درایت نظام، مُشت موسوی را مثل بنیصدر و منتظری باز کرد
توهینها و هتاکیها در بیانیه یکی از سران فتنه مهم نیست. مهم این است که روزگار فتنه و نفاق گذشته و موسوی بدون نقاب ظاهر شده است.
روزنامه همشهری در مطلبی با عنوان «خدمتی که حصر کرد»، به نوشته توام با توهین و تهمت میرحسین موسوی علیه نظام و مدافعان حرم پرداخته و نوشت: یک اصل کلیدی را فراموش نکنیم؛ جامعهای که در آن نفاق کم شود، جامعه رشد یافته است. نفاق از کفر بدتر است. چون منافق، همان کافر در لباس نفاق است. جامعهای که در آن نفاق کم شود، جامعه بلوغ یافته است چرا که دشمن نمیتواند با تزئین و ظاهرسازی آنها را دچار خطا کند.
حوادث سال۱۳۸۸ چرا لقب فتنه گرفت؟ ادعای تقلب؟ خیر. اعتراضات غیرقانونی؟ خیر. آدمکشی و صدمه زدن به بیتالمال؟ خیر. عنوان فتنه تنها به یک دلیل بود: امتزاج غبارآلود حق و باطل؛ به نحوی که حق از باطل قابل شناسایی نبود؛ بقیه موارد ذیل همین عنوان بود. همان سال رهبری فرمودند: «أینَ عمار؟» چرا چنین گفتند؟ مگر نبودند شخصیتهای سیاسی و رسانهای که علیه فتنه موضعگیری کنند؟ بودند، پس چرا فرمودند:«أینَ عمار؟» مگر عمار در تاریخ چه کرده و چرا آن روز نیازمند عمار بودیم؟ در تاریخ ثبت است که نقش عمار در سپاه امیرالمومنین روشنگری و نشاندن غبار صفین بود تا حق از باطل تمییز داده شود. عمار فتنهشکن بود.
آن روزها مطالبه منتقدان و مخالفان جنبش سبز محاکمه سران فتنه بود؛ حال آنکه کشور عمار میخواست. چرا؟ مگر حقشان محاکمه نبود؟ حتما بود. اما قبل از محکمه باید نزد مردم محاکمه میشدند. باید فتنهها میشکست تا حق نمایان شود. هدف نهایی حصر چه بود؟ حصر کمک کرد زمان بگذرد و غبارها بنشیند و باطل خود را نشان دهد. حصر کمک کرد هیجانهای کف خیابان تمام شود تا جامعه عاقلانه صحنه را ببیند. نقش حصر فرصت روشنگری و انداختن نقاب نفاق بود.
و این پروژه کلان انقلاب اسلامی است. باید مردم بخواهند تا هر تصمیمی ولو قهریه کارساز باشد. امام با بنیصدر و بازرگان و منتظری نیز با همین راهبرد رفتار کرد. برای تکتک آنها فرمود:«از اول میدانستم محق نیستند.» اما همراهی میکنند تا با گذر زمان و روشنگری نقابها بیفتد. رهبری نیز با موسوی و جنبش سبز و جریان فتنه همین کردند.
حالا توهینها و هتاکیها در بیانیه موسوی مهم نیست. مهم این است که گذشت روزگار فتنه. رقیب موسوی آگاهی مردم است. همه چیز روشن است. یک خط است با ۲ سو؛ یا جریان انقلاب اسلامی و یا مقابل آن، که طرفداران داعش و تروریستها و آدمکشها و سلطنتطلبها و رجویها و غیره هستند.
بیانیه موسوی تصریح موکدی بود بر مرزبندی که از سال۸۸ با مردم و این خاک و انقلاب پیدا کرد. آن روز با نقاب و امروز بینقاب؛ همین. بیشتر هم لازم نیست جدی گرفته شود. گذشت دوران نفاق؛ این جامعه بلوغ یافته است.
آدرس غلط ندهید برجام را آمریکا زیر پا گذاشته
عضو فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس ششم گفت: به نظر میرسد ایران در مذاکرات به نتیجه مطلوبی نرسد. ایران باید از برجام خارج شود.
مهدی آیتی در گفتوگو با نامه نیوز اظهار داشت: هر زمان که در مذاکرات احیای برجام به توافق نزدیک میشویم، ناگهان اتفاقی رخ میدهد که نتیجه را دور از دسترس میکند. به یاد داریم که وقتی طرفین در آستانه امضای توافق قرار گرفتند، جنگ روسیه به وجود آمد و روسیه مسائلی را مطرح کرد و به نوعی مانع امضای توافق شد. حالا هم که توافق در دسترس است، میبینیم که میگویند ایران قصد ترور بولتون را داشته یا به سلمان رشدی حمله شده است.
او ادامه داد: «بیش از 30سال است که سلمانرشدی در شدیدترین حفاظتهای امنیتی قرار داشته است و حالا و در آستانه توافق هستهای با ایران چهطور میشد حلقههای حفاظتی اطراف او کم میشوند و درست در همین مقطع ناگهان یک فردی به او حمله میکند و در نهایت، هم قصد ترور بولتون و هم حمله به سلمان رشدی بر گردن ایرانانداخته میشود؟ این مسائل مشکوک است.
وی همچنین گفته است: همیشه یکی از عوامل به نتیجهنرسیدن مذاکرات، آژانس یهود و صهیونیستها بودهاند. آژانس یهود در غرب و شرق قدرت اقتصادی و رسانهای بالایی دارد و در تمام لایههای جناحهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در عرصه بینالمللی نفوذ دارد و پولهای بسیاری هزینه میکند. صهیونیستها از ابتدا مخالف برجام بودند و تصور میکردند با برجام قدرت ایران افزایش مییابد و به همین دلیل در زمانهای مختلف اقداماتی انجام دادهاند که یا برجام شکست بخورد یا مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسد و تحلیل من این است که در ماجرای سلمان رشدی هم ردپای صهیونیستها دیده میشود.
آیتی در پایان در پاسخ به اینکه آیا مذاکرات به نتیجه میرسد یا خیر، گفت: به نظر میرسد ایران در مذاکرات به نتیجه مطلوبی نرسد. ایران باید از برجام خارج شود و اروپا را هم فعلا رها کند و به سمت مذاکره مستقیم با آمریکا برود. واقعیت امروز این است که اگر بخواهیم از بحرانها رها بشویم، باید با آمریکا مذاکره مستقیم داشته باشیم تا بتوانیم بحرانهای داخلی و بینالمللیمان را حل کنیم. ایران باید یک انتخاب تاریخی کند؛ اینکه میخواهد وابسته به بلوک شرق شود یا آنکه بر اساس شعار نه شرقی، نه غربی سیاستی متوازن در قبال غرب و شرق در پیش بگیرد که اگر قرار باشد رویکرد دوم در پیش گرفته شود، چارهای نیست مگر به مذاکره مستقیم با آمریکا.
درباره اظهارات این فعال اصلاحطلب چند نکته را باید مورد توجه قرارداد: نخست این که برجام را نه اسرائیل بلکه خود آمریکاییها در سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن زیر پا گذاشتند و بر پایمال کردن حقوق ایران اصرار ورزیدند. بنابراینانداختن تقصیرها به گردن رژیم نامشروع صهیونیستی -که در ادبیات سیاسی جهان به عنوان سگ زنجیری آمریکا معروف است- تلاشی در جهت تبرئه مقامات آمریکایی از عهدشکنی و خدعهگری ارزیابی میشود. ضمن این که مقامات بسیاری در رژیم صهیونیستی مکررا گفتهاند برجام از جهت مهار برنامه هستهای ایران بسیار مغتنم بود و خروج ترامپ از برجام به عنوان خطایی بزرگ، دست ایران را برای از سرگیری پیشرفتهای هستهای باز کرد.
دوم؛ برجام و هیچ توافق دیگری نمیتواند مانعی برای گرفتن انتقام خون شهید سلیمانی از قاتلان آمریکایی و صهیونیست باشد؛ همچنان که مجازات سلمان رشدی، بشارت انتقامهای بعدی است. نکته جالب در این میان این است که مدعیان اصلاحطلبی زمانی ادعای ارادت به اسلام و پیامبر اعظم (ص) و امام خمینی(ره) داشتند، اما اکنون به جای خرسندی از مجازات نویسنده مفلوکی که توهین و تهمت به ساحت پیامبر عظیم الشان اسلام روا داشته و مطابق حکم حضرت امام مجازات شده، تلویحا از اجرای این حکم ابراز ناخرسندی میکنند.
بنابراین در حالی که علم کردن سلمان رشدی، یک پروژه صد در صد آمریکایی- انگلیسی- صهیونیستی بود، باید از مدعیان بیصداقت اصلاحطلبی پرسید چرا با رشدی و حامیان غربی او همنوایی و همذات پنداری میکنند؟
نکته سوم؛ در موضوع برجام، گفتنی است که طرف اصلی دو سال مذاکرات دولت روحانی، آمریکاییها بودند و حتی دولتهای سه گانه اروپایی آن قدر در حاشیه قرار داشتند که بعضا ابراز گلایه علنی هم به تیم ظریف کرده بودند. اما سرانجام مذاکرات کذایی -وحتی پیادهرویهای دو نفره آقای ظریف با جان کری و دیگر اتفاقات صمیمانه- کلاهبرداری طرف آمریکایی هم در نگارش و هم اجرای خسارتبار برجام بود. این که گفته شود از برجام خارج شویم و دوباره با آمریکا مستقیما مذاکره کنیم، معنایش این است که خسارتهای وارده در برجام را نادیده بینگاریم و دوباره از نو امتیاز بدهیم!
روزنامه شرق در سرمقاله خود به سیاق روش و منش مدعیان اصلاحات که همواره مشی ذلتپذیری و سر فرودآوردن در برابر غرب را برگزیدهاند نوشت: «ترور سلمان رشدی با ضربات چاقو به دست جوان ناشناسی که زاده و پرورشیافته آمریکاست، جهان را در بهت و حیرت فرو برد. بلافاصله پس از این رخداد، همانطور که پیشبینی میشد، ایران و فتوای سیواندی سال قبل امام خمینی(ره) در کانون توجه جهان قرار گرفت و به یکی از محورهای اساسی اخبار رسانهها تبدیل شد.»
در ادامه این متن آمده: «سؤال اینجاست که چرا چنین رخدادی در این مقطع زمانی و در سلسله اتهامات توطئه قتل پمپئو، جان بولتون و آن دخترک خودشیفته مطرح میشود؟ و مهمتر از آن چنین حادثه مشکوکی سوژه برخی رسانههای داخلی میشود تا با تیترهای تحریکآمیزی مانند سلمان رشدی گرفتار انتقام الهی و شبیه آن و خطونشان کشیدن برای ترامپ و پمپئو سناریوی ناتمامهادی مطر را متوجه کشور کنند.»
بهراستی جریان مدعی اصلاحات را باید جریان قجری در عرصه دستهبندیهای سیاسی کشور نامید. شخص رئیسجمهور آمریکا پشت مانیتور در کاخ سفید نشست و دستور ترور یک مقام عالی رتبه و رسمی کشورمان را که مهمان عراق بود به همراه مقامهای نظامی عراقی صادر کرد و پس از آن در کمال رذالت در صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت که خودش دستور نهایی برای شلیک به سرداران سلیمانی و ابو مهدی المهندس و همراهانشان را داده است. همچنین در اطراف تهران یکی از برجستهترین دانشمندان ایران به نام شهید «فخریزاده» ترور میشود. در کوچه پس کوچههای بهارستان یکی از افسرهای سپاه قدس ایران (شهید صیادخدایی) ترور میشود و... این چندتا از انبوه ترورهای نظام سلطه است. آنها ترور میکنند و هیچ خدشهای به نگرانی اصلاحطلبان و نیز به برجام نمیافتد اما همین که یک جوان متولد آمریکا حکم یک ملعبه نظام سلطه که هرچه سزاوار خودش بوده به رسول رحمت(ص) نسبت داده به اجرا درمیآورد نگرانی اصلاحطلبان گل میکند.
کوتاه کلام آنکه ببینید و بخوانید که امام خمینی(ره) با نگاه نافذ و بصیر و آینده نگرش چگونه در آن سالها این روزها و این قبیل «انقلتها» را به تصویر کشیده، وقتی که در فرازی از پیام معروف به منشور روحانیت در سال 1367 میآورد: «ترس من این است كه تحلیلگران امروز دهسال دیگر بر كرسی قضاوت بنشینند و بگویند كه باید دید فتوای اسلامی و حكم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؛ و نتیجهگیری كنند كه چون بیان حكم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترك و كشورهای غربی علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامی نكنیم و از كنار اهانتكنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مكتب بگذریم!»
همه چيز به احياي برجام گره خورده یا گره زده بودید؟!
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارش اقتصادی خود با عنوان «جهتيابي بازارها در آستانه توافق» با طرح این ادعا که همه چيز به احياي برجام گره خورده است نوشت: «تغييرات عمده در بازارهاي دارايي با نقدشوندگيهاي گوناگون، نشان ميدهد كه بازارها خود را براي تحولي بزرگتر آماده ميكنند. طي روزهاي اخير بازار ارز با كاهش محسوس قيمتها همراه شد؛ فعالان بازار علت اين افت را افزايش فشار فروشندهها در بازار ميدانند و تاكيد دارند كه در صورت ادامه همين روند ميتوان بهزودي شاهد ريزش بيشتر قيمتها در بازار بود... در صورتي كه در برجام توافقاتي حاصل شود سرعت افت قيمتها هم بيشتر ميشود، چراكه اميدها بيشتر خواهد شد و وضعيت بازارها هم بهبود مييابد و اين قضيه بر صادرات و هزينه واردات و تقاضا در بازار ارز هم تاثيرگذار است.»
گفتنی است، در شرایطی که مقاومت فعالانه و مذاکره از موضع عزتمندانه موجب دست برتر ایران در مذاکرات و گذر زمان به ضرر آمریکا شده است و همچنین با رویکرد افزایش غنی سازی و سیاست نگاه متوازن در روابط خارجی در مقابل نگاه غرب گرایانه دولت قبل، عضویت در سازمان همکاری شانگهای، توسعه روابط با کشورهای همسایه و شرقی و همچنین توجه به ظرفیتهای اقتصادی مغفول مانده، اثرپذیری تحریمها کاهش پیدا کرده و در نتیجه اهرم فشار طرف غربی متزلزل شده است، جریان غربگرا به تقلا افتاده برای اعتباردهی به تحریم و تیز کردن تیغ تحریمکنندگان با هشدارهای مثلا کارشناسی به دولت سیزدهم اولتیماتوم بدهد.
اهمیت این عناصر داخلی یا همان شبکه اقتصادی رسانهای همکار غرب برای تحریم کنندگان آنجایی روشنتر میشود که اخیرا در گزارشی که در برخی رسانهها منتشر شده، ضمن افشای جاسوسی یادداشتنویس ضدایرانی رویترز برای موساد آمده است که یک افسر موساد در تماس با او میگوید که در رسانهها تاکید کنید بدون برجام اقتصاد ایران شکست میخورد!
مدعیان اصلاحات، گماشتههای رسانهای آمریکا
ابراهیم رحیمپور، معاون وزارت امور خارجه در دولت روحانی طی یادداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی شکست فضاحتبار آمریکا در افغانستان را به حاشیه کشید و مدعی پیروزی آمریکا در این کشور شد!
وی مدعی شد: «در ایران، داد سخن از افتضاح آمریکایی و شکست آمریکایی در افغانستان بلند شد، اما به اعتقاد من برای آمریکا خروج از یک صحنه خسارت بار، پیروزی بود و در واقع به قول معروف گرفتن جلوی ضرر برای آمریکاییها منفعت شد.»
ستودن آمریکا توسط معاون وزارت امور خارجه در دولت روحانی در حالی است که شکست سنگین و مفتضحانه آمریکا در افغانستان مهمترین خبر دنیا شد و خود آمریکاییها به شکست در افغانستان اعتراف کردند.
روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» روز 22 مرداد سال گذشته نوشت: «دولتهای پیدرپی آمریکا از جمله جرج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ این واقعیت را که آمریکا در افغانستان جنگ را باخته است، پنهان میکردند. دولتهای آمریکا معتقد بودند: «ایجاد ابهام بدون راهبردی منسجم» بهتر از اعتراف به شکست است.»
«کارتر مالکاسیان» مشاور ارشد رئیسسابق ستاد مشترک ارتش آمریکا که دو سال در ولایت هلمند بوده است، نیز در کتاب 500 صفحهای «جنگ آمریکا در افغانستان» مینویسد: «هیچ شکی وجود ندارد که ما جنگ را باختهایم.»
«جن ساکی» سخنگوی وقت کاخ سفید هم گفته بود: «نمیتوانیم برای جنگ افغانستان اعلام پیروزی کنیم زیرا این جنگی است که طی 20 سال موفقیت نظامی در آن حاصل نشده است.»
نشریه «اکسیوس» آمریکا نیز 23 مرداد سال گذشته نوشت: «لحظهای مهم فرا میرسد. پرچم آمریکا که بر فراز مناطق تحت حاکمیت آمریکا به اهتزاز درآمده است، به پایین کشیده میشود».
ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروهای آمریکا و ناتو در افغانستان هم در مصاحبه روز 23 مرداد سال قبل با بیبیسی گفت: «خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان یک کابوس است هیچ نشانه خوبی درباره بهبود وضع در آینده وجود ندارد.»
واقعیت مسلم این است که آمریکا در «طولانیترین جنگ تاریخ خود»- به تعبیر باراک اوباما- به زانو درآمد و با افتضاح و استیصال تمام آن را ترک کرد اما در مطلب فوق، عصا زیربغل آمریکا گذاشته شده و شکست مفتضحانه آن به حاشیه رفته است. اخراج آمریکا از افغانستان جزئی از طرح اخراج این رژیم خونخوار از منطقه بود که توسط جمهوری اسلامی ایران رقم خورد.