنان وجود ندارد. آنان با مکر و حیله و خدعه و دروغ و زور و تحمیل و استبداد و استعمار و... حکومت را به دست میآورند و با همین روشها به دنبال حفظ و بقای آن هستند! در حالی که انبیا و اوصیای الهی با صداقت و سلامت و... به دنبال تشکیل حکومت و بقای آن بودند.